شکاف بین ملت‌های فقیر و غنی
علی رغم تحولات رسانه‌ای در رادیو و تلویزیونی، شکاف بین ملت‌های فقیر و غنی، بر حسب دسترسی به تمام اشکال عمده منابع اطلاعاتی و ارتباطی، هنوز محکم و پابرجا باقی مانده است. چنین شکافی در درون خود جوامع نیز وجود دارد. بانک جهانی برآورد می کند که در سال ۲۰۰۵، تعداد مشترکین تلفن همراه در کشورهای پردرآمد بیش از ۱۰ برابر کشورهای کم درآمد خواهد بود. در حالی که در اروپا و ایالات متحده دستگاه تلویزیون تقریبا در تمامی خانواده ها وجود دارد، اما تنها یک هفتم خانواده های کشورهای کم درآمد دارای دستگاه تلویزیون هستند. در سال ۲۰۰۶، کمتر از ۵ درصد از آفریقایی ها از اینترنت استفاده می کردند، در حالیکه این رقم برای مردم کشورهای G8 به طور میانگین ۵۰ درصد است. در کشورهای در حال توسعه، استفاده از رسانه - های چاپی (روزنامه‌ها، مجلات و کتاب ) به واسطه مشکلات پایدار مانند بی سوادی، هزینه این محصولات و همچنین موانع، زبانی محدود گردیده است. تمام این عوامل با هم ترکیب شده و منجر به ایجاد فقر اطلاعاتی شدید در کشورهای فقیر شده است و بدین ترتیب این جوامع و خصوصا جمعیت روستایی آنان، به طور فزاینده ای به حاشیه شبکه‌های ارتباطی رانده میشوند. فقیرترین و توسعه نیافته ترین کشورها، اغلب کشورهایی هستند که از فناوری اطلاعات و ارتباطات مدرن بی بهره اند و بنابراین، چنین کشورهایی بدون زیرساخت های مخابراتی مورد نیاز برای خطوط تلفن ثابت در خانه ها و محل های کسب و کار، از اقتصاد دانش - محور محروم می شوند. بسیاری از مناطق روستایی در این گونه جوامع فاقد عرضه منظم برق هستند، و در مناطقی که به شکل مداوم از نیروی برق برخوردارند، دسترسی اندک به دستگاه تلویزیون و کامپیوتر، اتصال از طریق این دو رسانه را محدود می کند. رادیوی محلی هنوز منبع عمده ای برای کسب اطلاعات در مناطق فقیر است و گسترش دسترسی به فناوری های سلولی موبایل در مناطق روستایی، تحول عمده ای محسوب می گردد. اما در بسیاری از جوامع فقیر، دسترسی به اخبار و اطلاعات از طریق تلویزیون، روزنامه‌های ملی و اینترنت و شبکه جهانی وب همچنان محدود است. تا زمانی که دسترسی به این فناوری ها در کشورهای در حال توسعه فراگیر نشود، ارتباطات جمعی تنها برای نخبگان و جمعیت تحصیل کرده ساکن مناطق شهری، قابل دسترس است، اما قادر به نفوذ مستقیم به درون فرهنگ‌های ملی نخواهد بود. مشخص نیست که امپریالیسم فرهنگی غرب چگونه می تواند تنوع فرهنگی را در جوامع فقیری مانند اتیوپی، مالی و بورکینوفاسو - که در آنها بخش عمده جمعیت بی سواد و روستایی، فاقد دسترسی منظم با دسترسی اندکی به اینترنت، روزنامه، تلویزیون یا سینما دارند - از بین ببرد. تأثیر یادگیری فردی ناشی از اطلاعات خبری فرامرزی مسأله مهمی است، اما اگر تنها گروه کوچکی از نخبگان در معرض این اطلاعات خبری قرار داشته باشند (به عنوان مثال اگر فقط دیپلمات ها، مقامات دولتی و تبعیدی های سیاسی به تماشای سی. ان. ان. اینترنشنال بپردازند) این فرایند تأثیر مستقیمی بر عموم مردم با فرهنگ ملی جمعی نخواهد داشت.
 
موانع داخلی دسترسی به اطلاعات: علاوه بر موانع خارجی، محدودیت های آزادی مطبوعات، دسترسی به اطلاعات را در درون هر جامعه‌ای محدود خواهد کرد. همزمان بازارهای باز به وسیله تعرفه، مالیات و سهمیه بندی واردات که از مبادله تجاری حمایت می کند، محدود می گردند. مشخص نیست که امپریالسیم فرهنگی چگونه می تواند تأثیر نیرومندی بر مناطقی مانند بر مه، ازبکستان و کره شمالی اعمال نماید، کشورهایی که رژیم های سیاسی آنان از فنون مختلف برای جلو گیری از دسترسی شهروندان به آژانس های خبری خارجی و کنترل جریان‌های اطلاعاتی از بیرون به درون کشور و بالعکس) در سراسر مرزهای ملی خود، استفاده می کنند. در این زمینه می توان به جلوگیری از انتشار اخبار مربوط به شورش های مردم تبت، توسط چین در مارس ۲۰۰۸ و چند ماه بعد، کنترل شدید اطلاعات در مورد خسارات طوفان موسمی ویران کننده نارگیس' توسط شورای نظامی برمه اشاره نمود. حتی در کشورهای لیبرال، مانند کشورهای عضو اتحادیه اروپا، قوانینی وجود دارد که واردات برنامه های سرگرم کننده از کشورهای خارج از اتحادیه اروپا را محدود می سازد. محدودیتهای داخلی بر جریان‌های اطلاعات از اعمال محدودیت بر آزادی مطبوعات ناشی می شود که شامل موارد ذیل می شود:
 
١. وضع قوانین حاکم بر آزادی بیان و اطلاعات (مانند تعیین مجازات برای جرایم مطبوعاتی)
 
2. الگوهای ارعاب و تهدید و نقض آزادی مطبوعاتی که روزنامه نگاران و رسانه‌های جمعی را تحت تأثیر قرار می دهد (مانند زندانی کردن و شکنجه خبرنگاران.
 
۳. ماهیت دخالت دولت در رسانه‌ها (مانند انحصار پخش رادیو تلویزیونی با اعمال سانسور رسمی توسط دولت).
 
رابطه بین دولت و رسانه‌های خبری در هر جامعه‌ای مهم تلقی می شود؛ مالکیت، مقررات زایی و کنترل از مواردی هستند که به این رابطه، شکل می دهند. جهان وطن ترین محیط های رسانه ای مانند هند، کانادا و هلند دارای خصوصیاتی مانند بازارهای باز، مقررات زدایی مخابرات و آزادی اطلاعات در آنچه پخش. چاپ و انتقال داده می شود، هستند. در مقابل، موانع حمایتی، در نظام های ارتباطی محدود کننده، به مراتب شدیدتر هستند. چنین نظام هایی دارای سیاستگذاری های متعددی هستند؛ اینگونه سیاست گذاری ها از کنترل دولت بر روزنامه و پخش رادیو - تلویزیونی، سانسور حکومتی آشکار، کنترل شدید واردات و سرکوب اخبار خارجی، در یک سر طیف، تا اعمال محدودیت های منعطف تر بر مالکیت خارجی رسانه‌های جمعی و خط مشی حمایتی برای تعیین آنچه باید وارد و توزیع شود، در سر دیگر طیف، دامنه دارند. شاخص جهان وطن گرایی در سطح اجتماعی نشانگر نفوذپذیری کشورها در برابر جریان اطلاعاتی فرامرزی است. همچنین این شاخص براساس سه مولفه: مشارکت جامعه در بازارهای جهانی، سطح توسعه اقتصادی و آزادی مطبوعات عملیاتی می گردد. شاخص جهان وطن گرایی به منظور رتبه بندی تمامی کشورهای مورد بررسی به کار می رود و با مطالعات موردی، تشریح می گردد.
 
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص51-49، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵
نسخه چاپی