بررسی آیه « بیعت رضوان» (3)
بررسی آیه « بیعت رضوان» (3)
بررسی آیه « بیعت رضوان» (3)






قاتل عثمان در میان بیعت کنندگان :

یکی مباحثی که استدلال اهل سنت به آیه «بیعت رضوان» را برای اثبات رضایت خداوند از صحابه باطل می‌کند ، بودن قاتلان عثمان در میان آن‌ها است . برخی از افرادی که قطعاً جزء بیعت کنندگان در شجره بوده‌اند ، در قضیه کشتن عثمان نقش فعال داشته‌اند . کسانی همچون :‌ عبد الرحمن بن عدیس ، فروه بن عمرو انصاری ، جبله بن عمرو ساعدی ، طلحه بن عبید الله ، عائشه بن أبی بکر و ...
آیا رضایت دائمی خداوند ، شامل این افراد نیز می‌شود ؟ آیا رضایت خداوند شامل عبد الرحمن بن عدیس که رهبر شورشیان بود و یا جبله بن عمرو ساعدی که از دفن عثمان در قبرستان مسلمانان جلوگیری کرد ،‌ نیز می‌شود ؟
از آن جایی که ما این مطلب در مقاله «بررسی آیه السابقون الأولون» به صورت مفصل بررسی کرده‌ایم ، در این جا به صورت مختصر به یکی از این افراد اشاره می‌کنیم .
یکی از کسانی که هم در بیعت رضوان و هم در کشتن عثمان حضور و نقش اساسی داشته و گفته‌اند که سرکرده اصلی لشکر مصر و قیام کنندگان علیه عثمان محسوب می‌شده ، عبد الرحمن بن عدیس است .
ابن عبد البر در الإستیعاب می‌نویسد :
عبد الرحمن بن عدیس البلوی مصری شهد الحدیبیه ذکر أسد ابن موسى عن ابن لهیعه عن یزید بن أبی حبیب قال کان عبد الرحمن بن عدیس البلوی ممن بایع تحت الشجره رسول الله صلى الله علیه وسلم قال أبو عمر هو کان الأمیر على الجیش القادمین من مصر إلى المدینه الذین حصروا عثمان وقتلوه
عبدالرحمن ابن عدیس کسی بود که با پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم در زیر درخت بیعت کرد و پرچمدار گروهی بود که خانه عثمان را محاصره کردند و وی را به قتل رساندند .
إبن عبد البر ، یوسف بن عبد الله بن محمد (متوفای۴۶۳هـ) ، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب ، ج ۲ ، ص ۸۴۰ ، تحقیق علی محمد البجاوی ، ناشر : دار الجیل - بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۲هـ .
و ابن أثیر در الإستیعاب می‌نویسد :
عَبْدُ الرَّحْمنِ بن عُدَیْس ... له صحبه ، وشهد بیعه الرضوان ، وبایع فیها . وکان أمیر الجیش القادمین من مصر لحصر عثمان ابن عفان ، رضی الله عنه ، لما قتلوه .
الجزری ، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای۶۳۰هـ) ، أسد الغابه فی معرفه الصحابه ، ج ۳ ، ص ۴۸۸ ، تحقیق عادل أحمد الرفاعی ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۷ هـ - ۱۹۹۶ م .
و نیز در تاریخش می‌نویسد :
عبد الرحمن بن عدیس البلوی أمیر القادمین من مصر لقتل عثمان وکان ممن بایع النبی تحت الشجره .
عبد الرحمن بن عدیس ، فرمانده سپاهی بود که از مصر برای کشتن عثمان آمده بودند . او کسی است که در بیعت شجره با پیامبر بیعت کرده بود .
الجزری ، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای۶۳۰هـ) الکامل فی التاریخ ، ج ۳ ، ص ۱۷۰ ، تحقیق عبد الله القاضی ، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت ، الطبعه الثانیه ، ۱۴۱۵هـ .
ابن أبی شیبه در المصنف ، عمرو بن أبی عاصم در کتاب السنه ، بزار در البحر الزخار ، ابن حجر عسقلانی در المطالب العالیه و ... می‌نویسند :
قدم عبد الرحمن بن عدیس البلوی وکان ممن بایع تحت الشجره فصعد المنبر فصعد المنبر فحمد الله وأثنى علیه ثم ذکر عثمان ... .
إبن أبی شیبه الکوفی ، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای۲۳۵ هـ) ، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار ، ج ۶ ، ص ۳۶۴ ، تحقیق : کمال یوسف الحوت ، ناشر : مکتبه الرشد - الریاض ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۹هـ
الشیبانی ، عمرو بن أبی عاصم الضحاک (متوفای۲۸۷هـ) ، السنه ، ج ۲ ، ص ۵۹۵ ، تحقیق : محمد ناصر الدین الألبانی ، ناشر : المکتب الإسلامی - بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۰هـ .
البزار ، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای۲۹۲هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار ) ، ج ۲ ، ص ۹۳ ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : مؤسسه علوم القرآن ، مکتبه العلوم والحکم - بیروت ، المدینه ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۹هـ .
العسقلانی الشافعی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲هـ) المطالب العالیه بزوائد المسانید الثمانیه ، ج ۱۶ ، ص ۲۳ ، تحقیق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری ، ناشر : دار العاصمه/ دار الغیث ، الطبعه : الأولى ، السعودیه - ۱۴۱۹هـ .
حال یا باید اهل سنت قائل شوند که خداوند از قاتل عثمان برای همیشه راضی شده و قتل عثمان هیچ خللی در این رضایت ندارد و یا باید بپذیرند که صرف حضور در صلح حدیبیه و بیعت با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نمی‌تواند سبب رضایت دائمی خداوند از شخصی باشد .
هر کدام را که اهل تسنن بپذیرند ، ما نیز همان را انتخاب خواهیم کرد .

قاتل عمار بن یاسر در میان بیعت کنندگان :

طبق روایات متواتری که در کتاب‌های شیعه و در صحیح ترین کتاب‌های اهل سنت وجود دارد ، قاتل عمار بن یاسر قطعاً در جهنم خواهد بود ؛ چنانچه بخاری در صحیح خود می‌نویسد :
هنگام ساختن مسجد مدینه ، عمار یاسر برخلاف دیگران که یک خشت برمی‌داشتند ، او دو تا دو تا می‌آورد ، پیامبر اسلام او را دید ، با دستان مبارکش ، غبار را از سر و صورت نازنین عمار زدود و بعد فرمود :
وَیْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَهُ الْبَاغِیَهُ ، یَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّهِ ، وَیَدْعُونَهُ إِلَى النَّار .
عمار را گروه نابکار می‌کشند ؛ در حالی که عمار آن‌ها را به سوی بهشت و آن‌ها عمار را به سوی آتش دعوت می‌کنند .
البخاری الجعفی ، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ) ، صحیح البخاری ، ج ۱ ، ص۱۷۲ ، ح۴۳۶ ، کتاب الصلاه ،بَاب التَّعَاوُنِ فی بِنَاءِ الْمَسْجِدِ ، و ج۳ ، ص۱۰۳۵ ، ح ۲۶۵۷ ، الجهاد والسیر ، باب مَسْحِ الْغُبَارِ عَنِ النَّاسِ فِی السَّبِیلِ ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا ، ناشر : دار ابن کثیر ، الیمامه - بیروت ، الطبعه : الثالثه ، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م .
جالب این است که خود ابو الغادیه ، قاتل عمار ، نقل کرده است که کشنده عمار در آتش است .
ذهبی در میزان الإعتدال و ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان می‌نویسند :
عن أبی الغادیه سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : قاتل عمار فی النار وهذا شیء عجیب فإن عمارا قتله أبو الغادیه
از أبو غادیه نقل شده است که از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود : کشنده عمار در آتش است . و این چیزی است عجیب ؛ زیرا خود ابو غادیه عمار را کشته است .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفای۷۴۸هـ) ، میزان الاعتدال فی نقد الرجال ، ج ۲ ، ص ۲۳۶ ، تحقیق : الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود ، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۹۹۵م .
العسقلانی الشافعی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲هـ) ، لسان المیزان ، ج ۲ ، ص ۲۰۴ ، تحقیق : دائره المعرف النظامیه - الهند ، ناشر : مؤسسه الأعلمی للمطبوعات - بیروت ، الطبعه : الثالثه ، ۱۴۰۶هـ – ۱۹۸۶م .
جالب این است که همین شخص از کسانی است که در بیعت رضوان حضور داشته و با پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم بیعت کرده است .
ابن تیمیه حرانی می‌نویسد :
کان مع معاویه بعض السابقین الأولین وإن قاتل عمار بن یاسر هو أبو الغادیه وکان ممن بایع تحت الشجره وهم السابقون الأولون ذکر ذلک ابن حزم وغیره .
ازمهاجران نخستین افرادی معاویه را همراهی می کردند، وقاتل عمار یاسر ابو الغادیه است واو از کسانی است که با پیامبر زیر شجره بیعت کرده و آن‌ها از سابقین الأولین هستند . این مطلب را ابن حزم و دیگران نقل کرده‌اند .
الحرانی ، أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیه أبو العباس (متوفای۷۲۸هـ) ، منهاج السنه النبویه ، ج ۶ ، ص ۳۳۳ ، تحقیق د. محمد رشاد سالم ، ناشر : مؤسسه قرطبه ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۶هـ .
ابن اثیر در اسد الغابه می‌نویسد :
أبو الغادیه، الجهنی بایع النبی ... .
ابو الغادیه کسی است که با پیامبر بیعت کرده است .
الجزری ، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای۶۳۰هـ) ، أسد الغابه فی معرفه الصحابه ، اسد الغابه ج ۶ ، ص ۲۵۰ ، رقم : ۶۱۳۳ ، تحقیق عادل أحمد الرفاعی ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۷ هـ - ۱۹۹۶ م .
حال چگونه می‌توان پذیرفت که تمامی کسانی که در بیعت رضوان حضور داشته‌اند ، برای همیشه از گمراهی بیمه هستند و خداوند برای همیشه از آن‌ها راضی است ؟

پیمان بر عدم فرار در جنگ‌ها :

از آن‌جایی که در جنگ‌های گذشته از جمله جنگ احد ، بسیاری از صحابه از میدان جنگ گریختند و رسول خدا را تنها گذاشتند ‌، آن حضرت این بار در حدیبیه با صحابه بیعت کرد و از آن‌ها پیمان گرفت که هیچ گاه در جنگ‌ها فرار نکنند .
مسلم نیشابوری در صحیحش می‌نویسد :
عن جَابِرٍ قال کنا یوم الْحُدَیْبِیَهِ أَلْفًا وأربعمائه فَبَایَعْنَاهُ وَعُمَرُ آخِذٌ بیده تَحْتَ الشَّجَرَهِ وَهِیَ سَمُرَهٌ وقال بَایَعْنَاهُ على أَنْ لا نَفِرَّ ولم نُبَایِعْهُ على الْمَوْتِ .
از جابر نقل شده است که گفت : در روز حدیبیه ما هزار و چهار صد نفر بودیم که با پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بیعت کردیم ، عمر در آن روز زیر درخت سَمُرَه دستهایش را در بغل گرفته بود و می‌گفت : ما با پیامبر بیعت کردیم تا از جنگ فرار نکنیم نه این که تا سر حدّ مرگ بیعت کرده باشیم .
النیسابوری ، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری (متوفای۲۶۱هـ) ، صحیح مسلم ، ج ۳ ، ص ۱۴۸۳ ، ح۱۸۵۶ ، بَاب اسْتِحْبَابِ مُبَایَعَهِ الْإِمَامِ الْجَیْشَ عِنْدَ إِرَادَهِ الْقِتَالِ وَبَیَانِ بَیْعَهِ الرِّضْوَانِ تَحْتَ الشَّجَرَهِ ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت .

فرار بیعت کنندگان شجره ، در جنگ حنین :

عهد و پیمانی که آن‌ها با پیامبر بسته بودند‌ ،‌ این بود که فرار نکنند . مسلّما کسانی که به این عهد و پیمان خود وفادار ماندند ،‌ این آیه شامل آن‌ها خواهد شد ؛ اما با بررسی تاریخ صدر اسلام ، می‌بینیم که بسیاری از آن‌ها به پیمان خود وفادار نبوده‌ و بازهم در جنگ‌های دیگر فرار کردند و رسول خدا صلی الله علیه وآله را تنها گذاشتند ؛ از جمله در جنگ حنین پیمانی را که در حدیبیه بسته بودند فراموش و فرار را بر قرار ترجیح دادند .
خداوند در باره فراریان از جنگ حنین می‌فرماید :
وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرین‏ . التوبه /۲۵ .
و در روز حنین (نیز یارى نمود) در آن هنگام که فزونى جمعیّتتان شما را مغرور ساخت، ولى (این فزونى جمعیّت) هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شده سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نمودید!
جالب این است که وقتی صحابه در حنین فرار کردند ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با گفتن جمله «أَیْنَ أَصْحَابُ السَّمُرَهِ» آن‌ها را به یاد پیمانی انداخت که در حدیبیه بسته بودند . مسلم نیشابوری می‌نویسد
قال عَبَّاسٌ شَهِدْتُ مع رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یوم حُنَیْنٍ فَلَزِمْتُ أنا وأبو سُفْیَانَ بن الْحَارِثِ بن عبد الْمُطَّلِبِ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فلم نُفَارِقْهُ وَرَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم على بَغْلَهٍ له بَیْضَاءَ أَهْدَاهَا له فَرْوَهُ بن نُفَاثَهَ الْجُذَامِیُّ فلما الْتَقَى الْمُسْلِمُونَ وَالْکُفَّارُ وَلَّى الْمُسْلِمُونَ مُدْبِرِینَ فَطَفِقَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یَرْکُضُ بَغْلَتَهُ قِبَلَ الْکُفَّارِ قال عَبَّاسٌ وأنا آخِذٌ بِلِجَامِ بَغْلَهِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَکُفُّهَا إِرَادَهَ أَنْ لَا تُسْرِعَ وأبو سُفْیَانَ آخِذٌ بِرِکَابِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فقال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَیْ عَبَّاسُ نَادِ أَصْحَابَ السَّمُرَهِ فقال عَبَّاسٌ وکان رَجُلًا صَیِّتًا فقلت بِأَعْلَى صَوْتِی أَیْنَ أَصْحَابُ السَّمُرَهِ قال فَوَاللَّهِ لَکَأَنَّ عَطْفَتَهُمْ حین سَمِعُوا صَوْتِی عَطْفَهُ الْبَقَرِ على أَوْلَادِهَا فَقَالُوا یا لَبَّیْکَ یا لَبَّیْکَ ... .
عباس می‌گفت : در روز حنین با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودم ، من و أبو سفیان بن حارث بن عبد المطلب در کنار آن حضرت بودیم و از او جدا نشدیم ، رسول خدا بر قاطر سفیدی سوار بود که آن را فروه بن نغاثه هدیه کرده بود . وقتی مسلمان با کفار روبرو شدند ، مسلمانان پا فرار گذاشتند ، رسول خدا شروع کرد به تاختن قاطر خود به سوی کفار . عباس گوید : من افسار قاطر رسول خدا را محکم گرفته بودم و از تند رفتن او جلوگیری می کردم و أبو سفیان رکاب رسول خدا را گرفته بود . آن حضرت فرمود : ای عباس ! اصحاب سمره (درختی که در حدیبیه زیر آن بیعت کرده بودند) صدا بزن . عباس که صدای بلندی داشت با صدای بلند صدا زد : اصحاب سمره کجا هستند ؟ قسم به خدا ! وقتی آن‌ها صدای مرا شنیدند ، همانند شتری که به سوی بچه‌اش برمی‌گردد ، برگشتند و گفتند : لبیک ...
النیسابوری ، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری (متوفای۲۶۱هـ) ، صحیح مسلم ، ج ۳ ، ص ۱۳۹۸، ح۱۷۷۵ ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت .
حال چگونه می‌تواند خداوند از فرار کنندگان از جنگ رضایت دائمی داشته باشد با این که در قرآن می‌فرماید
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُواْ زَحْفًا فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَار . وَ مَن یُوَلِّهِمْ یَوْمَئذٍ دُبُرَهُ إِلا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَیزًِّا إِلىَ‏ فِئَهٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ مَأْوَئهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المَْصِیر . الأنفال / ۱۵ و ۱۶.
اى کسانى که ایمان آورده‏اید ! هنگامى که با انبوه کافران در میدان نبرد رو برو شدید ، به آن ها پشت نکنید (و فرار ننمایید) !.
و هر کس در آن هنگام به آن‌ها پشت کند ، مگر آن که هدفش کناره‏گیرى از میدان براى حمله مجدد ، و یا به قصد پیوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد ، (چنین کسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جایگاه او جهنم ، و چه بد جایگاهى است! .
بخاری در نقل حدیثی از پیامبر گرامی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرار از جنگ را از مهلکات دانسته و می‌نویسد :
عن أبی هُرَیْرَهَ رضی الله عنه عن النبی صلى الله علیه وسلم قال اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْمُوبِقَاتِ... وَالتَّوَلِّی یوم الزَّحْفِ وَ....
ابوهریره از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل می‌کند که فرمود : از هفت چیز که سبب ورود و بقاء در آتش می‌شود بپرهیزید . از آن جمله است فرار از جبهه جنگ .
صحیح البخاری ، ج ۳ ، ص ۱۹۵ ، ح ۲۷۶۶ ، کتاب الوصایا، ب ۲۳ ، باب قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ( إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ و ج ۸ ، ص ۳۴ ، ح ۶۸۵۷ ، کتاب الحدود، ب ۴۴ ، باب رَمْىِ الُْمحْصَنَاتِ .
شوکانی در ذیل این حدیث می‌گوید :
وقد ذَهَبَ جَمَاعَهٌ من أَهْلِ الْعِلْمِ إلَى أَنَّ الْفِرَارَ من مُوجِبَاتِ الْفِسْقِ .
جماعتی از علماء فرار از جنگ را موجب فسق دانسته‌اند .
نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقى الأخبار ، محمد بن علی بن محمد الشوکانی (متوفای ۱۲۵۵هـ) ، ج ۸ ، ص ۷۸ – ۸۰ ، ناشر : دار الجیل ، بیروت – ۱۹۷۳ .

عمر بن خطاب فرارش را توجیه می کند :

جالب تر از همه این است که نام خلیفه دوم نیز در میان فرار کنندگان دیده می‌شود . بخاری در صحیح خود می‌نویسد :
عَنْ أَبِی مُحَمَّد ، مَوْلَى أَبِی قَتَادَهَ عَنْ أَبِی قَتَادَهَ رضى الله عنه قَالَ خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم عَامَ حُنَیْن ، فَلَمَّا الْتَقَیْنَا کَانَتْ لِلْمُسْلِمِینَ جَوْلَه ٌ، فَرَأَیْتُ رَجُلاً مِنَ الْمُشْرِکِینَ عَلاَ رَجُلاً مِنَ الْمُسْلِمِینَ ، فَاسْتَدَرْتُ حَتَّى أَتَیْتُهُ مِنْ وَرَائِهِ حَتَّى ضَرَبْتُهُ بِالسَّیْفِ عَلَى حَبْلِ عَاتِقِهِ ، فَأَقْبَلَ عَلَىَّ فَضَمَّنِی ضَمَّهً وَجَدْتُ مِنْهَا رِیحَ الْمَوْتِ ، ثُمَّ أَدْرَکَهُ الْمَوْتُ فَأَرْسَلَنِی، فَلَحِقْتُ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ فَقُلْتُ مَا بَالُ النَّاسِ قَالَ أَمْرُ اللَّهِ ، ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ رَجَعُوا ... .
ابوقتاده می گوید : سالی که جنگ حنین اتفاق افتاد ، همراه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودم ، وقتی که دو لشکر روبروی هم قرار گرفتند ، مسلمانان فرار می کردند ، سپس بر می‌گشتند .
مردی از مشرکان را دیدم که بر یک مسلمان غلبه کرده ودر حال کشتن وی بود ، آن دو را دور زدم تا از پشت شمشیری بین گردن و شانه‌اش وارد کردم ، آن مرد مشرک برگشت و مرا محکم در آغوشش گرفت و فشار داد که بوی مرگ احساس کردم ، مرا رها کرد و بر زمین افتاد و مرد . عمر را ملاقات کردم ، گفتم چرا مردم فرار می‌کنند؟ گفت امر و دستور خداوند این است .
البخاری الجعفی ، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ) ، صحیح البخاری ، ج ۴ ص ۵۸ ، ح۳۱۴۲ ، کتاب فرض الخمس، ب ۱۸ ، باب مَنْ لَمْ یُخَمِّسِ الأَسْلاَبَ و ج ۵ ص ۱۰۰ ، کتاب المغازى ، ب ۵۴ ، باب قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ( وَیَوْمَ حُنَیْن ... ، ح ۴۳۲۱ ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا ، ناشر : دار ابن کثیر ، الیمامه - بیروت ، الطبعه : الثالثه ، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م .
از آن جایی که ما فرار خلفا را در مقاله « آیه محمد رسول الله ...» به صورت کامل بررسی کرده‌ایم ،‌ از تکرار آن خوددرای می‌شود .

رضایت ، از صفات فعل است :

رضایت خداوند از بیعت کنندگان در صورتی می‌تواند دائمی باشد که ثابت شود ، رضایت از صفات ذات است نه از صفات فعلی . در صورتی که به اعتراف بزرگان اهل سنت‌ ، رضایت نمی‌تواند از صفات فعل باشد .
به عبارت دیگر : صفات خداوند بر دو نوع است : صفات ذات و صفات فعل . صفات ذات ، صفاتی است که ازلی و ابدی است ؛ اما صفات فعل این گونه نیست ؛ بلکه ممکن است در زمانی باشد و در زمانی نباشد ؛ فخر رازی در این باره می‌گوید :
والفرق بین هذین النوعین من الصفات وجوه . أحدها : أن صفات الذات أزلیه ، وصفات الفعل لیست کذلک . وثانیها : أن صفات الذات لا یمکن أن تصدق نقائضها فی شیء من الأوقات ، وصفات الفعل لیست کذلک . وثالثها : أن صفات الفعل أمور نسبیه یعتبر فی تحققها صدور الآثار عن الفاعل ، وصفات الذات لیست کذلک .
فرق بین این دوگونه از صفات خداوند ( ذات و فعل) چند چیز است : ۱ . صفات ذات در خداوند ازلی و همیشگی بوده و حال آن که صفات فعل این چنین نیست ؛ ۲ . نقیض صفات ذات ، هچ وقت امکان وقوع ندارد ( مثل جهل در مقابل علم ) ؛ ولی صفات فعل این گونه نیست ؛ ۳ . صفات فعل نسبی است که گاهی با ظهور در آثاری از فعل محقق شود ؛ ولی صفات ذات نسبی نیست ( ؛ بلکه قطعی ، دائمی و همیشگی است ) .
الرازی الشافعی ، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفای۶۰۴هـ) ، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب ، ج ۴ ، ص ۶۲ ، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۲۱هـ - ۲۰۰۰م .
ابن حجر عسقلانی در این باره می‌گوید :
ومعنى قوله ولا یرضى أی لا یشکره لهم ولا یثیبهم علیه فعلى هذا فهی صفه فعل .
معنای این سخن « ولا یرضی » این است که در برابر انجام فعلی از آنان قدردانی نمی‌کند و پاداش نمی‌دهد، در این صورت این عمل از خداوند از اوصاف فعل خواهد بود .
العسقلانی الشافعی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲هـ) ، فتح الباری شرح صحیح البخاری ، ج ۱۱ ، ص ۴۰۴ ، تحقیق : محب الدین الخطیب ، ناشر : دار المعرفه - بیروت .
نسبت دادن رضا یا غضب به خداوند به معنای دادن ثواب و پاداش است نه آن هیأتی که عارض و حادث بر نفس می‌شود ؛ زیرا محال است خداوند در معرض حوادث قرار گیرد ؛ بنابراین رضایت و غضب از صفات فعل است نه از صفات ذات . ووقتی از صفات فعل شد نمی‌تواند دائمی باشد .

نتیجه :

اولاً : رضایت خدا از تمامی بیعت کنندگان نیست ؛ بلکه با شرط «المؤمنین» ، کسانی که در آن زمان ایمان واقعی نداشته و یا در نبوت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم تردید داشته‌اند ، خارج می‌شود ؛
ثانیاً : رضایت خداوند از بیعت کنندگان محدود و مشروط به این است که پیمانی را که در حدیبیه بسته‌اند ، فراموش نکرده و همواره به آن پایبند باشند و کاری نکنند که رضایت خداوند از آن‌ها تبدیل به خشم و غضب شود .
بنابراین با آیه «بیعت رضوان» نمی‌توان رضایت دائمی خداوند از خلیفه دوم را ثابت و اعمالی همچون غصب خلافت امیر مؤمنان و هجوم به خانه وحی و ... را انکار و یا توجیه کرد .
منبع: پایگاه اطلاع رسانی سبطین


نسخه چاپی