ظرفیت‌های اقتصاد منهای نفت
در شرایطی که کشور نیازمند مقابله با اثرات تحریم‌های اقتصادی و اجتناب از صادرات تک محصولی نفت است، سیاست های کلان اقتصادی کشور ایجاب می کند که مدیریت های اقتصادی کلان کشور و برنامه های توسعه اقتصادی کشور به سمت استفاده و رونق و توسعه ظرفیت های اقتصادی منهای نفت حرکت کند تا ضمن مقابله با اثرات تحریمی نفتی و غیرنفتی، اهداف استقلال و خودکفایی اقتصادی و رونق صادرات غیرنفتی و تقویت ظرفیت های داخلی اقتصادی تحقق پیدا کند.
 
از طرف دیگر یکی از مسائل مهمی که در عرصه‌ مدیریت اقتصادی کلان کشور همواره مورد توجه کارشناسان بوده است، مدیریت منابع و ظرفیت های اقتصادی کشور است. کشور ما یکی از کشورهای نفت خیز با درآمدهای حاصل از فروش نفت و فراوده های نفتی است. تجربه و بررسی های مختلف نشان داده است که به دنبال هر بار افزایش درآمد نفتی شاهد تغییر و تحولات مختلف اقتصادی در سایر بخش های اقتصادی مثل بخش کشاورزی و صنعت بوده ایم. به طوریکه بر اساس نظر کارشناسان با افزایش درآمد نفتی شاهد تضعیف بخش کشاورزی بوده ایم و این بخش بیشترین زیان را متحمل شده است.[1]
 
این در حالی است که این بخش با توجه به منابع و مؤلفه‌های اساسی آن از قبیل؛ خاک حاصلخیز، تنوع جغرافیایی، وسعت سرزمینی، در دسترس بودن بازارهای مصرف داخلی و خارجی از ظرفیت های اساسی در رونق و شکوفایی اقتصادی منهای نفت برخوردار است، ضمن اینکه با توجه به ارتباط با سایر بخش های صنعت و خدمات و استفاده از نیروی انسانی در آن می‌تواند، اشتغال پایدار ایجاد کرده و خودکفایی اقتصادی در تأمین کالاهای اساسی و اقلام ضروری ایجاد کند.
 
ظرفیت‌های اقتصاد منهای نفت


اولویت ‌سنجی بخشی در اقتصاد منهای نفت

اگر بخش های کلان اقتصاد با لحاظ منبع اقتصادی نفت در نظر بگیریم و آن را به بخش های کشاورزی، صنعت و خدمات تقسیم کنیم، بر اساس اولویت سنجی بخشی، بخش کشاورزی یکی از بخش ها و ظرفیت های اساسی و مهم در اقتصاد منهای نفت است. زیرا این بخش با توجه نظر کارشناسان و بررسی های صورت گرفته در عرصه ی رصد محصولات تولیدی دارای مزیت نسبی از شاخص های قدرتمند فراوانی در زمینه تولیدات و محصولات دارای مزیت نسبی در کشور و حتی در منطقه و جهان برخوردار است.
 
ضمن اینکه تأکید آموزه های اسلامی به اهمیت بخش کشاورزی، اهمیت استفاده از ظرفیت های بخش کشاورزی را در اقتصاد منهای نفت دوچندان می کند.
 

اهمیت بخش کشاورزی در منابع اسلامی

در منابع اسلامی به اهمیت بخش کشاورزی تأکید ویژه‌ای شده است چنانکه در قرآن کریم البته با نگاه توحیدی اهمیت این بخش و نعماتی که در این بخش به انسان‌ها توسط تلاش و برنامه ریزی و فعالیت آن‌ها ارزانی می‌شود اشاره شده است چنانکه می‌فرماید: آن کس که زمین را بستر شما و آسمان [= جو زمین‌] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ و از آسمان آبی فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوه‌ها را پرورش داد؛ تا روزی شما باشد. بنابراین، برای خدا همتایانی قرار ندهید، درحالی‌که می‌دانید (هیچ یک از آن‌ها، نه شما را آفریده‌اند و نه شما را روزی می‌دهند).[2]
 
در آیه شریفه اهمیت استفاده از ظرفیت وسعت زمین و نعمت آب باران که سرمنشأ سرسبزی و کشاورزی هست، برای تولید و برداشت رزق مادی و محصولات کشاورزی اشاره شده است. در آیه‌ی دیگر می فرماید: آیا ندیدند که ما آب را به‌سوی زمینهای خشک می‌رانیم و به‌وسیله آن زراعتهایی می‌رویانیم که هم چهارپایانشان از آن می‌خورند و هم خودشان تغذیه می‌کنند؛ آیا نمی بینند؟![3]
 
 ظرفیت‌های اقتصاد منهای نفت

در این آیه شریفه اهمیت زراعت برای تغذیه انسان و دام‌های آن که باز خود برای تغذیه انسان است، اشاره شده است که اهمیت زراعت و کشاورزی را از این دیدگاه می رساند.
 
در آیه دیگر به اهمیت زمین در تأمین آسایش انسان از جمله پرورش گیاهانی که برای زندگی ضروری هست اشاره کرده و می فرماید: همان خداوندی که زمین را برای شما محل آسایش قرار داد؛ و راه‌هایی در آن ایجاد کرد؛ و از آسمان، آبی فرستاد! که با آن، انواع گوناگون گیاهان را (از خاک تیره) برآوردیم.[4]
 
 
در روایات معصومین علیهم‌السلام نیز به اهمیت بخش کشاورزی اشاره شده است چنانکه از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: کیمیای بزرگ (که گمشده بسیاری از مردم است) همان زراعت است.[5]
 
همچنین حضرت علی علیه‌السلام همواره می فرمود: هرکس دسترسی به آب و زمین کشاورزی داشته باشد و فقیر باشد خداوند او را از رحمتش دور می‏ کند.[6] در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم: کشاورزان گنج‏ های مردم‌اند، غذای پاکیزه را که خداوند ارزانی داشته زراعت می‏ کنند و آن‌ها در روز قیامت بهترین مقام را دارند و به خدا نزدیک‌ترند و آن‌ها را بنام «مبارک ها» صدا می ‏زنند.[7]
 

مزیت نسبی بخش کشاورزی در اقتصاد منهای نفت

مزیت های بخش کشاورزی را در می توان در دو نوع مزیت مطلق و نسبی اشاره کرد. داشتن این دو مزیت از اصول اساسی در مدیریت اقتصادی کلان کشور است که به موجب آن تصمیم‌گیری و سیاست گذاری در آن بخشی که از این مزیت برخوردار است مورد توجه سیاست گذاران قرار می گیرد.
 
مزیت مطلق به معنی داشتن توانایی تولید یک کالا با استفاده از منابع کمتر نسبت به یک تولید کننده دیگر است؛ و مزیت نسبی به توانایی یک تولید کننده در تولید یک کالا با هزینه فرصت کمتر نسبت به تولید کننده دیگر اشاره دارد؛ و هزینه فرصت یک کالا آن چیزی است که برای به دست آوردن آن کالا از دست می دهیم؛ و ابزار مناسبی برای تخصیص منابع در اختیار ما قرار می دهد. [8]
 
از دیدگاه اقتصاددانان و بر پایه تئوری مزیت نسبی ریکاردو، کشورهایی که در تولید چندین کالا برتری مطلق دارند، باید منابع اقتصادی خود را در کالاهایی متمرکز نمایند که در تولید آن‌ها بیشترین کارآمدی را دارند.
 
همچنین بر اساس دیدگاه کارشناسی ممکن است یک کشور مملو از منابع و استعداد باشد اما تا زمانی که نتواند این منابع را به محصول و خدمات تبدیل کند و آن را در دنیا بفروشد هیچ توان اقتصادی جدیدی نصیب کشور نمی شود.
 
 ظرفیت‌های اقتصاد منهای نفت

با نگاه به سیاست های قدرت‌های می توان با استفاده از مزیت مطلق و نسبی در تولید کالاهای کشاورزی و تقویت بخش کشاورزی، اولویت برنامه ریزی اقتصادی را در بخش اقتصاد منهای نفت توسعه و رونق بخشید زیرا قدرت های بزرگ اقتصادی ضمن شناسایی توان و ظرفیت کشور در تولید محصولات جهانی، دائماً سعی در آن دارند تا از طرق مختلف از جمله با برخورداری و تقویت و برنامه ریزی بر اساس مزیت های اقتصادی شان، با کشورها وارد مذاکره و تعامل شده و محصول خود را روانه بازار می کنند.
 

مزیت های نسبی محصولات کشاورزی در کشور

محققان و کارشناسان بخش کشاورزی با بررسی وضعیت مزیت نسبی برخی از محصولات کشاورزی مثل؛ گندم، پنبه و یونجه آنان را از جمله محصولاتی دانسته اند که از بین انواع محصولات کشاورزی از حیث شاخص های مختلف دارای قدرت رقابتی در بازارهای داخلی و جهانی است، در شرایطی که حمایتی نیز دریافت نکند همچنان قابلیت رقابت خواهد داشت.[9]
 
همچنین با بررسی وجود یا نبود مزیت نسبی برای گروهی از محصولات باغی کشور که دربردارنده: پسته، بادام، فندق، گردو، سیب، پرتغال، خرما، انجیر، هلو و شلیل است و همچنین گروهی از محصولات زراعی یعنی: پنبه، پیاز، سیب زمینی، گوجه فرنگی و نیز گروهی از محصولات فراوری شده که آب میوه، انجیر خشک، کشمش، مو و پوست و عسل را در بر می گیرد و با استفاده از معیارهای مزیت نسبی ابراز شده، نتایج مطالعات نشان می دهد، ایران مزیت نسبی روشن و درخور توجهی در تولید بیشتر محصولات مورد مطالعه دارد.[10]
 
نتایج محاسبات شاخص بالاسا در بررسی مزیت نسبی محصولات کشاورزی استان اصفهان نسبت به کشور، خاورمیانه و جهان نشان می دهد سیب درختی دارای بیشترین مزیت نسبی در بین سایر محصولات در این استان می باشد و پس از آن به ترتیب تنباکو، سبزی‌های منجمد، سیر، گل‌رنگ، عسل، زردآلو، بادام و گوجه فرنگی دارای مزیت نسبی می باشد[11].
 
پی‌نوشت‌
[1] صادق بختیاری زهرا حقی، بررسی آثار افزایش درآمدهای نفتی بر بخش کشاورزی مورد: بیماری هلندی در اقتصادی ایران، اقتصاد کشاورزی و توسعه ۱۳۸۰ شماره ۳۵
[2] (البقرة/22)
[3] (السجده/27)
[4] (طه/53)
[5] وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص ۱۹۴؛
[6] وسایل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۴، ح ۱۳؛
[7] وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص ۱۹۴؛
[8] مجید آقایی مهدیه رضاقلی زاده، بررسی مزیت نسبی ایران در تولید زعفران، اقتصاد و توسعه کشاورزی سال بیست و پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱
[9]. حسین جلیل پیران نسیم ناصری اسکویی، بررسی مزیت نسبی، رقابتی محصولات عمده کشاورزی در استان البرز، مجله اقتصادی سال پانزدهم خرداد و تیر ۱۳۹۴ شماره ۳ و ۴
[10] حبیب الله سلامی اسماعیل پیش بهار، تغییرات الگوی مزیت نسبی محصولات کشاورزی در ایران: تحلیلی کاربردی با استفاده از شاخص های مزیت نسبی ابراز شده، اقتصاد کشاورزی و توسعه ۱۳۸۰ شماره ۳۴
[11] نعمت الله اکبری عباس عصاری سید ابوالقاسم مرتضوی، بررسی مزیت نسبی صادرات محصولات کشاورزی (مطالعه موردی استان اصفهان)، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان ۱۳۸۷ شماره ۳۱
نسخه چاپی