آشفتگی کودکان
کودکانی که از سابقه یک آشفتگی شدید رنج می برند و حادثه‌ای در زندگی آنها رخ داده است؛ مانند بلایا، تصادف، یا بی بندوباری ممکن است گرفتار بی نظمی های استرسی شوند. این امر به خصوص در فصل سوم با منابع مربوطه بیشتر بررسی شده است. به نظر تورکل علائم PTSD به طور معمول در پی وقایعی مانند ترور و بی پناهی که ترس شدید ایجاد می کنند، بر اثر تکرار به وجود می آید و اما علائم PTSD در بزرگسالان بر اثر تکرار دوباره یک تجربه ناگوار به همراه بی احساسی و بی خوابی ظاهر می شود. در کودکان و جوانان علائم این بیماری با توجه به مرحله گسترش تغییر می کند. کودکان پیش دبستانی ممکن است ساکت و کناره گیر به نظر برسند، حتی ممکن است ساکت ساکت شوند.
 
آنها مایلند سیر قهقرایی طی کنند و دلبستگی بیشتری به مراقبت پیدا کنند، و معمولا به هنگام بازی دچار وقایع ناگوار شوند. با افزایش استرس نحوه پاسخگویی افراد به حوادث نیز تغییر می کند. کودکان در سالهای اول دبستان ممکن است بیشتر مشکلات تمرکزی را تجربه کنند، یا دچار زوال در مدرسه، اغتشاش در اثر سلسله حوادث، اشتغال ذهن به جزییات کوچک وقایع، علائم روانی، آشفتگی خواب، شب ادراری، رفتارهای نادرست و سؤال های تکراری در مورد وقایع شوند. آنها ممکن است غمگین، تند مزاج (پرخاشگر) و بی انگیزه، کناره گیر و وابسته شوند. اغلب حتی ایجاد ارتباط با هم سن و سال هایشان نیز رنج آور و مشکل آفرین است، نه تنها به عنوان یک نتیجه از رفتار آنها بلکه ممکن است آنها را در به وجود آمدن حادثه در بازی با وقوع حادثه ناگوار دخیل بدانند که برای همسالانشان عجیب و ناخوشایند جلوه می کند. علائم PTSD و پاسخ های آن در نوجوانان و بزرگسالان شباهت‌های بسیاری به هم دارند. آنها ممکن است افکار مداوم و رؤیاهای یکسان در مورد حوادث داشته باشند، احساس کسالت و دلتنگی کنند، خود را بی پناه، نگران یا گناه کار بپندارند، زیرا آنها احساس می کنند نجات یافته اند ولی دیگران نه. آنها همچنین ممکن است طغیانگر وغیراجتماعی شوند، احتمالا به دارو و الکل اعتیاد پیدا کنند، به طرف اعمال جنسی بروند و از آموزشگاه بگریزند. تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان که یک حادثه ناگوار را تجربه می کنند دچار تغییرات غیرقابل برگشت می شوند. آنها ممکن است از فناپذیری خود آگاه شوند و محدودیت هایی را که مراقبان پیشنهاد می کنند، درک کنند و هیچ چیزی نمی تواند این آگاهی را تغییر دهد یا اصلاح کند.
 
استرس منجر به واکنش های فیزیولوژیکی، روانشناختی رفتاری و احساسی می شود. کودکان و جوانان ممکن است اثرات روانی استرس را به خوبی اثرات روانی - اجتماعی آن تجربه کنند. اثرات استرس ها می توانند از حالت های بدرفتاری ساده تاحالت پیشرفته PTSD نمایان شوند.
 
واکنش افراد در برابر استرس محققان روان شناس همواره علاقه مندند به چگونگی این حقیقت درباره استرس دست یابند که چرا و چگونه عده ای خود را آماده مبارزه با حوادث و استرس های ناشی از آن کرده اند و نه تنها حادثه را به خوبی مهار کرده اند، بلکه از آن به عنوان واسطه ای برای ترقی و پیشرفت خود بهره جسته اند، در حالی که افراد دیگری در همان شرایط دچار اثرات منفی کوتاه مدت و یا دراز مدت شده اند. این علاقه منجر به این شد که گروهی از محققان بعد از یک سلسله تحقیقات روی افراد مختلف آنها را به دو گروه مقاوم و آسیب پذیر دسته بندی کنند. عوامل خطرزا سبب افزایش احتمال یک سری پی آمدهای منفی برای افراد می شود، فاکتورهای محافظ وابسته به فرد، محیطی که در آن زندگی می کند و موقعیتی که در آن قرار دارد قوی یا ضعیف می شوند که در صورت قوت فاکتورهای محافظ نتایج منفی مسدود می شوند و سبب می شود که افراد توان مقاومت خود را در برابر خطر افزایش دهند ولی در صورت ضعیف بودن فاکتورهای محافظ، استرس زاده می شود. مقاومت یک مشخصه فردی است که اثرات استراژی های افراد برای غلبه بر استرس را منعکس میکند. افراد مقاوم توانسته اند خود را به خوبی با موقعیت ها و حوادث استرس زا وفق دهند. فاکتورهای محافظتی، اغلب در دو مقوله زیر دسته بندی می شوند:
 
- فاکتورهای شخصی، ( مانند سلامت فیزیکی، انعطاف پذیری، عزت نفس، باور داشتن به کنترل و رقابت).
 
- منابع محیطی، ( مانند درآمد خانوادگی، علاقه به وجود دیگران و اعتقادات مذهبی).
 
ورنر Werner اظهار داشت که فاکتورهای خطر اغلب در فرهنگ مردم جا دارند و فاکتورهای محافظ بیشتر جهان شمول هستند و با تفاوت فرهنگ ها کمتر تحت تأثیر قرار میگیرند. گارمزی و روتر سه فاکتور محافظ مهم را به صورت زیر دسته بندی می کنند:
 
- تمایل و حالت مثبت و شخصیت (شخصیت و خوش بینی)
 
- زمینه خانوادگی (حمایت خانوادگی) - یک سیستم حمایتی خارجی که سبب تشویق می شود و غلبه و موفقیت را تضمین می کند.
 
در ۱۹۸۰، بلاک Block (1980) کودکان خود مقاوم را تشریح کردند. این گروه از کودکان توانایی کشف راه حل مسائل و مشکلاتشان را دارند، ایشان قادرند تحت شرایط استرس زا، رفتار درستی داشته باشند، و نیز قادرند که شرایط فشار و رقابت را کنترل کنند و خود را با موقعیت ها و شرایط جدید وفق دهند. بریک ولطی تحقیقاتی تعداد ۲۱۰ نفر در سنین ۱۶ تا ۱۸ سال را مورد بررسی قرار داد و دریافت افرادی که اعتماد به نفس کمتری دارند بیشتر از آزار و اذیت واهمه دارند. کیمچی و اسکافنر اظهار داشتند همان طور که فاکتورهای محافظ ذاتی در کودکی بسیار مهم هستند، در نوجوانی فاکتورهای درونی، مانند مرکز کنترل (لوکوس)، حس کنترل در برابر طبیعت و تصمیم برای رسیدن به اهدافی که واقعی می باشند، از اهمیت بیشتری برخور دارند. جدول ۲-۲ مشخصات رشد پسر بچه های مقاومی را نشان می دهد که حاصل مطالعات کیمچی و اسکافنر بر روی ۲۴ کودک و نوجوان است.
 
ورنر اثر حوادث استرس زای زندگی را بر ۶۹۸ بچه آسیایی (پلی نزیایی) از تولد تا سن سی سالگی بررسی کرد. دریافت که ۷۲ کودک از این مجموع مقاوم هستند، پس به دقت رشد آنها را مورد بررسی قرار داد. در سالهای آغازین زندگی این پسربچه‌ها روش‌های حل مسئله و مهارت‌های ارتباطی را بلد بودند و کاملا اجتماعی و انعطاف پذیر و مستقل عمل می کردند، در نوجوانی مرکز کنترل درونی داشتند و دارای ارزش های درونی و خودباوری بودند. توانایی انجام امور، بلوغ اجتماعی و قدرت ادراک داشتند و در برخوردهایشان با دیگران طبیعی رفتار می کردند. استقلال درونی جهت گیری (اجتماعی) و موقعیت سنجی این پسربچه ها نسبت به عملکرد پیش از دبستان آنها قابل توجه بود. ورنر مشاهده کرد که آنها در گزینش سرپرست هم مهارت دارند.
 
منبع: مشاوره و حمایت از کودکان در برابر ناملایمات، سونیا شارپ و هلن کاوی، ترجمه: دکتر سوسن آقاجانبگلو، صص 38-34، نشر ورجاوند، تهران، چاپ دهم، 1391
نسخه چاپی