سفارتخانه یا مرکز فرماندهی و عملیات استعماری
از دیر باز سفارتخانه ها، مرکزی برای حفظ منافع کشورها و اتباعشان بوده است، ولی این موضوع تنها یک روی سکه است، چرا که هر کشوری منافع خود را به شکلی که خود می پسندد تعریف می کند، به عبارتی استراتژی راهبردی و دراز مدت برخی از این کشورها شکل و شمایل سیستم استعماری و استثماری را در خود پنهان کرده است، از این رو همواره سعی دارند با پنهان کردن باطن مخوف و زیاده طلبانه خود چهره ای به ظاهر صلح طلب و بی طرف را از خود نشان دهند، این در حالی است که عملکردهای ضد و نقیض برخی از این سفارتخانه ها ماهیت استعماری آنها را به راحتی هویدا می سازد، مصداق روشن این روابط فریبکارانه را می توان در دیپلمات های انگلیسی و کاردارهای آنها مشاهده کرد، کما اینکه در روزهای اخیر شاهد عبور سفیر انگلیس از خطوط قرمز و هنجارهای قانونی ایران اسلامی بودیم به همین منظور در این یاداشت سعی داریم به برخی از مصادیق روشن دخالت های استعماری بریتانیا در امور داخلی ایران اسلامی و تضییع حقوق مردم آن اشاره کنیم.
 

سفارتخانه یا مرکز فرماندهی و عملیات استعماری

انگلیس و آغاز فعالیت های جاسوسی در ایران
برخی از محققان و پژوهشگران تاریخ معاصر بر این باورند که پیشینه و تاریخ فعالیت سرویس های جاسوسی بریتانیای کبیر در ایران از اوایل سلطنت پادشاهی فتحعلی شاه قاجار به ویژه از سال 1215ه.ق (1800م.1179ش) به دو دوره قابل تقسیم است. دوره اول مصادف است با ورود هئیت های نظامی انگلستان به دربار ایران به منظور عقد قراردادهای نظامی جهت جلوگیری از حمله احتمالی فرانسه به کشور هند، و دوره دوم فعالیت های جاسوسی دولت انگلستان از سال 1277ه.ق به بعد با تأسیس مؤسسات تلگراف هند و اروپا در ایران، فعالیت های جاسوسی انگلستان به مراتب از عملیات های نظامی شدیدتر شد.[1]
 
امتیاز ننگین رویتر  و مخالفت جانانه روحانیت
یکی از نمونه های بارز سوء استفاده و خیانت انگلیس به ایران، دست یابی به یک توافق نامه و امتیاز ننگین و استعماری به نفع بریتانیای کبیر با عنوان «امتیاز رویتر» بود. بانی و عامل اصلی شکل گیری این توافق نامه را باید از چشم «میرزا حسین خان قزوینی، ملقب به مشیرالدوله، صدر اعظم ناصرالدین شاه جستجو کرد، شخصیت غرب گرا و انگلیسی مأبی که شیفته فرهنگ غربی بود. به طوری که برخی از محققان بر این باورند او بیش از آنکه در خدمت مردم باشد در جهت اهداف بیگانه گام برمی داشت،[2] آن چه بیش از همه صدر اعظم ناصرالدین شاه را بد نام کرد، بستن قرارداد استعماری با شخصی به نام بارون ژولیوس دو رویتر یهودی، آلمانی الاصل تابع انگلیس بود. به موجب این قرارداد استخراج کلیه معادن ایران از جمله ذغال‌سنگ، آهن و سرب، ایجاد راه آهن از بحر خزر تا خلیج فارس، دایر کردن تراموای شهری، اجارۀ گمرکات و به طور کلی همۀ منافع ثروت ملّی ایران را به مدت هفتاد سال با شرایط سهل و مناسبی در اختیار رویتر قرا می گرفت.[3] وقتی مفاد این قرارداد به نظر اهل جهان رسید، این چنین باورداشتند که کامل ترین واگذاری کلیه منافع صنعتی یک کشور در دست خارجی است که هرگز به گمان احدی در نیامده بود، و در تاریخ سابقه نداشت.[4]
 

آیت الله حاج ملا علی کنی و لغو قرار داد ننگین

انگلستان توانسته بود با استفاده صدر اعظم غرب گرای دربار، قرار دادی را امضاء کند که به موجب آن بدون هیچ گونه جنگ و درگیری منابع کشور ایران را به غارت ببرد، به طوری که برخی از محققان بر این باورند بر اساس این امتیاز ایران به طور رسمی همچون یکی از مستعمره های انگلستان به شمار می آمد، چرا که بیشترین منفعت و سود را برای بریتانیا به ارمغان می آورد، مردم با روشنگری روحانیت به هیچ وجه این چنین قرارداد ننگینی را نتوانستند برتابند، از اینرو با اتحاد و همبستگی که بین مردم و روحانیت به وجود آمده بود، آیت الله حاج ملا علی کنی شاه را تکلیف کرد که مسبب اصلی این قرار داد ننگین که شخص « صدراعظم» بود را به تهران راه ندهد و عزل او را خواستار شدند، بعد از آن آیت الله کنی نامه ای به شاه می نویسد، و نارضایتی و مخالفت مردم و روحانیت را به شاه گوشزد می کند، به دنبال اعتراضات ملّی، شاه در تاریخ 1290 این قرار داد را به وسیله یکی از روزنامه های رسمی کشور ملغی اعلام می کند.
 
از بین بردن تجارت و کشاورزی ایران با قرارداد تنباکو

یکی دیگر از پیامدهای حضور و دخالت انگلستان در امور اقتصادی ایران را می توان در قرار دادن و امتیاز انحصار تنباکو مشاهده کرد، برای درک و فهم تأثیر این قرار داد و تأثیر آن بر اقتصاد ایران لازم است جایگاه تجارت تنباکو را در اقتصاد و بازرگانی ایران مورد واکاوی قرار داد، کشت تنباکو همزمان با پادشاهی شاه عباس اول، در ایران آغاز شد، تقریباً در آغاز قرن نوزدهم میلادی کشت تنباکو در بیشتر نقاط ایران گسترش یافته بود، به طوری که این محصول کشاورزی یکی از مهمترین و پرسود ترین اقلام صادراتی ایران به کشورهای عثمانی، هند، مصرف روسیه و عراق تبدیل شده بود،[5]

در این چنین شرایط مناسب کشت توتون، انگلستان برای حذف بازرگانان، تجار و کشاورزان از کشت و تجارت تنباکو سعی در اعمال نفوذ در دربار کرده و با دادن رشو به شاه و صدراعظم امتیاز انحصار تنباکو را از آن خود می کند. به موجب این قرارداد که به امضای سرهنری ولف وزیر مختار انگلستان نیز رسید، دولت ایران در برابر دریافت سالانه ۱۵ هزار لیره و یک چهارم سود سالانه، امتیاز کلیۀ معاملات داخلی و خارجی توتون و تنباکو را به مدت ۵۰ سال به تالبوت و شرکایش واگذار کرد. تالبوت برای گرفتن این امتیاز علاوه بر شاه، مبالغی گزاف به صدراعظم و نایب‌السلطنه و تنی چند از درباریان داد.[6]

فتوای تاریخی میرزای شیرازی
همان طور که انتظار می رفت قرار داد ننگین انحصار تنباکو تأثیر منفی و مخرب خود را روی تجارت ایران آغاز کرده بود، بازار، تجار و کسبه که هر روز شاهد قوانین جدیدی به نفع بازار انحصاری تنباکو به نفع انگلیس بودند، اوضاع کنونی را نمی توانستند، تحمل کنند، کم کم زمزمه های نارضایتی، نگرانی و خشم روحانیت نیز بالا گرفته بود، شهرهای فراوانی از ایران شاهد اعتراضات و درگیریهای مختلفی بود، برخی روحانیون سرشناس ایران نیز سکوت را شکسته بودند، و به روشنگری و اجتماعات اعتراضی و تعصبات دست می زدند، در برخی از شهرها  همچون شیراز با محوریت روحانیون انقلابی، سید علی اکبر فال اسیری، مجتهد شیراز سعی داشتند نارضایتی خود را به دستگاه حکومت اعلام کنند.

دامنه اعتراضات به شهرهای دیگری همچون تبریز، اصفهان، مشهد،کرمان، نیز کشیده شده بود، جماعت معترض هر روز بام تا شام در خانه میرزا حسن آشتیانی روحانی سرشناس پایتخت گرد آمده و تقاضای فسخ قرار داد را داشتند، با فراگیر شدن دامنه اعتراضات و مقاومت و ایستادگی و جهاد روحانیت انقلابی و روشنگری افرادی همچون سید جمالدین اسد آبادی کار به جایی رسید که فتوای تاریخی آیت الله میرزای شیرزای قرارداد ننگین انحصار تنباکو را در هم کوبید، متن فتوا به گونه ای بود که حتی قدرت آن کاخ شاه را نیز تحت تأثیر قرارداد: «الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحوکان در حکم محاربه با امام زمان(علیه السلام) است»[7]


سخن پایانی:
صفحه های تلخ تاریخ معاصر به خوبی گویای تلاش همه جانبه کشورهای استعماری همچون انگلستان برای به استثمار کشیدن مردم مقاوم و انقلابی ایران اسلامی بوده است؛ ولی بصیرت افزایی و حضور مؤثر روحانیت مجاهد، مانع تحقق اهداف شوم آنان شده است، همواره حضور کشورهایی همچون انگلستان برای جلب منفعت کشور خودشان بوده و در این خصوص مانع پیشرفت و پویایی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران بوده اند.

پی نوشت ها:
[1]. ایرج کیا، سیر استعمار انگلیس در ایران، ص24.
[2]. ساسانی، خان ملک، سیاستگران دوره قاجار، ص۷۶.
[3]. مهدوی، هوشنگ، تاریخ روابط خارجی ایران، ص۱۶۳.
[4].ر.ک: ایران و قضیه ایران، ج1، ص622؛ ایرج کیا، سیر استعمار انگلیس در ایران، ص24.

[5]. ایرج کیا، سیر استعمار انگلیس در ایران، ص24.
[6]. آژند، یعقوب، قیام تنباکو، ص۴۸.

[7]. ایرج کیا، سیر استعمار انگلیس در ایران، ص100.

نسخه چاپی