روش‌ها در تعلیم و تربیت
روش چیست؟ چگونه به کار می آید؟ چرا بحث از روشها در تعلیم و تربیت مهم و ضروری است؟ هر مکتب و نظام تربیتی ایده ها، خواسته ها و چه بسا آرمان هایی دارد که لازم می بیند برای تحقق آنها بر اساس سلسله‌های از مبانی و اصول، تدابیر شایسته و بایسته را به کار گیرد و اسلوب و روش‌هایی را کانون توجه قرار دهد و به کار بندد. روش ها در واقع با تکیه بر اصول، چگونگی آغاز و روند و برآیند فعالیت های آموزشی - تربیتی را تبیین می کنند، و در جای خود تحقق بخش بینش ها، خواسته ها، دستورالعمل ها و ارزشهای آموزشی - تربیتی اند. به عبارتی، روشها ناقل بینش ها و ارزشهایند که بدون آنها هیچ تحول و نقش تربیتی صورت نمی پذیرد. هنگامی که روشها متناسب با مبانی و اصول به کار گرفته می شوند، اهمیت نقش آنها در انتقال پیام های آموزشی و تربیتی بیشتر و بهتر روشن می شود.
 
همانند اصول، برخی روش‌ها پیشاپیش تعین یافته اند؛ به گونه ای که معلمان و مربیان، خود نقشی در تولید و آفرینش آنها نداشته اند و تنها بر اساس یک سلسله باورمندیها، ارزشها، پیش فرض ها و آثار تربیتی برجسته، آنها را پذیرفته اند و به کار می بندند. روش‌هایی که در برنامه‌های عبادی و معنوی به صورت شبانه روزی، هفتگی، ماهانه و حتی سالانه مورد ملاحظه قرار می گیرند از زمره روش هایی هستند که خداوند و اولیای دین آنها را تعیین کرده اند. برای مثال، نظر به اهمیت فوق العاده بندگی خداوند، ادیان توحیدی - ابراهیمی اعم از شریعت حضرت موسی ، حضرت عیسی ن و دین اسلام، هر کدام به سبک خاصی پیروان خود را به پرستش خداوند فراخوانده اند و بر اقامه نماز و دیگر اعمال و مناسک عبادی به روش های گوناگون و گاه متمایز از یکدیگر تأکید ورزیده اند. نمازی که ما مسلمانان به سفارش اسلام برپای می داریم، در جایگاه رفیع خود، روشی برای ابراز و اظهار اصل بندگی خداوند است. اصل بندگی خدا نیز، خود، از مبانی وجودشناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی اسلام سرچشمه می گیرد. بدین ترتیب، در فلسفه تعلیم و تربیت اسلام، برای مثال، نماز، روزه، حج و دیگر برنامه های عبادی، بیان کننده برنامه‌ها و روش هایی هستند که از سوی خداوند تجویز و صادر شده و در ابداع و تشریع آنها انسان هرگز نقش و دخالتی نداشته است. انسان اسلام، برای متحقق ساختن اهداف و منویات تربیتی این دین، عمل به این برنامه ها را در دستور کار خود قرار می دهد تا از طریق آنها رضایت الهی را جلب و سعادت دنیا و آخرت را برای خود تأمین کند.
 
فرهنگ و ارزش‌های قومی، اجتماعی، مدنی و حقوقی نیز چه بسا در مواردی روش های خاصی را در راستای اقدام بر اساس اصول فرهنگی - ارزشی تعیین و تجویز می کنند که در چارچوب موازین و برنامه‌های ویژه، مورد پذیرش افراد جامعه قرار می گیرد. آداب و رسومی که یک ملت یا یک جامعه بشری به آنها ملتزم می شوند همه مستند به اصولی است که به جد مورد احترام آن ملت یا جامعه است. نظام تعلیم و تربیت هر کشوری می کوشد تا به قدر سهم خود، روشهای مزبور را بر مبنای اصول مورد قبول نظام، به شهروندان نواحی و مراکز گوناگون آموزش دهد و آنان را در به کارگیری روش ها تشویق، ترغیب و تربیت کند. بیشتر آداب، رسوم و روش ها را دستگاه ها و نهادهای قانونی، سیاسی و اجرایی کشورها تنظیم و ابلاغ کرده اند یا دست کم این امور از جانب آنها مورد تأیید قرار گرفته و استانداردهای لازم را کسب کرده اند.
 
افزون بر روش‌های مشخصی که اعتبار و روایی خود را از دین یا نهادهای مدنی و قانونی و گاه تجربه های شخصی و اجتماعی دریافت می دارند، روش هایی نیز هستند که بیشتر موردی‌اند و بسته به مورد و وضعیت های ویژه به کار می روند. این روشها نه تنها تعین یافته نیستند، بلکه از موردی تا مورد دیگر حتی تغییر می کنند. چه بسا برخی از این روش ها به طور سلیقه ای و برحسب ذوق و علاقه افراد انتخاب شوند. به مرور زمان و بر اساس تجربه‌های کاربردی، روش های موردی و سلیقه ای نیز امکان دارد به معیارها و استانداردهای روشمندی دست یابند و به تدریج از طرف نهادهای رسمی و معتبر مدنی و قانونی تعین یابند و صاحب نام و نشان شوند. روش هایی که در ارتباط با اصول و ارزش‌های آیینی در میان اقوام و ملل جهان به صورت آداب و مراسم نمود می یابند، بیشتر خاستگاهی ذوقی و سلیقه ای داشته اند، تا اینکه از متن و محتوای آن اصول و ارزش ها سر زده باشند. اینها روش هایی هستند که نمی توان برای اصالت آنها سند و مدرک معتبری از قالب ها و مضامین و شعایر مربوط به اصول یافت؛ اما با این حال در نظر عرف عمومی یا خاص یک جامعه مقبولیت و اعتبار لازم را به دست آورده اند. در مواردی مقبولیت و اعتبار روشهای مزبور به حدی از تعالی عرفی رسیده است که به تدریج در مقام ارزشها نشسته اند. در این صورت، به روش ها به چشم ارزشها می نگرند؛ به گونه ای که به سادگی با دیگر روشها جایگزین نمی شوند.

دسته دیگری از روشها نیز یافت می شوند که بر اساس برنامه ریزی و به گونه ای حساب شده، پس از یک دور آزمون و خطا، اعتبار و روایی خود را در مقام تجربه به دست می آورند و به مرور زمان از روش های کارآمد تربیتی تلقی می گردند. اعتبار و کارآمدی این روش ها به تجربه های روزمره انسانی مستند است، و چه بسا همانند روشهای سلیقه ای از موردی تا مورد دیگر متفاوت باشند. در بیشتر نظام های آموزشی و تربیتی متصدیان امور آموزش و پرورش به منظور تحقق برنامه ها، اصول و اهداف مشخص آموزشی و تربیتی از روشهای تجربی بهره می گیرند؛ روش هایی که چه بسا در دیگر جوامع تجربه شده اند و تا حدودی ارزش جهانی یافته اند. این روش ها با وجود کارآمدی ممکن است مشتمل بر بار ارزشی و فرهنگی خاصی باشند که با فرهنگ و ارزش های جوامعی که آنها را به عاریت گرفته اند یا در مقام الگوبرداری از آن روش ها برآمده اند کاملا ناسازگار و متعارض باشند. از این روی، لازم است در بهره برداری از چنین روشهای عاریتی حداکثر احتیاط و دقت صورت گیرد. مبادا استفاده از یک روش پیام فرهنگی پدیدآورندگان آن روش را در روح و روان کاربران و بهره گیرانش نفوذ دهد.
 
از آنجا که بار ارزشی روش ها می تواند هم پایه بار ارزشی اصول و مبانی باشد، طرح و بررسی روش ها نیز در فلسفه تعلیم و تربیت اهمیت ویژه ای یافته است. در این باره، حفظ تناسب میان مبانی، اصول و روش ها به صورت یک قاعده کلی در تعلیم و تربیت کانون توجه و تأکید قرار می گیرد. برای مثال، چنانچه مبانی ناظر به یک مسئله یا موضوع تربیتی الهی بوده، رنگ و روی خدایی داشته باشد، اصول مربوط به آن نیز چنین خواهد بود، و روش هایی نیز که مفاد آن مبانی و اصول را تحقق می بخشند می باید رنگ و روی الهی داشته باشند. اثبات وجود خداوند، به طور نمونه، ما را به توحید و عبادت خداوند رهنمون می سازد و اعتقاد به توحید و عبادت خداوند نیز، خود، مستلزم به کارگیری روش هایی است که التزام به آنها ایمان و یکتاگروی را نشان می دهد. همچنان که در امور غیردینی، از جمله در رشته‌های گوناگون علوم، اعم از علوم انسانی و غیرانسانی، مبانی، اصول و روشها تداعیگر یکدیگرند و در تناسب و توازن کامل با یکدیگر به کار می آیند. هماهنگی میان این عناصر، در پیشبرد، موفقیت و تکامل اهداف آموزشی و تربیتی بسیار مؤثر است.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی، صص 85-81، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388
نسخه چاپی