جلوگیری از رفتارهای تجاوزگرانه در مدارس
دانش آموزان مدارسی که با آنها در مدرسه به خوبی رفتار می شود، ویژگی‌های مشترکی دارند که مهمترین علت آن، طرز رفتار و انگیزش سرمربی و کارکنان بود. بنابراین از همه کارکنان انتظار می رفت که به آموزش بپردازند و از بودن در مدرسه و با دانش آموزان لذت ببرند. وجود حتی یک ویژگی مثبت، آشکارا حس احترام دیگران را بر می انگیزد و حس معاشرت باعث رواج آن می شود. مجموعه التون پیشنهاد کرد که یک سیاست رفتار واحد که قانون‌های مشخصی هستند، در مدارس اجرا شود. این قوانین از طریق جلسات گسترده به همراهی مشاوران و موافقت سایر کارکنان به وجود آمده اند. آنها پیشنهاد کردند که این قوانین باید:
 
مشتمل بر شماری از عبارات مثبت راهنما برای تعیین نوع رفتارها باشد.  و پاداش‌هایی برای رفتارهای مثبت در نظر گرفته شود و به همان شکل تحریم‌هایی برای رفتارهای نامناسب تعیین شود. و از تنبیهات گروهی و یا تنبیهی که باعث تحقیر شود، پرهیز کنند. و ارتباطی منطقی، بی طرفانه، و قابل اجرا باشد؛ در عین حالی که برای وضعیت‌های غیرعادی درجه ای از انعطاف را در نظر می گیرد.  و ارائه عکس العمل مستقیم در برابر پرخاشگری و مزاحمت. و حمایت از کودکان غیرآموزشی، به خوبی حمایت از کارکنان آموزشی و مستعد ارزشیابی‌های منظم و آزاد برای تغییر و بررسی رفتارهای به جا و نا به جا.
 
واتکینز Watkins 1995 می گوید که اعمال شیوه‌ها و قوانین کلی در مدرسه بر رفتار تمامی کارکنان تأثیر می گذارد و تمامی دانش آموزان و کارکنان با درک کامل، قبول مسئولیت می کنند و هر یک کار خود را با پذیرش حس مسئولیت به خوبی انجام می دهند. در این روش ها تأکید می شود که تدبیر رفتارهای سازنده چه در زمینه رفتار خود و چه برای تشویق دیگران در اداره خودشان، وظیفه هر فرد است. فرایند گسترش این گروه ها در اجتماع باعث استحکام جمع مدارس می شود و هر یک از افراد اعتماد به نفس لازم برای آزمایش رفتار مؤثر خود را جهت کمک به گروه پیدا می کند. در مدارسی که رفتارهای تجاوزکارانه و اعتراض آمیز کمتر به چشم می خورد این برجستگی های مشترک وجود دارد. این شکل گیری فرهنگ کارکنان، روابط و رعایت حد و حدود نه فقط رفتار تک تک دانش آموزان، بلکه رفتار جامعه بزرگ تر دانش آموزی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
 
تأثیر زمینه فعالیت گروهی و تشکیلاتی بر رفتار افراد، کاملا به اثبات رسیده است، بنابراین معلمان برای درک چگونگی اداره محیط یادگیری و به منظور افزایش روابط سازنده و نظم کلاس، نیاز به همکاری با یکدیگر دارند. کمیته التون همچنین اظهار کرد که در کلاس معلمان باید به موضوع تدریس مسلط باشند. ( سولایتی و بال Solity & Bull 1989)
 
دکینگ Docking 1993 پنج اصل مهم مدیریت پیشگیری و تغییر دهنده رفتار دانش آموزان را به شرح زیر مشخص می کند:
 
پیش بینی : پیش بینی مشکلاتی که به وجود خواهد آمد و توسعه قوانین سازنده جهت هدایت رفتار در مسیر صحیح
 
هدفمندی: با استفاده از برنامه ریزی صحیح، یک محیط کاری در کلاس بنا نهاده شود. با استفاده از رویکردی مؤثر بین معلم و شاگرد انتقال داده ها صورت پذیرد. در یک شیوه منظم و آرام، با انجام تکالیف، اطمینان از اینکه کل مطالب لازم منتقل شده است، حاصل می شود. همچنین ارتباط مؤثر محیط کلاس با وظایف مورد نظر، از اهداف مطلوب است.
 
مسئولیت پذیری: حمایت از دانش آموزان برای احساس تعهد و مسئولیت بیشتر و در عین حال شادمان بودن و پیش بینی اصولی نوع رفتار. شرکت دانش آموزان در بررسی رفتار خود براساس وظیفه و ترغیب، از اهداف مطلوب هستند.
 
سازندگی: کمک به دانش آموزان برای کسب موفقیت در طول برقراری ارتباط. ترغیب آنها برای برنامه ریزی در جهت موفقیت آمیز. تشویق به تلاش و مطالعه و دعوت به کار گروهی. تشویق والدین جهت پاسخگویی به مشکلات رفتاری کودکانشان از مهم ترین اهداف موردنظر می باشند.
 
 مسئولیت پذیری گروهی: مشارکت دانش آموزان و کارکنان در بنا نهادن یک کلاس و یا سیاست رفتار کل مدرسه به طور فعال است. همین طور که از این پنج اصل بر می آید، توسعه خط مشی چگونگی رفتار الزاما کافی نیست، بلکه چگونگی تشکیل و اداره کلاس و چگونگی ترغیب و تشویق فعالیت های گروهی نیز مهم‌اند.
 
تامسون و شارپ تمامی رویکردهای مدرسه ای را که فقط به تنهایی به برقراری نظم فکر می کنند و مدیریت ارتباطی را مدنظر قرار نمی دهند زیر سؤال می برند و میگویند که بیشتر وقایع و رفتارهای تهاجمی ناشی از ضعف همین ناحیه است. به منظور حل نزاع و دعوا که بخشی از برنامه مدیریت رفتار مدرسه است، کارکنان باید با آن به عنوان یک مسئله عادی برخورد و در لحظه اول به عنوان یک میانجی نقش خود را ایفا کنند.
 
نزاع زمانی اتفاق می افتد که یک شخص می خواهد نیازهایش را مرتفع سازد، ولی با مانع و حتى تهدید مواجه می شود. بعضی مواقع نیز تلاش های او با تلاش شخصی دیگر جهت مرتفع کردن نیازهایش سازگار نیست. حل نزاع شامل تشخیص دقیق مشکلاتی است که در آن نزاع به وجود آمده است. مرحله بعدی ایجاد وضعیتی است که به بهبود اوضاع کمک کند و به نیازهای هر دو طرف توجه داشته باشد. برای اینکه معلمان و دانش آموزان قادر باشند در چنین موقعیت هایی ایفای نقش کنند، می‌بایست نزاع و راه حل های آن را کاملا بشناسند و از تجربیات یکدیگر استفاده کنند. همچنین می بایست مایل باشند تا رویکردهای جدید را بیاموزند و از مهارت هایی بهره ببرند که آنها را در نیل به اهدافشان یاری کند. هدف فقط میانجی گری و حل نزاع نیست، بلکه براساس مهارت های شنوایی و افزودن روند مرحله به مرحله، می توان به افراد درگیر در نزاع کمک کرد و راه حلی ارائه شود که برای طرفین نزاع قابل قبول و دوجانبه باشد.
 
منبع: مشاوره و حمایت از کودکان در برابر ناملایمات، سونیا شارپ و هلن کاوی، ترجمه: دکتر سوسن آقاجانبگلو، صص131-128، نشر ورجاوند، تهران، چاپ دهم، 1391
نسخه چاپی