خطوط قرمز در دعای ابوحمزه ثمالی
برخی از ما آدم‌ها این چنین تصور می‌کنیم که ادعیه و نیایش‌های موجود در منابع روایی تنها برگ سبزی برای عرض ارادت و دوستی به درگاه الهی و طلب حاجت از درگاه بی‌نیاز عالم هستی است،این برداشت سطحی و ابتدایی از دعا و نیایش موجب شده است، کارکرد دعا در اذعان عموم تقلیل یافته و به حیطه استغاثه و ابراز نیاز و مسألت کردن از باری تعالی خلاصه شود؛ این در حالی است که با دقت و واکاوی در ادعیه‌ی مأثوره‌ای که از ناحیه اولیای الهی و امامان معصوم(علیهم السلام) در منابع روایی وارد شده است می‌توان این چنین بیان داشت که این ادعیه‌ها همچون واحدهای درسی در دانشگاه اهل بیت(علیه السلام) و پیش نیاز‌های سبک زندگی دینی و قرآنی است که در قالب جذاب و اثر بخش دعا و نیایش به درگاه الهی به جامعه انسانی ارائه شده است، در دانشگاه اهل بیت(علیهم السلام) معارف بسیار ضروری از سبک زندگی دینی ارائه شده است که بدون آن نمی‌توان به مقصد آرامش و سعادت ابدی رسید.
 

 خطوط قرمز در دعای ابوحمزه ثمالی

برای رسیدن به یک مقصد و هدف خاص در زندگی در کنار توشه، آذوقه و لوزام سفر می‌بایست توجه جدی و راهبردی به موانع و خطرات پیش رو داشت، نه تنها می‌بایست برای این چنین خطراتی آمادگی و شناخت اصولی پیدا کرد، بلکه ضروریست که مهارت مواجه شدن با آسیب‌ها و مناطق ممنوعه را نیز به خوبی فراگرفت تا اینکه در بزنگاه‌های زندگی  بی‌توجهی به موانع و آسیب‌های مسیر، مانع دست‌یابی به اهداف راهبردی زندگی نشود. آسیب‌های خطرناکی که بی‌شباهت به تله‌های مرگبار و خسارت بار نیست، خسارت و آسیبی که در نهایت می‌تواند منجر به محروم شدن از دریای رحمت الهی شود.
 
1-ویروس یأس و  ناامیدی و سوء‌ظن
از جمله بزرگترین بلاها[1] و  پیچیده‌ترین و خطرناک‌ترین خطوط قرمز و مناطق ممنوعه در مسیر سلوک اخلاقی گرفتار شدن در دام یأس، ناامیدی و سوء‌ظن به خدای متعال است، بر اساس آموزه‌های دینی و اخلاقی این بیماری خطرناک در زمره‌ی گناهان کبیره قرار گرفته[2] و  آثار سوء بسیار مرگباری را در زندگی انسان بر جای می‌گذارد، در واقع یکی از حربه‌های مسموم شیطان برای زمین‌گیر کردن افراد و منحرف کردن آنها از جاده هدایت و مسیر سعادت مبتلا کردن افراد به سوءظن به خدای متعال و ناامیدی است.
ضعف در مباحث توحیدی و خداشناسی موجب شده است که برخی افراد حالت خویشتن‌داری را در خلوت‌ها و تنهایی‌ها رعایت نکنند و به معاصی و مناطق ممنوع گرفتار شوند. موضوعی که در منابع اسلامی به شدت از آن نهی شده و عامل شقاوت و عذاب معرفی شده است.[3] این رذیله خطرناک از جمله موضوعاتی است که در فرهنگ و معارف نیایش ابوحمزه ثمالی مورد توجه بوده و در قالب دعا افراد از آن برحذر داشته شده اند: «وَ نَهْیِکَ إِیَّایَ عَنِ الْقُنُوطِ لَقَنَطْتُ عِنْدَ مَا أَتَذَکَّرُهَا، یَا خَیْرَ مَنْ دَعَاهُ دَاعٍ، وَ أَفْضَلَ مَنْ رَجَاهُ رَاجٍ؛[4] و هم اینکه مرا از ناامیدی نهی نموده‌ای، هرآینه ناامید می‌شدم به هنگامی که گناهانم را بیاد می‌آوردم، ای بهترین کسی که خواننده ای او را خواند، و برترین کسی که امیدواری به او امید بست».
 
2-گوی سبقت و شتاب به سوی گناهان
یکی دیگر از مناطق ممنوعه و خطوط قرمز در دعای ابوحمزه ثمالی «شتاب زدگی» و «عجله» آن هم نه به سوی خوبی‌ها بلکه در جاده گناه و معصیت است، «أَنَا الَّذِی حِینَ بُشِّرْتُ بِهَا خَرَجْتُ إِلَیْهَا أَسْعَى،[5] منم آن که هرگاه به گناهی مژده داده می شدم شتابان به سویش می رفتم». فریفته شدن به لذات زودگذر و شهوانی و حیوانی موجب کور و کر شدن چشم و گوش برخی افراد شده از اینرو در برابر کوچک‌ترین وسوسه شدن به سوی گناهان از خود ذره‌ای مقاومت و ایستادگی نشان نمی‌دهند، نه تنها مقاومت بلکه با بی‌توجهی و عدم تفکر در عواقب شوم و خطرناک گناه به سوی زشتی‌های اخلاقی نیز گوی سبقت را از دیگران می‌ربایند، این در حالی است که اگر تفکر  را چاشنی زندگی خود می‌کردند به تبعات شوم گناه که همان عذاب ابدی است گرفتار نمی شدند. «وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی‏ َصْحابِ السَّعیرِ فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعیرِ؛[6] و مى‏‌گویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقّل مى‏‌کردیم، در میان دوزخیان نبودیم!» اینجاست که به گناه خود اعتراف مى‏‌کنند؛ دور باشند دوزخیان از رحمت خدا!».
 
3-بی‌شرمی و بی‌حیایی
عامل دیگر رسوایی و نگون بختی انسان در زندگی، مبتلا شدن به بیماری شوم بی‌حیایی و بی‌شرمی است. حیا و شرم نوعی پرده‌ی عصمت و پاکی است که مانع ارتکاب زشتی و پستی می‌شود.[7] انسان‌هایی که این پرده عصمت را در زندگی خود از میان می‌برند، هیچ گونه ابا و ترسی از انجام اعمال ناپسند ندارند، گاهی برخی افراد هر چند در حضور دیگران از انجام برخی رفتارهای ناپسند خودداری می‌کنند، ولی ضعف در مباحث توحیدی و خداشناسی موجب شده است که این حالت خویشتن‌داری را در خلوت‌ها و تنهایی‌ها رعایت نکنند و به معاصی و مناطق ممنوع گرفتار شوند، «أَنَا یَا رَبِّ الَّذِی لَمْ أَسْتَحْیِکَ فِی الْخَلاءِ، وَ لَمْ أُرَاقِبْکَ فِی الْمَلَإِ، أَنَا صَاحِبُ الدَّوَاهِی الْعُظْمَى؛[8] من پروردگارا، کسی هستم که در خلوت از تو حیا نکردم، و در آشکار از تو ملاحظه ننمودم». به هر اندازه که حیا در زندگی انسان تضعیف و سست شود ورع و تقوا و خویشتن‌داری انسان به ضعف و ناکارآمدی موجه خواهد شد.
 
4-همنشینی با غافلان و گنهکاران
بر اساس آموزه‌های قرآنی و روایی یکی از عوامل مهم و اساسی در شقاوت و  منحرف شدن از جاده سعادت و خوشبختی، مبتلا شدن به دوستان ناباب و وارد شدن در مجالس اهل غفلت و گناه است، به طور قطع و یقین اگر بسیاری از افراد در مصاف با دوستان ناب دارای «مهارت نه گفتن» بودند، حداقل در معاصی و مناطق ممنوعه از آنها تبعیت نمی‌کردند و خود را به عواقب خطرناک گناه مبتلا نمی کردند.[9] باری به هر جهت این موضوع از جمله مباحثی است که در دعای ابوحمزه ثمالی نیز مورد توجه قرار گرفته است و افراد را از تبعات آن برحذر داشته است: «أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی؛یا شاید مرا در گروه غافلان دیدی پس از رحمتت ناامیدم کردی، یا شاید مرا انس یافته با مجالس بیکاره ها دیدی پس مرا به آنان واگذاشتی».
مار بد جانی ستاند از سلیم        یار بد آرد سوی نار مقیم
از قرین بی‌قول و گفت و گوی او        خو بدزدد دل نهان از خوی او
 
پی‌نوشت‌ها:
[1]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص83، ح1323.« أَعْظَمُ الْبَلَاءِ انْقِطَاعُ الرَّجَاء؛بزرگترین بلا بریده شدن امّید است‏».
[2] سوره مبارکه یوسف، آیه87. «إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ».  نهج الفصاحة، 236، ح439.«أکبَرُ الکبائرِ سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ».
[3]. تفسیر القمی، ج‏2، ص: 265پیامبر خدا (ص) سپس فرمود: «هیچ بنده‏اى نیست که به خدا گمان نیک بَرَد، مگر آن که مطابق گمانش به او، با وى رفتار مى ‏شود. این، سخن خود اوست که: «و همین گمانتان که در باره پروردگارتان بردید، شما را هلاک کرد و از زیانکاران شدید».
[4]. طوسى، محمد بن الحسن‏، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص590.
[5]. همان.  
[6]. سوره مبارکه ملک، آیات10و11.
[7]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ؛ ؛ ص257، ح5454 «الْحَیَاءُ یَصُدُّ عَنْ فِعْلِ الْقَبِیح‏».
[8].  مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص589.
[9].سوره مبارکه فرقان، آیات 27، 28، 29.  «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً، یا وَیْلَتى‏ لَیْتَنی‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً، لَقَدْ أَضَلَّنی‏ عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنی‏ وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً»
نسخه چاپی