جایگاه ترور در نظام سیاسی استکبار
کنترل لازمه حفظ جایگاه ابر قدرتی جریان ‌های استکباری در دنیا است و تا زمانی که شریان های نظامی، اقتصادی، سیاسی، علمی و حتی فرهنگی در انحصار جریان مسیحی صهیونیست قرار داشته باشد، این آن ها هستند که معادلات جهانی را تغییر می دهند و همه حکومت ها و به دنباله آن ملت ها به نحوی برده و تحت حاکمیت آن ها هستند؛ هرچند روابطشان مثل رابطه اروپا با امریکا ظاهری شیک و مجلسی داشته باشد.
 
این کنترل ها راه کارهای متفاوتی دارد؛ تطمیع از طریق سیاست چماق و هویج و فریب حاکمان و ملت ها از طریق عملیات های رسانه ای و جنگ روانی، جنگ سخت و نظامی وچندین و چند مؤلفه دیگر از گزینه های سلطه جویانه ای است که همیشه روی میز استکبار وجود دارد و در انتهای هیچ کدام نان چربی برای سایر ملت ها و دولت ها لقمه گرفته نشده است؛ این تا زمانی است که نقاط کلیدی ملت و یا حاکمیت از سستی ها و ضعف هایی برخوردار باشد اما زمانی که پای قدرت و مقاوت به میان بیاید ماجرا متفاوت می شود.
 
وقتی ملتی مقاومت نشان می دهد و آرام آرام به مولفه های قدرت مانند روحیه مقاوم، علم و دانش، قدرت نظامی، دیپلماسی فعال، نفوذ منطقه ای و جهانی در میان ملت ها و دولت ها و سایر مولفه های قدرت دست پیدا می کند، آنگاه موازنه قدرت و نوع تقابل متفاوت می شود و گزینه های جدیدی روی میز قرار می گیرد که هدف اصلی این گزینه های جدید از بین بردن مولفه های اقتدار است تا آن ملت دوباره به نقطه صفر برگشته و از آن پس دوباره مسیر می شود همان مسیر گذشته؛ یعنی استعمار و بردگی! چیزی که بخش قابل توجهی از دنیا در حال حاضر درگیر آن هستند.
 
 جایگاه ترور در نظام سیاسی استکبار
 
در مسیر این تقابل دشمن از ابزارهای مختلفی استفاده می کند تحریم اقتصادی، قطع روابط سیاسی، تحمیل جنگ، نفوذ و استحاله، استفاده از ظرفیت های داخلی یا همان دشمنان بر مسند که ما به آن ها منافقین میگوئیم و چنیدن و چند گزینه دیگر که اگر ملتی مستحکم در مسیر خود قدم بردارد محال است که آن گزینه ها کار گر بیفتد.
 

گزینه ترور

ترور یکی از اصلی ترین ابزارهایی است که جریان های معاند برای متوقف کردن موتور پیشرفت یک ملت به کار می برند؛ ابزاری که اگرچه در دنیای امروز در مقام لفظ از آن برائت جسته می شود اما به جرئت می توان آن را یکی از اصلی ترین برنامه های دنیای استکبار و دست نشانده های آنان در مقابل با جریان حق دانست ؛تا آنجا که بسیاری از شخصیت های مطرح نه تنها در دنیای اسلام بلکه هرکس در مقابل امپریالیسم و جریان های سلطه جو ایستاده است مورد سوء قصد یا همان ترور موفق و یا نافرجام قرار گرفت است.
 
نکته قبل توجه این است که در بسیاری از تسویه حساب های سیاسی در همان دنیای استکبار نیز گزینه ترور روی میز است؛ تا آنجا شخصیت های مطرحی مانند "جان اف کندی" رئیس جمهور امریکا نیز در راستای اهداف سیاسی  در مقابل دیدگان بسیاری ترور شد .
 

انواع ترور

ترورها با توجه به اهدافی که دنبال می کنند انواع مختلفی دارند؛ البته اینکه برنامه ترور را چه کسی کشیده باشد نیز در نوع ترور تاثیر گذار است به عنوان مثال انگلیسی ها ترجیه می دهند با قهوه تلخ و در سکوت ترور کنند؛ اما امریکایی ها ترجیح می دهند با موج رسانه ای بعد از ترور اهداف حاشه ای ترور را نیز به دست آورند؛ اما صهیونیست ها معمولا وقتی می زنند پشت پدر خوانده های امریکایی خود قایم می شوند تا آسیب نبینند؛ به طور کلی ترور ها در دنیا به دو قسمت تقسیم می شوند:
 
جایگاه ترور در نظام سیاسی استکبار
 
ترور های کور:
یکی از اصلی ترین انواع ترور که در بسیاری از نقاط جهان صورت گفته است ترورهای کور هستند. در این نوع ترور این که چه کسی کشته می شود مهم نیست مهم این است که فرد یا افرادی به قتل برسند تا قسمت دوم نقشه یا همان پلن 2 اجرایی شود، اهدافی که از ترور های کور دنبال می شوند عبارتند از:
 
1. ایجاد رعب و ترس: حکومت ها و یا جریان های مختلف بدون داشتن نیروی انسانی توان پیش برد اهداف خود را ندارند؛ به همین دلیل دشمن تلاش می کند تا از راه ترورهای کور ترس فزاینده ای را در میان توده های مردم ایجاد کند تا در جایی که نیاز به حضور مردم است آن حکومت و یا جریان با خلاء نیروی انسانی مواجه شود.
 
2. ایجاد فشار مردمی: از دیگر اهدافی که ترور های کور دنبال میکنند ایجاد فشار داخلی بر حکومت ها است. معمولا وقتی دست دشمن به ماشه ترور کور می رود تلاش می کند تا در کنار ترور این باور را در عموم جامعه تقویت کند که این مقدار از هزینه برای حکومت به صرفه نیست و باید در مقابل جریان خارجی تسلیم شد؛ در این شرایط آن ها تلاش می کنند تا به حکومت های خود فشار آورده تا در مقابل جریان تروریست خارجی به زانو در بیاید.
 
3. اتهام زنی: یکی دیگر از اهداف ترورهای کور پروژه اتهام زنی به واسطه کشته سازی است؛ در این هدف جریان ها معاند تلاش می کنند در اعتراضات مردمی و یا اغتشاشات افراد نامشخصی را به قتل برسانند و مسئولیت آن را به گردن رقیب بیندازند و از این طریق هم به نفرت عمومی دامن زده و هم پای جریان های بین المللی حقوق بشری را به ماجرا باز کنند.
 
4. القای ناتوانی: مردم با اغراض مختلفی از حکومت ها حمایت می کنند که شاید اصلی ترین این اغراض ایجاد امنیت باشد؛ جوخه های ترور کور تلاش می کنند با ترور های دسته جمعی و کور و بمب گذاری در معابر و مجامع چنین القاء کنند که جریانی که از آن حمایت می کنید توان حمایت و تامین امنیت شما را ندارد و از این طریق روح نا امیدی و یاس از جریان حاکم را تقویت کنند.
 
در طول 41 سال گذشته مردم ایران به دفعات هدف ترور های کور قرار گرفته اند؛ تا آنجا که در دهه 60 ، هزاران نفر از مردم ایران با اهداف مختلفی فقط به جرم اینکه در شهرهای ایران زندگی می کردند به صورت کور هدف ترور قرار گرفتند که شمار این شهدا به 17000 نفر می رسد و اکثر آن ها توسط سازمان منافقین انجام پذیرفته است که بمب گذاری در نمازهای جمعه، به رگبار بستن مردم کوچه و بازار و عمل ددمنشانه بمب گذاری در حرم مطهر رضوی را می توان از جمله این ترور های کور دانست.
 
جایگاه ترور در نظام سیاسی استکبار
 
ترورهای هدفمند
یکی دیگر از انواع ترورها، ترورهای هدفمند است؛ در ترورهای هدفمند شخصیت های تاثیر گذار در عرصه های مختلف هدف قرار می گیرند و شاید بتوان به جرئت ادعا کرد در میان کشورهای دنیا هیچ کشوری نیست که به اندازه ایران شخصیت های ارزشمند آن هدف ترور قرار گرفته باشند. اهداف ترورهای هدفمند به فراخور زمان و مکان متفاوت است و شاید بتون در شرایط جدید اغراض جدیدی بیان کرد اما اصلی ترین آن ها عبارتند از:
 
1. ایجاد خلاء رهبری: جریان های مختلف همیشه به واسطه یک رهبری عالمانه موفقیت هایی را به دست می آورند و معمولا ذیل رهبر اصلی جامعه پیشگامانی وجود دارند که بخش های مختلف و افکار عمومی را راهبری می کنند که اگر این افراد نباشند در بسیاری از موارد اهداف رهبر کل محقق نخواهد شد؛ یکی از اغراضی که جریان های تروریستی دنبال می کنند ایجاد خلاء رهبری است؛ آن ها تلاش می کنند با هدف قرار دادن پیشگامان؛ جامعه را با خلاء رهبری و از آن جا با بحران انسجام مواجه کنند و اتحاد جامعه را به هم بریزند.
 
در سال های پس از انقلاب تلاش های زیادی برای ترور رهبران انقلاب و شخص امام خمینی انجام شد؛ ماجرای کودتای نوژه و طرح تروری که توسط صادق قطب زاده رهبری می شد از نمونه های این ترور هاست که به نتیجه نرسید؛ اما در سطوح دوم و سوم رهبری جامعه بسیاری از پیشگامان انقلاب مانند شهیدان بهشتی، مطهری، رجایی، قدوسی، باهنر، مفتح و دها نفر دیگر هدف ترور قرار گرفتند که متاسفانه امرز جای خالی آن ها احساس می شود.
 
2. کند کردن حرکت: دومین هدفی که جریان های تروریستی در ترور های هدفمند دنبال می کنند ایجاد مانع و کم کردن سرعت در حرکت های مختلف سیاسی اقتصادی و علمی است. تصور آن ها این است که جریان ها قائم به فرد هستند و با از میان برداشتن افراد می توانند سرعت پیشرفت کشورهای مستقل را کم کنند؛ اما معمولا اینچنین است که افراد در زمان حیات خود شاگردانی را پرورش داده و شهادت آن ها باعث ایجاد انگیزه قوی تر در فرزندان علمی آن ها خواهد شد.
ترور دانشمندان هسته ای و پژوهشگران علمی در دهه گذشته و ترور بزدلانه دانشمند هسته ای و دفاعی بی نظیر ایران یعنی شهید محسن فخری زاده در روزهای گذشته از جمله ترور های هدفمندی است که با هدف کم کردن سرعت علمی کشور در عرصه های دفاعی و هسته ای و حتی پزشکی صورت گرفته است.
 
3. ارسال پیام قدرت: یکی از اصلی ترین اغراض در ترور های هدفمند ارسال پیام قدرت به رقیب است تروریست ها با ترور افراد قدرتمندی مانند شهید حاج قاسم سلیمانی پیام قدرت خود را به دنیا و جریان رقیب مخابره می کنند؛ البته باید در نظر داشت این نوع پیام ها فقط برای کسانی مخابره می شود که ظرفیت های جبهه حق را نشناخته و تصورشان از قدرت فقط بمب و سلاح است اما آنان که مولفه های قدرت را درست می شناسند می دانند که پیام قدرت در جایی دیگر و از طریق دیگر مخابره خواهد شد.
 
جایگاه ترور در نظام سیاسی استکبار
 

شیوه های ترور

در مورد شیوه های ترور نیز تنوع وجود دارد؛ اما به صورت کلی ترور های به دو گروه تقسیم می شوند:

1. ترور های آشکار: ترور های آشکار ترور هایی هستند که افراد با بمب گذاری و یا تیر اندازی فرد مورد نظر را هدف قرار داده و او را حذف می کنند. این نوع ترور ها معمولا زمانی انجام می شود که حذف خاموش فرد ممکن نیست و یا هیاهوی بعد از ترور بخشی از برنامه است. در این نوع ترور معمولا گروه و یا دولتی مسئولیت ترور را به عهده گرفته و تقریبا اطراف قصه قابل کشف و چه بسا کاملا مشهود است.
 
2. ترور های خاموش : دومین شیوه ترور؛ ترور خاموش است در این شیوه به گونه ای کاملا ساکت و به دور از هیاهو به شیوه ای کاملا چراغ خاموش فرد هدف از میان برداشته می شود. اصلی ترین نوع ترور خاموش ترور بیولوژیک است که در آن با مسموم کردن فرد او را در فرایند بیماری قرار می دهند و فرد بعد از مدتی با کمترین هزینه حذف می شود و مسئولیت مرگ او متوجه کسی نخواهد شد.
 
شخصیت های زیادی را می توان نام برد که ترور خاموش و بیولوژیک در مورد آن ها محتمل است؛ اما از آنجا که تروریست های خاموش معمولا اثری از خود باقی نمی گذارند و کسی مسئولیت ترور خاموش را به عهده نمی گیرد نمی توان به صورت یقینی از کسانی که به صورت بیولوژیک ترور شده اند نام برد.
 

حرف آخر دنیای بدون ترور

آنچه مسلم است این است که تا زمانی که جریان های استکباری به دنبال منافع خود در مناطق مختلف جهان هستند و تا زمانی که هستند کسانی که در مقابل زیاده خواهی آن ها بایستند قطعا گزینه ترور روی میز باقی خواهد ماند و دنیای بدون ترور افسانه ای بیش نیست.
نسخه چاپی