عوامل حسد و آثار آن
حسادت دارای عوامل متعددی است. شناخت این عوامل کمک می کند تا در درمان بتوانیم موفق تر عمل کنیم؛ زیرا شناخت عامل بیماری نیمی از درمان است.
مهم ترین علل و عواملی که می توان برای حسد بر شمرد عبارتند از:
 
1. از دیگران برتر دانستن
اصولا حسود خود را برتر از دیگران می داند و اگر چنین حسی نداشته باشد دوست دارد که برتر از دیگران باشد. از این روست که تلاش می کند تا به هر شکلی شده سیادت و برتری خود را به نمایش گذارد و هر مانعی که موجب می شود سیادت نیابد از میان بردارد. امیرمومنان علی (ع) درباره این عامل می فرماید: اَلْحَسُودُ لا یَسُودُ؛ حسود، سیادت و برتری نمی یابد. (1) البته آن حضرت (ع) می فرماید که شخص حسود با این کار به سیادت و برتری نمی رسد و نمی تواند به هدف خود دست یابد.
 
2. عدم اعتقاد به قضا و قدر الهی
حسود یا به قضا و قدر الهی اعتقادی ندارد و توحید فعل را نمی شناسد یا اگر بشناسد نسبت به آن خشمگین و غضبان است؛ چون خود را برتر می داند دوست ندارد دیگری را در نعمتی ببیند که یا خود ندارد یا اگر دارد دوست ندارد کسی در ردیف او باشد. به سخن دیگر شخص حسود به تقدیر خداوند راضی نیست و به نحوۀ تقسیم نعمت ها، اعتراض دارد. امیرمومنان علی (ع) درباره این عامل می فرماید: اَلْحَسُودُ غَضبانُ عَلَی الْقَدَرِ؛ حسود، بر تقدیر غضبناک و خشمگین است. (2)

خداوند در آیاتی از قرآن به این تقسیم نعمت و قضا و قدر الهی که موجب حسادت می شود، اشاره دارد؛ زیرا بسیاری از اهل کتاب نسبت به پیامبر(ص) و مسلمانان حسادت می ورزیدند و از این که خداوند این گونه مقدر کرده ناخشنود بودند. و نیز می فرماید: وَدَّ کَثیرٌ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّوُنَکُمْ مِنْ بَعْدِ ایمانِکُمْ کُفّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ اَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ ؛ بسیاری از اهل کتاب از روی حسد (که در وجود آنها ریشه دوانده است) دوست دارند شما را بعد از اسلام و ایمان به حال کفر بازگردانند پس از آنکه حق کاملاً برای آنها روشن شده است. (3)

و در جایی دیگر می فرماید: وَلا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ‌اللهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلیٰ بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَ اسْئَلوُا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَّ اللهَ کانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً؛ برتری‌ها و مزیّت‌هایی را که خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر ارزانی داشته آرزو مکنید زیرا هرکس نتیجهٔ سعی و کوشش خویش را مالک است. از برای مردان است بهره‌ای از آنچه کسب کرده‌اند و از برای زنان است بهره‌ای از آنچه کسب کرده‌اند. از فضل خدا بخواهید که خداوند به هر چیز دانا است. (4) از جمله می فرماید: اَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلیٰ ما اتیٰهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ اتَیْنا الَ اِبراهیمَ الْکِتابَ وَالْحِکْمَهَٔ وَ اتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً ؛ آیا یهود حسد می‌ورزند نسبت به مردم (به پیامبر و خانه‌اش و یا به مسلمین) از اینکه خداوند آنان را از فضل خویش برخوردار کرده است؟ به تحقیق ما به آل ابراهیم کتاب و حکمیت دادیم و به آنها حکومت و سلطنت عظیمی عطا کردیم. (5)
 
3. تاریکی قلب و کفر
از دیگر ریشه و علل و عوامل حسد می بایست به کوردلی و تاریکی قلب اشاره کرد. قلوب هنگامی که فاقد روشنی و بصیرت باشد، نمی تواند تصویر درستی از حقایق ارایه دهد. این گونه است که داوری نادرست و ناروایی از خود و داشته هایش و نیز از دیگری و داشته هایش خواهد داشت. امام صادق (ع) در ضمن حدیثی فرمود: الْحَسَدُ أصْلُهُ مِنْ عَمَی الْقَلْبِ وَالْجُحُودِ لِفَضْلِ اللهِ تَعالیٰ وَ هُما جَناحانِ لِلْکُفْرِ وَ بِالْحَسَدِ وَقَعَ ابْنُ ادَمَ فی حَسْرَهِٔ الْاَبَدِ وَهَلَکَ مَهْلَکاً لا یَنْجُومِنْهُ اَبَداً؛ حسد از کوردلی و از انکار نعمت‌های خدا نسبت به افراد سرچشمه می‌گیرد و این دو یعنی تاریکی قلب و ایراد به اینکه چرا خدا به مردم نعمت داده است، دو بال کفر هستند. (6)
 

آثار حسد

حسد آثار گوناگون و متنوعی دارد. این آثار شامل آثار مادی و معنوی است. حسود پیش از آن که به دیگران آسیب بزند به خود آسیب می زند و هم چنین آثار معنوی حسد بیش از مادی و جسمی آن است. البته حسد مانند خوره جسم روح را دچار فرسایش می کند و شخص را از پا می اندازد. از این روست که امیرمومنان علی(ع) می فرماید: اَلْحَسَدُ مَطِیَّة التَعَبِ؛ حسد، مرکب سختی هاست. (7) کسی که بر مرکب چموشی چون حسد سوار است هر دم ممکن است به شکلی آسیب به خود و دیگران برساند. البته چون حسود از حسد ورزیدن خویش آگاه است ولی سوار بر مرکبی چموش می شود باید پیامدهای زیانبار آن را بپذیرد. از این روست که امام علی(ع) می فرماید: حَسبُ الْحاسِد ما یُلْقی؛ برای حسود، هر آنچه بر سرش می آید، کافی است. (8)
 

1. آثار جسمی و بدنی

خوره جسم
حسد گذشته از اینکه زیان‌های معنوی دارد و دین و ایمان را تباه می‌کند از نظر جسمی نیز روی اعصاب انسان اثر می‌گذارد. امیر مؤمنان (ع) می فرماید: صِحَّة الْجَسَدِ مِنْ قِلَّة الْحَسَدِ ؛ سلامتی بدن از کمیِ رشک بردن است؛ (9) از این روست که امیرمومنان علی(ع) هشدار می دهد که حتی برای سلامت جسم شده باید دست از حسادت برداشت و از آن غافل نشد. یعنی کسی که گرفتار حسادت است و جسمش ناتوان و ضعیف و بیمار شده برای درمان این درد جسم و لذت دنیوی هم شده باید دست از حسادت بر دارد. آن حضرت می فرماید: اَلْعَجَبُ لِغَفْلَة الْحُسّادِ عَنْ سَلامَة الْاَجْسادِ جای شگفتی است که حسودان از سلامت جسم خود غفلت دارند. (10) ایشان در جایی دیگر می فرماید: ألْحَسَدُ یُفْنِی الْجَسَدَ؛ حسد بدن انسان را از بین می‌برد. (11)
 

2. آثار روحی و معنوی

اسارت روح
حسود با حسادت خویش روح خویش را به زندان می برد و اسیر می کند. این گونه است که روح قدرت پرواز خود را از دست می دهد. امیرالمومنین (ع) در این باره فرموده است: اَلحَسَدُ حَبْسُ الرُّوحِ؛ حسادت، زندان روح است. (12)
 
شوم و بدبختی
حسود گرفتار بدبختی است. امیرالمومنین (ع) درباره این اثر حسادت می فرماید: مَنْ وَلِعَ بِالْحَسَدِ وَلِعَ بِهِ الشُّؤمُ؛ کسی که شیفته حسادت باشد، نامبارکی و بدبختی شیفته اوست. (13)
 

پی نوشت

(1) تیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، حدیث۶۷۹۵.
(2) همان، حدیث۶۸۳۷.
(3) بقره، آیهٔ۱۰۹.
(4) نساء، آیهٔ ۳۲.
(5) نساء، آیهٔ ۵۴.
(6) نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۲، ص ۳۲۷، باب ۵۵.
(7) مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۷۵، ص۱۳.
(8) نوری، حسین، همان، ج۱۲، ص۱۷.
(9) نهج‌البلاغه، حکمت248.
(10) همان، حکمت۲۱۶.
(11) الحسینی، سید عبدالزهرا، مصادر نهج‌البلاغه و اسانیده، ج ۴، ص۱۹۹-۲۰۰.
(12) تیمی آمدی، عبدالواحد، همان، حدیث۶۷۹۶.
(13) مجلسی، محمد باقر، همان، ج۷۵، ص۱۲.
نسخه چاپی