وقتی فکرهای‌مان را روی هم بریزیم
آقا! اصلاً من‌‌ نمی‌دانم اصطلاح «عقل کل» از کجا آمده؟!

اگر توی دنیای به این بزرگی،‌‌ این همه آدم عقل کل وجود داشت که خودشان همه چیز را بدانند، خودشان بلد باشند به تنهایی تصمیم بگیرند، همه کار بکنند و همه‌فن‌حریف باشند، پس چرا این همه خطا و اشتباه اتّفاق‌‌ می‌افتد؟ پس چرا خیلی وقت‌‌‌ها خیلی چیزها سر جای درست‌شان نیستند‌‌ و خلاصه‌‌ چرا یک جای کار‌‌ می‌لنگد؟

به نظرم هیچ کس‌‌ نمی‌تواند توی دنیا عقل کل باشد و عقل کل بودن و همه‌فن‌حریف بودن‌‌ یک شوخی بزرگ یا اغراق باورنکردنی است. اگر این طور بود، از قدیم‌‌ و ندیم‌‌ نمی‌گفتند: «همیشه دو تا فکر بهتر از یک فکر کار‌‌ می‌کند.»

می‌دانید این یعنی چه؟

یعنی تا فکرها را روی هم نریزیم و مشورت نکنیم خیلی کارها جلو‌‌ نمی‌روند!

خیلی وقت‌‌‌ها توی زندگی همه‌‌‌‌ی ما مسائلی پیش‌‌ می‌آید که اصلاً نمی‌دانیم باید چکار کنیم یا اینکه‌‌ نمی‌دانیم کدام کار درست‌تر است.

خیلی وقت‌‌‌ها برای پیدا کردن دوست، برنامه‌ریزی درسی، انتخاب مدرسه، انتخاب رشته و خیلی مواقع دیگر‌‌ نمی‌دانیم چکار کنیم بهتر است، اصلاً چرا راه دور برویم، خیلی وقت‌‌‌ها پیش‌‌ می‌آید که ما توی مواقع ساده‌تر هم‌‌ می‌مانیم؛ مثلاً‌‌ ممکن است با دوست‌مان قهر باشیم و ندانیم چطور باید آشتی کنیم یا اینکه رفته‌ایم خرید و‌‌ نمی‌دانیم کدام رنگ و کدام مدل بیشتر به ما‌‌ می‌آید یا اینکه حوصله‌ی‌مان سر رفته و‌‌ نمی‌دانیم چکار کنیم تا کمی حال و هوایمان عوض شود!
 

مشورت یعنی چه؟

مشورت یعنی اینکه ما مسئله‌ای را با دیگران مطرح کنیم تا از اطّلاعات و تجربه و فکر دیگران استفاده کنیم.
 

اصلاً چرا باید مشورت کرد؟

هیچ‌یک از ما آن‌قدر اطّلاعات و تجربه نداریم که بتوانیم همه‌‌‌‌ی مسائل را خودمان به تنهایی حل کنیم. یک ضرب‌المثل چینی هست که‌‌ می‌گوید: «اگر‌‌ می‌خواهی موفّق باشی حدّاقل با سه نفر سال‌خورده صحبت کن.»

ما هیچ‌یک دقیقاً مثل هم نیستیم و میزان هوش و تجربه‌ی‌مان با هم فرق دارد. همه‌ی ما از لحاظ شخصیّتی با هم فرق داریم. اعتماد به نفس ما، روحیّات و احساسات ما، مهارت‌‌‌ها و توانمندی‌‌‌های ما با هم فرق دارد. گاهی ما توی چیزی ضعف داریم که دیگری در آن ضعف ندارد، پس باید مشورت بگیریم و از کمک هم بهره‌مند شویم.
 

مشورت در دین ما

در قرآن بارها به مشورت کردن توصیه شده. قرآن‌‌‌‌ می‌گوید: «در کارهای‌تان با مؤمنان مشورت کنید.»

شاید برای‌تان جالب باشد که بدانید پیامبر مهربان ما بارها و حتّی از سال‌‌‌های قبل از بعثت، امین، رازدار و مشاور مردم بودند. مردم خیلی از مواقع در مسائل مختلف به ایشان مراجعه‌‌ می‌کردند و مشاوره‌‌ می‌گرفتند.

شاید جالب‌تر باشد که بدانید خود شخص پیامبر و امامان هم‌‌ خیلی وقت‌‌‌ها در کارها و مسائل مختلف با دوستان‌شان مشورت‌‌ می‌کردند. در روایت‌‌‌های مختلفی آمده که پیامبر و امامان در مسجد یا مکان‌‌‌های دیگری جلسه‌‌ می‌گذاشتند و با دوستان‌شان مسائل را حل و فصل‌‌ می‌کردند.
 

با چه کسی مشورت کنیم؟

درست است که گفتیم مشورت کار خوبی است، اما نه با هر کس یا هر وقت.

نمی‌شود که هر کس از راه رسید، سفره‌‌‌‌ی دل‌مان را برایش باز کنیم و مسائلمان را با او مطرح کنیم.

معلوم است که هر کس گزینه‌‌‌‌ی مناسبی برای مشورت نیست. هر کس عاقل و باتجربه نیست. مهم‌تر از آن، هر کس دوست و رازدار نیست.
 

اوّل مسئله را مشخص کنید

قبل از اینکه کسی را برای مشورت انتخاب کنید، روی مسئله‌ی‌تان تمرکز کنید. آدم‌‌‌های دور و بر ما با هم فرق دارند؛ بعضی‌‌‌ها تحصیلات بیشتری دارند؛ بعضی‌‌‌ها صبورترند؛ بعضی‌‌‌ها مذهبی‌ترند، بعضی‌‌‌ها آدم‌‌‌های شجاع‌تر و قوی‌تری هستند.

اوّل مسئله‌ی خودتان را مشخّص کنید و بعد ببینید بهتر است با چه کسی مشورت کنید. چه کسی در حلّ مسئله‌ی شما‌‌ می‌تواند بهتر کمک‌تان کند؛ مثلاً اگر مشکل شما درسی است با کسی مشورت کنید که تحصیلات و اطّلاعات بیشتری دارد.

 
مسائل خصوصی را با هر کس مطرح نکنید

یادمان باشد گاه مشورت کردن به ضرر ما تمام‌‌ می‌شود، اگر که طرف مقابل‌‌ را به درستی انتخاب نکنیم. مسائل خصوصی و خانوادگی یا حتّی نقطه‌ضعف‌‌‌ها را به هر کس نگویید؛ مثلاً برای کسی که به خوبی او را‌‌ نمی‌شناسید.‌‌ می‌دانید که بعضی‌‌‌ها حرف توی دهن‌شان‌‌ نمی‌ماند و داستان شما را برای کوچک و بزرگ‌‌ می‌گویند! آن وقت است که یک دفعه به خودتان‌‌ می‌آیید و‌‌ می‌بینید به قول معروف، تنها کسی که راز شما را‌‌ نمی‌داند خواجه حافظ شیرازی است!

بهتر است خیلی وقت‌‌‌ها قبل از هر کس با خانواده‌ی خودتان حرف بزنید یا با مشاوری که تعهّد دارد رازدار بماند.

پس با پیدا کردن کسی که‌‌ می‌تواند به کمک شما بیاید و برای حلّ مشکل شما راه‌حل‌‌‌های خوبی پیشنهاد دهد، کلّی خودتان را جلو بیندازید!

عکاس: علی خوشجام


منبع: مجله باران
نسخه چاپی