حقوق مداری در خانواده

اصل حقوق مداری در خانواده

شناخت حقوق در معنای اجازه و رخصت، استحقاق و سزاواری، و طلب و مطالبه و پاسداشت آن و پایبندی بدان راهگشاترین امر در دستیابی به زندگی مطلوب خانوادگی است، زیرا محور قرار گرفتن حقوق در زندگی خانوادگی، بنیان زندگی سالم و سعادت آمیز است، و فارغ از آن و رفتار گزینشی با این حقوق و پایبندی به برخی و پشت سرافکنی برخی دیگر نظام خانواده را متزلزل و آسیب پذیر و نابسامان می سازد.
 
تا زمانی که اعضای یک خانواده به حق های گوناگون آگاه نشوند و پاسداشت و رعایت آن حقوق را محور رفتار و مناسبات خود قرار ندهند، زندگی خانوادگی از لذت و شیرینی لازم، و از تکیه گاهی استوار و محکم برخوردار نخواهد شد.
 
آشنایی با حقوق و پایبندی بدان در آموزه های دینی چنان اهمیت دارد که ادای حقوق مردمان مقدم بر حقوق خداوند معرفی شده است؛ بدین معنا که راه بندگی و دینداری از حقوق مداری میگذرد و تا انسانها حقوق یکدیگر را نشناسند و برای برپایی آن اهتمام ورزند سخن از بندگی خدا و دینداری حقیقی سخنی دور از واقع است. به بیان امیرمؤمنان علی (علیه السلام):
«خدای سبحان حقوق بندگانش را بر حقوق خود مقدم داشته است. پس هرکه حقوق بندگان را ادا کند، این امر به ادای حقوق خداوند منجر خواهد شد.»۱
 
نخستین عرصه این حقوق و مهم ترین جایگاه آن از نظر شکل گیری و جلوه گری، خانواده است. تا حقوق مداری در خانواده معنا نیابد در جامعه به درستی معنا نمی یابد. انسان در خانواده با حقوق آشنا می شود و پایبندی بدان را می آموزد و با آن خو می گیرد.
 
در سایه حقوق مداری است که روابط و مناسبات اعضای خانواده لطیف و انسانی، و بسامان و معنوی می گردد. در اندیشه اسلامی پاسداشت حقوق، پاسداشت توحید و یگانه پرستی است:
«خداوند حقوق مسلمانان را با اخلاص و یگانه پرستی پیوند داده است.»2
 
بنابراین شرط نخست پیوند ایمانی، پایندانی در حقوق است. این سخن در خانواده بدین معناست که نه زن در خانواده حکومت نماید، نه مرد، و نه فرزندان، بلکه حقوق و حدود حکومت کند و هرکس در حیطه حقوق و حدودش عمل نماید. 
 

حقوق متقابل

حقوق در معنای مطالبات و طلبها کاملا دوسویه و متقابل است. در این معنا حقوق یک طرفه، بی معناست، و حق و تکلیف، و حقوق و حدود ملازم یکدیگرند. هیچکس دارای حق یک طرفه نیست، و بی معناست که کسی حق داشته باشد و تکلیفی بر او نباشد، و یا تکلیفی بر کسی باشد و حقی نداشته باشد.
 
بنابراین، هیچ کس را حق یک طرفه بر دیگری نیست، چنانکه در خانواده نیز روابط و مناسبات کاملا مبتنی بر حقوق و حدود، و حق و تکلیف است؛ و این گونه نیست که مرد در خانه از حقوق برخوردار باشد و زن مکلف به انجام دادن تکالیف، یا بالعکس، بلکه همه اعضای خانواده دارای حقوق و تکالیفی هستند که سلامت و صلابت و سعادت خانواده در گرو شناخت این حقوق و تکالیف و رعایت و پاسداشت آنها است و نمی توان با زیر پا گذاشتن حقوق و تکالیف و یک سویه کردن روابط و مناسبات دوسویه، انتظار نشاط در زندگی و حرکت مناسب در روند زندگی خانوادگی را داشت. عمل کردن به تکالیف زندگی خانوادگی از سوی زن و مرد، معطوف به رعایت نمودن حقوق زندگی خانوادگی از سوی زن و مرد و بالعکس است. این انتظار از سوی زن و مرد که در صورت رعایت نکردن حقوق و تکالیف نسبت به یکدیگر، زندگی خانوادگی حرکتی به سامان و مناسب داشته باشد، انتظاری دور از واقع است. خداوند حقوق و تکالیف را متقابل نهاده و از همگان خواسته که خود را پایبند به رعایت آن کنند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در آموزهای والا در جمع مردمان فرمودند:
«مردم، بی گمان زنانتان بر شما حقوقی دارند و شما بر آنان حقوقی دارید.»3
 
در بیان قرآن کریم و در آموزه بلند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حقوق زنان مقدم بر حقوق مردان آمده است، و هرچند که در این جا سخن از حقوق متقابل است، اما این تقدم در بیان، خود بیانگر نگرش قرآن کریم و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به این حقوق و جایگاه زن در حقوق متقابل است. 
 

اقسام حقوق

اعضای خانواده بر یکدیگر حقوق و تکالیفی دارند که رعایت و پاسداشت آن حقوق و تکالیف ضامن روابط سالم و پرنشاط میان آنان است. حقوق و تکالیف همسران، فرزندان، و والدین.
 

حقوق همسران

زن و شوهر حقوق و تکالیفی دارند که شناخت آن حقوق و تکالیف و پایبندی به آنها بهترین تکیه گاه روابط نیکو میان آنان است. برخی از این حقوق و تکالیف ثابت و همیشگی است و برخی متغیر و متحول است که می توان از آنها به حقوق و تکالیف انسانی و شرعی، و حقوق و تکالیف عرفی و اجتماعی تعبیر کرد. از گروه نخست است احترام و تکریم متقابل، تأمین متقابل نیاز جنسی، و... و گروه دوم شامل اموری است که به اقتضای زمان و شرایط اجتماعی پدید می آید و مغایرتی با حقوق انسانی و شرعی ندارد و از امور معروف شمرده می شود. در این میان حقوق و تکالیف ویژه ای نیز وجود دارد که تابع نقش زن و مرد در خانواده و اداره آن است.
 
در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) در این باره آمده است:
«اما حق زن بر تو [شوهر این است که بدانی خدای عزوجل او را مایه آرامش و همدمی تو قرار داده است، و بدانی که همسر او برایت نعمتی الهی است و بر تو او واجب است که او را گرامی داری و احترام نمایی و با او با ملایمت و سازگاری رفتار را کنی... و بر توست که با وی با مهربانی سلوک نمایی و از نظر خوراک و پوشاک تأمینش کنی و اگر جهالتی کرد از او درگذری.»4 
 

حقوق فرزندان

رابطه فرزندان با والدین نیز براساس حقوق متقابل تنظیم می شود، و همان طور که والدین بر فرزندان حقوقی دارند، فرزندان نیز بر والدین حقوقی دارند، چنانکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است:
«فرزند بر پدر و مادر حقوقی دارد، مانند حقوقی که پدر و مادر بر فرزند دارند.»5
 
فرزندان بر والدین حقوق بسیاری دارند که در چهار امر خلاصه می شود: امنیت، رفاهت، عدالت و تربیت. پدر و مادر وظیفه دارند که فضای امن و به دور از کشاکش و درگیری و مشاجره، و رفاه لازم را برای فرزندان - در حد توان - فراهم آورند، و به بی عدالت و به دور از تبعیض با آنان رفتار کنند، و زمینه تربیت ایشان را مهیا سازند.
 

حقوق والدین

حقوق والدین از مسائلی است که در قرآن کریم بر آن تأکید بسیار شده است تا آنجا که در کتاب الهی در چهار مورد پس از توحید قرار گرفته است، و هیچ چیز در بیان خداوند این گونه مورد تأکید واقع نشده است.
 
جامعه سالم بر پایه خانواده سالم شکل می گیرد و خانواده سالم خانوادهای حقوق مدار است و بیشترین جلوه چنین خانواده ای در رفتار با والدین ظهور می نماید. خداوند احسان به پدر و مادر را چون پیمانی محکم دانسته است که سلامت و صلابت زندگی در گرو آن است.
 
تأکید و مبالغه قرآن کریم در پاسداشت حقوق والدین تا آن جاست که صریحا بیان می کند که حتی اگر پدر و مادر کافر و مشرک باشند رعایت احترام و حقوقشان لازم است. کم ترین بی احترامی به پدر و مادر موجب خشم خداوند است و پروردگار عالمیان جز حرمت نهادن و تکریم نمودن والدین را روا نمی دارد.
 
در مدرسه نبوی نیکی به پدر و مادر و ادای حقوق آنان در کنار نماز و جهاد است؛ و اینها والاترین کمالات است. در سفارش امام کاظم (علیه السلام) به هشام بن حکم چنین آمده است:
«ای هشام، برترین چیزی که بنده به وسیله آن به خدا نزدیک می شود بعد از معرفت به خدا، نماز و نیکی به پدر و مادر، و ترک حسادت و خودبینی و فخرفروشی است.»6
 
بنابراین یکی از شاخصه های اساسی برای شناخت تربیت یافتگان مدرسه پیامبر نیک رفتاری به پدر و مادر و ادای حقوق والدین است؛ رفتاری سراسر رحمت و بزرگداشت، و ادای حقوق همه جانبه.
  
پی‌نوشت‌ها:
١. شرح غررالحکم، ج ۳، ص ۳۷۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص ۲۲۳.
2. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۷.
3. البیان والتبیین، ج ۲، ص ۲۳؛ تفسیر الطبری، ج ۴، ص ۲۱۲ : الخصال، ج ۲، ص ۴۸۷.
4. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۲۱، الخصال، ج ۲، ص ۵۶۷.
5. کنز العمال، ج ۱۶، ص ۴۴۴؛ میزان الحکمه، ج ۱۳، ص ۵۰۹.
6. تحف العقول، ص ۲۹۱؛ بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۰۶.

منبع: درسنامه اخلاق خانوادگی، مصطفی دلشاد تهرانی، انتشارات دریا، چاپ اول، ۱۳۸۸، صص 4۳-۳9.
نسخه چاپی