سوره بلد

نامگذاری سوره بلد

سوره بلد با سوگند به «بَلَد» آغاز می‎شود و به همین سبب بلد نامگذاری شده است.

بلد به معنای سرزمین است و در اینجا اشاره به سرزمین مکه دارد.
 

محل و ترتیب نزول

سوره بلد جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول سی و پنجمین سوره‌ای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

این سوره در چینش کنونی مصحف، نودمین سوره است و در جزء سی‌ام قرار دارد.
 

تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره بلد ۲۰ آیه، ۸۲ کلمه و ۳۴۳ حرف دارد. این سوره جزو سوره‌های مُفَصَّلات و از سوره‌هایی است که با سوگند آغاز می‌شوند.
 

متن و ترجمه سوره بلد

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ

لَا أُقْسِمُ بِهَـٰذَا الْبَلَدِ ﴿١﴾ وَأَنتَ حِلٌّ بِهَـٰذَا الْبَلَدِ ﴿٢﴾ وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴿٣﴾ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿٤﴾ أَیَحْسَبُ أَن لَّن یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ ﴿٥﴾ یَقُولُ أَهْلَکْتُ مَالًا لُّبَدًا ﴿٦﴾ أَیَحْسَبُ أَن لَّمْ یَرَهُ أَحَدٌ ﴿٧﴾ أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَیْنَیْنِ ﴿٨﴾ وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ﴿٩﴾ وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ ﴿١٠﴾ فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿١١﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿١٢﴾ فَکُّ رَقَبَةٍ ﴿١٣﴾ أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ ﴿١٤﴾ یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿١٥﴾ أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿١٦﴾ ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ ﴿١٧﴾ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ ﴿١٨﴾ وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿١٩﴾ عَلَیْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةٌ ﴿٢٠﴾

به نام خداوند رحمتگر مهربان

سوگند به این شهر، (۱) و حال آنکه تو در این شهر جاى دارى؛ (۲) سوگند به پدرى [چنان‌] و آن کسى را که به وجود آورد؛ (۳) براستى که انسان را در رنج آفریده‌ایم. (۴) آیا پندارد که هیچ کس هرگز بر او دست نتواند یافت؟ (۵) گوید: «مال فراوانى تباه کردم.» (۶) آیا پندارد که هیچ کس او را ندیده است؟ (۷) آیا دو چشمش نداده‌ایم؟ (۸) و زبانى و دو لب. (۹) و هر دو راه [خیر و شر] را بدو نمودیم. (۱۰) و[لى‌] نخواست از گردنه [عاقبت‌نگرى‌] بالا رود! (۱۱) و تو چه دانى که آن گردنه [سخت‌] چیست؟ (۱۲) بنده‌اى را آزادکردن، (۱۳) یا در روز گرسنگى، طعام‌دادن: (۱۴) به یتیمى خویشاوند، (۱۵) یا بینوایى خاک‌نشین. (۱۶) علاوه بر این از زمره کسانى باشد که گرویده و یکدیگر را به شکیبایى و مهربانى سفارش کرده‌اند؛ (۱۷) اینانند خجستگان. (۱۸) و کسانى که به انکار نشانه‌هاى ما پرداخته‌اند، آنانند ناخجستگان شوم. (۱۹) بر آنان آتشى سرپوشیده احاطه دارد. (۲۰). 1

سوره بلد
 

فضائل و خواص سوره بلد

رسول اکرم(صلی اله علیه و آله) می‌فرماید: هر کس این سوره‌ی مبارکه را تلاوت کند خداوند او را از خشم و غضب خود در روز قیامت و از عقبات هولناک و مخوف آن مصون خواهد داشت.

و از حضرت امام صادق(علیه السلام) مروی است کسی که آن را در نماز واجب بخواند در دنیا از صالحان شناخته می‌شود و در آخرت از کسانی است که در درگاه خداوند مقام و منزلتی داشته و از رفقای پیامبران و شهدا و صالحان خواهد بود.

و در خبر است کسی که این سوره‌ی مبارکه را بسیار بخواند چون برق بر صراط خواهد گذشت.

و در خـواص آن حضرت امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: کسی که وارد شهری شود و این سوره‌ را سه بار بخواند به یاری حق از وبا و سایر بلاهای آنجا ایمن خواهد بود.

دیگر از خواص آن جهت قطع گریه طفل چنانچه سوره‌ی مبارکه را بنویسند و به‌ همراه او بگذارند طفل آرام می‌گردد.

همچنین اگر آن را در حین تولّد نوزاد بر او ببندند آن طفل به ‌یاری حق‌تعالی از عیب و نقص سالم می‌ماند.
 

شأن نزول و محتوای سوره بلد

این سوره در عین کوتاهی، حقایق بزرگی را در بردارد:

1. در قسمت اول این سوره بعد از ذکر سوگندهای پرمعنایی اشاره به این حقیقت شده که زندگی انسان در عالم دنیا همواره توام با مشکلات و رنج است. تا از یکسو خود را برای رفتن به جنگ مشکلات آماده سازد و از سوی دیگر انتظار آرامش و آسودگی مطلق را در این جهان از سر بیرون کند، آرامش مطلق تنها در زندگی آخرت امکان پذیر است و بس.

2. در بخش دیگری از این سوره قسمتی از مهمترین نعمتهای الهی را بر انسان می شمرد و سپس به ناسپاسی او در مقابل این نعمتها اشاره می کند.

3. در آخرین بخش این سوره مردم را به دو گروه أصحاب المیمنة و أصحاب المشئمة تقسیم کرده و گوشه ای از صفات اعمال گروه اول (مؤمنان صالح) و سپس سرنوشت آنها را بیان می کند و بعد به نقطه مقابل آنها یعنی کافران و مجرمان و سرنوشت آنها می پردازد.

تعبیر آیات سوره بسیار قاطع و کوبنده، جمله بندیها کوتاه و پرطنین و الفاظ بسیار مؤثر و گویاست و شکل آیات و محتوا نشان می دهد که این سوره از سوره های مکی است.

سوره بلد
 

داستان سوره بلد

در مجمع البیان در تفسیر آیه (و انت حل بهذا البلد) نقل می کند که بعضی گفته اند معنایش این است که: تو در این شهر محل (به ضمه میم در مقابل محرم) هستى، و مراد این است که برای تو حلال است که هر کس را که از کفار بخواهی به قتل برسانى، و این فرمان مربوط به روز فتح مکه است که آن جناب مامور به قتال با کفار بود، و خدای تعالی قتال و کشتن کفار را برایش حلال کرد، و خود آن حضرت فرمود: این عمل برای احدی قبل از من حلال نبود، و برای احدی بعد از من نیز حلال نخواهد شد، و برای من نیز بیش از ساعتی از روز حلال نشده، (نقل از ابن عباس و مجاهد و عطاء).

و نیز در ذیل همین آیه نقل کرده که بعضی گفته اند: معنای آیه (لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد) این است که: من دیگر به این شهر سوگند نمی خورم که تو در آن حلال و بی حرمت شدى، و با اینکه مردمش پاس حرمت عرض تو را نگه نداشتند، دیگر این شهر هم حرمتی ندارد، (نقل از ابی مسلم). و نیز از امام صادق علیه السلام روایت شده.

سپس می گوید: قریش احترام مکه را رعایت می کردند، ولی حرمت محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم را پاس نمی داشتند، و بدین جهت بود که خدای تعالی فرمود: (لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد)، و منظورش این است که مردم این شهر تو را در این شهر بی حرمت کردند، رسالتت را تکذیب نموده دشنامت گفتند، با اینکه اگر کسی پدرشان را می کشت آن قاتل را تعقیب و دستگیر نمی کردند، قاتلان شاخه ای از درخت حرم را به گردن می انداختند و از خطر انتقام ایمن می شدند، و لیکن رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را (که حرمت مکه به طفیل وجود او بود)، بی احترامی می کردند آن هم به نحوی که با هیچ کس آنطور بی حرمتی روا نمی داشتند، و لذا خدای تعالی این رفتار را بر آنان خرده گرفت.

باز در همان کتاب در تفسیر آیه (و والد و ما ولد) نقل کرده که بعضی گفته اند: منظور از والد حضرت آدم، و از (ماولد) همه انبیاء و اوصیای انبیاء و پیروان ایشان است، نقل از امام صادق علیه السلام.

مؤلف: چند معنایی که نقل شد از طرق اهل سنت هم در احادیثی موقوف روایت شده است.

و قمی هم دو معنای اخیر را در احادیثی که نه سند دارد و نه نام امام برده شده آورده است.

و نیز در تفسیر قمی در ذیل آیه (یقول اهلکت مالا لبدا) گفته: کلمه (لبد) به معنای مجتمع است.

و در مجمع البیان در تفسیر همین آیه از مجاهد نقل کرده که گفته است: صاحب این سخن حارث بن نوفل بن عبد مناف بود، و قصه چنین بود که گناهی را مرتکب شد و از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم راه چاره پرسید، حضرت فرمود تا کفاره دهد. حارث گفت ای وای از روزی که بدین محمد در آمدم همه اموالم در کفارات و انفاقات از بین رفت.

روایاتی در ذیل (هدیناه النجدین) و درباره اطعام مسکین و آزاد کردن برده و باز در مجمع البیان است که شخصی به امیر المؤ منین علیه السلام عرضه داشت بعضی پنداشته اند که منظور از کلمه (نجدین) در آیه (و هدیناه النجدین) دو پستان مادر است فرمود: نه چنین نیست بلکه منظور خیر و شر است.
و در اصول کافی به سند خود از حمزه بن محمد از امام صادق علیه السلام روایت کرده که از آن جناب پرسیدم: معنای (و هدیناه النجدین) چیست؟ فرمود: راه خیر و راه شر.

مؤلف: در الدر المنثور هم این معنا به چند طریق از علی علیه السلام و انس و ابی امامه و دیگران از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل شده. و قمی هم آن را در تفسیر خود آورده، اما بدون سند و بدون ذکر امام.

و در کافی به سند خود از جعفربن خلاد روایت کرده که گفت: امام ابو الحسن رضا علیه السلام را رسم چنین بود که وقتی غذا می خورد ظرفی در کنار سفره اش می گذاشت، و نخست از بهترین طعامی که برایش آورده بودند بر می داشت و در آن ظرف می گذاشت، آنگاه دستور می داد آن را به مسکینان بدهند، بعد این آیه را می خواند: (فلا اقتحم العقبه).

و سپس می فرمود: خدای عزوجل می دانست که همه مردم قادر بر بنده آزاد کردن نیستند، و لذا راه دیگری به سوی بهشت برایشان باز کرد، و آن اطعام مسکین است.

و در مجمع البیان روایتی رسیده که اوائل سندش ذکر نشده، و آخر سندش براء بن عازب است که گفته: مردی عرب نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم شد و عرضه داشت: یا رسول اللّه مرا علمی بیاموز که داخل بهشتم کند. فرمود: اگر من کمتر سخن گفتم و منبر را زود ختم کردم تو در عوض مساله خود را پرسیدى، یا بنده ای را آزاد کن و یا رقبه ای را فک کن. عرضه داشت: مگر این دو یکی نیستند؟ فرمود: نه، عتق رقبه این است که انسان همه بهای آن را خودش به تنهایی بپردازد، و فک رقبه این است که دیگری را در پرداختن بهایش کمک کند. و سوم آشتی کردن با کسی که از ارحام است و به تو ستم کرده.

و اگر این هم نشد گرسنه ای را سیر و تشنه ای را سیراب کنی، امر به معروف و نهی از منکر کنی، اگر این را هم نتوانستی زبانت را باز بداری مگر از خیر.

و در تفسیر قمی در ذیل آیه (او مسکینا ذا متربه) می گوید: یعنی مسکینی که جامه خوابی ندارد که او را از آلودگی به خاک نگه بدارد. 3

پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.rasekhoon.net
3.www.ommolketab.ir
نسخه چاپی