معرفی تفسیر انوارالعرفان

شناسنامه تفسیر

نام معروف: انوارالعرفان
مؤلف: دکتر ابوالفضل داورپناه اردبیلی
تولد: ۱۳۰۵ش
وفات: ۱۳۸۴ش
تعداد مجلدات: ۱۶جلد
مشخصات نشر: تهران، انتشارات کتابخانه صدر از سال ۱۳۶۰ش به بعد تا ۱۳۸۰ش.


معرفی مفسر و تفسیر

از نویسندگان و ادبای معاصر آذربایجانی اردبیلی که دارای تحصیلات حوزه ای و دانشگاهی و با سوابق روزنامه نگاری است. وی فرزند محمدحسین، متولد ۱۳۰۵ در اردبیل است. پس از تحصیلات ابتدایی، به دلیل علاقه در سال ۱۳۱۹ به علوم دینی روی آورد و در مدرسه ملا ابراهیم اردبیل شروع به تحصیل کرد و از سال ۱۳۲۴ به زنجان آمد و تحصیلات سطح متوسطه خود را در این شهر گذراند و کتبی چون شرح لمعه و رسائل خواند. داورپناه، پس از آن در سال ۱۳۲۶ به شهر قم کوچ کرد و با اتمام سطح عالی به درس خارج رفت و در مدت اندکی که در شهر قم زیست، از اعلام آن دوره حوزه علمیه قم، همچون آیت الله بروجردی و دیگران استفاده برد. سپس به اردبیل زادگاه خود بازگشت و در مسجد جامع تا ۱۳۳۲ مشغول تدریس گردید.
 
حوادث و اتفاقات ایام او را به تهران کشاند و وارد دانشکده الهیات شد، پس از اخذ لیسانس الهیات و فوق لیسانس علوم تربیتی دانشسرای عالی، در کنکور دکترای دانشکده الهیات شرکت نمود. با مرحوم شهید بهشتی (م ۱۳۶۰) در این مقطع هم دوره بود، سپس هیجده سال در تهران رئیس دبیرستان بود و در سال ۱۳۵۶ بازنشسته شد، البته مدتی در تهران مدیر داخلی و سردبیر روزنامه انتقام ملت و آزادی ایران بود، مدتی هم در اردبیل مدیر داخلی و سردبیر روزنامه شعاع سبلان بود. او اهل ادب و دارای قریحه شعر بود و به گفته خودش پنجاه سال قبل دیوان شعری مانند اشعار حافظ تنظیم نموده که در روزنامه های تهران و اردبیل بعضی از آنها چاپ شده است.(1) و چون در ادبیات عرب بیشتر زحمت کشیده و تدریس کرده بوده، متخلص به ادیب العلماء هم شده است. به جز این تفسیر، آثار دیگری نیز دارد، مثلا پنجاه سال قبل کتابی به زبان عربی درباره نماز به نام اخبار الصلوة نوشته و در اردبیل چاپ نموده است.
 
علاقه او به قرآن و استخراج نکات ادبی باعث شد که از همان ایام جوانی به تدریس قرآن روی آورد و از سال ۱۳۲۶ش در محافل و مجالس دینی، تفسیر قرآن در اردبیل تدریس کند و زمینه های تألیف تفسیر انوارالعرفان فراهم شود، هر چند به گفته خودش سرآغاز نوشتن آن از سال ۱۳۶۰ش بود و در طرح خودش این بوده که آن را به شصت جلد برساند، اما عمر به او کفاف نداد و فقط ۱۶جلد از این تفسیر را تا انتهای سوره انفال را به نگارش در آورد و یادداشت ها و طرح مجلدات بعدی مانند بسیاری از تفاسیری که ناقص نگارش یافتند در آرزوی مفسران آن باقی ماند و به منصه ظهور نرسید. سرانجام پس از عمری تدریس و تعلیم و تلاش علمی در اردیبهشت ماه ۱۳۸۴ش، دار فانی را بدرود گفت.
 
این تفسیر به زبان فارسی نوشته شده، مطالب تفسیر شامل ترجمه فارسی، همراه با شرح آیات با نثر، ترجمه و شرح آیات با نظم، بیان شأن نزول، کاوش های واژگانی، توضیحات و وجوه تفسیری آمده است. این تفسیر گرچه به زبان ساده نگاشته شده، اما مطالب علمی و آموزشی و ارشادی آن قابل توجه است.
 
مفسر مقدمه ای درباره آشنایی با قرآن، موانع فهم معانی، قاریان قرآن، فضیلت و ثواب قرائت، نام های قرآن، شماره آیات، تعداد حروف و کلمات، معنای تأویل و تفسیر، بحثی درباره محل نزول قرآن و سوره های مکی و مدنی و برخی اصطلاحات تفسیر نگاشته و اطلاعاتی در جهت توضیح و آشنایی با تفسیر و قرآن ارائه داده است.
 
روش تفسیر در بیان نکات و ارائه مطالب به این گونه است که در ابتدای هر سوره، اطلاعاتی در زمینه تعداد حروف سوره، تعداد کلمات آن، تعداد آیات، تعداد رکوع، ترتیب نزول سوره، ترتیب تنظیم سوره در فهرست ترتیبی سوره ها و مکی یا مدنی بودن آن ارائه میدهد؛ سپس از آن آیاتی از سوره را که قصد ترجمه و شرح آنها را دارد، آورده به ترجمه و شرح منظوم توأم با نثر یک به یک آنها می پردازد. این بخش از تفسیر به ویژه در مجلدات اخیر تفسیر جالب توجه است. همان محتوای شرح گونه را با نظمی نه چندان جذاب تکرار میکند.
 
به عنوان نمونه در تحلیل اجتماعی بخش هایی از معارف در تفسیر: «لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَصْنَعُونَ» (2)، این گونه استفاده می برد. «خداوند متعال در این آیه شریفه دانشمندان یهود را مورد سرزنش قرار داده و آنان را توبیخ می کند با این که میان پیروان آنها رذائل شیوع یافته و رشوه و ربا خواری در میان آنان شایع گشته است. با اینکه قبح آن را می دانند، چرا آنها را منع نمی کنند، در صورتی که ربانیون و احبار، پاسبانان دین و شریعتند و اگر آنان از نگاهداری دین و شریعت باز ایستند چه کس این کار را خواهد کرد و اجتماعی که دانشمندان دین و نگاهبانان شریعت آن از امر به معروف و نهی از منکر دم فرو بندند به چه صورت در خواهد آمد. اینک می فرماید: چرا علمای دین و فقهای ربانی اهل انجیل و روحانیان اهل تورات این بدکاران را از ارتکاب گناه و گفتار بد از نفاق ورزی و، دروغگوئی و تحریف کتب آسمانی و خوردن رشوه و مال حرام منع و جلوگیری نمی کنند». (3)
 
او پس از این که ترجمه و شرح تک تک آیات آن مجموعه به پایان می رسد، به شأن نزول آنها - در جایی چنین نقلی وجود داشته باشد - اشاره میکند.
 
در ذیل آیه ۱۰۱ سوره مائده، می نویسد: در سبب نزول این آیه شریفه بین مفسرین اختلاف است، ابن عباس و انس و ابوهریره و حسن بصری و قتاده و طاووس و سدی معتقدند مردی به نام عبدالله به پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم گفت :یا رسول الله پدر من کیست و این مرد از افرادی بود که حسب و نسب صحیحی نبود و از این حیث مورد طعن و سرزنش مردم قرار گرفته بود، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود : پدر حذافة است، سپس این آیه نازل گردید. ابوهریره و مجاهد گفته اند: این آیه موقعی نازل گشت که از پیامبر درباره حج سؤال می کردند، موقعی که آیه و لله على الناس حج البیت نازل شده بود. (4)
 
البته شأن نزول ها را از منابع مختلف نقل می نماید، از قبیل در المنثور سیوطی و البرهان بحرانی و یا حتی کشف الاسرار میبدی، تفسیر طبری، مجمع البیان، و در بسیاری از موارد از صحابه مانند ابن عباس، ابن مسعود، و یا از تابعین مانند ضحاک، مجاهد، قتاده، نقل نموده که منبع آن را ذکر نمی نماید.
 
بحثی از نظر لغت و معنای کلمات، عنوان دیگر این تفسیر است که بعد از شأن نزول، بدون آن که بخواهد تفاوت ها را تحلیل و مقایسه کند، بیان می شود. به عنوان نمونه در معنای حبر چنین می نویسد: «قوله تعالى و الأحبار..حبر : بکسر اول، یعنی عالم و اثر پسندیده، عالم را از آن جهت حبر (بفتح اول) گویند که اثر علم و عملش باقی می ماند، چنانکه در آیه ۱۵، روم می فرماید: «فهم فی روضة یحبرون» یعنی: آنها در باغ مخصوصی شاد می شوند که اثر پسندیده نعمت در چهره شان آشکار می شود. و جمع حبر احبار است، چنانکه در آیه ۳۱، سوره توبه می فرماید: «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ» و این کلمه چهار بار در ضمن آیات قرآن کریم به کار برده شده است و از این ماده است: تحبیر یعنی زیبائی خط. (5)
 
روش او در بخش نقل لغت بدین گونه است که کلمات آیه یا فرازهای آن را یک به یک مورد بررسی قرار داده، معانی آن را غالبا بدون ذکر منبع مطرح می نماید، سپس موارد مشابه کلمه را در آیات دیگر بیان نموده معانی آن را گاه تا ۶ معنا یا بیشتر بازگو می کند (6) معنای کلمه «عرض». با پایان یافتن این بخش مراجعه کننده تفسیر به معنای یک کلمه در تمام قرآن واقف خواهد شد.
 
سپس نوبت به بخش «توضیحات» می رسد. در این بخش مفسر آیه یا فرازی از آن را مورد بحث قرار داده با اشاره به تناسب بحث آیه و شرح مختصری از مفاد آن نقل اقوال مفسرین به تفسیر آن می پردازد. در نقل اقوال مفسرین رویه خاصی را پیگیری نمی نمایند، در بعضی موارد نام مفسر یا تفسیر او را ذکر میکند مانند ابن عباس، (7). و در پاره ای موارد به عبارت «به عقیده بعضی مفسرین»، «بعضی از مفسرین نوشته اند». اکتفا می نماید. (8) ورود ایشان به مباحث فقهی در بخش توضیحات که در واقع اصلی ترین بخش این تفسیر است)، گاهی بیش از حد تفسیر بوده و به موارد اختلاف نظر و دیدگاه های فقهی مذاهب پنجگانه اشاره می نماید (9).
 
مفسر با این که با تعبیر « برخی مفسرین» اقوال زیادی را نقل می کند و همچنین در عنوان روایات»، احادیث فراوانی را بازگو می نماید، اما در هیچ یک از مقدمات ابتدای تفسیر و یا لابه لای مجلدات آن، منابع خود را یک جا مطرح نمی کند. البته از نقل ها و تصریح های گوناگون و پراکنده ایشان قسمت عمده از منابع را می توان به شرح ذیل بیان کرد: در تفاسیر شیعه همچون مجمع البیان طبرسی تبیان شیخ طوسی، روضه الجنان، تفسیر صافی، و از معاصران، تفسیر المیزان و نمونه است.
 
در بخش روایات تفسیری از تفسیر عیاشی، علی بن ابراهیم قمی، تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام)، البرهان بحرانی است. او از تفاسیر اهل سنت نیز استفاده می برد و بارها به نقل از تفسیر کبیر فخر رازی، کشف الاسرار میبدی و در المنثور المنثور سیوطی، جامع البیان طبری، تفسیر کاشفی، جامع الاحکام قرطبی، احکام القرآن قاضی ابوبکر، حقایق التفسیر سلمی، مطالبی را نقل میکند. داورپناه نیز از منابع روایی: کافی کلینی، معانی الاخبار، توحید، من لا یحضره الفقیه، صدوق، مناقب، ابن شهر آشوب، اختصاص مفید، وسائل الشیعه، لآلى الأخبار، و از منابع حدیثی اهل سنت همچون صحیح بخاری، صحیح مسلم، مسند احمد، صحیح ترمذى نقل حدیث میکند.
 
جهت گیری تفسیر با زبان ارشادی و تعلیمی و روش مفسر بیانی و با اهداف تربیتی است که نمود آن در تلاش برای تبیین ساده و استفاده از تاریخ و لغت و بعضا اسباب نزول برای مخاطب عامه است.
 
این نکته را نباید فراموش کرد که طرح مطالب مناسب با معلومات و درک خواننده متوسط فارسی زبان امروز در بیشتر تفاسیر فارسی و یا زبان های دیگر یک اصل شده و کسانی که از این روش اعراض کنند، گویی قصدی برای تفهیم و تفاهم ندارند و مخاطب خود را نمی شناسند.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- با استفاده از مصاحبه ای که مفسر در شهر احوال خود گفته و در منابع مختلف این شرح احوال آمده است.
2- سوره مائده، آیه ۶۳
3- أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج ۱۱، ص: ۱۰
4- همان، ص ۲۲۹
5- همان، ص ۱۳
6- مانند ج ۱، ص ۳۹۷
7- ابن مسعود، ج ۱ ص ۴۰۶، آیه ۳۰ سوره بقره
8- همان
9- برای نمونه بحث خمس، ذیل آیه ۴۱، سوره انفال (ج ۱۶، ص ۲۴۹)
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 82-79
نسخه چاپی