خداوند همراه هر انسان مراقبی گمارده است (قسمت اول)
علمای اسلام بر این متفق القولند که: «ان مع الانسان من یراقبه و یحفظ علیه»: خداوند همراه هر انسان مراقبی گمارده است که اعمال او را ضبط می کنند. بر اساس روایات متعدد، پیامبر و ائمه معصومین(علیه السلام) بر اعمال انسان شاهد و ناظرند و هر چند مدت یکبار اعمال به آنان عرضه می شود و آنان از این رهگذر بر جمعی خرسند و بر عدهای نگران می شوند و از خداوند برای مؤمنان طلب آمرزش می کنند.
 
این نوع نظارت لازمه امامت معنوی است تا در هر حال، امکان افاضه فراهم آید و همگان از شعاع هدایت امامان برخوردار شوند. چنان که نظارت تکوینی، لازمه خلقت و نظارت تشریعی، لازمه در متون دینی و نصوص اسلامی، به ضرورت نظارت از ابعاد و مراحل مختلف و گوناگونی توجه شده که به برخی از آنها می پردازیم:
 
الف - تأکید بر مراقبت بر خویش: یکی از مراحل تهذیب نفس و جهاد اکبر در منطق اسلام، مراقبت دائمی شخص بر اعمال، رفتار و گفتار خویش است که خود از فضائل اخلاقی محسوب می شود. علمای علم اخلاق از آیه «... و لتنظر نفس ما قدمت لغد...» دو نوع وظیفه فردی را استنباط کردهاند: نخست: محاسبه نفس و دوم: مراقبت بر اعمال خویشتن، و در روایت نبوی آمده:

حاسبوا قبل أن تحاسبوا»: به محاسبه کار خویش بپردازید، قبل از آن که در پیشگاه عدل الهی مورد محاسبه قرار گیرید. یکی از خصوصیات قیامت «یوم تبلى السرائر» است و در آن روز همه پنهانها و پنهان کاری های انسان آشکار می شود، محاسبه و مراقبت نفس، انسان را در آن روز از فضاحت می رهاند. در روایتی از امام هفتم(علیه السلام) آمده است که از شیعیان، محسوب نمی شود کسی که هر روز محاسبه خود را نکند که اگر عمل نیک انجام داده از خداوند مزید آن را طلب کند و اگر عمل نادرستی از او سرزده، از آن استغفار کند،
 
ب - بدایت سلوک عرفانی: عرفا در ابتدای سیر و سلوک، از محاسبه به عنوان سومین گام مقدماتی نام می برند که تفسیر آن به گفته خواجه عبدالله انصاری چنین است: «ترازوی وقت خود را از دست میندازه و هم از مراقبت به عنوان یکی از ابواب ورودی سیر و سلوک یاد کرده اند.
 
از نظر عرفا، سالک بدون محاسبه و مراقبت، هرگز قادر به سیر و سلوک و رسیدن به مقامات عرفانی نخواهد شد. محاسبه و مراقبت خود و نظارت بر خویشتن، ریشه در درون و فطرت انسان دارد که قرآن از آن به نفس لوامه تعبیر می کند. این وجدان بیدار انسانی است که صحنه های با شکوهی از قضاوت در دادگاه درونی انسان بپا می دارد که هرگز نظیر آن را در دادگاههای ظاهری نمی توان یافت؛
 
ج - نظارت عمومی بالاترین فرائض: اصل نظارت عمومی که در قالب فریضه امر به معروف و نهی از منکر در متون اسلامی (آیات و روایات آمده است خود از اهمیت و جایگاه خاص نظارت از دیدگاه اسلام حکایت دارد که امام علی (علیه السلام) آن را «خلق الله» خوانده و امام صادق (علیه السلام) اقامه سایر فرائض را به آن وابسته دانسته اند (بهما تقام الفرائض).
 
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هرگاه امت من از امر به معروف و نهی از منکر سرپیچی کرده و هر کدام به دیگری واگذار کردند، منتظر حوادث غیر مترقبه و هولناک باشند. در مباحث آینده درباره این فریضه بحث مفصل تری ارائه خواهیم کرد.

د - نظارت و مراقبت در مدیریت ها: در اندیشه اسلامی، اداره و تشکیلات نظام یافته، برای تحقق بخشیدن به عدالت اجتناب ناپذیر و ضروری تلقی می شود، اما بخش عمده این فرآیند به مدیریت باز می گردد و حسن مدیریت هم به مراقبت و نظارت نیازمند است.

اگر نظارت را به معنای پیگیری و ارزیابی اجرای قوانین در مسئولیت های اداری برای اطمینان از هماهنگی های لازم برای رسیدن به اهداف و برنامه های از پیش تعیین شده تعریف کنیم، در حقیقت، نظارت بخشی از مدیریت محسوب می شود. 
 
به طور معمول در نظام اداری، کنترل و نظارت به معنای فرآیندی است که مدیران از راه آن، مطابقت عملیات انجام شده را با اجرای برنامه های از پیش تعیین شده می سنجند و به کوششی گفته می شود که مدیر در جهت تطبیق عملیات اداری با برنامه ها انجام می دهد، تا میزان صحت و سقم فعالیتهای انجام شده را ارزیابی کند.
 
اما در نظارت و مراقبت به مفهوم اسلامی، تنها فعالیت ها و برنامه ها، دو طرف ارزیابی نیستند، بلکه میزان رعایت اصول و زیر ساخت های برنامه نیز مد نظر است که تا چه اندازه در فعالیتها و حتی در برنامه ریزی ها این اصول و ارزشها رعایت شده اند؟
 
مدیران هر قدر لایق و صالح باشند از نظارت بی نیاز نیستند. نمونه آن را می توان در گزینش ابن عباس برای فرمانداری بصره توسط امام علی (علیه السلام) مشاهده کرد که با وجود صلاح و سواد ابن عباس، امام یکی از یاران مورد اعتماد خود ابوالاسود دوئلی را برای نظارت بر کارهای فرماندار بصره اعزام کرد، که وی را تحت نظر قرار داده و محرمانه گزارش کار را به امام (علیه السلام) برساند.
 
پیش بینی امام (علیه السلام) به وقوع پیوست و آثار فساد و سوء استفاده از بیت المال در اعمال فرماندار منتخب امام (علیه السلام) آشکار شد و ابوالاسود دوئلی در گزارش خود به امام (علیه السلام) چنین نوشت:
 
کارگزار و پسر عمویت ابن عباس بدون آگاهی تو آنچه که در تحت تصرف داشت، در اختیار «شخص خود قرار داده است و من نمی توانم این موضوع را از تو پنهان دارم».
 
ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغه پس از نقل اقوال در خصوص مخاطب نامه شماره 41 نهج البلاغه خطاب آن را به ابن عباس بعید شمرده و آن را متوجه عبیدا... بن عباس که حاکم بصره بوده، دانسته است و در نهایت خود را در این مسئله متوقف و ممتنع شمرده است. امام (علیه السلام) پس از اطلاع از جریان فرار ابن عباس از بصره به مکه و همراه بردن بیت المال، خطاب به عموم مردم کوفه فرمود: این پسر عموی رسول خدا بود که با وجود مقام و منزلتی که داشت چنین کاری را مرتکب شد، چگونه می توان به دیگران اعتماد کرد.
 
مضمون نامه امام (علیه السلام) به ابن عباس، کاشف میزان اهمیتی است که امام (علیه السلام) برای نظارت بر کارکرد کارگزاران خود قائل بوده و در عمل هم آن را به اجرا در می آورده است.
 
ابن عباس من تو را در امانت خویش همتای خویش ساختم و تو را چون پیراهن و آستر جامه خود گرداندم و هیچ یک از خویشانم برای همدردی و یاری رساندن و ادای امانت به من از تو درستکارتر نبود، حال چون دیدی روزگار بر پسر عمویت سخت گرفته و دشمن کار را بر او تنگ گرفته و امامت رو به ضعف نهاده و امت راه انحراف پیش گرفته، به پسرعموی خود پشت کردی و چون دیگران او را یاری نکردی و به خیانتکاران کمک نمودی، گویا تو در این کار خدا را در نظر نگرفتی و رفتارت را با خدا بر دلیل محکمی استوار نکردی با خیانت به مردم دارا شدی و آنچه را که از اموال مردم به دست آوردی با خود ربودی، اموالی که به بیوه زنان و یتیمان تعلق داشت؛ چون گرگی، که بره از پا افتاده را می رباید. آن اموال را با خوشحالی به حجاز بردی و از گناه آن باکی به خود راه ندادی. گویا میراث پدر و مادر خود را به خانه ات می بری! سبحان الله!! آیا تو معاد را باور نداری و از حسابرسی روز جزا نمی هراسی؟ تو که در میان ما، از خردمندان به شمار می آمدی، چگونه حرام خوری را جائز میشماری؟ چگونه با مالی که خداوند به مجاهدان اختصاص داده، نکاح روا می داری. از خدا بترس و مال های این گروه را به آنان باز گردان که اگر چنین نکنی و خدا مرا بر تو قادر سازد، تو را با شمشیری ادب کنم که آن شمشیر نصیب کسی نشود مگر آن که سر از آتش دوزخ در آورد. به خدا سوگند اگر حسن و حسین هم این کار را انجام می دادند از مؤاخذه من در امان نبودند».
ادامه دارد..
 
منبع: نظارت بر اعمال حکومت و عدالت اداری، آیت الله عباسعلی عمید زنجانی و دکتر ابراهیم موسی‌زاده، صص39-35، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1389
نسخه چاپی