خانواده خوب حاجتی که انبیاء داشتند
میل به بقاء یک میل ذاتی در انسان و همه جانداران دنیاست و همه جانداران عالم تلاش می‌کنند تا به هر طریق ممکن طول بقاء و حیات خود را بیشتر کنند. داشتن  فرزند و خانواده یکی از چیزهایی است که فرد بقائ خود را در وجود آن‌ها تفسیر می‌کند و به نحوی دوست دارد که با داشتن فرزند و خانواده حتی بعد از مرگ هم به نحوی حیات داشته باشد.
 
به همین دلیل یکی از چیزهایی که از خدا در قرآن خواسته شده است مسئله خانواده وفرزندان خوب است «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً؛[1]پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده، و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان!»
 
قرآن کریم گروهی از بندگان صالح را با عنوان «عبادالرحمن» معرفی نموده و برای آنان دوازده صفت را بیان فرموده است. عبادالرحمن گروهی از مؤمنان هستند که مراحل بالاتری از کمال را طی کرده‌­اند. برخی از خواسته­‌ها نوع تمناهایی است که از محضر ربوبی دارند. یکی از خواسته­‌های مهم آنان دعا برای نسل پاک و ذریه مؤمن است.
 
بندگان صالح خدا در تبعیت از انبیاء(علیهم ­السلام) برای حال و آینده معنوی فرزندان خود احساس مسئولیت کرده، ضمن اقدامات تربیتی برای نسل حاضر، برای آیندگان هم دعا می­‌کنند. عبادالرحمن در این­‌باره دو درخواست از خداوند دارند:
 

خواسته اول: چشم روشنی همسران و فرزندان

« رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ؛[2]پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده.» اما چه زمانی همسران و فرزندان نور چشم خواهند شد؟ زمانی که در مسیر بندگی خدا قرار گیرند. اگر فرزندان ما «عبدالله» شدند برای پدران، خود و جامعه سودمند خواهند بود. فرزندی که بنده نفس شد ممکن است پدر خود را از راه راست به در کند. سرنوشت زبیر بن عوام گواه این سخن است. علی(علیه­‌السلام) فرمود:«زبیر پیوسته با ما بود تا پس شومش عبدالله بزرگ شد و او را از ما جدا کرد.»
 
قرآن کریم از همسران و فرزندانی که در مسیر بندگی خدا قدم برنمی‌­دارند به دشمن تعبیر کرده است:« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ؛[3]اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آن‌ها بر حذر باشید.»
 
همسر و فرزندانی که سد راه انسان شوند و او را از مسیر عبودیت منحرف نمایند، نمی‌­توانند چشم­‌روشنی باشند، البته آشکار است که دعا بدون پشتوانه عملی سودی نخواهد داشت، یعنی پدران باید اقدامات تربیتی خود را با دعا همراه کنند.
 
اگر پدران اقدامات تربیتی انجام دادند با این خطاب رحمانی مواجه می‌­شوند:« ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ تُحْبَرُونَ؛[4] شما و همسرانتان در نهایت شادمانى وارد بهشت شوید!» «تحبرون» شادمانی است که در چهره آشکار شود.
 
اگر پدری موفق شود نسل صالح تربیت کند در دنیا و آخرت چشم‌­روشنی او خواهند بود و عزت دنیا و آخرت را برای خود فراهم کرده است و خانوادگی در بهشت کنار هم قرار می­‌گیرند. این از لذت­‌های معنوی بهشت است:«جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ؛[5]باغ‌هاى جاویدان بهشتى که وارد آن می‌شوند و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آن‌ها و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى‏‌گردند.»
 

توجه به نماز فرزندان

یکی از عوامل مؤثر تربیتی نماز است و پدر باید به این مسأله توجه کند و فرزندان خود را به نماز ترغیب کند. قرآن حضرت اسماعیل (علیه‌­السلام) را چنین توصیف می‌­کند:« وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا؛[6] او همواره خانواده‏اش را به نماز و زکات فرمان مى‌‏داد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.»
 
از آیه فوق دانسته می‌­شود که پدر باید رابطه فرزندش را با خدا و خلق مدیریت کند. نماز رابطه با خدا و زکات رابطه با خلق خدا است.
 
خداوند به رسول­‌الله(صلی­‌الله­‌علیه­‌وآله) نیز دستور می­‌دهد تا به نماز خانواده توجه کند:« وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها؛[7]خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش!»
 
در روایات از ما خواسته شده که از هفت سالگی فرزندان خود را به نماز دعوت کنیم و در نه سالگی جدیت بیشتری به خرج دهیم. شخصی فرزندش را ختنه کرده بود و مقداری درد داشت. به امام رضا(علیه­‌السلام) مراجعه کرد و گفت:«فرزندم را ختنه کرده­‌ام، چند روزی است که نماز نمی­‌خواند.» امام پرسید: چند ساله است؟ عرض کرد: هشت سال! حضرت فرمود: سبحان الله! هشت ساله است و نماز نمی­‌خواند؟ عرض کرد: کمی درد دارد! فرمود: به هر شکلی که می­‌تواند نماز بخواند. این سخن نشانه اهمیت توجه پدران به معنویت فرزندان است.
 
لقمان معیار یک پدر قرآنی است. او سیزده نصیحت به فرزندش دارد، از جمله:« یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ؛[8]پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مى‏‌رسد شکیبا باش که این از کارهاى مهمّ است!»

این آیه چهار دستور صادر شده است: نماز، امر به معروف، نهی از منکر و صبر در انجام این امور.
 
متاسفانه در خانواده­‌های ما کمتر به این امور توجه می­‌شود و با توجه به فعالیت دشمنان در فضای مجازی شکوفه­‌های زندگی ما در معرض خطرند. فرزندانی که مورد بی­‌توجهی پدران و خانواده باشند نمی­‌توانند روشنی چشم باشند.
 

خواسته دوم عبادالرحمن؛ امامت متقین

عبادالرحمن ضمن این­که به تربیت خانواده خود اهتمام می­‌ورزند خواهان نقش اجتماعی در جامعه صالحان هم هستند و از خدا مقام امامت متقین را می‌خواهند:« وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً؛[9] و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان!» آنان انسان­‌های بلند همتی هستند که می­‌خواهند جامعه را در پیمودن مسیر تعالی و تکامل هدایت و رهبری کنند و الگوی جامعه دینی باشند. در عصر ما امام خمینی(ره) چگونه توانست این نقش را ایفا کند؟ او جامعه را به حرکت واداشت، نسل عصر خویش را تربیت کرد  و بنیان نیکی برای پس از خود بنا کرد. هر کس می­‌تواند به فراخور سعه وجودی خود در این مسیر نقش آفرینی کند.
 

سقوط خانوادگی در جهنم

دنیا تجارت­‌خانه­‌ای است که برخی در آن سود می­‌برند و برخی زیان. امام حسن عسکری(علیه­‌السلام) فرمودند:«دنیا بازاری است که گروهی در آن سود می­‌کنند و گروه دیگر زیان می­‌بینند.»[10] خسران یعنی از دست دادن اصل سرمایه. این سرمایه گاه سرمایه مادی است مانند آنکه تاجر در کسب و کار دنیوی ورشکست شود و همه ثروت خود را از دست بدهد و گاهی نیز معنوی است و این زمانی است که انسان سرمایه­‌های معنوی که باید با آن خود را به مقام قرب خدا برساند از دست بدهد. مهم­ترین بخش این سرمایه عمر آدمی است و فرزندان و خانواده نیز جزء این سرمایه به حساب می­‌آیند.
 
در قرآن کریم منظور از خسران از دست دادن سرمایه معنوی است. خداوند ما را به تجارت با این سرمایه دعوت کرده است:« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ؛[11]اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید! آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى‏‌بخشد؟!»

آیه بعدی سه عامل برای رسیدن به چنین سودی بیان فرموده است:« تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛[12]به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جان‌هایتان در راه خدا جهاد کنید این براى شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید!»
 
این وظیفه پدر است که به عنوان ولی و رئیس خانواده، اهل خود را به سمت بهشت برد. این هدف جز با اقدامات تربیتی از یک سو و لقمه حلال از سوی دیگر به دست نمی­‌آید. بی­‌توجهی به این امور سبب سقوط خانوادگی در جهنم خواهد بود:« إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ؛[13]زیانکاران واقعى آنانند که سرمایه وجود خویش و بستگانشان را در روز قیامت از دست داده‏‌اند! آگاه باشید زیان آشکار همین است.»
 
چرا خسران مبین است؟ به دلیل؛ یکی اینکه مهم‌ترین سرمایه از دست رفته و قابل جبران هم نیست، عمر فنا شده بدون آنکه چیز مفیدی به دست آورده باشند. این‌ها هنگام مرگ متوجه فقر خود شده، فریاد برمی­‌آوردند:«رَبِّ ارْجِعُونِ*لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْت؛[14]«پروردگار من! مرا بازگردانید! شاید در آنچه ترک کردم عمل صالحى انجام دهم!»
 
دوم اینکه علاوه بر از دست رفتن سرمایه، انسان به عذاب الیم گرفتار می­‌شود، در حالی که هیچ فریادرسی ندارد.
 
سوم اینکه فقط خود از زیان ندیده است، بلکه خانواده را هم گرفتار کرده است.
 
آنچه از سیره عبادالرحمن به دست می­‌آید این است که خانواده مهم‌ترین کانون تربیتی است و پدر و مادر اولین مربیان این کانون هستند. آنان باید دین و ارزش‌های الهی را در اهل خانه نهادینه کنند، بی­‌توجهی به این امور در قیامت سبب می­‌شود به جای آنکه ما از دیدار یکدیگر خرسند شویم، از هم فرار کنیم، چه اینکه به علت عدم رعایت ارزش‌های الهی، حقوق یکدیگر را رعایت نکرده­‌ایم و از مواجهه با یک‌دیگر در یوم الحساب وحشت داریم.


پی‌نوشت:
[1]. فرقان،74.
[2]. فرقان،74.
[3]. تغابن،14.
[4]. زخرف؛70.
[5]. رعد،23.
[6]. مریم،55.
[7]. طه،132.
[8]. لقمان،17.
[9]. فرقان،74.
[10]. تحف العقول،ص483.
[11]. صف،10.
[12]. صف،11.
[13]. زمر،15.
[14]. مومنون،99و100.
نسخه چاپی