معرفی تفسیر مراح لبید لکشف معنى القرآن المجید

شناسنامه تفسیر

نام معروف مراح لبید لکشف معنى القرآن المجید
مؤلف محمد بن عمر نووى الجاوی البنتنی
وفات ۱۳۱۶ ق
مذهب سنی شافعی
زبان عربی
تعداد مجلدات ۲ مجلد
مشخصات نشر بیروت، دارالکتب العلمیه ، ۱۴۱۷ق، تحقیق محمد أمین الضناوی

معرفی مفسر و تفسیر

محمد بن عمر نووی جاوی بنتنی، که اصالتا از إقلیم تناری منطقه آفریقا بوده که به حجاز کوچ کرده است، از سویی دیگر او یکی از مفسران، متصوف، و از فقهای شافعیه آن دیار است، که پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و رشد به مکه مکرمه هجرت کرد و در همین شهر در سال ۱۳۱۶ دار فانی را وداع گفته است. او را به «عالم الحجاز» معرفی کرده اند و دارای مصنفات بسیار در موضوعات مختلف است: از آن جمله: «مراح لبید لکشف معنى القرآن المجید» در دو مجلد، مراقی العبودیة»، شرح لبدایة الهدایة غزالی، (۱۲۸۹ ق) وقائع الطغیان على منظومة شعب الإیمان. قطر الغیث فی شرح مسائل أبیى اللیث. عقود اللجین فی بیان حقوق الزوجین.نهایة الزین بشرح قرة العین، او در موضوع فقه، «شرح فتح الرحمن»، تألیف کرده و در علم تجوید و برخی کتاب های دیگر آثاری متنوع به صورت شرح و حاشیه آورده است.
 
مراح لبید یکی از تفاسیر موجز بیانی و عرفانی قرن چهاردهم است که به برخی از مباحث ادبی، قرائات و مباحث تربیتی و امور رمزی توجه میکند. نسبت به همه آیات یک دستی در تفسیر و بیان ندارد، مثلا در برخی از آیات به علم قرائات بی اندازه توجه میکند.
 
نام این تفسیر بر اساس محاسبات ابجدی در تاریخ تألیف آن انتخاب شده است: (و سمیته مع الموافقة لتاریخه: «مراح لبید لکشف معنى القرآن مجید»، و على الکریم الفتاح اعتمادی)
 
این تفسیر در دو جلد و فشرده مانند تفسیر جلالین و شبر است، و جلد نخست آن تا سوره کهف و جلد دوم از سوره مریم تا آخر است. در آغاز هر سوره به تعداد آیات و تعداد کلمات و حروف سوره اشاره میکند. مباحث استنادی و تطبیق آیات به اشخاص را که خارج از قواعد تفسیر است و قاعدتا باید از روایتی اخذ شده باشد، به منبعی ارجاع نمی دهد، تنها نقل قول میکند، مثل در تفسیر: « وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ». (1) أی شدید فی الآخرة و هم رؤساء الیهود الذین وصفهم الله بأنهم یکتمون الحق و هم یعلمون، و هم کعب بن الأشرف و حیی بن أخطب و جدی بن أخطب، و یقال: هم مشرکو أهل مکة عتبة و شیبة و الولید بن المغیرة و أبو جهل. اما به چه دلیل و استنادی، و این نقل و تفسیر از چه روایتی، آن را مشخص نمیکند.
 
جاوی، هر چند در آغاز تفسیر منابع تفسیر خود را به صورت کلی مشخص می کند، اما مباحث عرفانی جایگاه ویژه ای دارد: «و أخذته من الفتوحات الإلهیة و من مفاتیح الغیب و من السراج المنیر، و من تنویر المقباس، و من تفسیر أبی السعود»، گویا برای تفسیر نخجوانی که تفسیر عرفانی است، اهمیت بیشتری نسبت به تفسیر فخر رازی و تفاسیر دیگر حتی تفسیر ابن عباس قائل است.
 
گاه می گوید: قال بعض المحققین (2) بدون آنکه مشخص شود که منظور کیست. به اسباب نزول و روایات نقل شده آن توجه دارد، در علل اختلاف قرائات به نکات ادبی آن اشاره میکند. محقق تفسیر برخی از مصادر روایات را استخراج کرده است.
 
نووی جاری با اینکه اهتمام بسیار به نقل روایات در تفسیر آیات و یا تطبیق آنها به اشخاص دارد، اما گاه خالی از نقد نیست، به عنوان نمونه در تطبیق آیه به شرک ابیطالب و نهی پیامبر از استغفار او که در اخبار اموی نقل شده، به صراحت نزول این آیه: «مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَلَوْ کَانُوا أُولِی قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ»(3) را که در سوره مدنی و پس از دوازده سال پس از فوت ابیطالب بوده، مخالف میداند، و می نویسد: «ما کان إلى الآیة إلى قوله تعالی تبرأ منه، فظهر بهذه الأخبار أن الآیة نزلت فی استغفار المسلمین؛ لأقاربهم المشرکین لا فی حق أبی طالب، لأن هذه السورة کلها مدنیة نزلت بعد تبوک، و بینها و بین موت ابیطالب نحو اثنی عشر سنة، بعد اضافه میکند که این آیه که تشابهی با عموی ابراهیم آزر شده هم درست نیست، زیرا آزر عموی حضرت ابراهیم بت ها را الهه گرفته بودند، در صورتی که درباره ابیطالب چنین چیزی نقل نشده است». هر چند روایات دیگر معارض دیگر آن را نقل میکند.(4)
 
در تفسیر آیات قصص به روایات و پرکردن خانه های خالی و سفیدخوانی اهتمام بسیار دارد، این نکته در تفسیر آیات سوره مریم بسیار جالب است. «فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا» بعد فراغها من الاغتسال، و بعد لبسها ثیابها، بشر سویا (5).
 
یعنی اینکه تمام شرایط و صورت بشری را دارا بود. او جایش در مسجد بود، اما وقتی که عادت ماهانه داشت، به خانه خاله میرفت و هرگاه که پاک میشد به مسجد باز می گشت، در همین دوره پاکی که از خانه خاله برگشته بود، جبریل به او وارد شد: بعد لبسها ثیابها فی صورة آدمی شاب أمرد، وضیء الوجه، جعد الشعر، کامل البدن لم ینقص من حسان نعوت الآدمیة شیئا.
 
در ذکر برخی از قصص گویی به منقولات از عهدین توجه دارد و هدف او از ذکر آنها ابعاد تربیتی و هدایتی است، لذا با تعبیر نقل دارد: «و قیل: تمثل فی صورة ترب لها اسمه یوسف، من خدم بیت المقدس، لتستأنس بکلامه، و تتلقى منه ما یلقى إلیها من کلماته تعالی، قالت ای مریم: «قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا»(6). أی مطیعا لله، یرجی منک أن تتقی الله، و یحصل ذلک بالاستعاذة به، فإنی عائذة به منک». (7)
 
این شیوه همان روش هدایتی است که با جاذبه قصه و پر کردن موارد خالی و روشن کردن پیام آیه، به مخاطب، نکات تربیتی را یادآور می شود. از سوی دیگر نقل این قصص را به حساب تذکر و توجه می گذارد.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- سوره بقره، آیه ۷
2- مراح لبید لکشف معنى القرآن المجید، ج ۱، ص ۳۵۲
3- سوره توبه، آیه 113
4- مراح لبید لکشف معنى القرآن المجید، ج ۱، ص ۴۷۲
5- سوره مریم، آیه ۱۷
6- سوره مریم، آیه 18
7- مراح لبید لکشف معنى القرآن المجید، ج ۲، ص ۵
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 882-879
نسخه چاپی