اندیشه ورزی و کسب بینش و دانش
تدبیر گرایش‌های درونی که توسط خود فرد انجام می شود، نه تنها نشانگر تحول در خود گرایش‌ها بلکه حاکی از تحول مطلوب در ارادۂ فرد نیز هست، زیرا تدبیر گرایش به معنای قرار گرفتن بر فراز آن است و این همان جایگاه اراده است. مهار گرایش ها هنگامی اخلاقی نامیده می شود که فرد به قصد نیل به خیر و فضیلت آن را انجام دهد.
 
در متون اسلامی، یکی از اهداف مورد نظر پدید آمدن منش اخلاقی در فرد است؛ به این معنا که وی به وضعیتی وجودی نایل گردد که در آن، گرایش های درونی خود را به صورت اخلاقی ضبط و مهار کرده باشد. تأمین صورت اخلاقی این ضبط و مهار در متون اسلامی، بر حسب آن است که فرد به انگیزه خواست خدا یا پیروی از او به چنین ضبط و مهاری روی آورد، زیرا خدا چون کانون خیر و فضیلت نگریسته می شود. 
 
برای ذکر نمونه ای در بیان این هدف، می توان این سخن خداوند را خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ملاحظه نمود که وی را در مقام مربی مورد خطاب قرار می دهد: «و با کسانی که پروردگارشان را صبح و شام می خوانند و خشنودی او را می خواهند، شکیبایی پیشه کن و مبادا دو دیده ات از آنان برگردد که زیور زندگی دنیا را بخواهی و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساخته‌ایم و از هوس خود پیروی کرده و اساس کارش بر زیاده روی است، اطاعت مکن». در این جا سخن از افراد تحت تربیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که اراده آنان در طلب خدا، جلوه گر شده است و در مقایسه آنان با دیگران به طور ضمنی اشاره شده است که از هوس خود پیروی نمی کنند و اساس کارشان، زیاده روی و زیاده خواهی نیست. چنین وضع وجودی، حاکی از هدف مورد بحث، یعنی ضبط و مهار اخلاقی تمایلات درونی است.
 
اندیشه ورزی و کسب بینش و دانش نسبت به پدیده‌های طبیعی؛ این هدف، در عرصه اعمال جمعی و با نظر به رفع فقر و ایجاد غنا مطرح شد. بیان هدف، به صورتی که در عنوان این قسمت ملاحظه می شود، حاکی از آن است که در تربیت اسلامی بهره وری از طبیعت، تنها صورت مهارت گرایانه و ابزارانگارانه نگریسته نمی شود. حتی باید گفت که بسنده نمودن به رابطه دانش گرایانه نسبت به طبیعت نیز کافی تلقی نمی شود. مهارت برای تصرف در طبیعت و دانش نسبت به وضع امور و پدیده های طبیعی، باید در بستر بینشی معین نسبت به طبیعت استقرار یابند.
 
معادل «بینش» در مفاهیم اسلامی «بصیرت» (و به طور مجازی «بصر» و «رشد» است. هرچند علم و بصیرت از یک قماشند، اما این تفاوت میان آنها وجود دارد که علم می تواند سطحی و بنابراین غفلت آلود باشد ، درحالی که بصیرت، علمی است چنان عمیق و گسترده که پرتوی کامل بر معلوم می افکند و از این روست که در مفهوم شناسی اسلامی «بصیرت» چنان به کار رفته که با غفلت قابل جمع نیست.
 
در متون اسلامی، ایجاد بینش چون هدف تعلیم و تربیت در نظر گرفته شده است. درباره مواجهۀ موسی (علیه السلام) با خضر(علیه السلام)، هنگامی که به قصد آموختن به حضور وی آمده بود، این بیان در قرآن ذکر شده است: «موسی به او گفت: آیا تو را - به شرط این که از بینشی که آموخته شده ای به من یاد دهی - پیروی کنم ؟».
 
خداوند خود نیز در مقام تعلیم و هدایت مردم، فراهم آوردن چنین بینشی را چون هدفی مهم تعقیب نموده است: «و در حقیقت، ما به موسی ه نشانه آشکار دادیم - پس، از فرزندان اسرائیل بپرس - آنگاه که نزد آنان آمد، و فرعون به او گفت: ای موسی، من جدا تو را افسون شده می پندارم. گفت: قطعا می دانی که این نشانه ها را جز پروردگار آسمانها و زمین نازل نکرده است تا وسیله بینش و معرفت باشد و راستی، ای فرعون تو را تباه شده می پندارم».
 
با توجه به معنای بینش در مفاهیم اسلامی، قرار گرفتن آن به منزله هدف، حاکی از آن است که تعلیم و تربیت باید با فراهم آوردن کل نگری نسبت به طبیعت و جهان، بینشی فراگیر نسبت به آن مهیا کند. چنان که پس از این، در بحث از مبانی معرفت شناختی تربیت، ویژگی های علم در معرفت شناسی اسلامی توضیح داده خواهد شد، علم در سطح بالا یگانگی می یابد زیرا واقعیت در سطح نهایی خود یکپارچه است و این امر با اطلاق واژه نشانه (آیت خدا) به هر پدیده ای مطرح شده است. فراهم آوردن چنین بینش فراگیری، نه تنها تشتت یا ناهماهنگی ذهنی متعلم را از طریق وحدت بخشیدن به علم، از میان می برد بلکه وی را به مقصود مهمی از تعلیم و تربیت نایل می گرداند که شناخت و بصیرت یافتن نسبت به واقعیت نهایی جهان است. بر اساس چنین بینشی، طبیعت مظهر علم، اقتدار و رحمت (رزق) خداوندی است .
 
به هر روی، در بستر چنین بینش فراگیری باید به اندیشه ورزی و کسب دانش نسبت به پدیده های طبیعی پرداخت. به دست آوردن دانش نسبت به طبیعت، زمینه تصرف در آن را فراهم می آورد: «ای گروه جنیان و انسیان، اگر می توانید از کرانه‌های آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید، پس رخنه کنید. [ولی] جز با به دست آوردن تسلطی رخنه نمی کنید».
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، جلد أول، خسرو باقری، صص137-135، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ دوم، 1389
نسخه چاپی