نگاهی به کشتار غیر نظامیان توسط امریکا
تاریخ جنایات جنگی دنیا اگر چه تاریخ پر ورقی است، اما بعضی از نقاط تاریک این تاریخ در ادبیات سیاسی به عنوان مبدأ تاریخ قلمداد شده و به نحوی تاریخ را به دوقسمت قبل و بعد از آن جنایت تقسیم کرده است. نکته قابل توجه این است که در همه این جنایت ها دست امریکا به صورت مستقیم دیده می شود و اگر در مواردی اندک امریکایی ها خود به صورت مستقیم وارد نشده اند، حمایت های بی دریغ آن ها بوده است که به جنایتکاران ابزاری توان انجام چنین جنایت هایی را داده است.
 

بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی (1945 م)

جنگ جهانی اول و دوم اگرچه صحنه جنایت های بی شماری بود و انسان های بی گناه زیادی در آن قتل عام شدند اما بی شک هیچ جنایتی وحشیانه تر و دل خراش تر از تنها جنایت اتمی دنیا نیست. در ساعت 8 و 15 دقیقه دوشنبه 6 اوت 1945 هواپیماهای امریکایی برای وادار کردن دولت ژاپن به تسلیم در مقابل امریکا و پایان دادن به جنگ جهانی دوم اولین بمب اتمی خود را بر فراز ساختمان تالار ترویج صنعتی استانی هیروشیما منفجر کرد که به واسطه آن، انفجاری برابر با انفجار شانزده هزار تن T.N.T رخ داد و حرارت حاصل از آن تا شعاع یک و نیم کیلومتیری همه چیز را ذوب نمود و در یک لحظه هزاران نفر را به کام مرگ فرستاد.

 
پس از این حمله ارتش شوروی که خود را جامانده از قافله پیروزی جنگ دوم جهانی می دید با حمله به مواضع ارتش سرخ ژاپن تلاش نمود تا سهمی از پیروزی را برای خود به دست آورد؛ اما امریکا که تمام پیروزی را می خواست برای تمام کردن بازی به نفع خود دومین جنایت اتمی خود را درست سه روز بعد از جنایت اول انجام داد و با بمباران اتمی ناکازاکی آلبوم جنایات خود علیه غیر نظامیان را تکمیل تر کرد.
 
 بمباران هیروشیما
 
در مجموع دو حمله اتمی بیش از یکصد هزار نفر در دم جان باختند و اجساد بسیاری از آن ها به خاکستر تبدیل شد و تا پایان سال 1945 تعداد این کشته ها به دویست و بیست هزار نفر رسید که بی سابقه ترین جنایت جنگی علیه غیر نظامیان در تاریخ بشریت است و در ادبیات سیاسی دنیا به عنوان مبدأ مهمی در تقسیم بندی های تاریخی قلمداد می شود.
 

واکنش های جهانی به بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی

این جنایت امریکا اگر چه در ظاهر واکنش های جهانی رابه همراه داشت، اما با توجه به نفوذ امریکا در جهان و ترسی که از این دیوانه مسلح در دل رهبران و برخی از ملت ها دنیا وجود داشت این واکنش ها فقط در حد سخنرانی های تبلیغاتی و با هدف فریب افکار عمومی انجام شد و اثری دیگری نداشت؛ جالب تر آنکه برخی از سیاست مداران چینی مانند  فومیو کیوما وزیر دفاع وقت ژاپن در ژوئن 2007 بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را کاری لازم برای پایان جنگ جهانی و باعث ایجاد امنیت در جهان دانست و خلبانان و خدمه بمب افکن هایی که در عملیات بمباران وحشیانه هیروشیما و ناکازاکی قرار داشتند از طرف دولت امریکا مورد تقدیر قرار گرفتند و تا آخر عمر از کاری که کردند پشیمان نشدند.
 

جنایات ویتنام (1955_1975 م)

جنگ ویتنام یکی از عرصه های دل خراشی است که امریکائی ها به صورت مستقیم در آن به جنایت های بی شماری پرداختند که تا امروز و تا ابد لکه سیاه آن بر چهره امریکایی ها باقی خواهند ماند. مجموعه عملیات هایی که از سال 1955 به بهانه منازعات ویتنام شمالی و جنوبی شروع شد و تا 20 سال به طول انجامید قتلگاهی بود که خون هزاران ویتنامی در آن بر زمین ریخت و دست آخر امریکایی ها با دادن تلفات قابل توجه مجبور به ترک این منازعه خونین شدند.
 
فقط در یک قلم از این جنایات در 16 مارس 1968 تعداد 504 نفر از غیر نظامیان در ویتنام جنوبی پس از تجاوز و شکنجه توسط نیروهای امریکایی به طرز فجیعی قتل عام شدند و اجساد آن ها قطعه قطعه شد.
 
 ویتنام
 
جنگ ویتنام از آن دسته از جنایت هایی است که در تاریخ به عنوان مبدا تاریخ ثبت شده است و بسیاری از تحلیل های تاریخی بر مبنای قبل یا بعد از جنگ ویتنام تقسیم بندی می شود.
 

جنایت صبرا و شتیلا (1982 م)

اردوگاه صبرا و شتیلا یکی دیگر از شاهدان عینی جنایاتی است که در ادبیات سیاسی به مبدا تاریخ تبدیل شده است. در این جنایت که در این اردوگاه واقع در بیروت غربی اتفاق افتاد نیروهای فالانژ و نظامیان صهیونیست به بهانه ترور بشیر جمیل رهبر فالانژها که در آن زمان رئیس جمهور لبنان بود در کمتر از دوروز یعنی از از 16 تا 18 سپتامبر 1982 بیش از 3500 نفر از غیر نظامیان را به وحشیانه ترین وجه ممکن به قتل رساندند و به خبرنگاران اجازه حضور در این اردوگاه را ندادند.
 
این جنایت به فرمان آریل شارون که در آن زمان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بود و با فرماندهی میدانی سمیر جعجع و ایلی حبیقه انجام شد و همین مسئله باعث شد که شارون در تاریخ سیاسی لبنان و کشورهای منطقه به قصاب صبرا و شتیلا مشهور شود.
 
غازی خورشید که بلافاصله بعد از این جنایت به صبرا و شتیلا رفته بود در کتاب خود «تروریسم صهیونیستی در فلسطین اشغالی» می نویسد: در خیابانی جسد ۵ زن و چند کودک روی تلی از خاک افتاده بود... از جمله یک زن که مثله شده بود و در کنارش سر بریده دخترکی با نگاهی خشمگینانه به قاتلانش دیده می شد. زن جوانی را دیدم در حالی که طفل شیرخواره اش را در آغوش گرفته، گلوله ها از بدنش عبور کرده و در بدن طفل شیرخوارش نشسته بود.
 
صبرا و شتیلا
 

واکنش های جهانی به جنایت صبرا و شتیلا

اگرچه مجمع عمومی سازمان ملل در 16 دسامبر 1982 جنایت صبرا و شتیلا را جنایت علیه بشریت و مصداق نسل کشی اعلام کرد، اما این اعلام باعث نشد تا جامعه جهانی به فکر برخوردی جدی با رژیم صهیونیستی و فالانژها تحت حمایت آن ها بیفتد؛ چرا که از میان کشورهای عضو سازمان ملل تمام کسانی که قدرتی برای مقابله با این جنایت داشتند از ترس حامی همیشگی این رژیم یعنی امریکا یا به مخالفت با قطعنامه پرداختند و یا در بهترین حالت رای ممتنع به آن دادند و همین مسئله اجماع عمومی برای برخورد با این رژیم و نیروهای تحت حمایتش را شکست. در نهایت در سال 1983 شان مک براید که در آن زمان ریاست مجمع عمومی سازمان ملل را بر عهده داشت اعلام کرد که یکی از کمیسیون های سازمان ملل اسرائیل را به عنوان نیرویی که اردوگاه را در اختیار و کنترل داشته است در این خشونت مقصر است؛ اما این گزارش هم به خاطر حمایت های بی دریغ امریکا در هیچ مجمع جهانی شنیده نشد و فقط کلمات مهملی بر روی کاغذ بود که برای فریب افکار عمومی به نگارش در آمده بود.
 

سرنگونی هواپیمای مسافر بری IR655 (1988 م)

یکی از بی سابقه ترین جنایاتی که امریکا علیه غیر نظامیان انجام داد جنایتی بود که در 12 تیر ماه 1367 خبر آن روی خروجی خبرگزاری های جهان که آن روزها بیشتر تلوزیونی و رادیویی بودند قرار گرفت.


 پرواز مسافری شماره 655 شرکت هواپیمایی ایران ایر که بندر عباس را به مقصد دوبی ترک کرده بود بر فراز آبهای خلیج فارس توسط ناو یواس‌اس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا هدف قرار گرفت و سرنگون شد خبرها حاکی از جان باختن تمام 296 سرنشین این هواپیما است.
 
این خبر چنان شوکه کننده بود که بسیاری در ساعات اولیه خبر آن را باور نکردند و به دنبال دلیل دیگری برای سقوط هواپیما بودند؛ اما واقعیت این بود که دولت ایالات متحده امریکا با هدف فشار بر ایران و در راستای حمایت های همه جانبه از حزب بعث عراق در تهاجم علیه کشورمان تلاش می کرد تا زمین، هوا و دریا را برای ایران نا امن کند تا از این طریق فشارهای سیاسی و اقتصادی بر تهران بیشتر شده و به خواسته های امریکا و هم پیمانانش تن دهد و هدف قرار دادن هواپیما بخشی از این پازل بود.
یکی از سوالاتی که هنوز هم در مجامع بین المللی مطرح است این است که هدف قرار دادن IR655 از سوی ناو امریکایی اتفاقی ناخواسته بوده است و یا برنامه ای از پیش طراحی شده؟
 
جمهوری اسلامی ایران معتقد است که این جنایت بخشی از برنامه فشار بر ایران برای پذیرش خواسته های امریکا و هم پیمانانش و درراستای طرح نجات صدام از مخمصه جنگ با ایران بوده و ویل راجرز فرمانده ناو وینسنس با دستوری از قبل اقدام به شلیک به هواپیمای مسافری ایران کرده است؛ اما دولت ایالات متحده امریکا این فرضیه را رد می کند و می گوید ما فقط برای دفاع از خود به این هواپیما شلیک کردیم و رادار ما آن را یک هواپیمای F14 جنگی تشخیص داده است.
 
 هرچند دولت امریکا تلاش کرد با پرداخت غرامتی آن هم توافقی حسن نیت خود را به اثبات برساند اما تقدیر از ناو وینسنس و از آن بد تر اهدای مدال لژیون به ویل راجرز فرمانده عملیات حمله به هواپیمای خطوط مسافربری ایران، آن هم به دست شخص رئیس جمهور وقت امریکا و تجلیل از خدمات به اصطلاح شایسته او در دوران خدمتش در وینسنس این واقعیت را به ذهن متبادر می کند که هیچ دولتی برای چنین اشتباه فاحشی از کسی تقدیر نمی کند و اگر همین یک اشتباه در پرونده ویل راجرز بود برای محاکمه و مجازات آن کفایت می کرد.
 
 حمله به هواپیمای مسافر بری
 
علاوه بر این، اظهارت جرج بوش که در آن زمان به عنوان معاون رئیس جمهور امریکا در جلسه شورای امنیت سازمان ملل شرکت کرده بود فرضیه عمدی بودن حمله را به اثبات نزدیک تر کرده و چه بسا این فرضیه را تایید می کند؛ او در جلسه شورای امنیت سازمان ملل که به درخواست ایران برای بررسی ابعاد حادثه حمله به هواپیمای مسافربری خطوط هوایی ایران تشکیل شده بود، ایران را مقصر این حادثه دانسته و می گوید: مشکل اصلی در منطقه خلیج فارس این است که ایران قطعنامه ‌های شورای امنیت برای پایان جنگ را نادیده گرفته ‌است و این اظهارات که در آن زمان با حمایت اکثر اعضا رو به رو شد نشان می دهد که دولت امریکا حمله به غیر نظامیان را به اهرمی برای فشار به تهران تبدیل کرده و مانند حملات هوایی به شهرهای ایران و نیز بمباران شیمیایی سردشت از آن به عنوان ابزار فشار برای تحمیل قطعنامه های سازمان ملل استفاده می کرده است.
 

واکنش های جهانی به سرنگونی هواپیمای مسافری ایران

هرچند توقع واکنش جهانی در دنیایی که حق وتو وجود دارد  انتظار مضحکی است اما واکنش های سست سازمان ها و کشورهای مدعی حقوق بشر در مورد جنایات امریکا علیه غیر نظامیان و بازخوانی آن ها آبروی نداشته این سازمان ها و کشورهای حامی تروریسم را بیش از بیش خواهد برد.
 
پس از پیگیری های فراوان و صرفا با هدف آبرو داری و فریب افکار عمومی نهایتا در 30 ژوئیه 1988 شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامه 616 به ابراز تاسف عمیق از این حادثه، همدردی با باز ماندگان و نصیحت کشورها برای مراعات قوانین هوانوردی پرداخت و در پایان بدون محکوم کردن امریکا از ایران خواست هرچه سریع تر قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل را بپذیرد و به این صورت پرونده جنایتی عظیم و بی سابقه در دنیا در محاکم بن المللی بسته شد و هرچند ایران در دادگاه بین المللی لاهه و سایر مجامع و محاکم جهانی بارها اقامه دعوا کرده است اما در نهایت د چنین دنیایی آنچه به جایی نرسد فریاد است.
نسخه چاپی