شفاعت سلمان و جوان خداترس

جوان خدا ترس و آیات عذاب الهی

امام صادق (علیه السلام) فرمود : روزی سلمان در بازار آهنگران عبور می کرد، دید جوانی فریاد می کشد و جمعیت بسیاری دور او را گرفته اند و آن جوان به روی زمین افتاده و بی هوش شده است .

مردم تا سلمان را دیدند نزد او آمدند و گفتند : گویا به این جوان بی هوشی یا دیوانگی روی آورده است . به بالین او بیایید و از خدا بخواهید ، تا وی نجات یابد .

وقتی جوان، احساس کرد که سلمان در کنارش است، آرامش یافت و چشم خود را گشود و عرض کرد : من نه دیوانه ام و نه حالت بی هوشی ، به من رخ داده است، بلکه در این بازار عبور می کردم ، وقتی دیدم آهنها را روی سندانها گذاشته و می کویند ، به یاد این آیه ی قرآن افتادم .

فالذین کفروا قطعت لهم ثیاب من نار یصب من فوق روسهم الحمیم یصهر به ما فی بطونهم و الجلود و لهم مقامع من حدید « حج - 20 الی 23 »

برای کافران ، لباسهایی از آتش بریده شود و آب سوزان بر سرهای آنها ریخته گردد ، که شدت گرمی آن ، اندرون و پوستشان را بسوزاند و برای آنها گرزهایی از آتش قرار داده شود .

یاد این ایه مرا به این وضع در اورده است . محبت آن جوان با ایمان ، در قلب سلمان راه یافت . او را به دوستی خود انتخاب کرد و همواره سلمان با او رفاقت داشت،تا وقتی که به وی خبر دادند دوستت در بستر مرگ قرار گرفته است .

سلمان به بالین او آمد و گفت : ای فرشته مرگ ( عزرائیل ) با برادر من مهربانی کن .

صدایی شنیده شد که گفت : ای سلمان ، من نسبت به هر شخص با ایمان، رفیق و مهربانم .


منبع: وبلاگ فرهنگ قرآن
نسخه چاپی