معرفی تفسیر مقتضیات الدرر و ملتقطات الثمر

شناسنامه تفسیر

نام معروف مقتضیات الدرر و ملتقطات الثمر
مؤلف میر سید علی حائری تهرانی
تولد ۱۲۷۰ ق
وفات ۱۳۴۰ ق
مذهب شیعه
زبان عربی
تعداد مجلدات ۱۲ جلد
مشخصات نشر تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج اول، ۱۳۷۷ق -۱۳۸۱ق. وزیری، ۱۲ جزء در ۶ مجلد.
 

معرفی مفسر و تفسیر

حاج میر سید علی لاریجانی حائری از دانشمندان قرن سیزده و چهارده هجری است که در کربلا تولد یافت. تحصیلات خود را در این شهر و نجف اشرف گذراند. به سامرا کوچ کرد و در محضر استاد بزرگ، مجدد شیرازی تلمذ نمود و سپس به ایران آمد و ساکن تهران شد. وی در این شهر، به دور از مناصب اجتماعی و در نهایت زهد و مناعت، به تبلیغ و تعلیم مردم همت گماشت. در مسجد جامع تهران، همه شب تفسیر قرآن می گفت. مقتنیات، محصول این دوران تفسیری است که پس از تدریس به نگارش در آمد و بعدها پس از درگذشت وی، به چاپ رسید.
 
حائری در آغاز تفسیر از هدف خود در تفسیر که آوردن ران ملخی و با آوردن دراهمی چند برای خریدن یوسف و انداختن دلوی برای کشیدن آب (کنایه از پیش کشیدن هدیه به خدا) سخن می گوید: «و بعد فیقول الحقیر الفقیر «علی بن حسین الموسوی» الطهرانی مسکنا و الحائری مسقطا و مولدا، لما رأیت أن یوسف الصدیق یباع فی سوق العدو و الصدیق، و عرض کل غنى فی شرائه أموالا خطیرة، و حضروا فی ذلک السوق و الحظیرة، فساقنی الطمع و شاقنی حبی إلى ذلک المطمع، أن اقدم بین یدى نجوى صدقة بدراهم معدودة...». او بدون مقدمه وارد تفسیر می شود و از معنای استعاذه شروع میکند. ادبیات کتاب از عربی استواری برخوردار است، هر چند که نثر آن حوزهای و مباحث آن متناسب با مخاطبان خاص در قرن چهاردهم است.
 
ویژگی مهم این تفسیر، تربیتی و هدایتی بودن آن است که مفسر با توجه به نیازهای اجتماعی و فکری مخاطبان خود القا می کرد. روش او چنین است که آراء و نظریات مفسران را در ذیل آیات بیاورد، سپس نتیجه گیری تربیتی و اخلاقی کند و مناسب با فهم مخاطبان و محتوای آیه، درس عمل بگیرد. این تفسیر، جزء تفاسیر مختصر به حساب می آید که تنها به تبیین آیات تلاش دارد و به طور فشرده، مباحث معارفی را مطرح می کند.
 
در این تفسیر حائری به مباحث ادبی و نکته های لغوی و بلاغی کمتر اشاره ای دارد و قصص قرآن را با ایجاز بیان می کند. در میان دو شیوه رایج تفسیری، تفسیر مأثور و تفسیر عقلی، راه میانه را برگزیده است، بنابراین، تفسیر او ممزوجی از نقل و عقلاست، گرچه جهت نقل او بیشتر و میدان اجتهاد و پژوهش های خردورزانه آن اندک است.
 
شیوه ورود در هر سوره، بدین گونه است که در آغاز، با اسم سوره و مشخص کردن مکان و زمان نزول و اختلافاتی که در این موارد هست بحث خود را شروع میکند. درباره فضیلت سوره و قرائت آن، اگر روایتی باشد اشاره می کند و آن گاه، آیه به آیه به شرح و بیان معانی آن می پردازد. در این زمینه، گاه به اسباب نزول و معانی آیه با استمداد از روایات می پردازد. به نکات بلاغی و بیانی آیات توجه دارد و گاه تفصیل می دهد، مثل آنچه در تغییر کلام از غیبت به خطاب و مسئله التفات بیان می شود: «و العدول عن لفظ الغیبة إلى الخطاب یسمى الالتفات عادتا من کلام الفصحاء لان فیه فائدة للسامع و تطربة نشاط یحصل له فی الأفتنان و یحصل بهذه الصنعة فی الکلام استدرار اصغائه الیه بحسن الإیقاظ». (1)
 
روش مفسر، تنها نقل روایات فریقین است، بدون آنکه منبع و مصدر راوی آن را مشخص کند و به خصوصیات منبع بپردازد. هر چند که نام کتاب بردن و یا اسم تفسیر را ذکر کردن مشکلی را حل نمی کند. او گاه تنها نام امام گوینده حدیث را ذکر می کند. حتی از مفسران مطالبی ذکر می کند که مشخص نیست که قائل آن کیست و می گوید، قالوا، یا گاه از منابعی استفاده میکند که گرایش عرفانی دارد: مانند نقل از صاحب التأویلات النجمه شیخ احمد البونی فی الطائف الإشارات: شیخ اکبر فی الفتوحات. (2) هرچند گاه سخنان آنان را توجیه و از نوعی تفسیر وحدت وجود دفاع میکند. (3)
 
حائری به برخی از عقاید عامه در شیعه مانند سیادت و با حضور در مجالس و انجام برخی از ادعیه و زیارات عوامانه معترض است و این عقاید را با روح آموزه های دینی منافی میداند: «و ربما یغتر بعض الجهال ببعض ظواهر الأخبار بما ورد فی ثواب الأعمال و هو غافل عن شرائطها الشرعیة الواقعیة أو یغتر بالنسب الرفیع کالسیادة و العالمیة، فیقول مثلا جدی یشفعنی فلا یقوم بالشرعیات و لا یعمل بالفرعیات ولا ینفعه الحسب ولا النسب». (4) با این همه در ترجیح بین قرائت ملک و مالک به خواب دیدن یخی (ثلجی) در این باره اشاره و استشهاد میکند. (5) تاریخ اتمام این تفسیر آن گونه که در پایان جلد دوازدهم گفته، رمضان ۱۳۳۷ قمری است.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج۱، ص:۱۸
2- همان، ص: 9
3- همان، ج۱۲، ص ۱۲۰
4- همان، ص ۱۴
5- همان، ص۱۷
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 931-929
نسخه چاپی