فلسفه احکام
زمانهٔ عجیبی شده. «نمی‌دانم» از سرِ زبان‌ها افتاده است و جایش را داده به اظهارنظرهای گوناگون، آن هم در تمامی مسائل، آن هم با اعتماد به نفس کامل. تا در جمعی، در مورد مسئله‌ای صحبت می‌شود، همه شروع می‌کنند به اظهارنظرهای تخصصی جوری که اگر کسی از محتوای صحبت‌ها سر درنیاورد، فکر می‌کند که عده‌ای از اندیشمندانِ همه‌فن‌حریف، نشسته‌اند دور هم و دارند راجع به راه‌کارهای برون‌رفت از بحران‌های موجود در دنیا صحبت می‌کنند. نکتهٔ جالب این است که این عده، در تمامی مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و حتی دینی صاحب‌نظرند و البته خودشان را دانای کل می‌دانند و هر رأی و نظری برخلاف نظرشان باشد، مردود می‌دانند و بی‌ارزش و نشانه‌ای از نفهم بودن!
 
بامزه‌ترین قسمت ماجرا این است که در جمع‌هایشان، فقط و فقط همدیگر را تأیید می‌کنند و از دانایی همدیگر، تعریف و تمجید. راجع به امور اقتصادی که صحبت می‌شود، جوری حرف می‌زنند و نظریه‌پردازی می‌کنند که به نظرشان رئیس صندوق بین‌المللی پول باید پیش‌شان لنگ بیندازد. در مورد امور اجتماعی، یونیسف و یونسکو را در جیبشان می‌گذارند و در امور هنری، تمامی هنرمندان دنیا را بی‌سلیقه‌ترین موجودات جهان می‌دانند.
 
به مسائل دینی هم که می‌رسند، گویا هیچ پیامبر و امام و معصوم و عالم و مجتهدی وجود ندارد و قرار است آن‌ها تشخیص بدهند که کدام‌یک از کارهای خوب باید واجب باشد و کدام بی‌دلیل واجب شده و کدام‌یک از کارهای حرام، به‌درستی حرام شده و کدام از روی تعصب و جهل و شرایط زمانه!
 
با نگاه کوچک و کوتهِ خود، حکمتِ عبادات را تفسیر می‌کنند و می‌گویند نماز که برای صحبت باخداست و ما به فارسی بهتر می‌توانیم صحبت کنیم، پس نماز خواندن هیچ. زکات هم که برای پولدارهاست و ما کلی قرض و قسط داریم، پس زکات هم هیچ. روزه هم که برای فهمیدن حال فقراست که ما خودمان از همه فقیرتریم، پس روزه هم هیچ. حج هم که خرج کردن ارز کشور در بیرون از کشور و از نگاه اقتصادی اشتباه است، پس حج هم هیچ و همین‌طور برای خودشان می‌برند و می‌دوزند و برای همین اسا که وقتی به مسالهٔ ولایت می‌رسند، نمی‌توانند زیر بار اطاعت از ولی بروند.
 
حضرت فاطمه زهرا (س) در خطبهٔ فدکیهٔ خود، حکمتِ والای برخی دستورات الهی، به ویژه لزوم اطاعت از پیامبر خدا و اهل‌بیت (ع) را بیان می‌فرماید تا برای مسلمانان آن زمان و تمامی مسلمانان تا روز قیامت، بعضی حقایق روشن‌تر شود.
 

خطبه فدکیه:

فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ وَ الزَّکَاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ وَ نَمَاءً فِی الرِّزْقِ وَ الصِّیَامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلَاصِ وَ الْحَجَّ تَشْیِیداً لِلدِّینِ وَ الْعَدْلَ تَنْسِیقاً لِلْقُلُوبِ وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَةِ وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ؛[1]
 
پس خدای بزرگ ایمان را برای پاک کردن شما از شرک؛ و نماز را برای پاک نمودن شما از تکبّر؛ و زکات را برای تزکیه نفس و افزایش روزی؛ و روزه را برای تثبیت اخلاص؛ و حج را برای استحکام دین؛ و عدالت ورزی را برای التیام قلب‌ها؛ و اطاعت ما خاندان را برای نظم یافتن ملت‌ها؛ و امامتمان را برای رهایی از تفرقه؛ و جهاد را برای عزت اسلام قرارداد.

پینوشت:
[1] طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص: 99.
نسخه چاپی