رشد و انعطاف پذیری خانواده‌ها
تحقیقات اساسی در زمینه رشد و انعطاف پذیری خانواده‌ها روش‌های متنوعی را نشان می دهد که در گروه‌های اجتماعی و فرهنگی مختلف، خانواده ها الگوی متفاوتی به افراد جوان تحت مراقبتشان به خاطر داشتن استقلال و تحمل سختی ها، ارائه می دهند و آنها را تشویق می کنند که موفقیتشان نتیجه سعی و تلاش‌شان هنگام روبه رو شدن با سختی هاست.
 
تحقیقات انجام شده توسط بلاک و جرد نشان می دهد که دخترهای انعطاف پذیر چون از نظر عاطفی بسیار حمایت می شوند این حمایت آنها را به مستقل شدن تشویق می کند. با این حال پسرهای جوان حس فرمانروایی و نظارت بر هیجانات را در خانواده تجربه می کنند. این یافته ها توصیه می کند، که پدر و مادر و مراقبان مطابق با جنسیت، روش‌های مختلف مدیریت و پرورش را آموزش ببینند. سایف ۔ کرنک تحقیقات و مطالعات وسیعی را در میان نوجوانان و جوانانی که به شدت بیمار بودند انجام داد. او متوجه شد کودکانی که خود را با بیماری وفق می دهند در خانواده ای رشد کرده اند که منسجم بوده، هرچند این گروه نظم و کنترل بیشتری از خود نشان می دادند، اما در عین حال دلسرد بودند.
 
 اما در مورد گروه دیگر اگر چه ایشان بیماری را خوب تحمل کردند، ولی خودمختاری کمتری در محیط بیرون و خارج از خانواده از خود نشان دادند. تجربه مشکلات، آنها را از خانواده جدا می کند و در عوض شبکه اجتماعی و دوستی‌های نزدیکی را به وجود می آورد. خودمختاری و استقلال در خانوادگی مشخصه لازم در توسعه و گسترش انعطاف پذیری و احتمالا توسعه و رشد روابط اجتماعی خارج از خانه است. این یافته باعث برانگیختن چندین سؤال می شود. آیا این حقیقت دارد که وابستگی زیاد در خانواده فی نفسه روابط اجتماعی فرد را ضعیف می کند؟ آیا وابستگی زیاد فرد را از مستقل شدن، دلسرد و ناامید می کند؟
 
باتوجه به نوع ارتباطات در شرایط و بافت اجتماعی گسترده تر، برون فنبر طرح و مدلی از یک سیستم را در درون یک سیستم دیگر پیشنهاد می کند. از این دیدگاه تنها خانواده نیست که بر رشد عاطفی و اجتماعی کودک تأثیر می گذارد، بلکه محیطی که کودک در آن رشد میکند نیز مؤثر است. برون فنبر مجموعه ای از اکوسیستم ها را توصیه می کند؛ مثلا میکروسیستم مانند خانواده با تاریخچه الگوهایی از روابط؛ مزوسیستم که شامل میزان و حد سیستم هایی است که کودک با آن ارتباط مستقیم دارد. اگزوسیستم شامل سیستم هایی است که کودک با آنها ارتباط مستقیم دارد، مثلا محل کار پدر و مادر و ماکروسیستم بافت اجتماعی گسترده تری از جامعه با فرهنگی که خانواده با آن زندگی می کند را در بر می گیرد.
 
رشد کودک در هر یک از سیستم ها تحت تأثیر حوادث اجتماعی قرار می گیرد. در حقیقت برون فنبر می گوید، رشد انسان به طور چشمگیری تحت تأثیر روند فهمیدن و دوباره ایجاد کردن سیستم های پیچیده است. او می گوید در غیاب سیستم‌های حمایتی مناسب، استرس های بیرونی، فشارهای غیرقابل تحملی حتی بر خانواده های قوی وارد می کند. در جایی که خانواده‌ها کارآیی کمتری دارند جوانان بالاجبار باید بیشتر ریسک کنند، زیرا ارتباطات قوی، کمتر در این خانواده ها دیده می شود. گلمن نظری منفی درباره خانواده هایی دارد که پدر و مادر، هر دو شاغلند. او می گوید در خانواده هایی که والدین ساعات طولانی مشغول کارند، کودکان خودشان تصمیم گیری می کنند و مراقبت روزانه نیز از آنها بسیار نامناسب است.
 
بافت اجتماعی؛ عامل حفاظتی و حمایتی: بافت اجتماعی یک عامل حمایتی و در عین حال خطر آفرین است. بافت اجتماعی عوامل اساسی بنیادی خانواده مانند چگونگی پرورش کودکان و ارتباط های خانواده با کودک، مهارت ها و رفتارهای افراد جوان را تحت تأثیر قرار میدهد. علاوه بر خانواده تأثیرات محیطی مثل نوع فرهنگ، وضعیت اجتماعی - اقتصادی، اعتقادات مذهبی نیز تأثیرگذار است (فلنر Felener 1995). 
 
پریر - براون - Pryor-Brown (1996) دریافت، کودکانی که پدر و مادر آنها بیکارند استرس بیشتری را تجربه کرده اند و رفتار اجتماعی نامناسبی را از خود نشان می دهند و از طرف هم سن و سال ها بیشتر طرد می شوند. گنگر میگوید، مشکلات مادی باعث کشمکشها و مشاجره های بیشتری بین پدر و مادر می شود، و این باعث افزایش میزان استرس در کودکان است. اگر چه مشکلات مادی و زیانهای اقتصادی و اجتماعی باعث ایجاد استرس بیشتری در افراد جامعه می شوند، اما مطالعات و تحقیقات درباره رقابت و انعطاف پذیری نشان داده که کودکان معمولا خودشان چاره جو هستند.
 
رقابت مانند یک واسطه عمل می کند که نتایج و عواقب مثبت و منفی را پیش بینی می نماید. خانواده و هم سن و سال‌ها یا بزرگسالان مثل معلم ها و مشاوران به وجود آوردندگان حمایت های اجتماعی هستند. وثرینگتون و کسلره معتقدند افرادی که دیگران را حمایت می کنند خودشان مقاومت بیشتری در برابر استرس ها دارند، کمپس می گوید، ارتباط مستقیمی بین نتایج روانشناسی و حمایت های اجتماعی حاصله از شرایط استرس آفرین وجود دارد.
 
گر و کلتون Gore & Colton متذکر می شوند که عزت نفس دختران نوجوان بیشتر به ارتباط با دیگران بستگی دارد، علاوه بر آن حمایت اجتماعی برای خانم ها بیشتر از رقابت شخصی اهمیت دارد و برعکس این در مورد پسرها صدق می کند.
 
رونره نتایج و عواقب روابط اجتماعی را در ۱۶۵ کودک ارزیابی کرد، که دچار محرومیت و فقر وحشتناکی بودند و در پرورشگاه های رومانی مورد بی توجهی و بی مهری قرار می گرفتند، اما در نهایت خودشان را با خانواده هایی که برایشان انتخاب شد وقف دادند. او متوجه شد همین کودکان در محیط های پرورشی خانوادگی پیشرفت‌های مناسبی داشتند. مهم ترین عامل برای موفقیت آنها توجه و عشق پدر و مادرهای اکتسابی ( پدر و مادر خوانده) است.
 
منبع: مشاوره و حمایت از کودکان در برابر ناملایمات، سونیا شارپ و هلن کاوی، ترجمه: دکتر سوسن آقاجانبگلو، صص23-20، نشر ورجاوند، تهران، چاپ دهم، 1391
نسخه چاپی