تحولات ارزشی خانواده در قرن بیست و یکم

مقدمه

ائمه بزرگوار شیعه در طول زندگی پربار خویش در باب مسائل گوناگون و روزمره زندگی مردم در زمان خود مطالبی را بیان کردهاند که از طریق احادیث و روایات گوناگون به ما رسیده است. از جمله این امامان عظیم الشأن، ثامن الحجج حضرت امام رضا (علیه السلام) است که به ویژه در طول مسافرت از مدینه به طوس و پس از اقامت در این شهر به مناسبت های مختلف نکات تربیتی و اخلاقی گوناگونی را بیان فرموده است. در کلام آن بزرگوار می توان به نکاتی ارزشمند درباره خانواده و روابط خانوادگی و تربیت فرزند پی برد. البته دنیای امروز شرایطی بسیار متفاوت از گذشته پیدا کرده و تحولات نوین نیز باعث ایجاد دگرگونی های عظیم در ساختار و ماهیت خانواده شده است؛ اما مبانی فکری و اعتقادی و اصول حاکم بر روابط خانوادگی را همچنان می توان از آموزه های دینی استخراج کرد و آن را منطبق با شرایط امروز به کار برد. در این مقاله سعی بر این است که هم تحولات خانواده در دنیای جدید را مورد کاوش قرار دهیم و هم از آموزه های اخلاقی و دینی امام رضا (علیه السلام) و سیره رضوی در این زمینه بهره مند شویم. بر این باوریم که رهنمودهای گرانقدر امام رضا (علیه السلام) در مورد خانواده می تواند راهگشای بسیاری از ناکامی های دنیای امروز در این زمینه باشد.
 
در دهه های اخیر مطالعات نسبتا گسترده ای در مورد تأثیر عوامل مختلف بر تحولات خانواده به عمل آمده است؛ اما این مطالعات عمدتا بر پایه نظریه های کلاسیک رسانه بنا شده است و کمتر می توان در آنها شاهد نوآوری یا دست یابی به نتایجی جدید بود. با توجه به این که روند تحول خانواده از نظر ساختار و ماهیت در کشور ما شتاب روزافزونی پیدا کرده است، ضرورت رصد کردن تحقیقات جدیدتر در این زمینه بیش از پیش اهمیت یافته است. این مقاله به نتایج تحقیقات چهار جامعه شناس معاصر از چهار کشور اروپایی می پردازد و سعی بر این است تا با طرح نظرات آنان که عمدتا حاصل پژوهش های تجربی و تحقیقات کیفی است، دریچه نوینی پر فهم و درک ساختار و تحول خانواده در غرب و همچنین آبران گشوده شود و از سیره رضوی در این زمینه باری و مدد گرفته شود.

تحولات ارزشی خانواده در قرن بیست و یکم
 

طرح مسأله

آمارهای موجود از وقایعی مانند ازدواج و طلاق حاکی از تحولات گسترده در زمینه ساختار و ماهیت خانواده در سطح جهان است؛ به طوری که می توان گفت در یک دهه اخیر، خانواده از بنیان دچار دگرگونی شده است (1). این تحولات تمام ابعاد خانواده اعم از ساختار و روابط درونی آن را متحول ساخته است (2). برخی از این تحولات را می توان در قالب تأخیر در سن ازدواج، تجرد قطعی، کاهش فرزند آوری، ظهور و بروز اشکال جدید زندگی خانوادگی (3) و در نهایت از دست رفتن استحکام و بنیان خانواده (4) ملاحظه کرد. عدم توجه به این تحولات می تواند چشم انداز تاریکی فراروی جامعه کنونی بگشاید؛ زیرا اگر خانواده به عنوان مهم ترین و نخستین نهاد اجتماعی چنین آسیب هایی را تجربه کشنده، تمامی جامعه نیز متاثر از آن با این دگرگونی ها روبرو می شوند؛ زیرا خانواده خود متأثر از تحولات اجتماعی است و در عین حال نهادی اثرگذار بر آن است از این جهت، اهمیت طرح موضوع بیش از پیش آشکار می گردد.
 
در مقاله حاضر بر آنیم که به این سؤالات پاسخ دهیم
- کدام بخش از خانواده (ساختار و محتوا) بیشتری تغییرات را تجربه کرده است؟
- مهم ترین تفاوت های این تحولات در کشور ما با دنیای غرب چیست؟
- نقاط آسیب پذیر خانواده در شرایط کنونی چیست؟
- چگونه می توان از سخنان گهربار ائمه معصوم در شرایط دنیای امروز بهره برد؟
 

مروری بر ادبیات نظری و مطالعات پیشین

امروزه هنگامی که به دور و بر خود نگاه می کنیم، با پادینه های شایعی روبرو می شویم که در گذشته به ندرت شاهد آن بودیم. تأخیر در سن ازدواج، نک فرزندی و مهم تر از همه آنها طلاق از حالتی استثنایی به پدیده ای رایج تبدیل شده است. این سؤال مطرح است که چه عواملی موجب این تحولات شده اند؟ بدون تردید در کنار تمام تحولاتی که در زمینه فن آوری و توسعه ارتباطات روی داده است و علی رغم موانع عدیده ای که در زمینه ازدواج و تشکیل خانواده وجود دارد، آنچه پیش از همه شایسته توجه است، تحولی است که در باور و بینش افراد به زندگی مشترک خانوادگی روی داده است. در گذشته باورهای دینی نقش بسیار مهمی در اقناع افراد برای تحمل سختی ها و دشواری ها داشت و میزان تعهد و پایبندی افراد به خانواده نیز بر همین اساس بسیار بالا بود؛ کمتر کسی به طلاق می اندیشید و داشتن فرزند نه یک مائع، بلکه یک نعمت الهی محسوب می شد. رابط بین فرزندان و والدین نیز به همین شکل از ارزش و جایگاه رفیعی برخوردار بود. در این زمینه مطالعات گسترده ای در کشور ما و در سایر کشورهای جهان انجام شده است که به عنوان نمونه می توان به مطالعات ساروخانی (۱۳۸۱). اعزازی (۱۳۷۶)، آزاد ارمکی (۱۳۸۶) در داخل کشور و مطالعات گیدنز (۱۳۸۱) چیل (۱۳۸۸)، برناردز (۱۳۸۶) و یک - گرنهایم (۱۳۸۹) اشاره کرد. امروزه تحولات خانواده در دنیای غرب به تدریج تأثیرات خود را بر جامعه ایران نیز نشان می دهد. برای درک بهتر این موضوع باید گفت در حوزه خانواده و در سطح جهانی مطالعات گسترده ای در دانشگاه های مختلف در حال انجام است؛ اما به صورت خاص در اروپا چهار دانشگاه در این زمینه پیش قدم هستند که هر یک از آن ها نیز متناسب با اهداف تعریف شده خود، مطالعاتی را در این زمینه انجام داده و می دهند.
 
این چهار دانشگاه عبارتند از: دانشگاه استراوا در جمهوری چک دانشگاه وین در اطریش، دانشگاه میلان در ایتالیا و دانشگاه ژنو در کشور سوئیس که در تمام آن ها دپارتمان مطالعات خانواده فعالیت چشمگیری دارد و مطالعات نیز به صورت تیمی و گروهی در سطوح ملی و بین المللی انجام می شود. در این مقاله تلاش می شود با اندیشه صاحبنظران حوزه مطالعات خانواده در این چهار مرکز علمی آشنا شویم و یافته های نوین آنان را مورد کاوش قرار دهیم. اندیشمشادمانی که آثار آنان مرور می شود عبارتند از:
 
١- داناسی کروا Dana SyKorova
خانم دکتر داناسی کروا استاد جامعه شناسی خانواده دانشگاه استراوا در جمهوری چک است. او سالهاست در مقام مدیر دپارتمان مطالعات خانواده در این دانشگاه به فعالیت مشغول است و حوزه مطالعاتی اش علاوه بر مطالعات خانواده به پژوهش های اجتماعی و به ویژه تحقیقات مرتبط به نظام های خویشاوندی و تحقیقات مربوط به زندگی دوران سالمندی مربوط می شود. کتاب لانه خالی از معروف ترین آثار اوست که به چگونگی زندگی والدین سالمند بعد از ازدواج فرزندانشان مربوط می شود. از خانم مسی کروا بیش از یکصد مقاله علمی در ژورنال های معتبر منتشر شده است
 
۲- ألریک زار تلر Olrike Zanier
خانم دکتر اکریگ زارنلر استاد جامعه شناسی دانشگاه وین در کشور اطریش است. او به عنوان مدیر دپارتمان خانواده در این دانشگاه فعالیت دارد و معروف ترین اثر او کتابی با عنوان تمرکز بر خانواده است. او که در این اثر تلاش کرده است ویژگی های خانواده در دنیای امروز را با توجه به تحولات ناشی از مدرنیته مورد مطالعه قرار دهد. زارنلر همچنین موضوع خانواده را به صورت تطبیقی در سطح کشورهای اروپایی مطالعه کرده است و مهم ترین ویژگی او تأکید خاصش بر استفاده از روش های کیفی است که برای نمونه می توان پژوهش ارزشمند او در زمینه خانواده و طلاق را نام برد که در آندید گاه زنان مطلقه از طریق انجام مصاحبه های عمیق مورد بررسی قرار گرفته است.
 
٣- جیووانا روسی Giovanna Rossi
خانم دکتر جیووانا رومی استاد جامعه شناسی دانشگاه میلان ایتالیا و مدیر دپارتمان مطالعات خانواده در این دانشگاه است، او قبل از ورود به مباحث مرتبط با جامعه شناسی به فلسفه علاقه زیادی داشت و به همین جهت آثار اولیه اش بیشتر به مسائل و موضوعات فلسفی در حوزه خانواده مربوط می شود؛ اما پس از آن تلاش کرد نقش دولت ها و رسانه ها را در تحول خانواده مورد کاوش قرار دهد. از نگاه روسی خانواده در دنیای امروز در حال پروپایی مداوم است و این تحولات ساختار و ماهیت آن را دگرگون کرده است. کتاب سیاست های خانواده در کشورهای غربی یکی از آثار ارزشمند است که در آن به مطالعه تطبیفی خانواده در کشورهای غربی پرداخته است.
 
۴- اریک وایدم Eric Wider
آقای دکتر اریک و آپدمر استاد جامعه شناسی دانشگاه ژنو در کشور سوئیس است. و ایدمر از معدود جامعه شناسان معاصر اروپایی است که حیطه مطالعات او بسیار گسترده و عمیق است و می توان او را یکی از پرکارترین جامعه شناسان در این زمینه دانست. بیش از یکصد مقاله علمی و دهها کتاب و پژوهش میدانی حاصل مطالعات او در یک دهه اخیر بوده است. از آثار ارزشمند او می توان به کتاب فراتر از خانواده هسته ای Beyond the Nuclear Family اشاره کرد. وایدمر معتقد است می توان نوعی بازنگری در تحولات خانواده صورت داد؛ اما این موضوع نیاز منده برنامه ریزی خاصی است؛ زیرا تغییر باورها و نگرش های افراد در طول زمان امکان پذیر است و اگر افراد در این زمینه از هوشمندی لازم برخوردار باشند، می توانند به موفقیت های چشمگیری دست یابند.

تحولات ارزشی خانواده در قرن بیست و یکم
 

مروری بر یافته های نوین در زمینه تحولات ارزشی خانواده

سالمندی خانواده (مروری بر یافته های دانا سی کروا)
در دنیای امروز، والدین طول عمر بیشتری نسبت به دهه های قبل پیدا کرده اند. هنگامی که پدر و مادر به سن کهنسالی می رسند، روابط آنان پا فرزندانشان که اینک خود آنان نیز افرادی بزرگسالی هستند، دچار تحول می شود. هنجارهای موجود در جوامع مختلف نشان می دهد که نوعی قدرشناسی از والدین در تمامی فرهنگ ها توصیه شده است؛ اما هنگامی که به نسل جدید نگاه می کنیم در می یابیم که نگرش این تل با آنچه در گذشته شاهد آن بوده ایم، بسیار متفاوت است. این گونه نیست که نسل جدید احساس مسؤولیت خاصی در برابر باتر و مادر خود دارد اما به علت شرایط دشوار زندگی از انجام این مسؤولیت شانه خالی می کند؛ بلکه نسل جدید اصولا چنین مسئولیتی را احساس نمی کند.
 
در دنیای امروز شاهد دوگانگی رفتاری در خانواده هستیم. از یک سو فرزندان بزرگسال، خود را مسؤول به خانواده ای می دانند که سرپرست آن هستند و از سوی دیگر هنوز دارای تعلقاتی به خانواده مادری خود هستند، در این جا با نوعی دو گانگی بین وابستگی و خودمختاری رو به رو می شویم که انتخاب بین آنها به سادگی امکان پذیر نیست. مطالعان نشان می دهد که والدین در سنین بالا در زمینه تنظیم هنجارهای مشترک با فرزندانشان دچار تنش می شوند.
 
آنچه در نسل جدید بیشتر نمایان است، این است که آنها این عواطف و احساسات را دارند، اما در مورد خودشان باوری متفاوت با نسل های پیشین دارند و احساس می کنند بهتر و کامل تر از پدر و مادرشان دنیا را می فهمند و معتقدند استعدادها و توانمندی های خاصی دارند که پدر و مادرشان فاقد آنها بوده اند. آنها معتقدند احترام به پدر و مادر امری اخلاقی و انسانی است؛ اما اگر این موضوع در تزاحم با زندگی شخصی باشد، باید راه خود را رفت و تن به خواسته های والدین نداد. شاید مهم ترین نقطه تفاوت این است که آنها بر عقل و فهم خود تکیه دارند و آن را برتر از هر چیز دیگری می دانند و در این مورد حاضر به گذشت نیستند. به زبانی ساده تر می توان گفت آنها برای والدین خویش احترام قائلند؛ اما اقتدار پدر و مادر را آن گونه که در گذشته حاکمیت داشت، به رسمیت نمی شناسند و برای پدر و مادر خود هیچ حقی برای مداخله در زندگی خویش قائل نیستند. ممکن است ساعت ها به تصایح و توصیه های پدر و مادرشان گوش فرا دهند، اما لزوما به آنها عمل نمی کنند و حتی در بسیاری موارد، على رغم وجود رابطه قوی عاطفی پدر و مادر خود را محرم اسرار خویش نمی شمارنده (5)
 
 هنگامی که پدر و مادر در سنین کهن سالی هستند، تعهد فرزندان به آنها با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی رابطه ای تنگاتنگ پیدا می کند. از یک سو فرزندان مایلند از پدر و مادری که اینک قادر به انجام وظایف روزمره خویش نیست، نگهداری کنند و از سوی دیگر پدر و مادرها نیز در سنین بزرگسالی خود را برای رفتن به خانه سالمندان آماده می کتاب آنها خود را قانع کرده اند که فرزندانشان از صمیم قلب آنها را دوست دارند، اما در حال حاضر جارهای جز نگهداری آنها در خانه سالمندان نیست. در این جا با نوعی تسلیم ناشی از عشق و علاقه روبرو هستیم؛ عشقی که در درون قلب والدین کهنسال همچنان وجود دارد و همین عشق، آنان را وادار می کند که تن به قضا و قدر و سرنوشت باد هند، اما هنگامی که وضعیت والدین کهنسال بسیار وخیم می شود و مثلا آنها با بیماری خاصی دست و پنجه نرم می کنند با شرایط نگهداری آنان بسیار دشوار می شود، فرزندان به خود حق می دهند که بدون هیچ ملاحظه ای خانه سالمندان را انتخاب کنند؛ زیرا در این مورد انتخاب دیگری وجود ندارد و فرزندان از پرستاری چنین پدر مادری واقعا عاجز هستند.
 
از نظر تاریخی، در گذشته وضعیت به گونه ای بود که هر نسل اختیارات خاص خود را داشت؛ اما این اختیار بسیار محدود بود و عمدتا در قالب رابطه والدین و فرزندان معنی پیدا می کرد اما این موضوع استقلال فردی و توجه به خواسته های شخصی در اولویت قرار دارد و همین ویژگی تمامی این رابطه را از نظر شکل و محتوا تحت تأثیر خود قرار می دهد .
 
برای غلبه بر این دو گانگی، روان شناسان و جامعه شناسان تأکید بر مذاکره و گفتگوی خانوادگی را بهترین راه حل می دانند. آنها معتقدند هر دو تسل باید علایق و خواسته های خود را به خوبی و بدون هیچ قید و بندی مطرح کنند. در اینجا ما با نوعی صلح و سازش یا تساهل و مدارا روبرو می شویم، اما این تطابق بیشتر از سوی والدین نسبت به فرزندان صورت می گیرد؛ به طوری که آنها سعی می کنند خود را به خواسته های فرزندان بزرگسال خویش نزدیک سازنده و فهم مشترکی در این زمینه به وجود آورند(6)

تحولات ارزشی خانواده در قرن بیست و یکم
 

دیدارهای روزانه یا هفتگی با فرزندانشان

فرزندان با سر تکان دادن، أما عمل نکردن به توصیه های والدین یک گام به جلو می آیند و والدین با تنظیم دیدارهای روزانه یا هفتگی خود با فرزندانشان لایق با شرایط زندگی آنان به آنها نزدیک می شوند. والدین علاقه مند هستند فرزندان خود را نصیحت کنند و فرزندان همواره از شنیدن این نصایح که آنها را سودمند نمی دانند، قراری اند. در این حالت تنها لبخندزدن و روی خوش نشان دادن می تواند راه حلی میانه باشد.
 
بسیاری از زوج های بزرگسالی می گویند ما تمام روز کار می کشیم و شب ها تنها به خواب نیاز داریم. در این شرایط به وقت و نه حوصله دیدار کسی را داریم و همه این ها باعث می شود در ایجاد فضای گفتگو و تعامل ناکام بمانیم. مید معتقد بود از نظر والدین، این موضوع اهمیت دارد که چه تصویری از آنان در ذهن فرزندانشان شکل می گیرد، باور مید این بود که حتی گاهی اوقات والدین ممکن است واقعا به کمک نیاز نداشته باشند، اما از فرزندانشان درخواست کمک کنند تا به این بهانه ارتباط نزدیکتری با آنها پیدا کناد و موجب دوام و استمرار رابعله عاطفی خود بشوند و با تظاهر به بیماری با وجود مشکل، تنها در پی جلب توجه آنان هستند، اما در تمامی این موارد هدف آنها ثابت کردان وجود خودشان همراه با دوست داشتن و ارزشمند بودن دیگران است .
 
در مورد فرزندان نیز والدین در تعیین نقش و میزان تأثیر آنها اهمیت زیادی دارند؛ مسئلا آنها هنگامی که از فرزندانشان کمک می خواهند به صورت ضمنی مشخص می کنند که کدام یک از فرزندان آنها باید در یک مورد خاصی به ایشان کمک کند. این موضوع تا حد زیادی به توانایی آن فرزند و امکان بیشتر او برای یاری رساندن به آنها در زمینه مشکل خاصی که پیش آمده است، مربوط می شود. می توان گفت والدین کهن سال از این طریق سعی می کنند شبکه ای از سرمایه اجتماعی را فراهم آورند که ما آن را به زبانی ساده در شبکه حمایت اجتماعی می نامیم. اما در مورد فرزندان بزرگسال موضوع این گونه نیست. آنها هنوز هم تصور می کنند والدین در صورتی که نیاز به کمک داشته باشند، حتما به آنها می گویند و در صورتی که چنین نیازی از سوی آنان بیان نشود، به معنی آن است که نیازمند کمک نیستند و می توانند مشکلات خود را به دست خویش رفع کنند ((7 .
 
زندگی خانوادگی با دیدارهای پیاپی و ارتباطات عاطفی تداوم می یابد و جشن های خانوادگی که در مناسبت ها و ایام خاص برپا می شود، آن را استحکام می بخشد، بسیاری از فرزندان معتقدند در سنین بزرگسالی نیاز به دیدار پدر و مادر بیش از دوران کودکی است. آنها اگر چه معتقدند از نظر مالی به پدر مادر نیازی ندارند، اما دیدار آنها یاد آور دوران کودکی شان است و خاطرات گذشته را برای آنان زنده می کند. شاید به زبان بوردیو بنوان گفت آن ها سرمایه اجتماعی ارزشمندی هستند؛ زیرا میزان اعتماد فرزندان به آنها در حداکثر ممکن است و همین اعتماد است که می تواند سایر مسائل و مشکلات احتمالی این نوع رابطه ها را تحت تأثیر قرار دهد. با حداقل آن را کم رنگ کند، در دنیای امروز، لحظاتی که والدین به کمک فرزندانشان نیاز پیدا می کنند و از سوی آنان نیز حمایت می شوند، لحظاتی ارزشمند است؛ زیرا ما عادت کرده ایم دنیای پیرامون خود را با عوامل و روابط مادی بشناسیم و این گونه نیز آن را ارزیابی کنیم.

تحولات ارزشی خانواده در قرن بیست و یکم
 

خانواده و طلاق (مروری بر یافته های اولریک زار تلر)

در اغلب مطالعاتی که در زمینه طلاق صورت می گیرد، نگاه به این پدیده منفی است و آن را یک آسیب جدی اجتماعی معرفی می کند که نقش مهمی در فروپاشی خانواده بازی می کند و نتایج و پیامدهای نامطلوبی نیز برای اعضای خانواده به بار می آورد. به عقیده زار نفر در دنیای امروز ما ناچاریم این موضوع را به گونه ای دیگر مورد توجه قرار دهیم؛ مقصود این نیست که طلاق پدیده ای مطلوب است؛ اما باید در این مورد به شرایط جدید زندگی در دنیای مدرن توجه بیشتری داشت و واقعیت ها را دور از تعصب و یکسو نگری مورد توجه قرار داد.
 
در گذشته بطلاق عامل اصلی ایجاد استرس و تنش در زندگی خانوادگی محسوب می شد و این باور مورد تأکید قرار می گرفت که تمامی اعضای خانواده اعم أنی زوجین و فرزندان از این موضوع زیان می بینند و در این رویداد هیچ فردی برنده نیست (8)
 
در این جا نکته مهم این است که اعضای خانواده پس از طلاق چه کسانی را عضو خانواده محسوب می کنند و چه کسانی را از دایره آن خارج می کنند. فرض بر این است که ما با نوعی تعامل نمادین روبرو هستیم و مرزهای خانوادگی از طریق احساس افراد به یکدیگر ترسیم می شوند و تحولی ساختاری پیش می آید که در مرحله دوم اهمیت قرار می گیرد، به عبارت دیگر ممکن است فردی پس از طلاق از خانواده جدا شود و این جدایی و دور شدن به صورت فیزیکی روی دهد، اما رابطه عاطفی فرزندان با پدر یا مادر طلاق گرفته همچنان به قوت خود باقی بماند. بنابراین در این زمینه با نوعی ابهام در تعیین مرزها روبرو هستیم که خود می تواند در بازسازی خانواده پس از طلاق نقشی کلیدی ایفا کند. این که روابط اعضای خانواده بعد از طلاق تا چه حد از کارآیی لازم برخوردار است، با کیفیت روابط زوجین تا چه حد تحت تأثیر این موضوع قرار می گیرد و در کنار آنها وضعیت رابطه زوجین به چه صورتی در می آید و چه شرایطی پیدا می کند همه و همه از موضوعات تازه ای است که در بازسازی خانواده پس از طلاق مورد توجه قرار می گیرد.
 
در پژوهشی که به تازگی انجام شد، زنان در صورتی که طلاق گرفته بودند، همسران جادیا۔ خود را جزو خانواده محسوب می کردند و سعی می کردند همسران قبلی خود را از این دایره خارج کنند؛ در حالی که مردان بیشتر سعی می کردند همسران جدید خود را کنار بگذارند و بیشتر همسران قبلی خود را پایه و اساس خانواده ذهنی خود فرض کنند. این تفاوت بزرگ تقریبا در تمامی مطالعات خانواده وجود داشت. هنگامی که از فرزندان خواسته می شد اعضای واقعی خانواده خود را بعد از طلاق پدر و مادرشان بر روی کاغذ مکتوب کنند، بسیاری از آنها قادر به انجام این کار نبودند آنها از یک سو می پذیرفتند که پدر یا مادر از آنها دور شده است، اما از سوی دیگر نمی توانستند از نظر عاطفی خود را جدا از آنها احساس کنند لذا پس از طلاق نیز تمامی اعضای خانواده برای آن ها همچنان ارزشمند پرداد و هیچ یک از آنها حتی در بهترین شرایط ممکن قابل حذف شدن نبودند. حتی فرزندان اجداد و بسیاری از خویشاوندان نزدیک خود را هم در این رابطه به حساب می آوردند. فرزندانی نیز بودند که حتی برادران و خواهران نائنی خود را جزء اعضای دایمی خانواده خود محسوب می کردند البته در این مورد، فرزندان بیشتر به نوع روابط پدر و مادرشان بعد از طلاقی توجه دارند و آن را به عنوان یک عامل مهم در تصمیم گیری ها مورد توجه قرار می دهند (9)

تحولات ارزشی خانواده در قرن بیست و یکم
 

تحول در روابط خانوادگی (مروری بر یافته های جیووانا روسی)

تحولات خانواده در دنیای امروز بسیار شبیه به رشد یک سلول است سلول ساده در طول زمان به موجودی پیچیده با ساختاری متفاوت تبدیل می شود؛ چنین حالتی در مورد خانواده نیز وجود دارد و ما می توانیم از این منظر نیز خانواده را مورد مطالعه قرار دهیم. بدین ترتیب به خوبی می توان درگ کرد که خانواده در دنیای امروز کارکردهای متعددی پیدا کرده و روابط درونی و بیرونی آن متحول شده است. به بیانی دیگر ما شاهد نوعی تعامل و تقابل در کنار یکدیگر و همزمان با یکدیگر هستیم، این تعامل بین نسل های مختلف و بین چت ها وجود دارد؛ اما در عین حال در تمامی زمینه ها با نوعی تقابل نیز روبرو هستیم. هنگامی که از روابط خانوادگی سخن می گوییم، علاوه بر آن که به نوعی نظم پنهان اشاره داریم، منقاد ما به پیوندهای موجود بین افراد مربوط می شود، این پیوندها می توانند هم باعث نوعی محدودیت بشوند و هم در عین حال نوعی سرمایه اجتماعی به حساب آینده.
 
هنگامی که از سرمایه اجتماعی سخن می گوییم، موضوع مورد بحث از اقتصاد فراتر می رود که در آن تنها سود بردن با نفع خاص مطرح نیست، در سرمایه اجتماعی با حالت های نمادین مسرو کار داریم و در آن پیچیدگی روابط در حد بالایی مشاهده می شود. سرمایه اجتماعی می تواند هم از نگاه کمی و هم از نگاه کیفی نگریسته شود. هر چقدر تعداد افرادی که با آنها تعامل داریم، بیشتر باشد، این سرمایه از نظر کمی ارتقا می یابد؛ اما هر چقدر عمق رابطه ما با دیگران بیشتر باشد، بعد کیفی سرمایه اجتماعی افزایش یافته است (10)
 
در ادبیات جامعه شناسی، دو نوع نگرش متفاوت به سرمایه اجتماعی وجود دارد؛ دیدگاه نخست سرمایه اجتماعی را بیشتر به ویژگی های فردی مرتبط می داند و برای آن نقشی ابزاری قائل است. اما دیدگاه دوم سرمایه اجتماعی را در قالب سیاست و فرهنگ می نگرد و می توان گفت نگاهی کل نگر دارد. برخی نیز سرمایه اجتماعی را تنها در مبادله و ارتباطات معنی کرده اند و از نگاه آنان آنچه که در این تعاملات مبادله می شود، اعتماد است در نتیجه هنگامی که اعتماد از میان می رود. درست مانند آن است که دیگر کالایی برای مبادله کردن وجود ندارد، بنابراین همانطور که در مبادلات اقتصادی نیاز به وجود یک کالا هست، در سرمایه اجتماعی نیز کانون رابطه را اعتماد تشکیل می دهد. از دیدگاه قردی سرمایه اجتماعی ابزاری است که آنها از طریق آن می توانند به تبادل و تعامل رفتاری بپردازند؛ اما از نگاه اجتماعی، سرمایه اجتماعی شبکه ای از روابط است که باعث استمرار زندگی اجتماعی و حیات جمعی می شود.
 
بنابراین در سرمایه اجتماعی چهار ویژگی در کنار یکدیگر مشاهده می شود. نخست وجود یک شبکه که ابعاد آن می تواند نشان دهنده گستردگی با محدودیت سرمایه اجتماعی باشد؛ دوم وجود اعتماد به این معنی که افراد باور داشته باشند آنچه دیگران انجام می دهند نه تنها برای آنان خطرناک نیست، بلکه می تواند منافعی نیز برای آنان داشته باشد؛ سوم رفتار متقابل با بهتر بگوییم اینه پستان»؛ یعنی افراد می دانند که در مقابل اعطای امتیازاتی مزایایی دریافت می کنند، ساده تر این که در مقابل چیزی که می دهند چیزی می گیرند؛ البته این موضوع به معنی این نیست که نوعی کالا مبادله می شود بلکه مقصود از دادن و گرفتن، درک و فهم آن در سطح نمادین است. مثلا ممکن است تلفن زدن شما به یک دوست و راهنمایی کردن او یک اقدام از جانب شما باشد که در مقابل آن شما نیز انتظار داشته باشید در شرایطی دیگر و به گونه ای دیگر این لطف جبران شود. باید توجه داشت که این مبادله تنها به صورت جنس با کالا نیست؛ ممکن است فردی اقدامات فرهنگی انجام دهد و در مقابل آن مزایای مادی دریافت کند و برعکس.
 
بالاخره چهارمین ویژگی همکاری است. در واقع، همکاری متفاوت بایده بستان است و می توان گفت مرحله ای است که در آن زمینه های لازم برای تعاملات شکل می گیرد. در همکاری، ما با یک احساسی روبرو هستیم، احساسی که ما را وادار با تشویق می کند که با فرد خاصی در ارتباط بمانیم، دایره همکاری می تواند بسیار محدود یا بسیار گسترده باشد؛ اما در این مرحله تبادل خاصی صورت نمی گیرد، شاید واژه همراهی نیز در این جا مناسب باشد، مانند افرادی که برای ورزش با هم قرار می گذارند و مثلا صبح زود برای پیاده روی به جایی می روند تا در برخی ورزش های تیمی شرکت می کنند. در اینجا مزایایی تبادل نمی شود؛ همه افراد همزمان از نفع خاص برخوردارند و اگر فردی احساس کند که از این حضور منافعی نمی برد به سرعت خود را از جمع جدا می کند. حال با این ویژگی ها سرمایه اجتماعی بهتر شناخته می شود. ما با یک شبکه سروکار داریم. در این شبکه همکاری و عمل متقابل وجود دارد و در کانون آن اعتماد واقع شده است. باید به این نکته توجه کرد که این ویژگی ها تقریبا به صورت همزمان در سرمایه اجتماعی دیده می شود و شاید از دست رفتن یک مورد نقطه آغازی برای اقول سرمایه اجتماعی باشد. بنابراین تا زمانی که شما دارای چنین ویژگی هایی هستید، می توانید به سرمایه اجتماعی اشاره کنید. نکته دیگر این که در مکان های مختلف ما با اشکال گوناگون سرمایه اجتماعی از نظر ساختار و ماهیت روبرو هستیم. در بخش های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ماهیت سرمایه اجتماعی تحت تأثیر شرایط حاکم بر آن دچار تحول می شود؛ با این حال شیوه استفاده ابزاری از سرمایه اجتماعی در بازارهای مالی مشهودتر از سایر زمینه هاست. در مقابل سرمایه اجتماعی تولید و مصرف می شود؛ اما مصرف شدن آن برخلاف کالاهای مادی به معنای از بین رفتن با تمام شادن کالا نیست، بلکه باعث بازتولید و ارزشمندی بیشتر آن می شود، به همین ترتیب، شبکه های اجتماعی باعث توسعه و گسترش سرمایه اجتماعی می شوند و همکاری و کنش های متقابل را افزایش می دهند (11)
 
از نگاهی دیگر سرمایه اجتماعی را می توان به دو بخش متفاوت تقسیم کرد: سرمایه اجتماعی اولیه و سرمایه اجتماعی ثانویه، مقصود از سرمایه اجتماعی اولیه روابعلی است که در نظام های غیر رسمی وجود دارد؛ این نوع سرمایه براساس اعتماد دائی شکل می گیرد؛ مانند سرمایه اجتماعی که درون خانواده به وجود می آید و می توان آن را نمادی از عشق و دوستی تلقی کرد در حالی که سرمایه اجتماعی ثانویه بیشتر در ساختارهای رسمی دیده می شود؛ روابطی که در انجمن ها و گروه های دوستی وجود دارد و می توان آن را نمادی از زندگی مدرن دانست. در حالی که سرمایه اجتماعی اولیه در جوامع سنتی به وفور دیده می شود، وجود سرمایه اجتماعی ثانویه در جوامع مدرن حائز اهمیت است. از دیدگاهی دیگر می توان گفت سرمایه اجتماعی اولیه محدود و درون گروهی است، در حالی که سرمایه اجتماعی تاتویه گسترده و برون گروهی است و آنچه در دنیای امروز حائز اهمیت است، نوع دوم سرمایه اجتماعی است؛ زیرا سرمایه اجتماعی اولیه نه تنها کمکی به زندگی جمعی و حرکت های گروهی نمی کند، بلکه در مواردی می تواند نقش منفی داشته باشد و افراد را در چارچوب های ذهنی و فکری خود محبوس سازد. در هر مکانی نوعی از سرمایه اجتماعی متناسب با آن شکل می گیرد. سرمایه اجتماعی خانوادگی در درون روابط خانوادگی و خویشاوندی به وجود می آید و سرمایه های اجتماعی تعمیم یافته در شبکه های بزرگتر و گسترده تر اجتماعی شکل می گیرد.
 
عوامل زیادی بر کیفیت روابط خانواده موثر هستند: تعداد اعضای خانواده (که نشان دهنده بالا یا پایین بودن چگالی روابط است)، زمان صرف شده برای فعالیت های خانوادگی (هر چقدر زمان بیشتری مصرف شود، پیوندهای خانوادگی قوی تری شکل می گیرد)، نوع فعالیت های خانواده (که روی کیفیت و خروجی تعاملات خانواده اثر می گذارد، فضای حاکم بر خانواده و اعتماد متقابل بین اعضای آن نیز از عوامل مهم و معنی دار هستند؛ به طوری که به صورت همزمان با یکدیگر در تعاملنا: سرمایه اجتماعی خانواده نمادی از تعاملات خانواده است. سرمایه اجتماعی خانواده را نمی توان بر اساس یک متغیر ساده یا حتی چند متغیر ساده تبیین نمود (13)
 
برای آن که روابط بین سرمایه اجتماعی اولیه و ثانویه را بهتر درک کنیم و متغیرهای پیش بینی کننده و متغیرهای مؤثر روش شناختی را معین نمایم. باید نقش سیاست های اثرگذار بر سرمایه های اجتماعی خانواده را بهتر درک کنیم. افرادی که دیدگاه فردی در مورد خانواده دارند و آن را به عنوان یک جعبه خالی فرض می کنند. بر این باورند که خانواده می تواند خواسته هایشان را تا جایی که مایلند برآورده سازد، بدون این که این رضایتمندی بر جامعه تأثیری داشته باشد؛ اما در نهایت به ناتوانی خانواده در ارائه کامل خدمات رفاهی و منفعل بودن آن می رسند.
 
واقعیت این است که برای افزایش سرمایه اجتماعی خانوادگی هم باید در نگرش افراد تحول تازه ای ایجاد شود و آنها موقعیت خود در خانواده را در کنار شرایط زندگی در جامعه همزمان در نظر بگیرند و در کنار آن مزایای برخورداری از این سرمایه به ویژه در شرایط سخت و دشوار برای آنان روشن شود و هم دولت ها باید سیاست های خود را تغییر دهند و در جهت حمایت از خانواده دست به اصلاحات بنیادین بزنند.

تحولات ارزشی خانواده در قرن بیست و یکم
 

جمع های خانوادگی (مروری بر یافته های اریک وایدمر)

امروزه فستیوال های گوناگون با جمع های خانوادگی پیش از آن که معنا و مفهوم دینی داشته باشند، ماهینی فرهنگی دارند. مراسم متعددی در طول سال برگزار می شود. برخی از این ماسک بسیار گسترده است و برخی محدود به شهر یا روستای خاصی می باشد. شاید بتوان جشن کریسمس را نمونه خوبی از این انسجام در دنیای امروز دانست.
 
شاید کریسمس محبوب ترین روز و مهم ترین روز تعطیلات سالیانه باشد؛ اما روز عید پاک هم چنین وضعیتی دارد؛ مخصوصا در محل هایی که مسیحیت آرئل کس غالب است. نظام شوروی سابق برداشتی نمادین از کریسمس را به عنوان یک ایده فرهنگی ارائه کرد که طیف گسترده ای از فرهنگ ها را در بر می گرفتند. در شوروی سابق، فستیوال سال نو که برای کریسمس طراحی شده بود آیین ها و نمادهایی مشابه جشن کریسمس را در بر می گرفت. در ایالات متحده روز شکر گذاری از نظر اهمیت برای جمع شدن اعضای خانواده در کنار یکدیگر وضعیتی مانند کریسمس دارد تشابه این نوع مراسم در این است که باعث می شود اعضای خانواده، سالیانه و در زمان خاصی از سال در کنار یکدیگر جمع شوند و با انجام مناسک مرزهای خانوادگی خود را مشخص کنند (13)
 
نوع دیگری از جمع های خانوادگی و در کنار هم قرار گرفتن اعضای خانواده، مراسمی است که هرچند گاه رخ می دهال؛ مانند رخدادهای بزرگ زندگی با آیین هایی که دارای مناسک خاصی است. مهم ترین آنها جشن عروسی، مراسم تعمید کودک، با مراسم ترحیم متوفی است. علاوه بر این ممکن است اعضای خانواده برای برگزاری مراسمی ویژه مانند جشن تولد ر جشن فارغ التحصیلی یکی از اعضای خانواده نیز کنار هم جمع شوند. این فستیوال ها چه سالیانه باشند چه که گاه، ویژگی های مشترکی را به نمایش می گذارند که معنای واحدی برای همه ندارد، اما تمامی افراد، آن ها را با توجه به اهمیتی که در خانواده دارند، تجربه می کنند. به عبارت دیگر، این آیین ها توسط همه افراد جامعه تجربه شده، به اشتراک گذاشته می شوند. این آیین ها نوعی جشن خانوادگی هستند و با این تفکر برگزار می شوند که این نوع مراسم باعث ایجاد انسجام خانوادگی در تحکیم پیوندهای ناشی از آن می شود.
 
وقتی به جمع های خانوادگی نگاه می کنیم، می فهمیم که خویشاوندان نزدیک در کلیه جمع های خانوادگی حضور دارند. این افراد والدین و فرزندان آنها هستند که بزرگ شده اند، افرادی که قبلا به یک خانواده تعلق داشتند، اما اینک از هم جدا هستند، یا به قول دورکیم هر خانواده برای خودش زندگی می کند. این امر باعث می شود تا نقش قرابت های اصلی و نسبی مشخص شود افراد نزدیک خانواده که در جمع های خانوادگی اولویت دارند، به صورت تصادفی انتخاب نمی شوند. جمع های خانوادگی نشان دهنده پیوندهای قوی بین خانواده اصلی و خانواده های مشتق شده از آن است. این خانواده ها در کنار یکدیگر پیکره بندی خانوادگی خاصی را به - وجود می آورند که از آن تحت عنوان خاندان یاد می کنیم.
 
در تمامی این مراسم توعی الگوی خاص وجود دارد که افراد خود را ملزم به رعایت آن می دانند. مطالعات نشان می دهد که در تمامی فرهنگ ها پوشیدن لباس مشکی با لباس رسمی در مراسم عزاداری و تشییع جنازه مرسوم است. بدین ترتیب، افراد معنای واحدی از رفتار دیگران را درک می کنند؛ علاوه بر آن احساس همدلی و همراهی نیز از این طریق منتقل می شود. به عقیده قینچ، رفتارهای فردی و جمعی در یک متن بزرگ تر فهم می شود؛ یعنی نظامی از معانی وجود دارد و این نظام در ارتباط با نوع رفتار فرار می گیرد و آن را معناپذیر می سازد. در این زمینه بوردیو از مفهوم عادت واره استفاده می کرد. به عقیده او عادت واره در طول زمان باقی می ماند و از ریشه و بنیان نیرومندی برخوردار است. او معتقد بود نمی توان رفتارها را تنها از منظر خواسته های فردی مطالعه کرد؛ زیرا قواعد و الزامات اجتماعی چنان نیرومند هستند که تمامی رفتارها را تحت تأثیر قرار می دهند.
 

زندگی روزمره

در واقع اگرچه در زندگی روزمره از قواعد و هنجارها سخنی به میان نمی آید و در خانواده نیز این گونه موضوعات به ندرت مطرح می شود، اما آنها هستند چون ما حضورشان را در لحظه لحظه زندگی خود احساس می کنیم. از سوی دیگر، قواعد تنها اصول کلی نیستند، بلکه در مواردی به جزئی ترین رفتارهای ما در زندگی نیز شروع می شوند مانند کارهایی که در مراسم عروسی یا تدفین انجام آن مجاز است و کارهایی که نباید انجام شود البته در اینجا نیز برداشت های فردی اهمیت دارد اما نه آن قدر که بتواند اصول کلی یا جزئی را زیر سوال ببرد. به همین جهت قواعد خانوادگی منجر به رفتارهای یکسان در بین اعضای خانواده نمی شود. جمع های خانوادگی می توانند بسیار محدود یا بسیار گسترده باشند، اگر زن و شوهر تنها فرزند والدین شان باشند، این جمع محدود است، حتی ممکن است والدین نیز از دنیا رفته باشند و این جمع بسیار محدودتر شود. در مقابل زن و شوهری که برادران و خواهران زیادی دارند و والدین آنها نیز در قید حیات هستند و هر یک از برادران و خواهران آنها نیز فرزندان زیادی دارند، می توانند جمع های خانوادگی بسیار گسترده ای را به وجود بیاورند. جمع های خانوادگی حاصل شوق و اشتیاق فردی برای در کنار هم بودن است و تحت تأثیر سبک زندگی و سلایق و باورهای افراد نیز قرار دارد ((14
 
در دنیای امروز قراردادهای معروف جای هنجارهای ثابت را گرفته است، قراردادهایی که می تواند با ملاحظات طرفین اصلاح و تعدیل شود، در حالی که هنجارها بسیار سخت تن به تغییر می دادند. اما نمی توان گفت تا آنجا پیش رفته ایم که قراردادها کاملا این جایگاه را اشغال کرده اند، بلکه تنها می توان گفت رابطه ای چند وجهی بین این دو وجود دارد؛ به طوری که قراردادها باعث اصلاح هنجارها و قواعد می شوند و هنجارها و قواعد پشتیبان و حامی قراردادها به حساب می آیند. به عنوان مثال، هنگامی که پدر با مادری در سن کهن سالی دچار ناتوانی جسمی شده است و نیاز به مراقبت دارد، قاعده این است که تمام فرزندان به طور مساوی از آنها نگهداری کنند و همه در قبال پدر یا مادر وظیفه مشترکی داشته باشند؛ اما در عمل این گونه نیست؛ بلکه فرزند بزرگتر بیشترین بار مسؤولیت را بر عهده دارد؛ در حالی که ممکن است در خانواده ای دیگر فرزند کوچکتر داوطلبانه مسؤولیت بیشتری بپذیرد. بنابراین، می توان گفت قراردادها باعث اصلاح قواعد می شوند.
 
اگر نگاهی به کل فرایند از آغاز مشاهده علایم عدم سلامت والدین نا ضروری شدن اقدامات مراقبتی، بیندازیم، می بینیم که این فرایند مملو از قرارداده است. اگر قاعده برابری تنها اصل مؤثر بود، در نتیجه، نباید قراردادی وجود می داشت. قرارداد لازم است، چون شرایط هر یک از برادران و خواهران متفاوت است، اما در قرارداد آنها باید قاعده برابری را رعایت کننده در نتیجه نظر و شرایط هر کدام از آن ها حداقل تا حدی باید تأمین شود.
 
در مطالعات خانواده باید سعی شود از تعصبات فردی که مانع رؤیت پیوندهای قوی افراد با اعضای خانواده و خویشاوندان آنها می شود اجتناب کنیم، حتی در جوامع پسامدرن که ویژگی آن فرد گرایی افراطی است، این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد. از سوی دیگر نباید به خاطر تأکید بیش از حد بر اهمیت روابط خانوادگی این موضوع فراموش شود بهتر است به دنبال طرحی متوازن از روابط خانوادگی واقعی باشیم که چیزی بین فرد گرایی مطلق و خانواده گرایی مطلق است. لحظاتی وجود دارد که با انتخاب آزاد تعریف می شوند، مانند تصمیم به ازدواج با داشتن فرزند؛ اما بعد از این که این انتخاب صورت گرفت، افراد به همسر و فرزندشان دلبنه می شوند. امروزه دلبستگی به همسر کمتر از فرزند است، اما نمی توان وجود این دلبستگی و اثرگذاری آن را منکر شد. با این حال، استمرار رابطه را نمی توان تضمین کرد، در عوض بسیاری از تعاملات بین اعضای خانواده و خویشاوندان ضروری است؛ تعاملاتی که عملیاتی نیستند، اما نشانه ای از بودن در کنار یکدیگر و تعلق به خانواده و خاندان هستند.
 
گیدنز معتقد است هر رابطه ای تا زمانی تداوم می یابد که طرفین آن رابطه، خواستار بقای آن باشند. در این جا نیز ممکن است یک دیدگاه فردی وجود داشته باشد که بر منطق رابطه متمرکز شود و از الگوهای دیگری که باعث تشکیل روابط خانوادگی می شود، چشم پوشی کند. اما باید بدانیم اهمیت قواعد غیررسمی کم نیست. آنها اقداماتی نظیر دست نامرئی انجام می دهند، اما عرصه را بنا به دلایل فردی خالی می گذارند. این دو گانی با انر متقابل بین قاعده های ساختاری و فردی، در نهایت ما را به جایی می رساند که بفهمیم روابط متقابل باید در مطالعات تجربی مورد توجه قرار گیرد تا مشاهده شود که به حاکمیت قواعد با ارزش های ناشی از فردگرایی در هر زمان چقدر وزن داده می شود. اگر شاخص های فردگرایی در عمل مورد ارزیابی قرار نگیرد، اهمیت آن به خوبی درک نمی شود. بسیاری از قواعد پیشینه تاریخی دارند، علی رغم این که تحولات زیادی روی داده است، اما مفاهیم اصلی بدون تحول باقی مانده اند. دلیل این مدعا وجود تک همسری در کنار چند همسری در بسیاری از جوامع است. این موضوع می تواند یکی از چالش های مهم آینده جامعه شناسی نیز باشد.

تحولات ارزشی خانواده در قرن بیست و یکم


خانواده از دیدگاه سیره رضوی

 امام رضا (علیه السلام) در طول دوران اقامت خود در طوس و در زمان خلافت مأمون عباسی به مناسبت های مختلف در جمع مشتاقان و علاقه مندان خویش حضور می یافت و به سؤالات و پرسش های آنان پاسخ می گفت و در هر مناسبتی سعی در هدایت آنان به سوی مسیر درست و انتخاب شیوه صحیح زندگی داشت. نگاه دینی نشان می دهد که تشکیل کانونی به نام خانواده اهمیت شایان توجهی دارد؛ زیرا برای هر فردی در طول زندگی این فرصت پیش می آید که برای خود شریکی برگزیند. شریکی که مادر فرزندان و مربی آنان است. پدر مسؤول و مدیر خانواده است، در صورت انتخاب درست، به اعتبار، عزت و ابروی طرفین افزوده خواهد شد، بنابراین، عقل چنین قضاوت می کند که درباره همسر آینده بررسی لازم به عمل آید. از این جهت، امام رضا (علیه السلام) فرموده است: «النکاح رق فاذا انکح احدکم ولیده فقد ارقها فلینظر أحدکم لمن یرق کریمته (15)؛ براساس این روایت نورانی، کسی که دختر خویش را شوهر می دهد، در واقع او را از حوزه اختیار خویش خارج می کند و در اختیار دیگری قرار می دهد. بنابراین باید خانواده ها بررسی کند که دختر خویش را به چه کسی می دهند و پاره وجود خود را به دست چه فردی می سپارند. دختر و پسر قبل از ازدواج باید از روحیات، عادات، اخلاق و سلامت فیزیکی و روانی یکدیگر در حد ضرورت باخبر باشند، از این جهت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تأکید فرموده است با افراد دارای حسب و نسب وصلت کنید؛ زیرا تمام خصال و صفات والدین به فرزندان انتقال می یابد (16).
 
 خانواده ها مراقب باشند دختر با ایمان خود را به جوانی که اهل حق و حقیقت نیست و خود در باتلاق انحراف دست و پا می زند ندهند و برای جوان پای خود دختری را که به ارزش ها و فضایل پشت پا زده است، انتخاب نکنند. امام رضا (علیه السلام) مسلمانان را از وصلت با شرابخواران نهی فرموده است: " ایاک أن تزوج شارب الخمر فان زوجته فکانما قدت الى الزنا "(17) اجتناب کن از این که دختر خود را به شرابخوار بدهی که اگر او را به چنین تبهکاری شوهر دهی، گویا آن پاکدامن را به زنا وادار ساختهای آری آن که پای بند واجبات الهی نیست و از ارتکاب فسق و فجور پروا ندارد و از حسنات اخلاقی بی بهره است، نباید به عنوان همسر آینده برگزیده شود، زیرا بنا به فرمایش ائمه هدی آثار حرام و گناه در تل انسان آشکار می گردد.
 
از نگاه امام رضا (علیه السلام) آداب و رسوم عقد و عروسی باید توام با وقار، حفظ کرامت و شخصیت و دور از هرگونه محرمات و عوامل محرک شهوات باشد تا رحمت الهی را جلب کند. در فرهنگ اسلامی تأکید بر این است که این مراسم بهتر است شب هنگام برگزار شود؛ چنان که عروسی حضرت زهرا(علیه السلام) در هنگام شب انجام گردید. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) توصیه فرمودند دختران عبد المطلب و زنان مهاجر و انصار شب عروسی حضرت فاطمه به دنبال آن بانوی بزرگوار حرکت کنند، شادی نمایند، شعر بخوانند و ذکر الله اکبر و الحمدلله بر زبان جاری سازند و از چیزی که خداوند بر انجام آن رضایت ندارد، پرهیز کنند. امام رضا (علیه السلام) با الهام از بیانات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و تأسی بر سیره و سنت فرموده است: (من السنة التزویج باللیل لأن الله جعل اللیل سکنا و النساء انما هن سکن) (18)؛ «عروسی در شب هنگام مسیره رسول خدا است زیرا خداوند شب را مایه آرامش قرار داده است و زن هم موجب تسکین روحی است». این حدیث بک نکته مهم را که جنبه روان شناسی دارد، مطرح می کند، زیرا معمولا شب هنگام فشارهای عصبی کمتر می شود و روح آدمی فراغت بهتری دارد و برای انجام برنامه های فرح بخش مهیاتر است و اصولا افراد خسته و افسرده و دچار مرارت نمی توانند مسرور و شادمان باشند. همچنین مطایق آیه قرآن: «و جعلنا اللیل لباسه؛ شب پوششی است بر اندام زمین و موجوداتی که بر روی آن زیست می کنند. انسان ها با فرا رسیدن شب می توانند فعالیت های فرساینده را تعطیل کنند و روح خسته را آرام نمایند و با این وصف نه تنها عروس و داماد بلکه میهمانان با فراغت خاطر در مراسم مذکور حضور یابند. زوجین نیز در پایان این مراسم به آسایش لازم دست می یابند.

تحولات ارزشی خانواده در قرن بیست و یکم
 

پذیرایی از میهمانان در فرهنگ اسلامی

پذیرایی از میهمانان نیز در فرهنگ اسلامی استحباب فوق العاده ای دارد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از موارد ولیمه دادن را زمان عروسی دانسته اند، البته به فرمایش آن حضرت مهمانان نباید برای رفتن به این مراسم شتاب کنند؟ زیرا یادآور دنیا و زندگی خطاهری است. امام رضا (علیه السلام) فرموده است: «من السنه اطعام الطعام عند التزویج» (19)؛ از سنت پیامبر اکرم از طعام دادن هنگام ازدواج است همچنین در سیره رضوی خانواده عروس و داماد بناشرف جامعه و سنت های محلی و رعایت موازین شرعی و ارزشی باید در حدی بدور از افراط و تفریط در مساله مهر و صدای توافق کند. البته أمای از رسانیدن صداقی به صاحب آن حرام و گناه است. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است مهریه زن باید به او مسترد کرده و کسی که از پرداخت آن امتناع کند، به اندازه حق زن، در روز قیامت از حسنات او برمی دارند و در پرونده همسرش قرار می دهند و چون کار نیکی به اندازه ترمیم حقوق زن باقی تمائد، به گناه پیمان شکنی او را به سوی آتش می برند؛ زیرا هر عهد و پیمانی مسؤولیت دارد، امام رضا (علیه السلام) در این باره می فرماید: «ان الله تعالى غافر کل ذنب الا من جحد مهرا أواغتصب أجیرا اجرته او باع رجلا حرا» منسوب به علی بن موسی (علیه السلام)،(20) خداوند متعال هر گناهی را مورد آموزش قرار می دهد، مگر گناه انگار مهر زن با غصب دستمزد اجیر شده با فروش انسان آزاد.» البته از جانب پیامبر و عثرت اور خطاب به زنان با کرامت توصیه شده است که اگر زمینه مناسبی در خصوص بخشیدن مهر خود به شهر مشاهده کنند، از این خصلت عالی که بیانگر جود و کرم و نشانه سخاوت و بزرگواری است، چشم پوشی نکند.
 
در منابع اسلامی آمده است خداوند زیبا است و جمال و زیبایی را دوست دارد و می خواهد آثار این نعمت را در بندگان خود ببیند و چون بانوان مظهر این صفت هستند، زیست برایشان زیبنده تر است. البته در مورد خانواده دستور برای نظافت و آراستگی ظاهر و ایجاد جذبه، متقابل است و این فکر که مورد نیازی به زیست ظاهر و رعایت طاقت ندارد، مورد قبول نیست، امام رضا (علیه السلام) می فرمایا: «لقد ترک النساء العفة لترک ازواجهن التهیه لهن»؛ (21) «چه بسا که بی توجهی مرد په آراستگی ظاهر سیب گردد که زن از پاکدامنی فاصله بگیرد. حضرت در جای دیگری می فرماید: «من أخلاق الأنبیاء التنظف (22)، «پاگیزگی از خلق و خوی انبیاست»
 
با توجه به این روایت، زن و شوهر باید طهارت و پاکیزگی در بدن، لباس و علی منزل و لوازم آن را مراعات کنند و در این زمینه میرد باید به همسرش کمک کند و بر زن هم لازم است که با رعایت نظافت در امور خانه و آراستگی ظاهر موجبات خشنودی پروردگار و شادمانی همسر خود را فراهم سازد تا از این راه، سلامت روحی و روانی خانواده تأمین گردد. آنان باید به این معنا نوجه داشته باشند که گام نهادن در این قلمرو باشواب توأم است و نوعی عبادت به حساب می آید.
 
امام رضا (علیه السلام) می فرماید: «زنان بنی اسرائیل از عفت و پاکی دست برداشتند و این مسأله هیچ سیبی نداشت جز آن که شوهران آنان، خود را نمی آراستند. سپس آن حضرت افزود: انها تشتهی منک مثل الذی تشتهى منها، (23)؛ «زن هم از مرد همان انتظاری را دارد که مرد از او دارد»
 
در سیره رضوی بر این نکته تأکید شده است که وقتی آرایش و پیرایش برای یکدیگر صورت گیرد، علاوه بر ایجاد روابط پسندیده اخلاقی و روانی و ازدیاد عواطف فلبی موجبات اطمینان زوجین به هم را پدید می آورد و سبب می شود هر دو به این باور برسند که تمامی علاقه و ارادت خویش را در راه رضایت هم به کار می گیرند. این جاست که نه زن به مردی غیر از همسر خویش نظر می کند و نه مردی به زن دیگری می اندیشد و امنیتی که از این رفتار متقابل به دست می آید، تمام ابعاد زندگی زن و مرد را تحت تأثیر قرار می دهد و هرگونه بدبینی و بی اطمینانی در روابط خانوادگی را از بین می برد. بدین گونه پایه های نظام خانواده بر اساس حسن روابط و سلامت روحی استوار می شود و این همان است که قرآن می فرماید: «هن لباس لکم و انتم لباس لهن»؛ یعنی در واقع هر کدام حافظ امنیت دیگری و مایه زپشت و افتخار او هستید. از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که حضرت فرمود هیچ فایده ای به کسی نمی رسد بهتر از این که برایش همسری باشد که نگاه کردن و مصاحبت با او موجب شادمانیاو گردد و در غیاب شوهر امانت دار و حافظ حریم خویش و خانواده و اموال شوهر باشد. از آن جهت که مسؤولیت امنیت روانی خانواده بر عهده زن است و کلیدهای عاطفه و رموز ایجاد روابط قلبی به دست اوست، از این جهت، اسلام از زن انتظاری متناسب با این جایگاه دارد و در واقع چون سعادت و شقاوت خانواده به بانوی خانه و ایسته است، در روایات ائمه هدی بالاترین زینت و نهایت سعادت برای مرد، برخورداری از همسر شایسته است.

عشق و محبت و عاطفه در وجود خانواده

با نگاهی دقیق به سیره رضوی می توان گفت خانواده عواملی چون عشق و محبت و عاطفه را در وجود انسان ها ریشه دار می نماید. اما با رعایت موازین ارزشی اسلامی زندگی خانوادگی شکوفا می گردد، أبین اسلام حقوقی برای اعضای آن در نظر گرفته که با اجرای آن، صفا و صمیمیت چون چشمهای جوشان در خانواده جاری می گردد. در مورد مناسبات اخلاقی و روابط بین اعضای خانواده امام رضا (علیه السلام) می فرماید: «اجمل معاشرتک مع الصغیر و الکبیر» (24)؛ «برخورد خود را با افراد کوچک و بزرگ زیبا و نیکو گردان» که این اصل در حسن معاشرت و بهبودی آن تأثیری فراوان دارد. این سخن می تواند برگرفته از فرمایش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد که می فرماید: «خیرکم خیرکم لأهله و انا خیرکم لأهلی(25) بهترین شما کسی است که برای اهل خانه اش نیکو باشد و من نیکوترین شما برای خانواده ام هستم.
 
در سیره رضوی بر این موضوع تأکید شده است که اصل محبت را خداوند در قلب زن و شوهر قرار می دهد و بر آنان است که این نعمت باطنی و احساس قلبی را که موجب آرامش زندگی و صفا و پاکی است، با جانبداری از هم، گذشت و فداکاری، خوش اخلاقی، توقع به اندازه و ظرفیت لازم، حفظ شؤون و شخصیت طرفین و اجتناب از بگو مگوهای بیهوده حفظ کنند و از عواملی که به محبت و عاطفه خلل وارد می نماید بپرهیزند؛ زیرا تبدیل این عاطفه و شرق به کینه و نفرت و بغض در صورتی که ملاک شرعی و عقلی در کار نباشد، مبدل کردن نعمت به بالاست و خود نوعی ناسپاسی به شمار می آید. البته به فرمایش امام رضا (علیه السلام) دل ها را رغبت و نفرت و نشاط و سستی می باشد، هنگامی که دل میل و اقبال می کنند بینش و ادراک دارد و زمانی که بی میل است، افسرده و ناتوان است. از این روی هنگامی که درون انسان با نشاط توأم باشد، باید دل را به کار گرفت و زمانی که حالت سستی و رخوت دارد، باید آن را رها کرد تا توان و آرامش خود را بازیابد.
 
زن و شوهر در روابط عاطفی با یکدیگر باید این بیان گهربار امام رضا (علیه السلام) را در نظر گیرند که فرمود: اگر مؤمن خشمگین شود، عصبانیت، وی را از طریق حق بیرون نمی برد و اگر شادمانی یابد، این خرسندی وی را دچار باطل نمی سازد و چون به اندازی می رسد، بیشتر از آنچه حق دارد نمی گیرد، امام رضا (علیه السلام) در سیره عملی خویش در جهت تقویت عواطف و تکریم شخصیت حاضران در خانه و در جمع معاشران این گونه بود. یکی از یاران حضرت نقل می کند که شخصیتی برتر از امام رضا (علیه السلام) ندیدم. هرگز پای خویش را در مقابل همنشین خود دراز نمی کرد و پیش او تکیه نمی داد. به خدمت گزاران دشنام نمی گفت، صدایش به خنده بلند نمی شد و همواره با غلامان و زیر دستان خود کنار سفره غذا می نشست (26)، امام رضا (علیه السلام) می فرمود: اگر به کسی محبتی دارید، آن را آشکار کنید؛ زیرا اظهار دوستی نیمی از خردمندی است، بنابراین، زن و شوهر باید عواطف خود را علنی سازند و در این مورد از خجالت و شرمساری پرهیز کنند. از اموری که بر رونق و صفای خانه می افزاید، تلاوت قرآن کریم است. امام رضا (علیه السلام) می فرمود: در خانه هایتان برنامه ای برای تلاوت قرآن کریم ترتیب دهید که هرگاه در منزلی قرآن خوانده شود، امور اهلش سهل و آسان می گردد و خیر و برکتش بسیار شود (27).
 

یافته های پژوهش

1- در این مقاله یافته های مطالعاتی چهار اندیشمند در حوزه جامعه شناسی خانواده ذکر شد. سی کروا یکی از موضوعات اصلی خانواده ها در دنیای امروز را بدیشه سالمندی می داند.
اولریک زار نظر می گوید جهان امروز باید پدیده طلاق را مورد توجه جدی قرار دهد؛ زیرا این پدیده از حالت استثنایی به قاعده تبدیل شده است.
جیووانا روسی معتقد است سرمایه اجتماعی خانوادگی باید در کانون توجه قرار گیرد و در جهت تقویت آن تلاش بیشتری انجام شود؛ چون نقش مهمی در انسجام اجتماعی دارد و خانواده کانون شکل گیری سرمایه اجتماعی اولیه است.
و سرانجام اریک وایدمر معتقد است امروزه جمع های خانوادگی فرصت مناسبی است که از آن به صورت مطلوب باید بهره برد.
 
۲- سیره رضوی نشان می دهد که این آسیب ها از گذشته مورد توجه ائمه معصوم (علیهم السلام) بوده است. مثلا قبح طلاق، تأکید بر زندگی سالم خانوادگی و دوری از تنش ها به کرات در کلام ایشان دیده می شود.
هدف از تشکیل خانواده در اسلام، دست یابی به آرامش روانی و تکامل معنوی است. در عصر حاضر که خانواده دچار تحول شده است، توجه به رهنمودهای معصوم در ایجاد صمیمت در خانواده راهگشا است.
 
٣- خانواده در کشور ما با خانواده در دنیای غرب تفاوت بنیادین دارد. حاکمیت آموزه های دینی و غلبه سنت های حسنه در جامعه علی رغم تمامی تغییراتی که ایجاد شده است، می تواند عامل مهمی در پیش گیری از اقول خانواده باشد.
 
۴- تأمین معاش حلال و فراهم بودن امکانات زندگی برای اهل خانه در ایجاد آرامش و افزایش صمیمیت دخالت مهمی دارد. امام رضا (علیه السلام) از پیروان خود می خواست برای ایجاد گشایش در زندگی و رفاه اهل خانه بکوشند و بر زن و فرزند خود گشایش دهند. این موضوع در نگاه جامعه شناسان غربی به رفاه اقتصادی خانوادگی تعبیر شده است.
 
۵- امام رضا (علیه السلام) بصیرت در دین، اعتدال در زندگی اور بردباری در سختی ها و معایب را نشانه کمال در دین می دانست و بر نقش روزی حلال در زندگی خانوادگی تأکید داشت.
 
6- حفظ ارزش های دینی و توجه به توصیه های ائمه معصوم (علیهم السلام) و به کار بردن آنها در زندگی دنیای امروز راه گشاست. اگرچه شیوه های زندگی متحول شده است و افراد در دنیایی کاملا متفاوت با گذشته زندگی می کنند، اما پویایی دین و به ویژه فقه شیعه این امکان را فراهم می آورد که دین در شرایط کنونی نیز چاره ساز مشکلات باشد و نقش مهمی در بازسازی خانواده ایفا نماید.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- خانواده ها در دنیای امروز، ص۲۵
2- مفاهیم کلیدی در مطالعات خانواده، ص۱۰۲
3- مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص ۳۲
4- جامعه شناسی خانواده ایرانی، ص ۴۵
5-  Socio-Environment Aspects of Ageing and old Age،P.25
6- Aging and old age in the Content of Charging Cities, P24
7-  Socio-Environment Aspects of Ageing and old Age، P93
8- zantler2018 P.52
-9 Single Parents in Austria, Vienna, Federal Ministry of Labour، P73
10- Families Care and Work Facing the Challenges of Globalized word, P.23
- 11 The Narrow Road of Mothers and Daughters,University of Milan Press، P.94
12- Families Care and Work Facing the Challenges of Globalized word ،P.87
13-, Gendered Life Courss Between individualization and Standardization ،P.73
14- Family beyond Parents? P.69
15- جامعه شناسی خانواده ایرانی، ص ۳۲
16- رفتارهای اخلاقی و اجتماعی امام رضا (علیه السلام)، ص ۲۵
17- شب آفتابی خراسان، ص ۷۵
18- کلینی، ج ۵، ص ۳۶۶؛ درس هایی از زندگی امام رضا (علیه السلام)، ص۴۲
19- زندگی حضرت رضا، ص ۷۱
20- رفتارهای اخلاقی و اجتماعی امام رضا (علیه السلام)، ص ۷۱
21- کلینی، ج ۵ ص ۵۶۷
22- همان؛ داستان زندگی امام رضا (علیه السلام)، ص ۶۴
23- داستان هایی از کرامات امام رضا (علیه السلام)، ص ۲۲
24- منسوب به علی بن موسی (علیه السلام)، ص ۱۲۰۱؛ ولایت عهدی امام رضا (علیه السلام)، ص۹۴
25- صدوق، ج ۳، ص ۵۵۵
26- رفتارهای اخلاقی و اجتماعی امام رضا (علیه السلام)، ص ۴۲
27- امام رضا (علیه السلام) و ایران ، ص۷۵
 
منابع:
1- آدام اسمیت، جرمسی، زنان شاغل، مردان خانه دار، ترجمه محمدمهدی لبیبی، تهران، نشر علم، ۱۳۹۱ 
2- آذر، امیر اسماعیل، خورشید خراسان، تاریخ زندگی حضرت رضا(علیه السلام), انتشارات پنک، ۱۳۸۷
3- آزاد ارمکی، نقی، جامعه شناسی خانواده ایرانی، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۶ اعزازی، شهلا، جامعه شناسی خانواده با تأکید بر نقش و کارکرد خانواده در دنیای معاصر، تهران، انتشارات روشنگران، ۱۳۷۶
4- برناردز، میان، در آمدی به مطالعات خانواده، ترجمه حسین فاضبان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۶
5- بک گرنسهایم، الیزابت، خانواده ها در جهان امروز، ترجمه اقر افشار نادری و پیت ، انتشارات پایا، ۱۳۸۹ 
6- پارسا، محسن، شب آفتابی خراسان، انتشارات سیاه، ۱۳۸۶
7- جعفری، علیرضا، مناظره امام رضا (علیه السلام) با دانشمندان غیر مسلمان، انتشارات نبوغ،1381
8- چنارانی، محمد علی، رفتارهای اخلاقی و اجتماعی امام رضا (علیه السلام)، انتشارات عروج اندیشه، ۱۳۸۳
9 - چیل، دیوید، خانواده ها در دنیای امروز، ترجمه محمدمهدی بیسی، تهران، نشر افکار، ۱۳۸۸
10- حکیمی، محمد، جامعه شناسی خانواده ایرانی ، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۸۷
- 11 خراسانی، مهدی، چهل داستان از کرامات حضرت رضا(علیه السلام)، انتشارات ولایت, 1385
12- رجبی، امیر عباس، امام رضا (علیه السلام) و ایران، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، ۱۳۸۳
13- ساروخانی، باقر، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۸۹
14- طالعی، عبدالحسین، درس هایی از زندگی امام رضا (علیه السلام) ، انتشارات نیا، ۱۳۸۱
15- کفاش، حمیدرضا، زندگی حضرت رضا، انتشارات عابد، ۱۳۸۳
16- گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، ترجمه ناصر موقفیان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۱
17- لبیبی، محمد مهدی و لیدا حیدری، جامعه شناسی تاریخی ازدواج، نشر علم، ۱۳۹۲
18- مرتضوی، محمد، ولایت عهدی امام رضا (علیه السلام)، بنیاد پژوهش های اسلامی، ۱۳۸۷
19- مک کارتی، جین ریبنز، مفاهیم کلیدی در مطالعات خانواده، ترجمه محمدمهدی البیبی، تهران، نشر علم، ۱۳۹۰
20- ملا محمدی، مجید، داستان زندگی امام رضا (علیه السلام)، مشهد انتشارات به تشر، ۱۳۸۵
21- هولمز، ماری، جنسیت و زندگی روزمره ترجمه محمد مهدی نیی، تهران، نشر افکار، ۱۳۸۹
22- یزدی، علی، داستان هایی از کرامات امام رضا (علیه السلام)، انتشارات نجبا، ۱۳۸۱
23- Roosi Giovanna (2007). Family, Work and Welfare Policies, Challenges and Perspectives in East Europe. Routleer.
24- Rossi Giovanna (2009). The Narrow Road of Mothers and Daughters,University of Milan Press.
25- Rossi Giovanna (2012). Families Care and Work Facing the Challenges of Globalized word, Italian Sociological Association.
26- Sykorova Dana (2012), Socio-Environment Aspects of Ageing and old Age, Bratislava, Slovenska Pub.
27- Sykorova, Dana (2011). Aging and old age in the Content of Charging Cities, European Sociological Association, Geneva.
28- Widmer Erie (2013). Gendered Life Courss Between individualization and Standardization, European Approach Applied to Switzerland, Smith Pub.
29- Widmer Erie (2010). Family Configurations: A Structural Approach toFamily Diversity, Spt. Puh.
30-Widmer Erie (2012). Family beyond Parents? An exploration of FamilyConfiguration and Psychological Abjustment in Young Adults, Research.in Families, McMillan, Pub.
31- Zartler Ulrike (2011), Single Parents in Austria, Vienna, Federal Ministry of Labour.
32- Zantler Ulrike (2009). Focus on Families, Austrian Federal Ministry of Economy
 
منبع: مجموعه مقالات مطالعات خانواده در سیره رضوی، تدوینگر: اکرم جواد نعمتی، نویسنده: دکتر محمد مهدی لبیبی، انتشارات بنیاد فرهنگی و هنری امام رضا علیه السلام، مشهد، 1391ش، صص 220-187
نسخه چاپی