تفاوت‌ها‌ی زن و مرد
در بیشتر کشورهای جهان، با اینکه مدارس غالبا به صورت غیر مختلط اداره می شود، برنامه های همه آنها، اعم از برنامه های اصلی و جنبی، به صورت واحد و همانند تهیه و اجرا می شود. این در حالی است که در بعضی مناطق جهان نظیر اسپانیا، مواد آموزشی در هر نظام برای هر یک از دو جنس دختر و پسر متفاوت است و برای هر یک از آنها جداگانه، کتابهای درسی متناسب با خودشان و با توجه به نیازهای آنان تهیه و تدارک دیده شده است. این پدیده می تواند نویدبخش حرکتی جدید در برنامه ریزی های آموزشی و درسی در سطح جهان و توجه بیشتر به این نوع تربیت ها و آموزش‌ها باشد؛ تربیتی که در آن، به برنامه های آموزشی و درسی هر کدام از دو جنس، مجزا نگاه شده است و تفاوت ها و همچنین مشابهتها در نظر گرفته می شود؛ نه تنها در تدارک مدارس و آموزشگاه ها و کلاس درس و نیز پایوران ادرای، بلکه حتی در محتوای کتب درسی طبیعی است که با چنین نگرش و حرکتی، می توان به تربیت صحیح و هرچه بهتر هر یک از دو جنس مرد و زن نایل شد و تنها از این طریق است که حقوق هر یک از آنان به بهترین صورت مراعات خواهد شد.
 
انسانها همانند دیگر موجودات عالم هستی، تفاوت‌ها و اختلافات فراوانی دارند. آنان به تناسب سن و رشد، جنس، وزن، قد و قامت، شرایط عقلی، احساس و ادراک، رنگ چهره، مو و چشم، سلامت و بیماری، کمال و نقص و بسیاری موارد دیگر با هم تفاوت هایی دارند. از تفاوت های آشکار نسل بشر، تفاوت در جنس است؛ به گونه ای که بشر به دو طبقه یا دو گروه بزرگ زنان و مردان تقسیم می شود. گو اینکه بین افراد هر طبقه نیز تفاوت های بسیاری به چشم می خورد.
 
زن و مرد هر دو اانسان اند، اما در عین حال تفاوت هایی در ساخت بدن، جنبه های درونی، ویژگی روانی و عقلانی و حتی در ابعاد مربوط به رشد بین آنها وجود دارد. وجود تفاوت های یادشده این اندیشه را در ذهن مربیان بیدار کرده است که تربیت با در نظر گرفتن اصل تفاوتها، باید به پیش برود و به عبارتی باید دو جنسی باشد؛ چراکه بیشتر مربیان وجود اختلاف اساسی بین دختران و پسران را قبول دارند.
 
برای کسی که بخواهد موجودات انسانی را طبقه بندی کند، چیزی روشن تر از طبقه بندی انسان به دو جنس زن و مرد نیست. حتی از هنگامی که او یاخته کوچک است که با چشم غیرمسلح دیده نمی شود، ویژگی های یکی از دو جنس زن یا مرد را داراست. این مسئله به مثابه ثابت ترین عنصر شخصیت هر فرد متجلی می شود. اختلاف بنیادین بین این دو گروه جنسی در جنبه های گوناگون، در علوم جدید به اثبات رسیده است؛ از قبیل تفاوت بین رشد استخوان بندی، رویش دندان ها، غدد تناسلی، بلوغ، فعالیت های حرکتی، نوع بیماری ها، استعدادهای ذهنی، حافظه و دقت در جزئیات علاقه به نوع رشته های تحصیلی، علاقه به انواع خاصی از شغل ها و بازی ها و مطالعاتی که در اوقات فراغت به سراغ آن می روند و حتی روش هایی که هر یک از دو جنس دختر و پسر در نوع خاصی از بازی آن را به کار می گیرند.
 
با دقت نظر در این تفاوت ها و گوناگونی های بی شمار دو جنس، آیا نمی توان به این نتیجه روشن دست یافت که دست نامرئی و قدرتمند آفرینش هر یک از این دو جنس را در تمام مراحل حیات و در همه زمینه ها، به سمت خاصی هدایت می کند تا این دو جنس به ظاهر مخالف و متضاد، مکمل یکدیگر و با رعایت تمام و کمال وظایف خود، حیات انسانی را هرچه بهتر به سوی اهداف عالی اش رهنمون باشند؟ توجه به همین تمایزهاست که اختصاص انواع فعالیت ها برحسب جنس، همیشه جزئی از سنن اجتماعی به شمار رفته است و دقیقا به همین دلیل اسلام با حفظ کرامت و عظمت زن، مسئولیت و وظیفه او را متناسب با خصوصیات فیزیکی و روحی و روانی اش معین کرده است. بنابر همین مبنا، هر نوع فعالیت و شغلی را در صحنه اجتماع برای زن روا نمی دارد و برای مرد نیز به همین سیاق؛ چراکه هر یک برای هدف خاصی آفریده شده اند و وظیفه ای ویژه به عهده دارند: قال ربنا الذی أعطى کل شیء خلقه ثم هدى. (1)
 
وجود این تفاوت‌ها در نوع خلقت نه تنها نقص نیست، بلکه به تمام معنا کمال است؛ زیرا هر یک از این دو برای فعالیت ها و وظایف ویژهای آفریده شده اند، اما هماهنگ و هم ساز؛ پس نفس تفاوت و تمایز دارای برنامه و هدفمند است: یا ایها الناس إنا خلقناکم من ذکر وأنثى وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتقاکم(2). خداوند نیز با توجه به همین تفاوت های هدفمند از هر یک انتظارات خاصی دارد و هر کدام را به قدر توانایی اش مکلف کرده است و در آخر، هر که را به قدر عملش مزد می دهد: من عمل صالحا من ذکر أو أنثى وهو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة ولنجزینهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون. (3)
 
تمایز در خلقت و اصولا زن بودن عده ای از افراد بشر و مرد بودن عده ای دیگر، خود موضوعیت دارد و به هدف خاصی است. بنابراین، نه میتوان تکالیف و وظایف زن را بر مرد تحمیل کرد و نه وظایف مرد را بر زن. این خود بهترین دلیل بر آن است که هر یک از دو گروه دختران و پسران باید به گونه ای تربیت شوند که به جنسیت خود افتخار کنند؛ دختر به دختر بودن و زن ماندنش و پسر به پسر بودن و مرد ماندنش.
 
در بینش اسلامی هر کدام از دو جنس زن و مرد باید برای اجرای همان مأموریت و تکلیفی تربیت شوند که برای آن آفریده شده اند و تنها از همین طریق است که حفظ نظام آفرینش میسور می گردد و هر یک از افراد جامعه می توانند از مواهب الهی و حیات خود بهره کافی و مناسب ببرند.
 
 نتیجه: ملاحظه تمام این جوانب در تعلیم و تربیت چیزی غیر از تعلیم و تربیت مختلط به دست می دهد. اصولا چنین تربیتی نمی تواند انسان را به آن اهداف عالی که خداوند برای هر کدام از دو گروه بزرگ مردان و زنان در نظر گرفته است برساند، بلکه کاملا با آن در تضاد است.
 
پی‌نوشت‌ها:
1. طه (۲۰)، ۵۰.
2. حجرات (49)، ۱۳.
3. نحل (۱۹)، ۱۷.
 
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،صص454-450، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸
نسخه چاپی