عوامل اوجگیری تمدن اسلامی
گرچه ما این جا بحث تمدن شناسی نداریم ولی ناچاریم اجمالا یک تعریف کوتاه و گذرا از تمدن داشته باشیم. درمیان تعریف‌هایی که از تمدن شده، این تعریف را  از «ویل دورانت» نویسنده « تاریخ تمدن اسلام» که کار عظیمی در این زمینه انجام داده و آثارش به فارسی هم ترجمه شده نقل می کنم. ویل دورانت، تمدن را این طوری تعریف می کند. می گوید: تمدن، نظامی است اجتماعی که آفرینش فرهنگی را تسریع می کند. نظامی است سیاسی که عرف، اخلاق و قانون، نگاهدارنده آن است. نظامی است اقتصادی که با مداومت تولید و مبادله برقرار می ماند».
 
بعد یک توضیحی راجع به آفرینش فرهنگی میدهد؛ تمدن برای ابداع، اظهار و آزمون و برخورداری از اندیشه ها، ادبیات، آداب و رسوم، هنر و آزادی تسهیل فراهم می کند. بعد یک ویژگی از ویژگیهای تمدن را اشاره می کند: «تمدن رشته ای است، پیچ در پیچ و زود گسل از روابط انسانها که دشوار به دست می آید اما آسان تباه می شود.»
 
تا روزگاری که ما تعریف بهتری از تمدن نداشته باشیم، این تعریف را می پذیریم. همانگونه که ذکر آن رفت در خصوص تمدن اسلامی نباید از لفظ احیا استفاده کرد؛ بلکه بهتر است از اوجگیری استفاده کنیم. و در پی آن باشیم که عوامل اوجگیری تمدن اسلامی و موانع اوجگیری تمدن اسلامی را شناسایی کنیم.
 
اگر تمدن اسلامی بخواهد اوج بگیرد و از رکود و انحطاط نجات پیدا بکند، مجموعه عوامل مختلفی باید دست به دست همدیگر بدهند تا این آرمان و ایده تحقق پیدا بکند. اینها شامل عوامل انسانی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و فرهنگی هستند.
 
الف- نقش نخبگان جامعه در اوجگیری تمدن اسلامی: عامل انسانی تمدن، نخبگان و شخصیتهای فکری، علمی و سیاسی هستند. هیچ تمدنی در طول تاریخ بدون وجود نخبگان رشد نکرده است. اگر تمدن اسلامی در طول تاریخ دوام آورده به برکت همین نخبگان بوده است. شما وقتی می خواهید نمونه هایی از تمدن اسلامی را ذکر کنید از «ابن سینا»، «ملاصدرا»، «خواجه نصیر طوسی»، «فارابی»، محی الدین» و در بخش ادبیات از «حافظ»، «مولوی»، «سعدی»، «جامی»، «سنائی»، «فردوسی» و بسیاری دیگر از ادبا نام می برید. این همان نیروی انسانی تمدن است. اگر در نظام ما قرار است تمدن اسلامی اوج بگیرد، باید زمینه بروز چنین نخبگانی فراهم شود.
 
ب- نقش قدرت در اوجگیری تمدن اسلامی : دومین عامل اوجگیری تمدن اسلامی حکومت و قدرت هست. تمدن بدون حکومت شکل نمی گیرد. هیچ تمدنی در طول تاریخ بدون حکومت شکل نگرفته است. نمی خواهم بگویم هر جا حکومت بوده است، تمدن هم بوده است. پس قطعا از یک نظر می توان گفت که هیچ تمدنی بدون حکومت و بدون قدرت وجود نداشته است. در عین حال مجموعه عوامل یک حکومت، به رشد تمدن کمک می کند. از دیگر عوامل سیاسی و اجتماعی، باید از امنیت و آرامش نام برد که با موضوع حکومت ارتباط جدا نشدنی دارد چرا که ثابت سیاسی و امنیت لازمه رشد تمدن است و بدون امنیت هیچ تمدنی وجود نخواهد داشت.
 
ج- تحول پذیری و نوگرایی جامعه : نکته دیگری که از عوامل سیاسی و اجتماعی تمدن است، آمادگی جامعه برای پذیرش تحول و تکامل است. اگر جامعه به طور کلی در یک شرایطی باشد که تحولپذیر نباشد، به آن چیزی که دارد قانع و راضی باشد، هر حرف نو و هر پدیده نو به صرف نو بودن محکوم شناخته شود، در چنین جامعه‌ای، تمدن اسلامی اوج نخواهد گرفت.
 
تمدن اسلامی را آنهایی به اوج رساندند که همیشه یک حرف نو را مطرح کردند. این حرف نو عرضه شد و برخورد اندیشه ها باعث محک و اصلاح آن حرف نو شد و به مرور زمان به عنوان یک نظریه و به عنوان یک ایده جامعیت گرفت. زندگی حضرت امام (رضی الله عنه) را ببینید، مطالبی که امام به عنوان فقه عرضه کردند، بسیاری را در قالبی نو عرضه کردند. حرف، حرف اسلام بود. امام یک کلمه خارج از اسلام حرف نزدند ولی نحوه بیان و نحوه عرضه، یک نحوۀ نویی بود و این باعث شد که جامعه از این پدیده نو استقبال کند. ایده هایی تویی که امام عرضه کردند مبنایش در قرآن، سنت، عرفان و فلسفه اسلام بود؛ ولی نحوه ارائه آنها نو بود. زمانی تمدن اسلامی اوج می گیرد که حرفهای نو عرضه بشود. من نمی خواهم بگویم هر چه نو هست، حتما درست است ولی هیچ چیز را هم به عنوان اینکه نو هست و تازه و به عنوان اینکه «ما سمعنا بهذا فی آبائنا الأولین»، نباید رد کرد، باید با افکار، با آرا، با نظریات جدید، برخورد منطقی کرد: نه به خاطر اینکه این سخن را یک غربی زده باید پذیرفت و نه به خاطر اینکه یک غربی زده باید رد کرد. باید حرف را دید و با معیارهایی که در دست داریم سنجید. به هر حال اگر جامعه، اگر اجتماع آماده پذیرش حرف نو نباشد، آن حرف نو خفه می شود و زمینه تحول و تکامل از بین می رود.
 
د- عوامل اقتصادی اوجگیری تمدن اسلامی : در میان عوامل اوجگیری تمدن اسلامی نباید از مسائل اقتصادی غافل بود، چرا که عوامل اقتصادی قطعا در بالندگی هر تمدن و نیز اوجگیری تمدن اسلامی نقش دارند. نیروی انسانی کارآمد، امکانات طبیعی، فن آوری، یا به همان تعبیر رایجش تکنولوژی از مجموعه عواملی هستند که برای گسترش یا اوجگیری تمدن اسلامی، قطعا ضرورت دارند. بنابراین کاری که در دانشکده ها و دانشگاهها و در سایر مراکز علمی انجام می شود، این کارهایی که در کارخانه ها انجام می شود، همه اینها در یک دید کلان کمک به اوجگیری تمدن اسلامی است. اگر هر کس با این دید نگاه بکند که من در کل تمدن اسلامی چه جایگاهی دارم؟ چه حرکتی را دارم انجام میدهم؟ و چه حرکتی را می توانم انجام بدهم و چه حرکتی را باید انجام بدهم؟ به اینها فکر بکند می تواند به اوجگیری تمدن اسلامی کمک کند.
 
منبع: تمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی رحمه الله، نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه،صص97-94، چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، تهران، 1393
نسخه چاپی