کاهش جمعیت چالش مرگبار جامعه اسلامی
یکی از دغدغه‌های بسیار مهمی که مقام معظم رهبری در سال‌های اخیر تأکید و اهتمام خاصی به آن داشته و همگان را دعوت به چاره اندیشی در زمینه آن کرده‌اند مسأله سونامی کاهش جمعیت است، موضوع بسیار مهمی که در صورت بی‌توجهی و سهل انگاری در آن می‌تواند تبعات بسیار خطرناک، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی را برای جامعه اسلامی به دنبال داشته باشد. در این بین هر کس به اقتضای توانایی و اثر بخشی که در گروه‌های کوچک و بزرگ اجتماعی می‌تواند داشته باشد، مسئولیت داشته و باید در حل این بحران خاموش و مرگبار اقدام جهادی و انقلابی را از خود نشان دهد.

 
واکاوی علل و عوامل فرهنگی کاهش جمعیت

فرایند نوسازی و صنعتی شدن جوامع غربی آثار و پیامدهای فراوانی در سبک و سیاق زندگی بشری برجای گذاشته است، هر چند این چنین تصور می‌شد که با صنعتی شدن جوامع انسانی بار مشکلات و چالش‌های جمعیتی رو به کاهش رود ولی متأسفانه با نادیده گرفتن پیوست‌های فرهنگی و اجتماعی شاهد تغییرات جدی در تبعات منفی صنعتی شدن جوامع انسانی بودیم یکی از مهم‌ترین عوارض و آثار سبک زندگی صنعتی و مدرن کاهش چشم‌گیر نرخ ازدواج، افزایش نرخ طلاق، کاهش نرخ موالید و در نهایت تبعات مرگبار امنیتی، اقتصادی، و اجتماعی بود، به گونهای که برخی از کشورها برای تأمین نیازهای اقتصادی دست به دامن نیروی کار از کشورهای دیگر شدند. در این نوشتار سعی داریم برخی از علل و عوامل فرهنگی کاهش نرخ جمعیت  را مورد واکاوی قرار دهیم.
 
1-کاهش جمعیت و سبک زندگی شهر نشینی
از نظر «تالکوت پارسونز»( جامعه‌شناس آمریکایی)امروزه اساسی‌ترین علت کم شدن بُعد خانواده، صنعتی شدن است[1] که نماد و خاستگاه اصلی صنعتی شدن را می‌توان در شهر نشینی مشاهده کرد، برخی تحقیقات حاکی از آن است که تفاوت 1/5 تا 2 بچه میان خانوار شهری و روستایی تا پیش از سال 1390 یکی از پیامدهای نوسازی در ایران و رشد شهرنشینی بوده است، به هر اندازه میزان روستا نشینی کاهش یابد به همان اندازه تأثیر منفی بر رشد جمعیت برجای خواهد گذاشت، بی‌توجهی به اقتصاد و آبادی روستا در این خصوص بسیار تأثیر گذار بوده است. در واقع یکی از عمده ترین انگیزه‌های مهاجرت روستا نشینان مباحث اقتصادی و کاریابی و اشتغال بوده است.
 
2-کوچک شدن ابعاد خانه   
رشد جمعیت شهرنشینی، شهرها را با تراکم جمعیت و محدودیت فضای زندگی مواجه ساخته است، بحران دگرگونی در  نوع ساخت و معماری خانه‌های شهری و کوچک شدن ابعاد خانه و آپارتمان نشینی از جمله تبعات رشد شهر نشینی که تأثیر مستقیمی بر کاهش جمعیت داشته است،[2] خانه‌های آپارتمانی به دلیل نوع فضا سازی و ساختشان، از بسیاری از کارکردهای سنتی خانه، مانند محل تفریح و آسایش، محل ملاقات و میهمانی، محل برگزاری جشن‌ها و آیین‌ها را از دست داده است، آپارتمان‌ها بیش از آنکه از مزایای یک خانه مناسب برخوردار باشند، به خوابگاه شبانه شباهت دارند، محدودیت‌های فضایی به طور طبیعی خانوارها را از اقدام برای فرزند بیشتر باز داشته است، چرا که نه خانه ظرفیت و گنجایش افراد بیشتر را دارد و نه همسایگان شلوغی و سر و صدای بیشتر را بر می‌تابند.[3]
 
3-رفاه و  راحت طلبی، بالارفتن توقعات زندگی
یکی از آسیب‌های فرهنگی زندگی شهری، گسترش و فراگیر شدن رفاه طلبی و بالارفتن توقعات زندگی است، محققان جامعه شناس بر این باورند این رویه خود تأثیر مستقیمی بر روند کاهش باروری در شهرها داشته است، برخی از این افراد بر این باورند که با افزایش جمعیت نیاز به صرف هزینه و وقت بیشتر برای پرورش آن لازم است، و این موضوع به نوعی در تمایل و گرایش به سوی بچه دار شدن تأثیر منفی گذاشته است. متأسفانه این دسته والدین به نوعی فرزند را مانع آرامش خود تلقی می‌کنند.شیوه هم خوابگی‌های شیطانی و ازدواج‌های سفید در شهرهای صنعتی و بزرگ باعث شده است، افراد تمایلی به تشکیل خانواده نداشته باشند و با اطفای غریزه جنسی از راه نامشروع لطمه بسیار جبران ناپذیری بر پیکره جامعه اسلامی وارد نمایند.
4-تضعیف سرمایه اجتماعی
یکی دیگر از فاکتورهای تأثیر گذار در کاهش فرزند آوری به واسطه تضعیف سرمایه اجتماعی صورت گرفته است. محققان این فاکتور را این چنین تبیین کرده‌اند: جیمز کلمن، سرمایه اجتماعی را جنبه‌ای از ساختار اجتماعی می‌داند که کنشگران از آن به عنوان منابعی بالقوه برای کسب منافع خود و دیگران بهره می‌جویند،[4] به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی به منظومه‌ای از روابط غیر رسمی پیوندها و ارتباطات اعضای یک شبکه به عنوان منبعی با ارزش اشاره دارد، که با ایجاد هنجارها و اعتماد متقابل، موجب تحقق اهداف اعضا می‌شود.[5]

مهمترین و با ارزش‌ترین فاکتور و شاخص سرمایه اجتماعی، حس اعتماد عمومی است، در دهه‌های اخیر با گسترش فرهنگ شهر نشینی به واسطه گسترده شدن روابط اجتماعی، و البته بروز و مشاهده برخی از ناهنجاری‌های اجتماعی به طور طبیعی در اعتماد عمومی مردم خلل وارد شده است، البته به نوعی این حس بی‌‌اعتماد بی‌ارتباط با نفوذ فرهنگ غربی در جوامع اسلامی نیست، فرهنگی سست و شکننده‌ای که سعی دارد نوعی مشابهت بین خود و سایر جوامع انسانی به وجود آورد، به طور مثال وقتی رسانه‌های غربی مدام سعی می‌کنند خیانت‌های مختلف را در خانواده به نمایش در آورند، حس اعتماد در بین جوانان تضعیف شده و به نوعی تأثیر منفی در سن ازدواج را به وجود می‌آورند.
 
5-رابطه تحصیلات و کاهش باروری
با تغییر سبک زندگی ارزش‌ها نیز به نوبه خود متغیر شده و جایگاه خود را در زندگی شهری از دست داده‌اند، به عبارتی دغدغه ذهنی و درجه اول بسیاری از افراد پیش از تشکیل خانواده دست‌یابی به موقعیت اجتماعی و تحصیلی است، بسیاری از این افراد ازدواج را مانع پیشرفت و دست‌یابی به آرمان‌های خود می‌پندارند، همین امر موجب شده است، در سن ازدواج بسیاری از خانواده‌ها و حتی دختران حاضر به پذیرش خواستگار نباشند، حتی در مواردی پذیرش خواستگار منوط به عدم ازدواج و عدم فرزند آوری می‌شود تا اینکه والدین توانایی دست‌یابی به مدارج علمی را داشته باشند. این در حالی است که اگر فرهنگ اسلامی مسیر صحیح و اصولی خود را در بین جوامع انسانی پیدا می‌کرد متوجه می‌شدند که هیچگاه ازدواج مانع تشکیل زندگی مشترک و محرومیت از داشتن فرزند صالح نیست؛ کمااینکه افراد موفق و بی‌شماری علی‌رغم ادامه تحصیل از نعمت زندگی مشترک و فرزند صالح نیز بهره‌مند شده‌اند.
 
6- فراگیری روابط آزاد جنسی و تأخیر در ازدواج
از جمله فاکتورهای بسیار تأثیر گذار در کاهش نرخ جمعیت، فراگیری و شیوع روابط آزاد جنسی و دوستی است که جلوه بارز سبک زندگی غربی است، رویکردی که در آن نیاز طبیعی انسان از طریق نامشروع تأمین می‌شود و افراد خود را متعهد و مکلف به تشکیل زندگی مشترک رسمی و قانونی نمی‌بینند و همین امر زمینه متلاشی شدن بستر خانواده سالم و در نهایت کاهش چشم‌گیر موالید را در کشور فراهم کرده است. شیوه هم خوابگی‌های شیطانی و ازدواج‌های سفید در شهرهای صنعتی و بزرگ باعث شده است، افراد تمایلی به تشکیل خانواده نداشته باشند و با اطفای غریزه جنسی از راه نامشروع لطمه بسیار جبران ناپذیری بر پیکره جامعه اسلامی وارد نمایند.
 
پی‌نوشت‌ها:
[1]. ر.ک: علی اکبر مهدی، در جامعه شناسی خانواده ایرانی، ص45.
[2]. ر.ک: محمد باقر ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص109.
[3]. ر.ک: اسماعیل چراغی کوتیانی، بحران خاموش، واکاوی جامعه شناختی علل فرهنگی اجتماعی کاهش باروری در ایران، ص154.
[4]. ر.ک: جیمز کلمن، بنیادهای نظریه اجتماعی، ترجمه منوچهر صبوری، ص465.
[5]. ر.ک: اسماعیل چراغی کوتیانی، بحران خاموش، ص158.
نسخه چاپی