من البرز هستم
من حسینعلی البرز هستم و در سال 1285 شمسی در تهران متولّد شدم. وقتی دو ساله بودم مادرم را از دست دادم.

به سنّ جوانی که رسیدم، به کسب علم و دانش علاقه‌ی زیادی پیدا کردم. افراد مُخترع، مُبتکر و صاحب فکر و اندیشه را در حدّ جانم دوست داشتم؛ چون به نظر من، معلّم معمار جامعه است و می‌تواند جامعه را طوری بسازد که بی‌نیاز و سربلند شود.

همیشه به این فکر می‌کردم چه کاری می‌توانم برای توسعه‌ی فرهنگ علمی کشورم انجام دهم. بعد از این‌که ازدواج کردم، صاحب سه دختر شدم که بعدها دخترانم در امور فرهنگی و تربیتی از صاحب‌نظران کشور شدند. بالاخره با مشورت از اساتید دانشگاه‌ها، حقوق‌دانان و دخترانم تصمیم گرفتم تمام ثروتم را وقف توسعه‌ی فرهنگ علمی کشورم کنم.

من تمام ثروتم را وقف کردم تا دانش‌آموزان و دانشجویانی که استعداد تحصیل دارند، ولی برای رسیدن به درجات علمی بالاتر به کمک مادّی احتیاج دارند، بتوانند از آن استفاده کرده، ایران را به خودکفایی و سربلندی برسانند.

یک بنیاد فرهنگی به نام البرز تأسیس کردم تا درآمد این بنیاد را در راه هدفی که برای علم کشورم داشتم، صرف کنم. اکنون 55 سال از تأسیس آن می‌گذرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نامه‌ای به امام خمینی (ره) نوشتم و بنیاد را به ایشان واگذار کردم و امام هم سازمان اوقاف را موظّف به نگهداری از بنیاد کرد.

من دیگر چیزی نداشتم به‌جز لباس‌هایم، اتومبیل و اتاقم. خانه‌ام را هم فروختم و صرف هزینه‌های بنیاد کردم. زندگی‌ام را از هیچ شروع کردم و موقع مرگم هیچ چیزی برای خودم نداشتم. خوش‌حالم از این‌که تمام ثروتم برای نابغه‌های ایران است و می‌دانم بین دانشجویانی که نمی‌توانند هزینه‌ی تحصیل‌شان را بدهند، صدها انیشتین داریم.

راستی یادم رفت بگویم: آخرین تصمیم این بود که پس از مرگم بدنم در اختیار دانشکده پزشکی قرار بگیرد تا دانشجویان بتوانند با استفاده از کالبدم به علم‌شان بیفزایند. اکنون من روی زمین زندگی نمی‌کنم؛ ولی هم‌چنان بنیاد برقرار است و درآمد آن صرف علم و دانش جوانان ایران عزیزم می‌شود.

منبع: مجله باران
نسخه چاپی