کارکردهای فلسفه تعلیم و تربیت
به عبارتی، فلسفه دانش به واقعیت هایی که وجود دارد، و فلسفه ارزش به ایده هایی که باید تحقق یابد اشاره می کند. بدین ترتیب، فلسفه تعلیم و تربیت، فلسفه ای است در مرز دانش و ارزش یا مرز بودن و شدن و یا وضع موجود و وضع مطلوب. اساسا حاصل تعلیم و تربیت چیزی جز این نیست که فرد بر پایه داشته ها به قلمرو بایسته ها دست یابد. عملیات آموزشی - تربیتی همواره بین این دو محور در گردش و اجراست. جنبه ارزشی فلسفه تعلیم و تربیت هیچ گاه نباید این فلسفه را به فضای ایدئالیسم سوق دهد؛ زیرا ارزشها در تعلیم و تربیت باید ناظر به اهداف واقعی و قابل تحصیل و تحقق جهت دهی شوند. در غیر این صورت، اندیشه های تربیتی و آموزشی صرفا آرمانی و ایدئالیستی خواهند بود.
 
به رغم تعاریف و برداشت‌های گوناگون و گاه متفاوتی که برای ارزش ارائه شده است، در بیشتر موارد عنصر «مطلوبیت» بیش از دیگر عناصر کانون توجه و یادآوری کارشناسان قرار گرفته است؛ به گونه ای که بدون دخالت این عنصر، تعریف روشنی برای ارزش نمی توان ارائه داد. مباحث مفهوم شناختی ارزش و ارزش گذاری نشان می دهد که این واژگان در اغلب ساحت‌ها، از جمله در ساحت های اخلاقی، تربیتی، دینی، حقوقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کاربرد بسزایی دارند. طبقه بندی ارزش ها به ارزش های تربیتی، دینی، اخلاقی، سیاسی و نظایر آن بر همین اساس صورت می پذیرد. بدیهی است نوع و کیفیت ارزش گذاری در این ساحتها از یک مورد تا مورد دیگر متفاوت است.
 
 اگر فلسفه به طور مطلق از وجود و چیستی یک امر، یک شیء یا یک پدیده بحث می کند، فلسفه مضاف به طور ویژه، افزون بر بیان وجود و چیستی موضوع مربوط، از چرایی و چگونگی آن نیز سخن می گوید. بدین ترتیب، فلسفه تعلیم و تربیت، به منزله نمونه ای از فلسفه‌های مضاف، به سه پرسش اساسی پاسخ می دهد که پاسخ به هر پرسش، خود، دربرگیرنده رکنی از ارکان فلسفه تعلیم و تربیت است و متناسب با آن، بخشی از کارکردهای اساسی این فلسفه را روشن می سازد:
 
ا. پرسش از چیستی تعلیم و تربیت بیان کننده مجموعه ای از مبانی و اصول تعلیم و تربیت است؛ مبانی و اصولی که ماهیت و چیستی تعلیم و تربیت را روشن می سازد و باورها و ارزش های ناشی از آن را در این حوزه تبیین می کند؛
 
۲. پرسش از چرایی تعلیم و تربیت مستلزم پاسخی مناسب به «انگیزش»، «حکمت» و اهداف تعلیم و تربیت است.
 
پرسش از «انگیزش» به نیت، اراده و اشتیاق معلم و فراگیر و مربی و متربی نظر دارد؛ اموری که ناظر به جنبه های درونی، روانشناختی و شخصیتی افرادند. این امور از حساسیت فراوانی برخوردارند و از فردی تا فرد دیگر می توانند متفاوت باشند.
 
پرسش از «حکمت» به بیان مصالح، فواید و مزایای مترتب بر تعلیم و تربیت نظر دارد؛ حقایقی که خود را در بیرون و درون به نمایش می گذارند؛ یعنی مظهریت بیرونی دارند و در واقع و جهان خارج می توان به آنها اشاره کرد، و افزون بر آن، درون و روان را نیز ممکن است متحول سازند.
 
پرسش از «اهداف» به مقصد و منظوری نظر دارد که ناظر به واقعیت تحقق یافته و یا در شرف تحقق عینی و خارجی است که با عاملیت و پویایی فرآیند خاص تعلیم و تربیت به منصه ظهور می رسد؛
 
۳. پرسش از چگونگی تعلیم و تربیت به روش شناسی و افزارمندی تعلیم و تربیت نظر دارد. در فلسفه تعلیم و تربیت افزون بر پرداختن به اصول، مبانی، انگیزش، اهداف و حکمت، لازم است روش ها و ابزارهای لازم برای تحقق آن انگیزه ها، حکمتها و اهداف بر اساس آن اصول و مبانی روشن باشد. این روش ها و ابزارها حتما باید با ساختار و محتوای مجموعه عناصر پنج گانه پیش گفته در سازگاری و تناسب باشد؛ چه، در غیر این صورت، فلسفه تعلیم و تربیت چنان که باید و شاید تفسیر نمی شود. بنابراین روش شناسی نیز از ارکان فلسفه تعلیم و تربیت به شمار می رود.
 
برای روشن تر شدن مفاهیم سه گانه انگیزش، حکمت و هدف، به مثال «مسافرت به مشهد مقدس» توجه کنید: نظر مسافر در سفر مزبور بر زیارت امام علی بن موسی الرضا . به انگیزه های خاص روحی و روانی، تربیتی، اعتقادی و حتی چه بسا اقتصادی و مادی مترتب است. مصالح، فواید و مزایایی که زائر از این سفر زیارتی در نظر دارد به دست آورد، چنانچه عقلایی و منطقی و توجیه کننده هزینه ها و زحمات سفر است حکمت سفر را نشان می دهد؛ و سرانجام رسیدن به شهر و زیارت حرم مطهر و پای بوسی آن مقام و بارگاه عظیم هدفی است که از این مسافرت حاصل و محقق شده است. انگیزش به امور نفسانی و روان شناختی، اهداف به امور عینی و واقعی، و حکمت به هر دو دسته از امور نظر دارد.
 
ارکان سه گانه چیستی، چرایی و چگونگی تعلیم و تربیت کاملا در ارتباط با همدیگر عملیات حرفه ای تعلیم و تربیت را تعریف، تبیین، هدایت و مدیریت می کند. در این میان، عناصر و عوامل انگیزشی، متناسب با هر سه قلمرو «چیستی»، «چرایی» و چگونگی تعلیم و تربیت، حضور فراگیر و جدی دارند. اساسا انگیزه، روح جریان تعلیم و تربیت است، آن چنان که نیت را روح اعمال و به ویژه روح اعمال عبادی میدانند. کوتاه سخن اینکه به منظور یافتن پاسخ مقتضی و لازم برای پرسش‌های سه گانه یادشده، باید به فلسفه تعلیم و تربیت مراجعه کرد.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی،صص 47-45، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388
نسخه چاپی