حضور فعالانه در زندگی اجتماعی
آیین مقدس اسلام، نمی خواهد و نمی پسندد که حتی سکوت و خاموشی انسان، بیهوده و باطل بگذرد؛ بلکه می خواهد در دنیای سکوت نیز با همراهی فکر و اندیشه و راز و نیاز با یکتای بی همتا، مسائل علمی، اجتماعی، مادی و معنوی خود را بکاود. از این رو، در اسلام، سکوت و خلوت گزینی بدون اندیشه، کاری بیهوده است، و اسلام انسان را از کار بیهوده نهی می کند.
 
بنابراین، فرهنگ اسلامی، مسلمانان را، افزون بر توصیه به ارتباط با دیگران و حضور فعالانه در زندگی اجتماعی، به خلوت گزینی نیز فرامی خواند. این درخواست گاهی در قالب توصیه به اقامه نماز یا قرائت دعاست، و زمانی در قالب بررسی و توجه به خود، با عنوان هایی مانند مشارطه و محاسبه ظهور یافته است. جالب اینکه تحقیقات تجربی روان شناسان و اندیشمندان نیز بر این نکته تأکید می نماید:
 
خلوت نشینی در جامعه معاصر ما که مملو از دستگاه‌های پیجو، تلفن‌های همراه، رایانه‌های کیفی و دستگاه‌های دورنگار است، چیز بی ارزش و بلااستفاده ای شده است. دوره‌های خلوت‌نشینی در تنهایی با خدا یا در عزلتگاههای شخصی می تواند برای شخص مذهبی یا معنوی که از درد مزمن یا مرض دیگر رنج می برد، مفید باشد. چیز عمده ای که گوشه نشینی خصوصی به دست می دهد، ایجاد یک فضای خالی آزاد در زندگی ماست که در آن می توانیم کلام خدا را بشنویم.
 
یافتن زمانی برای سکوت و یک مکان بی سروصدا برای خلوت گزینی، ضروری است. اجتناب از بسیار طولانی کردن زمان خلوت نشینی هم، مهم است. بعضی اوقات نباید چیزی انجام داد؛ صرفأ و از روی قصد باید وقت را برای خدا سپری کرد.  خلوت گزینی و گوشه نشینی های خصوصی، می تواند رابطه فرد - به ویژه بیمار - را با خداوند قوی تر کرده، و ایمان و امید او را افزایش دهد. دوره های متناوب خلوت گزینی، فضایی را ایجاد می کند که بیمار می تواند در آن، محبت و قدرت خداوند را تجربه کند؛ با دید خداوند بنگرد؛ و با اطمینان بیشتر بفهمد که خداوند می خواهد همه چیز را به سوی خیر سوق دهد، و این گونه هم خواهد کرد. دوره‌های متناوب گوشه نشینی، علیرغم درد یا دیگر مشکلاتی که دارند، کیفیت کلی زندگی و احساس بهزیستی آنها را افزایش میدهد.
 
بسیاری از ناهنجاری ها و نازیبایی های رفتاری و اختلاف های خانوادگی و مشاجرات میان دوستان و فامیل، و حتی تنشها و نزاعهای سیاسی، پدیده ای است که از «بی صداقتی» و «ناخالصی» به وجود می آید. تنها راه نجات هم به فرموده امام علی علیه السلام در صدق و راستی است: النجاة مع الصدق. نظامی گوید:
 
از کژی افتی به کم و کاستی ... از همه غم رستی اگر راستی
 
به فرموده پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم، راستی در گفتار، تعهد در خصوص امانت مردم و وفا به پیمان، نشانه «صداقت» و معیار قرب به آن حضرت است، و هرکه دروغ گو، خائن و بی وفا باشد، از آن رسول صدق و امانت و وفا، فرسنگها فاصله دارد. قوام هر جامعه، به اعتماد انسان ها به یکدیگر است. آنچه این بنیان را استوار می سازد، صداقت انسان ها با هم است. امام باقر علیه السلام فرمودند: «بد بنده‌ای است آن که دو چهره و دو زبانه باشد؛ هنگامی که برادر دینی اش را می بیند، در حضورش تعریف و تمجیدش می کند، ولی پشت سر (با غیبت کردن) او را میخورد».
 
با ما کج و با خود کج و با خلق خدا کج ... أخر قدمی راست بڼه! ای همه جا کج
 
قرآن کریم فرمان می دهد: «با صادقان باشید». از سوی دیگر، از برخی بزرگان و انبیا با عنوان «صدیق» و «صادق الوعد» یاد می کند. لقب حضرت زهرا نیز «صدیقه» بود. «صدیقین» هم تراز با شهدا و انبیا و صالحان به شمار آمدهاند. از کلام امام صادق علیه السلام است که: «به حضرت اسماعیل علیه السلام ، از آن رو «صادق الوعد» گفتند که با کسی در جایی قرار گذاشت، و تا مدتی (یک سال هم گفته اند) همان جا منتظر ماند؛ از این رو، خداوند او را صادق الوعد نامید».
 
صدق، تنها به عنوان یک خصلت فردی، یا احیانا در معاشرت های خانوادگی و دوستانه نیست. در صحنه اجتماع و فعالیتهای سیاسی و عملکرد شخصیت های مشهور هم مصداق و مورد پیدا می کند.
 
«صداقت سیاسی» آن است که عملکردها، شعارها، اهداف و جهت گیری فعالان سیاسی، برخاسته از ایمان و الهام گرفته از تعهد و برای کسب رضای الهی باشد، و از هرگونه «سیاسی کاری» و دروغ و جعل و تهمت و کتمان حقایق پرهیز کنند. از این رو، پایداری بر مواضع حق، نباید دستخوش کشاکش منفعت طلبی و خودمحوری گردد.
 
در این قسمت از گفتار، به برخی گزاره های همسو با راستی و درستی اشاره می کنیم. امید می بریم به همین میزان، بتوانیم بخشی از جلوه های زیبای این حوزه را نشان دهیم. فردوسی گوید:
 
اگر پیشه دارد دلت راستی ... چنان دان که گیتی تو آراستی
 
در فرهنگ اسلامی، راست گویی جایگاه ویژه ای دارد و از آن با عنوان دری از درهای بهشت نام برده می شود. به قول جامی: «سخن را زیوری جز راستی نیست». صداقت و راست گویی به روشنی در گفتار و کردار معصومان نمایان بود، و حتی دشمنان نیز بر آن اعتراف داشتند. اخنس در جنگ بدر، ابوجهل را دید و به او گفت: «ای ابوحکم، در اینجا جز من و تو کسی نیست که سخن ما را بشنود. به من بگو آیا محمد در ادعایی که می کند، راست می گوید یا دروغ؟» ابوجهل گفت: «به خدا سوگند، محمد راست گوست و هرگز دروغ نگفته است».هرقل، پادشاه روم، وضع پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را از ابوسفیان پرسید و گفت: «آیا پیش از ادعای نبوت، به او تهمت دروغ گویی زده اید؟» ابوسفیان پاسخ داد: «نه». فردوسی گوید:
 
اگر خواهی از هر دو سر آبروی ... همه راستی کن، همه راست گوی
 
منبع: اسلام و زیبایی‌های زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبی‌نیا، صص500-496، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391
نسخه چاپی