سه دلیل اصلی از دست دادن انگیزه
در این مطلب می خواهیم علت‌های از دست دادن انگیزه را با هم بررسی کنیم.


طردشدن از اجتماع می‌تواند باعث از دست دادن انگیزه شود

از دست دادن انگیزه ممکن است دلایل زیادی داشته باشد. دیوید مک‌رنی، نویسنده وبلاگ رفتار انسانی و کتاب «آن‌قدرها هم باهوش نیستید»، به چند مورد از این علت‌ها اشاره می‌کند. در پژوهشی، از تعدادی دانشجو خواسته‌شد ابتدا باهم آشنا شوند و روی کاغذی بنویسند می‌خواهند با چه کسی همکار شوند. سپس محققان بدون توجه به انتخاب‌ها به عده‌ای گفتند که انتخاب شدند و به عده‌ای دیگر گفتند کسی آنها را انتخاب نکرده است. همان‌طور که انتظار می‌رود، افراد انتخاب‌نشده ناراحت بودند اما این ناراحتی چگونه بر رفتارشان اثر گذاشت و چرا؟

پژوهشگرانِ تحقیق «هیچ‌کس تو را انتخاب نکرد» بیان کردند از آن‌جایی که اجتماعی شدن نیازمند خودکنترلی (self-regulation) است، انسان‌ها انتظار دارند در مقابل کنترل رفتارشان پاداشی دریافت کنند. افرادی که در گروه انتخاب‌نشده‌‌ها بودند، درد طرد شدن را احساس کردند و این تجربه باعث شد خودکنترلی‌ به نظرشان بیهوده آید. انگار با خودشان فکر می‌کردند «چرا به قوانین احترام بگذارم، وقتی برای هیچ‌کس مهم نیست؟» این افکار، رخنه‌ای در مخزن اراده‌شان ایجاد کرد و وقتی در برابر میز کلوچه‌ها نشستند نتوانستند مانند دیگران در مقابل وسوسه‌ خوردن مقاومت کنند. پژوهش دیگری نشان می‌دهد، وقتی افراد احساس طردشدگی می‌کنند، نمی‌توانند معما را حل کنند، همچنین میزان مشارکت در کار تیمی و انگیزه‌ فعالیت‌شان کم می‌شود، علاوه‌ بر آن احتمال مصرف مشروبات الکلی و دخانیات و سایر رفتارهای خودتخریبگر در آنها افزایش می‌یابد. طردشدن خودکنترلی را از بین می‌برد و به‌نظر می‌رسد، یکی از علت‌های بی ارادگی باشد.
وقتی فردی طرد می‌شود انگیزه تلاش را از دست می‌دهد، چون فکر می‌کند برای هیچ‌کس مهم نیست. معمولا این عقیده درست نیست، زیرا تجربه طرد شدن از طرف یک یا چند نفر، بیانگر نظر همه افراد در همه موقعیت‌ها نیست، اما فرد طردشده احساس می‌کند، واقعا برای هیچ‌کس مهم نیست و به‌همین‌دلیل کاملا بی‌انگیزه می‌شود.1

سه ذلیل اصلی از دست دادن انگیزه


نادیده گرفتن نیازهای جسمانی، انجام دادن کارها را سخت می‌کند

طرد شدن تنها علت از دست دادن انگیزه برای فعالیت نیست. ممکن است علت واقعی از دست دادن انگیزه غذا نخوردن باشد:

دانشگاه‌های کلمبیا و بن‌گورون پژوهشی را در سال ۲۰۱۰ منتشر کردند. در این تحقیق، ۱۱۱۲ مورد حکم قضایی را بررسی کردند که در طول ۱۰ ماه درباره آزادی مشروط زندانیان صادر شده بود. نتیجه تحقیق نشان داد، بلافاصله بعد از صبحانه و ناهار، بیشترین شانس برای گرفتن آزادی مشروط وجود دارد. به‌طور میانگین، قضات حدود ۶۰ درصد از موافقت‌ها را بلافاصله بعد از وعده غذایی صادر کرده بودند. بعد از آن، میزان موافقت‌ها به‌تدریج کاهش می‌یافت تا آنکه درست قبل از وعده غذایی، میزان موافقت با درخواست آزادی به ۲۰ درصد مقدار قبل رسید. هر چه مقدار گلوکز در بدن قاضی پایین‌تر باشد کمتر تمایل دارد تا تصمیمی فعال بگیرد و با آزادی فردی موافقت کند و عواقب احتمالی آن را بپذیرد. ازاین‌رو بیشتر به تصمیم‌های منفعلانه روی می‌آورد و تصمیم درباره سرنوشت زندانی را به روزهای آینده موکول می‌کند.

وقتی زندگی پرمشغله‌ای داشته باشید، بسیار پیش می‌آید که صبحانه نخورید یا دیروقت ناهار بخورید؛ درنتیجه به‌دلیل کمبود گلوکز نمی‌توانید درست فکر کنید و احساس می‌کنید انجام دادن کارها برایتان دشوار شده است. حتی چون بیشتر روز گرسنه بوده‌اید، بعد از غذاخوردن ممکن است به سردرد دچار شوید؛ در نتیجه تنها کاری که می‌توانید انجام دهید، دراز کشیدن است. نادیده گرفتن نیازهای جسمانی‌مان می‌تواند منجر به از دست دادن انگیزه برای انجام کار شود، بنابراین مهم است که مراقب بی‌نظمی‌ها باشید تا بتوانید درست‌شان کنید. یک راه برای انجام این کار پرکردن فرم ارزیابی روزانه است. می‌توانید روندهای مشابهی در کارهای روزمره‌تان بیابید. اگر این‌چنین است، بازگشت انگیزه‌تان شاید به‌اندازه صرف صبحانه یا نوشیدن آب کافی آسان باشد.


تصمیم‌گیری بیش‌ از اندازه مغز را خسته می‌کند

اگر بخواهم کاری کنم که هرچه زودتر روی کاناپه دراز بکشید و بستنی بخورید، یکی از سریع‌ترین راه‌ها این است که مجبورتان کنم چند تصمیم مهم بگیرید. جان‌ تیرنی در مقاله‌ای در نیویورک‌‌تایمز به این مسئله می‌پردازد: «خستگی ناشی از تصمیم گیری کمک می‌کند تا بفهمیم چرا انسان‌های معمولی و معقول از دست همکاران و خانوده‌شان عصبانی می‌شوند، هنگام خرید لباس ول‌خرجی می‌کنند، از سوپرمارکت غذاهای ناسالم می‌خرند و نمی‌توانند در برابر پیشنهاد نمایندگی برای ضدزنگ کردن خودروی جدیدشان مقاومت کنند. مهم نیست چقدر منطقی و تیزهوش باشید، نمی‌توان پشت‌سرهم تصمیم گرفت و بهای بیولوژیکی آن را پرداخت نکرد. این نوع خستگی با خستگی جسمی فرق دارد: در خستگی ناشی از تصمیم‌گیری، در حالی‌ که خودتان متوجه نیستید، انرژی ذهنی‌تان کاهش می‌یابد. هرچه در طول روز بیشتر تصمیم بگیرید، مغزتان کمتر می‌تواند تصمیم‌ها را کنترل کند تا آنکه در نهایت از میانبرها استفاده می‌کند.»

این قضیه فقط درباره تصمیم‌های مهم کاری صادق نیست، بلکه اگر مجبور باشید تعداد زیادی تصمیم کوچک بگیرید هم ذهن‌تان خسته می‌شود. اگر نتوانید تعداد تصمیم‌هایی روزانه‌تان را کنترل کنید، خواه‌ناخواه به رفتارهای افراطی خواهید داشت.2

سه ذلیل اصلی از دست دادن انگیزه


چگونه انگیزه‌مان را برگردانیم؟

برای بازیابی انگیزه دو کار را باید به‌طور هم‌زمان انجام داد:

مبارزه با علت کاهش انگیزه؛

گول زدن خود برای برداشتن اولین قدم.

طرد شدن از اجتماع حس بدی دارد و انگیزه انجام کاری را از بین می‌برد، اما باید با مسئله مواجه شد. احتمالا کاری از جانب شما باعث می‌شود که دیگران طردتان کنند یا شاید با آدم‌های ناخوشایندی معاشرت می‌کنید. با فرد یا افرادی که طردتان کردند صحبت کنید تا متوجه شوید چرا این کار را انجام دادند. اگر شما مقصرید ببینید چطور می‌توانید مشکل‌تان را برطرف کنید و اگر آنها مقصرند به‌دنبال افراد جدیدی باشید. اگر حل مسئله امکان‌پذیر نیست، به‌دنبال راه‌هایی برای اجتناب از آن موقعیت خاص باشید، زیرا طرد شدن مکرر برای هر کسی مضر و ناخوشایند است.

اگر از بدن‌تان مراقبت نمی‌کنید، راه‌حل آن واضح است. همان‌طور که پیشتر اشاره شد، ابتدا باید مسئله را دقیق مشخص کنید؛ می توانید این کار را با ارزیابی روزانه انجام دهید. مشخص کنید چه نیازهای جسمانی‌ای را نادیده می‌گیرید، سپس آن را اولویت اول‌ بدانید.

زمانی‌که مسئله مربوط به تصمیم‌گیری است، کنترل همه تصمیم‌ها مشکل می‌شود، زیرا همیشه از زمان تصمیم‌گیری‌مان اطلاع نداریم. یک راه برای برطرف کردن این مشکل، استفاده از فهرست تصمیم‌هاست (مانند فهرست کارها). با این کار از قبل می‌دانید چه تصمیمی را چه زمانی باید بگیرید. کارها را تقسیم کنید تا مجبور نباشید در یک روز بیش‌ از اندازه تصمیم مهم بگیرید، همچنین فرصت و شرایطی برای تصمیم‌های ناگهانی و ناخواسته فراهم کنید. تصمیم‌هایی کوچک مانند خرید خواروبار را فراموش نکنید، زیرا حتی تصمیم‌گیری درباره خرید یا نخریدن مواد غذایی ممکن باعث اضطراب شما شود.

در نهایت کاری پیدا کنید که دوست دارید انجامش دهید. ممکن است کاری خسته‌کننده مانند تمیز کردن خانه باشد یا کاری هیجان‌انگیزتر مانند ساختن بازی. هر کاری باشد، اولین گام را بسیار کوتاه بردارید؛ در حدی که فقط ۵ دقیقه زمان نیاز داشته باشد. روز بعد مقداری جلوتر بروید و هر بار کمی بیشتر جلو بروید. وقتی دستاوردهایتان را ببینید و دریابید به چه میزان تلاش نیاز دارد، راحت‌تر می توانید زمان مشخصی را به آن کار اختصاص دهید. از اینها گذشته، مهم شروع کردن است.3


پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.vista.ir
3.www.pakdasht-news.com
نسخه چاپی