مروری بر هدف غایی تعلیم و تربیت
مرور بر هدف غایی، برای آن است که ساختار سه بخشی بحث که ناظر به مقدمات و نتیجه قیاس عملی است، یکجا مورد توجه قرار گیرد. در قسمت پیشین، هدف اساسی یا غایی تعلیم و تربیت اسلامی، دست یازیدن به حیات پاک (حیات طیبه) ذکر گردید. حیات پاک، ناظر به وضعیت مطلوب وجود آدمی است که در نتیجه ارتباط با خدا در وی حاصل می شود. در این وضعیت، عرصه‌های مختلف وجود آدمی، یعنی جسم، اندیشه و اعتقاد، میل، اراده، و عمل فردی و جمعی، به صفت پاکی متصف می‌گردد. پاکی در ملازمت با زیبایی، بعد زیباشناختی این نوع از زندگی را نیز نشان می دهد.
 
پاکی جسم به مبرا شدن آن از اشیاء پلید (چون خون جهیده و گوشت مردار) و برخوردار بودن از سلامت و قوت است. پاکی اندیشه و اعتقاد، به مبرا شدن ذهن آدمی از افکار نادرست، موهوم و شرک آمیز مربوط می شود. دست یافتن به درک توحیدی از هستی و گرویدن به خدا، مضمون اندیشه و اعتقاد پاک است. پا کی تمایلات، به مبرا شدن گرایش‌ها و هیجان‌های آدمی از هوس‌ها یا وسوسه‌های شیطانی و جایگزین کردن گرایش های موجه و مشروع به جای آنها مربوط است. پاکی نیت و اراده، ناظر به مبرا شدن تصمیم‌ها و خواست ها از معطوف شدن به اعمال ستمگرانه یا مفسده جویانه و جایگزین شدن آن با اخلاص و نیت خیر و صلاح است. پاکی عمل، علاوه بر اخلاص نیت، ناظر به مبرا شدن رفتارهای فردی و جمعی انسان از اعمال ستمگرانه و مفسده جویانه و جایگزین کردن غنا، عفت و عدالت و رأفت، به جای فقر، فحشا و تعدی و خشم است.
 
سرانجام، با توجه به جنبه زیباشناختی جلوه های حیات پاک، کسی که به سطح این نوع زندگی می رسد، واجد ذائقه ای مناسب برای درک زیبایی ها و گرایش به سوی آنها نیز می گردد. بنابراین، چنان که پیش از این بیان شد، در عبارتی کوتاه می توان گفت: هدف اساسی تعلیم و تربیت اسلامی، نیل به حیات پاک است. آدمی در این نوع از زندگی، مبدأ و غایت حقیقی جهان را باز می شناسد و به او میگرود؛ در عرصه جسم، به پا کی، سلامت و قوت نایل می گردد؛ گرایش ها و هیجان های خود را به صورت موجه و مشروع تنظیم می کند؛ اراده معطوف به خیر می یابد و در عرصه فردی و جمعی، عمل صالح انجام می دهد و غنا، عفت، عدالت و رأفت را در جامعه می گسترد، و ذائقه‌های توانا برای درک و گرایش به زیبایی‌ها می یابد».
 
نیل به حیات پاک، با توجه به ابعاد مختلف آن مستلزم فراهم آوردن زمینه‌های خاصی است. اکنون، با اشاره به ابعاد مذکور این زمینه‌ها را مورد بحث قرار می دهیم.
 
نخستین بعد حیات پاک، عرصه جسم است. دست یافتن به این جنبه از حیات پاک، در گرو آن است که قابلیت ها یا مهارت ها و عادت های مربوط به تأمین پاکیزگی، سلامت و قوت در فرد فراهم گردد.
 
دومین بعد حیات پاک، اندیشه و اعتقاد درست در خصوص مبدأ و غایت جهان است. دست یافتن به این جنبه از حیات پاک، مستلزم آن است که فرد با اندیشه ورزی، دانش و فهمی نسبت به آموزه‌های جهان شناختی دین به دست آورد. این امر متضمن آن است که فرد این آموزه ها را نه به صورت القا و تلقین بلکه به نحو مدلل دریافت نماید. البته، فراهم شدن چنین شناختی در افراد مختلف و برحسب ظرفیت آنان متفاوت خواهد بود، اما هنگامی که این امر چون هدف تعلیم و تربیت درنظر گرفته می شود، حالت مطلوب آن مورد توجه خواهد بود. به علاوه، اعتقاد و ایمان به مضمون آنچه شناخته شده نیز مورد نظر است. ایمان، امری اختیاری است و به هیچ نحو، به صورت جبری قابل حصول نیست. از این رو ظهور ایمان در فرد، در گرو افزایش قابلیت انتخاب در وی است.

سومین و چهارمین بعد حیات پاک، گرایش و اراده معطوف به خیر است. نیل به این ابعاد، در گرو شکل گیری منش اخلاقی در فرد است. به عبارت دیگر، این امر مستلزم فراهم آمدن قابلیتی در فرد، برای ضبط و تدبیر تمایلات درونی و ملازمت با معیارهای اخلاقی است.
 
پنجمین بعد حیات پاک، عمل صالح فردی و جمعی است که در تأمین غنا، عفت، و عدالت و رأفت تحقق می یابد. تأمین این ویژگی ها خود مستلزم فراهم آوردن زمینه‌های معینی است. تأمین غنا در جامعه و زدودن فقر از آن، تا جایی که به آموزش و پرورش مربوط می شود مستلزم آن است که افراد، قابلیت اندیشه ورزی و کسب بینش و دانش نسبت به پدیده های طبیعی را بیابند و به علاوه، مهارتهای تصرف در آنها را به دست آورند. اما کسب این بینش، دانش و مهارت، خود مستلزم توجه به واقعیت های انسان شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی است که در فصول بعدی به آنها خواهیم پرداخت. تأمین عفت، عدالت و رأفت در حیات جمعی، تا جایی که به آموزش و پرورش مربوط می شود، علاوه بر منش اخلاقی که در بعد پیشین مطرح گردید، در گرو فراهم آوردن قابلیت اندیشه ورزی و کسب بینش و دانش نسبت به واقعیت های اجتماعی انسان و به علاوه، قابلیت برای مشارکت مؤثر در حیات جمعی است. مهار فساد، بی عدالتی و خشم و خشونت در جامعه، بدون برخورداری از دانش انسانی و اجتماعی و داشتن قابلیت برای بسط این دانش ها و نیز قابلیت های لازم برای مشارکت و مداخله اجتماعی میسر نخواهد بود و این امر نیز خود، در گرو توجه به واقعیت‌های انسان شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی است که در فصول بعد از آنها سخن خواهیم گفت.
 
سرانجام، بعد ششم حیات پاک، ناظر به جنبه زیبایی‌شناسی آن یعنی نیل به ذائقه حساس و توانای زیباشناختی است. نیل به این مقصود، در گرو آن است که قابلیت درک و تمیز میان امور زشت و زیبا در فرد، فراهم گردد و به علاوه گرایش به امر زیبا در وی نیرومند شود.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، جلد أول، خسرو باقری، صص132-129، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ دوم، 1389
نسخه چاپی