سوره نوح

نام‌گذاری سوره نوح

نام‌گذاری این سوره به نام «‌نوح‌» را به دلیل شرح داستان حضرت نوح(علیه السلام) از ابتدا تا انتهای این سوره دانسته‌اند.
 

محل و ترتیب نزول

سوره نوح جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، هفتاد و یکمین سوره‌ای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

این سوره در چینش کنونی مُصحَف نیز هفتاد و یکمین سوره است و در جزء ۲۹ قرآن جای دارد.
 

تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره نوح ۲۸ آیه، ۲۲۷ کلمه و ۹۶۵ حرف دارد و از نظر حجم جزو سوره‌های مفصلات (سوره‌های نسبتا کوچک فرآن) است.

این سوره را در شمار سوره‌های ممتحنات نیز آورده‌اند که گفته شده این سوره‌ها با سوره ممتحنه تناسب محتوایی دارند.
 

آیات مشهور

دو آیه ۴ و ۲۸ سوره نوح درباره تاخیر زمان مرگ و طلب غفران برای خود و مؤمنان از آیات مشهور و نامدار این سوره است.
 
آیه تأخیر اجل (۴)
«یَغْفِرْ‌ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرْ‌کُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ إِنَّ أَجَلَ اللَّـهِ إِذَا جَاءَ لَا یُؤَخَّرُ‌ لَوْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ﴿۴﴾»

(ترجمه: [تا] برخى از گناهانتان را بر شما ببخشاید و [اجل‌] شما را تا وقتى معین به تأخیر اندازد. اگر بدانید، چون وقت مقرر خدا برسد، تأخیر بر نخواهد داشت.)
به تأخیر افتادن اَجَل یا زمان مرگ انسان از مباحث کلامی است که ذیل آیه چهارم سوره نوح به آن پرداخته شده است.

در این آیه خطاب به مشرکان آمده است در صورت ایمان به اصول سه‌گانه دعوت حضرت نوح(علیه السلام) گناهان شما بخشیده و اجل شما به تأخیر می‌افتد.

بسیاری از مفسران شیعی طبق مفاد این آیه «اجل» را به «اجل معلق» و‌ اجل مسمی یا «اجل نهایی» و به تعابیر دیگر به اجل نزدیک و دور یا اجل مشروط و اجل مطلق تقسیم کرده‌اند؛ بر این اساس «اجل معلق» به وسیله راهکارهایی از جمله استغفار قابل تأخیر است و اجل نهایی که از آن به «اجل الله» نیز تعبیر شده، حتمی است و قابل تغییر نیست.

علامه طباطبایی تأخیر مرگ تا اجلى معین را در این آیه، نتیجه عبادت خدا، تقوى و اطاعت رسول دانسته و اینکه به کفار وعده داده شده اگر صاحب ایمان و تقوا و اطاعت شوند، اجل کوتاه‌ترشان را تا اجل مسمى به تأخیر مى‌‏اندازد.

تأخیر اجل مورد تایید روایات نیز واقع شده است. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است «مَنْ یَمُوتُ بالذُنوب أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بالآجال وَ مَنْ یَعیشُ بالإحْسان أَکْثَرُ ممَّن یَعیشُ بالأَعمار؛ آنها که بر اثر گناهان مى‏‌میرند بیش از آنها هستند که به مرگ الهى از دنیا مى‌روند و کسانى که بر اثر نیکوکارى عمر طولانى پیدا مى‏‌کنند بیش از کسانى هستند که بر اثر عوامل طبیعى عمرشان زیاد مى‌‏شود».

سوره نوح
 
آیه طلب غفران (۲۸)
آیه ۲۸ سوره نوح درباره طلب غفران برای خود، والدین و مؤمنان از دعاهای قرآنی مشهوری است که در قنوت نماز نیز خوانده می‌شود.

«رَّ‌بِّ اغْفِرْ‌ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَارً‌ا﴿۲۸﴾»

(ترجمه: پروردگارا، بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنى که در سرایم درآید و بر مردان و زنان با ایمان ببخشاى و جز بر هلاکت ستمگران میفزاى.)

طلب آمرزش از سوی حضرت نوح(علیه السلام) را به دلیل امکان ترک اولایی دانسته‌اند که ممکن است از سوی او سر زده باشد همچنانکه اولیاء الله بعد از همه تلاشی که در راه خدا از خود نشان می‌دهند باز خویش را مقصر می دانند تا هرگز گرفتار غرور نشوند.

علامه طباطبایی منظور از «ولمن دخل بیتی» را اقوام و خویشان مؤمن و منظور از «و للمومنین و المومنات» را همه مران و زنان مؤمن تا روز قیامت دانسته است. به نظر وی واژه تبار اشاره به هلاکتی است که در آخرت باعث عذاب اخروی و در دنیا باعث نابودی می‌گردد. 1
 

آثار و برکات سوره نوح

آثار و برکات این سوره شامل:
 
1) رهایی از اسارت
در خواص و آثار این سوره مبارکه از امام صادق علیه السلام روایت است: هر کس سوره نوح را قرائت نماید اگر در بند و اسارت یا زندان باشد راه برون شدنش آسان می شود و اگر برای سفر باشد در گشایش و بهره وری برای او باز می شود تا اینکه به خانه اش بازگردد.
 
2) بهبود وضعیت مالی
امام جواد علیه السلام نیز به یکی از یارانشان فرمودند تا برای رفع بدی حال و سختی وضعیت مالی بر قرائت این سوره مداومت نماید.
 
3) برآورده شدن حاجات
از مرحوم کفعمی در مصباح نقل شده است هر کس که بر قرائت سوره نوح مداومت ورزد و شب و روز آن را بخواند و انگاه در پی حاجتی روان شود حاجتش برآورده می شود.

امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: هر کس بر قرائت سوره نوح مداومت کند پیش از مردن جایگاه خود را در بهشت خواهد دید و اگر هنگام طلب حاجتی خوانده شود به اذن خداوند حاجتش برآورده می شود.
 
4) جهت فرزند دار شدن
از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است:که مردی از کمی فرزند به امام شکوه نمود.

امام به ایشان فرمود: سه روز بعد از نماز عشا و صبح این کارها را انجام دهد:

70 مرتبه سبحان الله،

70 مرتبه استغفرالله،

و این اذکاررا ختم کند به آیات 12-10 سوره نوح. و در شب سوم با همسرت تماس برقرار کن خداوند به تو فرزندی عنایت خواهد کرد. 2

سوره نوح
 

داستان سوره نوح

داستاان و موضوع این سوره به شرح زیر است:
 
قال یا قوم انی لکم نذیر مبین ان اعبدوا اللّه و اتقوه و اطیعون
این آیه شریفه رسالت نوح علیه السلام را به طور اجمال و تفصیل بیان می کند، جمله (انی لکم نذیر مبین)، به طور اجمال و جمله (ان اعبدوا الله...) به طور تفصیل.

و اگر کلمه (قوم) را به ضمیر راجع به خودش اضافه کرد و گفت (یا قومی) که جمله (یاقوم) مخفف آن است، برای این بود که اظهار دلسوزی و مهربانی کند، و خواست بفرماید شما همگی مردم منید، و مجتمع قومی ما، من و شما را یکجا جمع کرده، بدی و ناراحتی شما مرا هم ناراحت می کند، و من برای شما جز خیر و سعادت چیزی نمی خواهم، به همین جهت شما را از عذابی که پشت سر دارید هشدار می دهم.

در جمله (ان اعبدوا الله) ایشان را به توحید در عبادت می خواند، چون مردم نوح بت پرست بودند، و مذهب و ثنیت (بت پرستی) داشتند، که اجازه نمی دهد مردم خدای تعالی را بپرستند، نه به تنهایی، و نه با غیر، بلکه تنها مجازند با پرستش بتها ارباب بتها را بپرستند، تا آن ارباب که مستقیما خدا را می پرستند، نزد خدا شفاعت ایشان کنند در حقیقت عبادت پرستندگان خود را روی عبادت خود نهاده تحویل خدا دهند و اگر این مذهب اجازه پرستش خدای تعالی را می داد حتما خدا را به تنهایی می پرستیدند، پس دعوت چنین مردمی به عبادت خدا در حقیقت دعوت به توحید در عبادت است.

و جمله (واتقوه) دعوتشان را به اجتناب از گناهان کبیره و صغیره است، یعنی شرک و پایین تر از شرک، و انجام اعمال صالحه ای که انجام ندادنش گناه است.

و جمله (واطیعون) دعوتشان به اطاعت از خودش است، و اطاعتشان از او مستلزم این است که رسالتش را تصدیق نموده، معالم دین خود را و دستور یکتاپرستی را از او بگیرند، و این دستورات را سنت حیاتی خود قرار دهند. پس جمله (ان اعبدوا اللّه و اتقوه و اطیعون)، ایشان را به اصول سه گانه دین دعوت می کند. جمله اول یعنی و (اعبدوا الله) به توحید، و جمله و (اتقوه) به تصدیق معاد که اساس تقوی است دعوت می کند، چون اگر معاد و حساب و جزای آن نبود، تقوای دینی معنای درستی نمی داشت، و جمله (واطیعون) به تصدیق اصل نبوت که همان اطاعت بی چون و چرا است می خواند.
 
قال رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا فلم یزدهم دعائی الا فرارا
گوینده این سخن نوح علیه السلام است، و منظور از اینکه گفت: شب و روز ایشان را خواندم این است که به عبادت خدا و تقوی و طاعت رسولشان خواندم، و خواندن در شب و روز کنایه است از اینکه دائما و به طور خستگی ناپذیر خواندم.

(فلم یزدهم دعائی الا فرارا) - یعنی فرار از اجابت دعوتم، پس تعبیر به (فرار) استعاره از تمرد و نپذیرفتن است، در این جمله زیادتر شدن فرارشان را به دعوت خود نسبت داده و گفته دعوت من فرار ایشان را زیادتر کرد، و این برای آن است که در دعوت آن جناب شائبه سببیت هست، چون وقتی خیر در غیر مورد صالح واقع شود، خود آن مورد و محل به خاطر فسادی که دارد آن خیر را فاسد نموده، شرش می سازد، همچنان که خود قرآن درباره صفت خود می فرماید: (و ننزل من القران ما هوشفا و رحمة للمؤ منین و لا یزید الظالمین الا خسارا).
 
و انی کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم فی اذانهم و استغشوا ثیابهم...
در این آیه مغفرت را هدف دعوت قرار داده، با اینکه هدف دعوت نخست ایمان آوردن ایشان، و سپس مغفرت خدا است، و این برای آن بود که خواسته به خیر خواهی خود برای آنان اشاره کند، و بفهماند که اگر دعوتشان می کند منظورش تنها و تنها تامین خیر دنیا و آخرت ایشان است.

(جعلوا اصابعهم فی اذانهم) - معنایش این نیست که حقیقتا انگشت در گوش خود کردند، بلکه این تعبیر کنایه است از اینکه از شنیدن دعوت او استنکاف ورزیدند، و معنای جمله (و استغشوا ثیابهم)، هم هر چند این است که جامه خود بسر کشیدند تا مرا نبینند، و سخنم را نشنوند، ولی این تعبیر هم کنایه است از تنفر آنان و گوش ندادنشان به سخن وی.

(و اصروا و استکبروا استکبارا) - یعنی در امتناع از گوش دادن اصرار ورزیدند، و از شنیدن سخنم و پذیرفتن دعوتم استکبار نمودند، استکباری عجیب.
 
ثم انی دعوتهم جهارا
کلمه (ثم - سپس) بعدیت و تاخیر را می رساند، و در اینجا بعدیت و تاخیر مرتبه ای را می رساند، البته مرتبه از نظر کلام، و معنایش این است که اول به آرامی و بعدا به بانگ بلند (جهارا) دعوتشان کردم.
 
ثم انی اعلنت لهم و اسررت لهم اسرارا
اعلان و اسرار دو واژه مقابل همند، اولی به معنای اظهار، و دومی به معنای اخفا است، و ظاهر سیاق این است که مرجع ضمیر (لهم) در هر دو جا یکی است. در نتیجه معنای آیه این است که: من آنان را، هم سری دعوت کردم و هم علنی، یکبار علنی بار دیگر سری، تا در دعوتم همه راههایی را که ممکن است موثر باشد رفته باشم.
 
فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا... انهارا
در این جمله دعوت قوم را به اینکه استغفار کنید تعلیل کرده به اینکه: (آخر پروردگارتان غفار است)، و (غفار) که صیغه مبالغه است، معنای کثیر المغفره را می دهد، و می فهماند علاوه بر اینکه کثیر المغفره است، مغفرت سنت مستمری او است.
 
قال نوح رب انهم عصونی و اتبعوا من لم یزده ماله و ولده الا خسارا
در اینجا نوح علیه السلام به شکایتی که قبلا از قوم خود می کرد برگشته، قبلا به طور تفصیل گفته بود که: من چگونه قومم را دعوت کردم و به آنان چه مطالبی گفتم، گاهی به بانگ بلند، گاهی آهسته، (تا آخر آیات) و قبل از این تفصیل به طور اجمال هم شکایت کرده و گفته بود که: (رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا فلم یزدهم دعائی الا فرارا).

پس اینکه دوباره به طور اجمال شکوه کرد، خواسته است بفهماند: بزرگان قومش و توانگران عیاش، مردم را علیه او می شورانند، و بر مخالفت و آزار او تحریک می کنند. و معنای اینکه گفت: (من لم یزده ماله و ولده الا خسارا)، و در آن مال و ولد را مایه خسران شمرد - با اینکه قبلا آن دو را از نعمتها شمرده بود - این است که آن مال و ولدی که از نعمت توست، و واجب است شکرش بجا آورده شود، در این گونه افراد جز زیادتر شدن کفر ثمره ای نبخشید، و به همین جهت مستوجب خسران از رحمت تو شدند.
 
و مکروا مکرا کبارا
کلمه (کبار) اسم مبالغه از کبر است، یعنی مکر کردند مکری بسیار بزرگ.
 
و قالوا لا تذرن الهتکم و لا تذرن ودا و لا سواعا و لا یغوث و یعوق و نسرا
سفارش همان بزرگان قوم به مردم است، که خدایان خود را از دست ندهید، و به خاطر نوح دست از عبادت آنها بر ندارید.

و اسامی نامبرده در آیه، یعنی ود و سواع و یغوث و یعوق و نسر، نام پنج بت از بتهای آنان است که از سایر بت ها مورد احترام بیشتری بوده، و به پرستش آنها اهتمام بیشتر می ورزیدند، و به همین جهت بعد از سفارش به تمسک به همه آلهه، نام خصوص این پنج بت را بردند و بعید نیست اینکه اول نام ود را بردند و بعدا سواع و یغوث را با (لا) ی تاکید نفی ذکر کردند، بدین جهت بوده که ود نزد آنان از سایر نامبرده ها مهم تر بوده - و خدا داناتر است.
 
و قد اضلوا کثیرا و لا تزد الظالمین الا ضلالا
ضمیر در (اضلوا) به همان روسا بر می گردد که قوم از آنان پیروی می کردند و همین معنا این احتمال را تایید می کند که در جمله (و مکروا) و جمله (و قالوا لا تذرن الهتکم) نیز ضمیر به آنان بر می گردد. ولی بعضی از مفسرین گفته اند: ضمیر مذکور به (اصنام) که مایه گمراهی مردم بودند بر می گردد، لیکن این احتمال خالی از بعد نیست.

و جمله (و لا تزد الظالمین الا ضلالا) نفرین نوح علیه السلام به آنان است، از خدا می خواهد گمراهیشان را بیشتر کند، البته این گمراهی ابتدایی نیست، بلکه مجازاتی است، پس آن جناب در این نفرین خود از خدا می خواهد کفار را به جرم کفر و فسقشان مجازات کند، البته این غیر آن نفرینی است که در آیات بعد کرده و از خدا هلاکتشان را خواسته. 3

پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.emadionline.com
3.www.ommolketab.ir
نسخه چاپی