توجیهاتی برای طلب عفو
انسان ها گاه برای طلب عفو و بخشش به توجیه گناهان خود روی می آورند و در واقع با فرافکنی و یا تراشیدن دلائل مختلف قصد دارد به نحوی به خدا اعلام کند که اکنون نیازمند گذشت و مغفرت او هستند.

با هبوط حضرت آدم(علیه­ السلام) به زمین و تولد فرزندانش و پس از اختلاف هابیل و قابیل دو جریان حق و باطل تولد یافتند؛ با ازدیاد فرزندان دامنه اختلاف نیز وسعت یافت و تدریجا آن دو جریان به دو جبهه ارتقاء یافتند و اینگونه «حزب الله» و «حزب الشیطان» شکل گرفت. در رأس هر دو حزب رهبرانی وجود دارد که قرآن از آنان به «ائمه الهدی» و «ائمه الکفر» یاد نموده است. پس از مدیریت کلان دو سازمان هر کدام در زیر مجموعه خود بزرگانی دارند که از آن ها به عنوان «خواص جبهه حق» و «خواص جبهه باطل» تعبیر می­ شود.
 
جبهه باطل که با مدیریت اصلی ابلیس اداره می­ شود مانع تکامل و تعالی انسان بوده و هستند. قرآن کریم از آنان به «الَّذینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» تعبیر کرده است. آنان که خواهان سعادت و کمال واقعی هستند باید پیوند خود را به طور کامل از جریان باطل قطع نموده و با زبان و عمل از آنان برائت جویند و نسبت به ائمه هدی و خواص جبهه حق اظهار محبت و تولی داشته باشند.«تولی» و «تبری» که دو واجب اهم از فروع دین هستند به همین معنا می­ باشند. آنان که تولی جبهه باطل را دارند، هنگامی که وارد جهنم شده، عذاب الهی را می­ چشند متوجه می­ شوند که آن ها را به بیراهه ه­ایی برده­ اند که انتهایش جهنم است و دیرهنگام از آنان برائت می­ جویند. اینک ربناهای این گروه را بررسی می­ کنیم.
 

تأسف­ های دیرهنگام

صحنه­ های جانکاه قیامت جهنمی­ ها را بر آن می­ دارد که برای نجات خود به تکاپو بیفتند، بلکه راه نجاتی بیابند. هنگامی که آتش جهنم چهره­ های آنان را دگرگون می­ کند چنین آرزو می­ کنند:« یا لَیْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولا؛ اى کاش (در دنیا) از خدا اطاعت مى‏ کردیم و از رسولش فرمان مى‏ بردیم.» از جمله برای نجات خود از رهبرانشان در دنیا برائت می­ جویند:« رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبیلا؛[1] پروردگارا، ما از رؤسا و بزرگان خود اطاعت کردیم، پس آن ها ما را از راه (راست) گمراه کردند.»
 
«ساده» جمع «سید» به معنی مالک بزرگی است که تدبیر کشورها و شهرهای مهم را بر عهده دارد و «کبراء» جمع «کبیر» به معنی افراد بزرگ است، خواه از نظر سن یا علم یا موقعیت اجتماعی و مانند آن ها. به این ترتیب" ساده" اشاره به رؤساى بزرگ محیط است و" کبراء" کسانى هستند که زیر نظر آن ها به اداره امور مى‏ پردازند، و معاون و مشاور آن ها محسوب مى‏ شوند، در حقیقت اطاعت ساده را به جاى اطاعت خدا قرار دادیم و اطاعت کبراء را بجاى اطاعت پیامبران، و لذا گرفتار انواع انحرافات و انواع بدبختی ها شدیم.[2]
 
آنان پس از توجه به خطای استراتژیک خود در دل­سپردن به ناصالحان درخواست عذاب دوچندان آن ها را مطرح و لعنتشان می­ کنند:«رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً کَبیراً؛[3]پروردگارا، آن ها را دوچندان از عذاب ده و آنها را لعنت کن لعنتى بزرگ.»
 
جالب آنکه در سوره اعراف این پیروان گمراه تقاضای عذاب دوچندان برای پیشوایان و سردمداران خود می­ کنند حال آنکه همگی در عذاب دوچندان هستند:«رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ؛[4] پروردگارا، این ها کسانی هستند که ما را گمراه کردند پس آن ها را دو برابر از عذاب آتش ده. مى‏ گوید: براى هر کدامتان دو برابر است و لکن شما نمى‏ دانید.» سردمداران به خاطر گناهان خود و گمراه کردن دیگران و پیروان به خاطر گناهانشان و تقویت جبهه باطل دو چندان عذاب می­ شوند..
 

یک تذکر

ائمه هدی به خاطر عصمت یا عدالت مصون از گناه و خطا هستند، اما خواص یا وابستگان و اطرافیان آن ها ممکن است خطاهایی داشته باشند که سبب بدبینی مردم به دین و حاکمان جامعه دینی شود. اگر کسی دچار چنین خطایی شد خداوند وعده داده که او را دوچندان عذاب کند:«یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ؛[5] اى همسران پیامبر، هر کس از شما عمل زشت آشکارى به جا آورد عذاب او (در آخرت) به دو چندان اضافه مى‏شود.»
 
اگر وابستگان پیامبر(صلی­ الله­ علیه ­وآله) گناه آشکاری بکنند به خاطر گناه یک عذاب و به خاطر سست کردن عقاید جامعه و بدبین شدن مردم به دین و رهبران دینی عذاب دومی دارند، همچنان که اگر با رفتارشان موجب خوشبینی مردم به دین شدند دو برابر پاداش خواهند داشت.
 

تنفر جهنمی ­ها از یکدیگر

برخلاف بهشتیان که در کنار نهرها و زیر سایه ­ها بر تخت ­ها تکیه زده­ اند و با هم در کمال صفا و صمیمیت به گفتگو می­ پردازند و از وجود یکدیگر لذت می­ برند، جهنمی­ ها از یکدیگر متنفرند و هر کدام دیگری را در گرفتاری خود مقصر می­ داند. قرآن کریم این صحنه­ ها را به خوبی ترسیم کرده است تا اگر گوش شنوا و عاقلی باشد با تفکر در این صحنه ­های عبرت آموز از فرصت استفاده کند و راه حق را بپیماید. جهنمی­ ها علت جهنمی شدن خود را عدم تفکر یا حرف­شنوی بیان می­ کنند:«لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی‏ أَصْحابِ السَّعیر؛[6] اگر ما (به راستى) مى‏ شنیدیم یا مى ‏اندیشیدیم هرگز در زمره اهل آتش فروزان دوزخ نبودیم.» آنان دیرهنگام به گناهان خود اعتراف می­ کنند، کاری که اگر در دنیا کرده بودند، خدای غفور رحیم از آنان می­ پذیرفت.
 
به هر حال جبهه باطل در جهنم همه از یکدیگر متنفرند و با هم درگیری دارند:«کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَکُوا فیها جَمیعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ؛[7] هر گاه که گروهى وارد شوند هم کیشان خود را لعنت کنند تا چون همگى در آنجا به یکدیگر پیوستند، گروه ‏هاى پسین آنان (پیروان) درباره گروه ‏هاى پیشین (پیشوایان) گویند: پروردگارا، این هایند که ما را گمراه کردند پس آن ها را دو برابر از عذاب آتش ده. مى‏ گوید: براى هر کدامتان دو برابر است  و لکن شما نمى‏ دانید.»
 
کسانی که امروز در نظام اسلامی با هدایت ائمه کفر به فتنه­ گری می ­پردازند یا با وسوسه­ گری­ های فضای مجازی از ارزش­ های الهی عبور کرده، به منکرات دامن می ­زنند باید بدانند چنین فردایی در انتظار آنان است.
 
در سوره سبأ صحنه­ هایی از دعواهای بی­ حاصل مستکبران و پیروان آن ها را به تصویر کشیده است تا هر خواننده یا شنونده عاقلی را به فکر فرو برده، برای فردای خود اقدامی کند که گرفتار چنین وضعیتی نشوند:« وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنینَ؛[8] و اگر ببینى هنگامى که ستمکاران را در پیشگاه پروردگارشان سرپا نگاه داشته‏ اند در حالى که با یکدیگر گفتگو مى‏ کنند آن هایى که استضعاف شده ‏اند به استکبارورزان گویند: اگر شما نبودید حتما ما مؤمن مى‏ شدیم.»
 
اما در پاسخ از مستکبران چنین می ­­شنوند که شما با اینکه پیامبران راه را به شما نشان دادند خودتان از ما پیروی کردید، شما مجرم هستید، پس پیروان در دام آتش افتاده می­ گویند مکر شبانه­ روزی شما ما را به این روزگار انداخت:« وَ قالَ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً؛[9] و کسانى که استضعاف شده ‏اند به کسانى که استکبار ورزیدند گویند:بلکه فریب شبانه‏ روزى (شما) بود، آن گاه که به ما دستور مى ‏دادید به خدا کفر ورزیم و براى او شریکانى قرار دهیم.»
 

قرآن چراغ فرا رو

قرآن چراغی فروزان فرا راه همه نسل­ ها در همه اعصار است. از ویژگی­ های این کتاب آسان بودن و قابل درک بودن آن برای همه است:« وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ؛[10] و به راستى ما قرآن را براى تذکر و پندآموزى آسان و قابل فهم کردیم، پس آیا پندگیرنده‏اى هست؟»
 
آری این قرآن هیچ پیچیدگی ندارد و شرایط تأثیر در آن جمع است، الفاظش شیرین و جذاب، تعبیراتش زنده و پر معنی، انذارها و بشارت­ هایش صریح و گویا، داستان­ هایش واقعی و پرمحتوا، دلایلش قوی و محکم و منطقش شیوا و متین است و هر آنچه یک سخن برای تأثیرگذاری لازم دارد در آن جمع است، به همین دلیل هر زمان دل های آماده با آن تماس برقرار نمایند، مجذوب آن می­ شوند.


پی‌نوشت:
[1]. احزاب،67.
[2]. تفسیر نمونه،ج17،ص440.
[3]. احزاب،68.
[4]. اعراف،38.
[5]. احزاب،30.
[6]. ملک،10.
[7]. اعراف،38.
[8]. سبأ،31.
[9]. سبأ،33.
[10]. قمر،17.
نسخه چاپی