چرایی زوال اقتصاد جهانی پس از انتخابات آمریکا
«تزلزل در پایه‌های اقتصاد جهانی»، «اُفت بهای طلای سیاه»، «سقوط آزاد تجارت جهان»، «ریزش دیوار صادرات کشورها» و «رویارویی و تقابل اقتصاد و سیاست». این عناوین از ابتدای سال جاری، اذهان عمومی را در سراسر جهان تحت الشعاع و متشنج کرد. دو عامل اساسی از 9 ماه گذشته تا کنون، اقتصاد جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است. نخست؛ شیوع بیماری همه گیر کرونا (COVID-19) و دوم، شایعات و حواشی مربوط به انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا.

ترامپ پس از تکیه زدن بر مسند ریاست جمهوری آمریکا، به هر قرارداد، تفاهم نامه و حتی هنجارهایی که با تفکرات و نظرات خاص وی مغایرت داشت، پشت کرد و چنان نظام و چهارچوب های قوانین بین المللی را در هم شکست که سبک فکری وی با عنوان تفکر و رفتار ترامپیسم Trampism معروف شد. امروزه ترامپیسم به سبک رفتاری دیوانه وار و خارج از تعقل و منطق گفته می شود.


سونامی در اقتصاد جهانی

پاندمی ویروس کرونا و آمار فزاینده مبتلایان، فوتی ها و حتی احتمال ابتلای افراد به آن، هر روز بر نوسانات قیمت انواع کالا و خدمات جهانی افزود و طلا و نفت را دچار دگرگونی ها و خسارات غیر قابل تصوری کرد. بسیاری از کشورها دروازه های صادرات و واردات خود را به روی جهانیان بستند تا ضمن کاهش سطح احتمال ورود ویروس کرونا، با عدم اجازه خروج کالا از کشور (صادرات)، خود را برای روزهای سخت کرونا و دوران پساکرونا آماده و مهیا سازند.

اما این تمام ماجرا نبود و نیست. قریب به 9 ماه از اعلام رسمی نخستین مورد ابتلا به ویروس کرونا می گذرد و سیر تساعدی خسارات اقتصادی متاثر از شیوع این ویروس ادامه و طی ایام اخیر و با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اوضاع رو به وخامت گذاشته است.باید توجه داشت که اقتصاد ایالات متحده آمریکا تاثیر مستقیمی بر اقتصاد دیگر کشورها دارد چرا که اکثر کشورها در سراسر جهان، معاملات تجاری خود را بر مبنای واحد پولی دلار انجام می دهند، بنابراین کوچکترین تغییری در ارزش دلار، بر نرخ کالا و خدمات و غایتأ بر اقتصاد یک کشور تاثیر خواهد گذاشت.از دیگر سو، قتل «جورج فلوید» (George Floyd) توسط پلیس «ایالت مینه‌ سوتا» در 25 مه 2020 با اعتراضات میلیونی در شهرها و کشورهای مختلف همراه و اوضاع نابسامان ایالات متحده را رو به بحران و شرایط اضطرار گذاشت. بی شک شخص دونالد ترامپ، هرگز تصور نمی کرد قتل یک رنگین پوست به اعتراضاتی چنین گسترده و چند ماهه بیانجامد و از این رو برای حفظ جان و قدرت خود، به زیرزمین کاخ سفید پناه بُرد!

اعتراضات فراگیر رنگین پوستان آمریکا، ضربه ای سهمگین بر پیکره اقتصاد ایالات متحده وارد آورد که در کنار بدهی 26 تریلیون دلاری آن، اوضاع سیاسی و اقتصادی آمریکا را به مراتب وخیم تر از پیش کرد.

اینک و با پُررنگ تر شدن حضور رقبای انتخاباتی ترامپ، اقتصاد این ابرقدرت متحمل پس لرزه های بسیاری شده است. «جو بایدن» Joseph Robinette Biden و «برنی سندرز» Bernie Sanders دو رقیب اصلی دونالد ترامپ در انتخابات 2020 محسوب می شدند که با کناره گیری سندرز در روهای گذشته، احتمال روی کار آمدن بایدن را تقویت کرد. البته بسیاری از سیاستمداران و کارشناسان اقتصادی رقبای اصلی و خطرناک ترامپ در انتخابات پیش رو را مشکلات و بحران های اقتصادی معرفی کرده اند چرا که معتقدند شرایط نابسامان اقتصاد این کشور، به مخالفان ترامپ قدرت حضور در میدان را داده است.

بی شک اگر ترامپ، برای بهبود شرایط و اوضاع معیشتی عموم مردم ایالات متحده، بودجه مشخص و کارآمدی را تخصیص می داد و برنامه های جنگ طلبانه خود را در راستای حمایت از رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی تعدیل می کرد، اینک شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مطلوب و مساعدتری برای حضور در انتخابات 2020 پیش رو داشت. اما شرایط خاص حاصل از کرونا در کنار بی کفایتی های سیاسی ترامپ، اقتصاد این کشور را به ورطه نابودی کشانده است.
 

تاثیر اقتصاد آمریکا بر اقتصاد جهانی

باید توجه داشت که اقتصاد ایالات متحده آمریکا تاثیر مستقیمی بر اقتصاد دیگر کشورها دارد چرا که اکثر کشورها در سراسر جهان، معاملات تجاری خود را بر مبنای واحد پولی دلار انجام می دهند، بنابراین کوچکترین تغییری در ارزش دلار، بر نرخ کالا و خدمات و غایتأ بر اقتصاد یک کشور تاثیر خواهد گذاشت. در حوزه اقتصاد، طبیعی است که با نوسان در اقتصاد یک قدرت اقتصادی، دیگر کشورها، بالاخص کشورهایی با اقتصاد ضعیف دچار دگرگونی های گسترده و غیر قابل تصوری شوند.

حائز اهمیت آن که رویکرد جمهوری خواهان در آمریکا، همواره رویکردی اقتصادی و درون گرا محسوب می شود چرا که این حزب، توجه ویژه ای بر امور اقتصاد داخلی و رونق بخشیدن به حوزه کسب و کار دارند و این در حالی است که ترامپ بر خلاف هم حزبی های خود، بیش از رونق اقتصاد به رونق سیاسی و تجارت در این حوزه علاقه نشان می دهد که خود یکی از آفات بخش اقتصاد محسوب می شود و حزب مخالفان وی (دموکرات ها)، بر این نقطه متمرکز و شعارها و وعده های پوپولیستی اقتصادی را در دستور کار خود قرار داده اند تا با جذب حداکثری آرا در شرایط نابسامان کنونی، گوی رقابت را از این تاجر به ظاهر سیاستمدار بربایند. به بیان دیگر، ترامپ سعی در اجرای کامل کاپیتالیسم در ایالات متحده دارد چرا که ایدئولوژی وی بر مبنای تفکرات سرمایه داری استوار است.

این روزها چشم جهانیان به انتخابات 3 نوامبر 2020 (13 آذر 99) دوخته شده است چرا که ابقای دونالد ترامپ در این منصب، تیر خلاص به اقتصاد داخلی آمریکا، روند فزاینده تجارت های جنگی (War Trades) و همچنین رشد بهای طلای جهانی می انجامد که در نتیجه آن بهای نفت سیاه کاهش و کشورهایی با اقتصاد مبتنی بر نفت متحمل خساراتی غیر قابل جبران خواهند شد. از آن جایی که بیماری فراگیر کرونا، شرایط خاص و نامساعد اقتصادی را به وجود آورده، چنین رویدادی ویرانی های گسترده ای به همراه خواهد داشت.

بر اساس آخرین آمار و ارقام اعلام شده از سوی سازمان های جهانی، سال 2019 رشد اقتصادی بسیار کندی را شاهد بودیم که در نخستین ماه های سال 2020 این روند نزولی، بنا به تنش های سیاسی و شیوع بیماری کرونا؛ شیب شدیدی را به خود گرفت. اما در این میان، اظهارات جنگ طلبانه دونالد ترامپ علیه کشور چین، کره، ایران و ... در کنار تشدید تحریم های ظالمانه علیه جمهوری اسلامی ایران و تهدید به فعال سازی مکانیسم ماشه (Snapback) ، شرایط اقتصاد جهانی را آشفته تر از آنچه که انتظار می رفت کرد.

اقتصاددانان و کارشناسان این حوزه بر این باورند که با انتخاب مجدد ترامپ، سیاسیت های جنگ طلبانه وی رو به افسارگسیختگی خواهد گذاشت و این روند نامطلوب نه تنها شرایط داخلی ایالات متحده را بحرانی تر می کند، بلکه اثرات مخرب و سوء فزاینده ای برای دیگر کشور در ابعاد سیاسی و اقتصادی خواهد داشت.

از دیگر سو، کاملأ واضح و مبرهن است که اگر فردی از حزب دموکرات ها همچون «کلینتون» و یا «جو بایدن» روی کار آید، شرایط برای کشورهایی همچون ایران به مراتب مساعدتر از ابقای ترامپ خواهد بود چرا که دموکرات ها بیش از مواضع خصمانه و جنگ طلبانه، در پی رونق، رشد و توسعه اقتصادی هستند. در دوران «باراک اوباما»؛ این مهم، کاملا مشهود و ملموس بود چرا که وی بر خلاف «جرج دبلیو بوش» (چهل و سومین رییس جمهور آمریکا) که جنگ های فراوانی همچون اشغال عراق و حملات متعدد به افغانستان را در کارنامه خود دارد، سیاست تعادل و گفتمان را در اولویت کاری خود قرار داد و از این رو، میزان معاملات تسلیحات و تجهیزات جنگی به نسبت، کاهش و جنگ های نظامی روند کندی به خود گرفت.

دوران باراک اوباما، یکی از طلایی ترین و مطلوب ترین دوران برای اکثریت مردم ایالات متحده قلمداد می شود چرا که تبعیض نژاد و اختلافات داخلی به حداقل رسید. مشکلات اقتصادی به علت در دستور کار قرار دادن رونق اقتصادی، کاهش و اشتغال زایی سیر صعودی به خود گرفت.

به هر حال روند کنونی سیاسی و اقتصادی جهان، روند مطلوبی نیست و اثرات منفی و مخرب آن گریبان گیر بسیاری از کشورها شده است. طی سال های اخیر، اقتصاد آمریکا رو به اضمحلال گذاشته و زوال و افول هژمونی سیاسی آن کاملا واضح است. دیگر کشورها همچون کشورهای اروپا نیز شرایط مناسب تری ندارند چرا که اختلافات اتحادیه اروپا و آمریکا بر سر توافق نامه برجام بالا گرشفته و ترامپ اتحادیه را تهدید کرده و چین هم که در رویای ابرقدرت اقتصادی شدن به سر می برد، اینک متهم ردیف اول فاجعه شیوع بیماری فراگیر کرونا محسوب می شود از این رو، از سوی بسیاری از کشورها مورد تحریم قرار گرفته است. (کشور چین به علت دارا بودن از ذخایر ارزی فوق العاده بالا و همچنین زیرساخت های گسترده و متنوع، متحمل کمترین خسارات از شرایط کنونی شده است و پیش بینی شده که چین تا سال 2024 به رتبه نخست اقتصاد جهانی دست خواهد یافت.)

آنچه که در این میان برای ایران اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، تبدیل تهدیدها به فرصت ها و کنار گذاشتن اقتصاد نفتی است تا شاید بتوان در برابر تحریم ها و همچنین گذار از نوسانات اقتصادی ابرقدرت های جهانی قد برافراشت و این دوران را با کمترین خسارات ممکن پشت سر گذاشت.
 

منابع:

1- بحران‌های سنگین آمریکا رقبای انتخاباتی ترامپ هستند، باشگاه خبرنگاران جوان
2- انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران تاثیر می‌گذارد، اقتصاد آنلاین
3- ترامپ: تنها اگر تقلب شود، در انتخابات شکست می‌خورم!، خبرگزاری ایسنا
4- تاثیر انتخابات امریکا بر اقتصاد ایران، تجارت نیوز
5- ترامپ کیست و ترامپیسم چیست؟، مشرق نیوز
6- سیاست تب‌زده، اقتصاد لرزان، خبرنامه سازندگی
نسخه چاپی