راجع به اختلال سلوک در کودکان چه میدانید؟

اختلال سلوک (DC)

اختلال سلوک در دسته اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان قرار می‌گیرد. این اختلال شامل مجموعه‌ای از رفتارهای مستمر و مکرر است که هنجارهای اجتماعی یا حقوق دیگران را نقض می‌کند. این افراد ممکن است در تنظیم هیجانات قوی و خشمگینانه خود مشکل داشته باشند و یا از بعضی هیجانات مانند همدلی یا عذاب وجدان و احساس گناه برخوردار نباشند.

برای کسب منافع خود از دیگران بیگاری می‌کشند. سطح اضطراب این افراد کم است و به همین دلیل فعالیت‌هایی را ترجیح می‌دهد که هیجان انگیز و حتی خطرناک باشند.1


انواع اختلال سلوک

به طور کلی سه نوع اختلال سلوک موجود است که باتوجه به سن بروز اولین علایم این اختلال گروه بندی میشود :
 
1. آغاز بچگی که علایم اختلال سلوک پیش از سن 10 سالگی ظاهر میشود 

2. آغاز نوجوانی که علایم اختلال در زمان نوجوانی و بلوغ ظاهر میشود 

3. آغاز نامشخص که سن بروز اولین علایم سلوک مشخص نیست
 
توجه
بعضی بچه ها به نوع خاصی از اختلال سلوک مبتلا هستند، این بچه ها احساسات اجتماعی محدودی داشته و اغلب بعنوان افرادی بی عاطفه و بی احساس شناخته شده اند.2
 

علائم اختلال سلوک

علائم اختلال کم‌توجّهی – بیش‌فعالی (ADHD) و نافرمانی مقابله‌جویانه (ODD) و شرایط مشابه، اغلب به عنوان علائم اختلال سلوک مطرح می‌­شوند. با اینکه که آنها شبیه به نظر می‌­رسند، برخی از تفاوت های مهم بین این شرایط وجود دارد.

کودکان مبتلا به ADHD و ODD ممکن است عصبانی و با رفتاری خصمانه باشند، اما به ندرت بی ‌رحمی را در کودکان مبتلا به اختلال سلوک مشاهده می‌شود، دارند.

به عنوان مثال، یک پسر با ADHD ممکن است به منازعات گاه به گاه در مدرسه بپردازد زیرا او احساس ناامیدی و ناامنی می‌­کند. اکثر مشاوران این را به عنوان اختلال رفتاری سلوک تشخیص نمی‌­دهند. هرچند اگر پسر بی‌رحمی خاصی نسبت به دانش‌آموز دیگر داشته است، احتمال وجود اختلال سلوک در او هست.

رفتار بی رحمانه می‌­تواند شامل ایجاد درد شدید در دیگران، بی اعتنایی نسبت به زجر کشیدن افراد، یا آسیب زدن به حیوان خانگی باشد. کودکان با اختلال رفتاری سلوک به ندرت پس از انجام اقدامات بی رحمانه احساس گناه از خود نشان می‌­دهند.3
 

علل ابتلا به اختلال سلوک

علل اختلال سلوک را می‌توان به دو دسته عوامل بیولوژیکی و عوامل روانی – اجتماعی تقسیم بندی کرد. این عوامل به شرح زیر هستند:
 
ژنتیک
به نظر می‌آید یک عامل ژنتیک در اختلال سلوک نقش دارد و پرخاشگری و خشونت نیز عنصر ژنتیکی داشته باشند.
 
عوامل پیش از تولد
در دوران بارداری، عواملی از جمله مصرف سیگار و الکل مادر حامله، سوء تغذیه در طول بارداری و بعد از زایمان می‌توانند در ابتلا به اختلال سلوک نقش داشته باشند. برای پیشگیری از این اختلال مطالعه مقاله بایدها و نبایدهای دوران بارداری می‌تواند مفید باشد.
 
محیط خانوادگی
یکی از مهمترین عوامل، محیط خانوادگی است. بد رفتاری با کودک، خشونت، محیط‌های خانوادگی بهم ریخته و پر از استرس، بیکاری والدین، ابتلا یکی از والدین به اختلال ضد اجتماعی همگی فاکتورهایی هستند که فرد را نسبت به این اختلال مستعد می‌کنند.
 
تاثیر دوستان و رسانه‌ها
اکثر کودکان به این علت رفتارهای پرخاشگرانه انجام می‌دهند که تحت تاثیر رفتارهای خشونت آمیز رسانه‌های عمومی یا دوستان و همسالان خود هستند.
 
عوامل اجتماعی – اقتصادی
رفتارهای خشنوت آمیز با فقر، پایین بودن طبقه اجتماعی اقتصادی، عدم موفقیت تحصیلی مرتبط است. اگرچه این عوامل ممکن است در پی ابتلا فرد به این اختلال نیز به وجود بیاید.1
 

درمان اختلال سلوک

در مجموع برای حل مشکلات روز افزون در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک برنامه های درمانی مختلفی ابداع شده است، که از جمله مهم ترین آن ها میتوان به مواردی ما ند مداخالت رفتاری که در آن ها در ازای رفتارهای غیرپرخاشگرانه و رفتارهای اجتماعی مورد قبول ، پاداش عرضه میشود؛ اموزش مهارت های اجتماعی؛ اموزش خانواده و مداخالت دارویی اشاره نمود . از درمان دارویی می توان بعنوان درمان کمکی علائمی که اغلب در اختلال سلوک نقش دارد، استفاده کرد.
 
به طورکلی بر نامه های درمانی در کاهش علائم اشکار اختلال سلوک مانند پرخاشگری، مؤثرتر از علائم مخفی مانند دروغگویی یا دزدی هستند. اعتقاد بر این است که راهبردهای درمانی که معطوف به افزایش رفتارهای اجتماعی و کفایت اجتماعی هستند، سبب کاهش رفتار پرخاشگرانه می شود.

یافته ها نشان می‌دهند که برنامه های پیش‌گیری مبتنی بر مدارس، میتواند مهارت های هیجانی و اجتماعی را تقویت نموده و باعث کاهش رفتار پرخاشگرانه در جمعیت سالم کودکان سنین مدرسه شود. کاهش خشونت وپرخاشگری در مدارس، زمینه مهمی برای مداخالت است. سن آغاز درمان مهم است برای این که هرچه رفتار غیراطباقی بیش تر ادامه یابد، مقاوم تر می گردد.
 
تحقیقات شان می دهد که اشخاص عاری مهارتهای ارتباطی( و به طورکلی مهارت های زندگی) مناسب، در حالت های گوناگون دچار مشکل میشوند :مشکلات چنین افرادی عمدتا به دو حیطه مربوط می شود:راهبردهای کنترل بیرونی و راهبردهای حل مسئله چناچه این اشخاص بطور صحیح و به مقدار مناسب تحت اموزش مهارتهای ارتباطی یا دیگر مهارتهای زندگی قرار بگیرند، در این دو نوع مشکل بهبودی چشمگیری خواهند داشت؛ بنابراین بنظر می رسد که یکی از بهترین انواع برنامه های پیش‌گیری و بهبود علائم اختلال سلوک در کودکان نوجوانان، اموزش مهارت های اجتماعی و ازجمله مهارت های حل مسئله باشد.
 
از دیگر شیوه های درمان اختلال سلوک قصه درمانی است. گرچه تأثیر نسبی اموزش مستقیم مهارت های شناختی و اجتماعی در چند مطالعه گزارش شده است. بطور کلی محققان عدم تعمیم پذیری مهارت های آموخته شده به محیط طبیعی را، بزرگ ترین مشکل اموزش سنتی مهارت های اجتماعی( اموزش، ارائه الگو، تمرین، بازخورد و تقویت) میدانند .
 
برای این که در این روش، اموزش یک تبحر تنها دستور العملی مستقیم در مورد یک روش عمل مشخص در یک حالت خاص است و انعطاف پذیری الزامی را برای مطابقت با موقعیت های جدید ندارد بر همین اساس به کارگیری روش های غیرمستقیم مانند بازی و داستان در اموزش مهارت ها یک ضرورت محسوب می شود به نظر میرسد از آن جایی که آموزه ها و پندها در خلال داستان به خوبی برا ی کودک قابل درک و بامعنی میشود ، احتمال به کارگیری و تعمیم آنها به وسیله کودک در زمینه های مشابه افزایش می یابد.
 
پژوهشهای گوناگون اثرگذاری داستان و قصه گویی را در کاهش مشکلات رفتاری و افزایش رفتارهای مثبت در کودکان نشان می‌دهند . برای نمونه مطالعه شتمن در قالب برنامه ای برای کاهش پرخاشگری در پسرانی که بعنوان بسیار پرخاشگر شناخته شده بودند؛ برنامه کاربرد قصه در کلاس تگلاسی و روتمن برای کاهش رفتارهای خشونت آمیز کودکان در کلاس درس؛ برنامه کرسول( برای کمک به مراجعان ده ساله تکانشی جهت درک مقدمات، رفتار و نتایج آن.
 
همچنین مطالعه راحیل بر روی اثرگذاری یک برنامه قصه محور د ر بهبود کفایت های اجتماعی و مهارت های رابطه با همسالا ن در کودکان دارای نا توانایی – های هیجانی، که در آن از داستان ها به عنوا ن وسیله ای برای بررسی مشکلات اجتماعی رایجی که کودکان در مدرسه با آنها برخورد دارند و پرورش مهارت های گزینش و کاربرد راهبرد هایی برای حل این مشکلات، استفاده شده بود.

در ایرا ن هم چند پژوهش اندک، اثربخشی کاربرد قصه گویی را بعنوان تکنیکی برای اموزش راهبردهای اجتماعی به کودکان دارای مشکلات رفتاری – عاطفی:پرخاشگری، و اختلالات رفتاری آشکار نشان داده، تأثیر آنرا مثبت محاسبه کرده اند.
 
از آن جا که مدیریت رابطه متقابـل والــدین و نوجــوان، خــط اول درمــانی در بســیاری از اخــتلال هــای رفتاری کودکان ونوجوانان محسوب میشود؛ درمـان هـای رفتـاری در اصلاح روابط والدین فرزندان در اختلال سلوک ضـروری اسـت عوامل خانوادگی ماننـد مشـکلات روانـی والـدین و شـیوه هـای تربیتی ناکارآمد، در رشد و حفظ علائم اختلال سلوک در نوجوانان نقش مهمی دارند؛ بنابراین مـداخلاتی کـه والـدین را مـورد هـدف قـرار دهند از جمله روشهـای مـوثر بـرا ی پیشـگیری و نیـزدرمـان اسـت.

از این رو با توجه به نقش مهـم شـیوه هـا ی رفتـار ی والـدین در سبب شناسی این اختلال، اموزش سبک های والدگری به والدین این نوجوانان در روند درمانی بسیار مفید و کمک کننده است.2

پینوشتها
1.www.honarehzendegi.com
2.www.beytoote.com
3.www.pezeshkekhoob.com
نسخه چاپی