انفاق و وقف در اسلام
اسلام چون زندگی دنیا و آخرت را به هم پیوسته می بیند، به انسان‌های مؤمن سفارش می کند اهل انفاق باشند و برای زندگی آن جهان خویش، توش‌های بفرستند: «ای کسانی که ایمان آورده اید، از آنچه به شما روزی داده ایم، انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خریدوفروش است، و نه دوستی و شفاعت».
 
از سوی دیگر، اسلام برای اینکه آدمی بتواند پس از مرگ از اموالش بهره ببرد، فرموده است آن را «وقف» کنید، و به قول معروف «چیزی بخور، چیزی بده، چیزی بنه» . توجه به واژه «وقف» نیز نکته جالبی را به انسان گوشزد می کند؛ زیرا «وقف» از ماده وقف / یقف / وقف» است. گویا اموال انسان در راه رفتن و خارج شدن از دست آدمی است که انسان مؤمن با عمل وقف، به مال و اموال خویش دستور «قف: ایست» میدهد تا برای او باقی بماند: «ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا دارید. هرکس باید بنگرد که برای فردای خود، از پیش چه فرستاده است».
 
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم تأکید می کند که «هیچ مالی هرگز براثر صدقه دادن کم نشد؛ پس عطا کنید و نترسید»(1)، و جانشین بر حق او در سفارش به فرزند بزرگوارش، امام حسن علیه السلام فرمودند: «در حقیقت، بهره تو از دنیایت همان است که با آن آخرتت را بسازی؛ پس در راه حق خرج کن و خزانه دار دیگران مباش».(2) گوسفندی را سر بریدند و گوشت آن را انفاق کردند؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «چیزی مانده است؟» عایشه عرض کرد: «به جز شان‌هاش چیزی باقی نمانده است». حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «به جز شانه‌اش، همه آن باقی مانده است».(3)
 
در اینجا دو نکته اساسی دیگر هم هست. یکی اینکه حتی اگر کسی در خواستی هم نداشته باشد، باز باید به او انفاق کرد. چنان که در سیره رفتاری امام علی علیه السلام می بینیم به کسی انفاق کرد و آن فرد گفت: «چیزی نخواسته ام؛ برای چه به من میبخشی؟» حضرت در پاسخ فرمود: «... اگر بنا باشد من فقط به کسانی ببخشم که از من تمنا و تقاضا کرده اند، بخششی نکرده ام؛ بلکه عوض آنچه از آنها گرفته ام، به آنها داده ام و آنها را وادار کرده ام روی خود را که هنگام سجده برای خدای خود بر خاک می نهند و از خداوند طلب می کنند، متوجه من کنند. پس آنچه من نام "بخشش" روی آن گذاشته ام، بخشش نیست، بلکه معاوضه و معامله است و در عوض بذل آبروی کسی، چیزی به او بخشیده ام ...(4)
 
نکته دیگر اینکه «صدقه، دفع بلاست».(5) سعدی گوید:
 
حدیث درست آخر از مصطفی  است ... که بخشایش و خیر، دفع بلا است .
 
اسلام به پیروانش سفارش می کند با تمامی انسان‌ها، چه مسلمان و چه کافر، مهربان باشند و سیره گفتاری و رفتاری پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم   نیز گویای این مدعاست. او فرمود: «کسی که غیر مسلمانی را که با دولت اسلامی پیمان بسته است، بیازارد، من دشمن اویم؛ و کسی که من دشمنش باشم، در رستاخیز بر وی پیروز خواهم شد. از نفرین ستمدیده بپرهیزید، گرچه کافر باشد، زیرا در برابر (رسیدن این نفرین به خداوند) مانعی نیست».(6)
 
همچنین به همه مسلمانان هشدار میداد: «کسی که فردی از اقلیت‌های دینی را - که با دولت اسلامی پیمان بسته است بکشد، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد».(7)
 
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم  همسایه‌ای یهودی داشت که بیمار شد و به عیادتش رفت.(8) روزی زید پسر سعنه، یکی از دانشمندان یهود مدینه، برای گرفتن طلبی که از حضرت داشت، نزد ایشان آمد. سپس عبای حضرت را گرفت و با تندی به او گفت: «شما فرزندان عبدالمطلب، همواره در پرداخت وام خود تأخیر می کنید». در این هنگام، عمر بر او بانگ زد، ولی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم    لبخندی زد و فرمود: «ای عمر، من و او به چیز دیگری نیازمندیم. به من بگو خوش حساب باش، و به او بگو با مهربانی طلبش را بخواهد». سپس فرمود: «هنوز سه روز از مهلتی که بین ما بوده، باقی است. بعد به عمر فرمود تا طلب وی را بدهد و چون او را ترسانده است، اندکی هم افزون بر طلب بپردازد. همین رفتار سبب شد این دانشمند یهودی مسلمان شود».(9)
 
یکی از بزرگان قبیله کنده می گوید: «نزد امام على علیه السلام بودیم که سقف نجران آمد. امام خود را جابه جا کرد و جایی برای نشستن وی آماده ساخت». یکی از حاضران گفت: « آیا برای مردی مسیحی چنین می کنی؟» امام فرمود: «در زمان رسول خدا وقتی آنان خدمت حضرت می رسیدند، او با آنها چنین رفتار می کرد». (10)
 
پی‌نوشت‌ها:
1. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، بر گردان حمیدرضا شیخی، ج۱۳، ص ۶۴۳۸، ح ۲۰۶۳۷.
۲. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، بر گردان حمیدرضا شیخی، ج۱۳، ص ۶۴۳۸،، ح ۲۰۶۳۰.
3. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، بر گردان حمیدرضا شیخی، ج۱۳، ص ۶۴۳۸،، ح ۲۰۶۴۵.
4. ر.ک: مرتضی مطهری، حکمت ها و اندرزها، ص ۲۳۱.
5. رسول خدا: الصدقة تدفع البلاء (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۹، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ق، ص۲۶۴؛ عبدالله و حسین بن بسطام؛ طب الأئمه ن، ص ۱۵۳).
6. علی بن حسام الدین متقی هندی، کنز العمال، ج۳، ص۵۰۰
7. جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۸۹۶
8. سیدحسین اسحاقی، ملکوت اخلاق، ص۳۰۷.
9 . سیدحسین اسحاقی، ملکوت اخلاق ، ص ۳۰۸.
10. سیدحسین اسحاقی، ملکوت اخلاق ، ص ۳۰۸.
 
منبع: اسلام و زیبایی‌های زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبی‌نیا، صص482-479، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391
نسخه چاپی