زن و اساطير (ايزد بانوان )

زن و اساطير (ايزد بانوان )
زن و اساطير (ايزد بانوان )


 

نويسنده:ژيلا صراطي




 
شناخت ؛گفتگو ؛تحقيقات ؛مطالعات و طرح ديدگاه ها در مورد موقعيت هاي اجتماعي ؛سياسي ؛و فرهنگي زنان از ادوار گذشته تا کنون همواره بحث و اظهار نظرهاي مختلف بوده است و گاه به غلط و يا درست در اين زمينه نظراتي اعمال شده است مي دانيم که زنان قبل از اسلام بنا به بعضي تصورات گاهي مورد بي توجهي ها و تحقيرها واقع شده اند به عنوان مثال از قديمي ترين عقايد در کتاب مقدس اوستا که تحقير و بي توجهي به زن با عنوان يک موجود فريبنده و درغگو شروع مي شود و او به عنوان رواج دهنده ديو پرستي در ميان فرزندان آدم متهم مي گردد و شايد بيشتر به همين دليل از همان ابتدا مورد تحقير قرار مي گيرد.
همچنين در زمانهاي گذشته در آيين هاي ديگر چون يهود و مسيحيت زن به عنوان اولين گناهکار در آغاز آفرينش معرفي مي شود و آمده است که "آباء کليسا زن را با مار و شيطان برابر کرده اند "(*)اما مختصرا لازم به ذکر است که در دين مقدس اسلام مطابق سوره هاي بقره آيه 36و اعراف آيه 20گناه و عصيان ابتدايي در آغاز آفرينش در مورد زن و مرد هر دو با هم آورده شده وجالب تر اينکه در سوره طه آيه 35خطاب مستقيماًبه آدم بوده است .و (عصي ربه فغوي )اما از بعد ديگر مسئله نيز مطابق تحقيقات و مطالعات انجام شده ثابت گرديده است که زنان در عصر باستان از امتيازات و برتريهايي نيزبرخوردار بوده اند ونه تنها در امور خانه و خانواده بلکه در صحنه هاي مختلف اجتماعي ؛سياسي ؛فرهنگي در مسائل ديني نيز اکثرا حاضر بودند چنانچه در عصر ابزار سازي يعني دو ميليون سال قبل که مردان مشغول شکار و سفر بودند عصر مادر سالاري يا مادر شاهي ناميده مي شد ودر اين زمان يعني تا قبل از ورود آريايي ها به ايران اقوام بومي مذهب مادر خدايي داشتند زنان قدرمتند بودند و شان و مقام کسب مي کردند که اين امر باعث تقدس و روحانيت آنان در آن دوران مي شده است تا حدي که به عنوان ايزد بانو و خدا بانو مورد تمجيد و ستايش قرار مي گرفته اند و علاوه بر تولد و پرورش کودک وباروري باعث خير و برکت و پويندگي نيز بوده اند .با اعتقاد به اين تقدسات و باروري و پويندگي زنان در سرزمين هاي مختلف به الهه هايي تعبير شده اند به عنوان مثلا الهه آب که يک خداي مونث است ودر اسطوره ها نيز مطرح مي شود.(*)
البته جايگاه زنان در جامعه آن روز تا به حدي رسيده بود که گفته اند به احتمال زياد سخن گويي به شکل ابتدائي به جهت ارتباط با اجتماع و نيز ساخت منزلگاه براي حفظ فرزندان هم به زن نسبت داده شده است .بنابران نتيجه مي گيريم که در عصر باستان زنان وظيفه اصلي زندگاني را بر عهده داشتند و به خاطر مقام و منزلت و احترام آنان به اندازه يک ايزد پرستش مي شدند و شايد مهمترين علت خاصيت باروري و زايش و توليد مثل بود که باعث شد زن در اين عصر مقدس معرفي شده وحتي به عنوان خدا بانو و رب النوع مورد توجه و پرستش نيز قرار گيرند .
ازجمله اين تقديسات و پرستش ها در مورد زنان در اسطور هاي مختلف تاريخ مثل اساطير بين النهرين ،مصر ،يونان و ايران باستان باعث شد که خدايان مونث وايزد بانواني وارد مقدسات مردم شود که ما در برخي از متون قديمي با نام آنها بر مي خوريم . چنانچه در اساطير بين النهرين و در يکي از متون قديمي سومري از خدا بانو (ايشتر )يا (اينا ناي سومري )به عنوان ايزد جنگ و عشق نام برده شده است و معرف ارزش سياسي و اجتماعي زن در آن به چشم مي خورد که در اساطير خداي مونث است که براي انتقام و نيز الهه هاي (ممي)و
(ارورو)از ديگر ايزد بانوان بين النهرين که در اساطير آن تمدن ها جايگاه خاصي براي خود دارند .
همچنين در اسطوره هاي يونانيان باستان با اعتقاد به پرورش و باروري و زايش زن آفرينش اوليه توسط ايزد بانويي شروع مي شود که نامش (گايا )Gaeaمي باشد و مادر زميني است که مورد ستايش يونانيان قديم بوده است .از ديگر خدايان مونث يونانيان (ديميتر)است که پيا آور بهار و سرسبزي بوده و يونانيان نعمت کوه المپ را به واسطه باروري و تقدس آن ايزد بانو مي دانند .يا ايزد بانوي پيش گويي (تميس )و نيزالهه ماه(سلنه )و ايزد حفظ خانه (هيستا )و (ژونو)الهه زنا شويي ويا (آتنا )ايزد بانوي هنر و صنايع و خرد ويا (آفروديت )يا
(ونوس )الهه زيبايي و تناسب اندام و از اين جمله ايزدان مونث هستند که در اسطوره هاي يونان باستان به نام آنها بر مي خوريم و به نظر مي رسد که تعداد ايزدها در يونان از ساير سرزمين ها بيشتراست اما لازم به ذکر است که همزمان با دوران فرمانروايي (زئوس )در يونان جامعه رفته رفته به طرف پدر سالاري سوق يافته و ارزش وشخصيت تقديس زن و ايزد بانوان يونان به اضمحلال کشيده مي شود و زئوس به عنوان خداي مذکر و فرمانرواي مطلق همه چيز را تحت سيطره خود در مي آورد.
همچنين ايزد بانوان ايران باستان به طرز ديگري در اساطير مطرح هستند اولين الهه ايران باستان (آناهيتا )يا (آناهيد )سنبل باروري و آب و برکت که در مجسمه ها به شکل زني است که در دستش کوزه يا مشک آبي دارد و آب به زمين ريخته و مظهر باروري و سيرابي است که در متون ديني اوستا هم نام او را آورده اند .
از الهه هاي ديگر در ايران سه الهه مونث بيشتر مورد توجه بوده اند که اولين آنها الهه مادر يا (دئنا)ناميده مي شده است .دومين الهه در ايران باستان الهه همسر يا (آرميتي ) و سومين انها الهه دختر يا همان (آناهيتا )را مي توان نام برد .
از ديگر بانوان ايران باستان که در اوستا هم به نام آنها بر مي خوريم يکي الهه (اشي )بوده است .(اي اشي ،نظر خود را معطوف به من نما و بخشايش خود را به من مرحمت نما ،اي اشي بزرگوار و زيبا (*)
از ديگر الهه ها (پارندي )که در ايران باستان مظهر باروري و نيز (چيستي )و (دئنا)که هر دو خدا بانوي دانايي و فرزانگي هستند .
از سوي ديگر از بين شش امشاسپند ،سه امشاسپند مونث داريم عبارت بودند از (سپندارمد)فرشته جامي زنان که روز 29بهمن مخصوص اين امشاسپند بوده است و در قديم آن را جشن مي گرفته اند و ابوريحان بيروني گفته که مردان در اين روز بايد به زنان خود مزد بدهند از ساير امشاسپندان (امرداد)يا مر تات Amertatو نيز (خرداد)يا (هروتات )Haurvatatاز امشاسپندان مونث بوده اند که ستايش اين بانوان همگي دليل و نشان شخصيت والاي زن در ادوار باستان بوده است که گاهي به فره ايزدي تبديل گشته و مورد ستايش و تمجيد ايرانيان قديم قرار مي گرفته است .
چنانکه هرودت مي گويد :(زن در نزد آريايي ها مقام برتري نسبت به زنهاي آريايي و ژرمني و يوناني تا قبل از قرن پنجم ميلاد داشته است .)
البته در ايران باستان همزمان با ورود آريايي ها و ا حکومت مادها و هخامنشيان رفته رفته حق و حقوق زنان ناديده گرفته شده تا جايي که در زمان ساساني زن حق و حقوقي نداشت و اصلاً به شسکل انسان به او توجه نمي شده است .
حتي بزرجمهر سبب ويراني سلسله ساساني مردان خردمند و سر و کار داشتن با زنان مطرح کرده و مي گويد :(هرگاه کار پادشاهي با زنان و کودکان افتد که پادشاهي از آن خانه بخواهد رفت )(*)
البته سرکوب شدن زنان و همزمان با آن بي توجهي به خدا بانوان در غرب با يورش هندي ها و اروپائيان شروع شده و علي الخصوص يا مذاهبي چون يهودي و مسيحيت که زن ستيزي را در آيين خود رواج مي دهند ادامه مي يابد و البته آنان زن را به عنوان يک فرشته چون مريم مقدس مي دانند و معتقدند که در زمين خاکي مثل او را نمي توان يافت .
خانم (مرلين استون )مي نويسد :سرنگوني خدا بانوان که با تهاجمات هند و اروپايي آغاز گشت با توسعه مذاهب يهود و مسيح و غيره به نهايت خود رسيد -خداي نرينه اکنون مقام والا را داشت و خدا بانوان به پشت صحنه گريختند و زنان جامعه نيز همان طريق را دنبال کردند .(*)
به اين ترتيب با آغاز دوره مرد سالاري ،مردان مبناي خير و زنان مبناي ضعف و ناتواني شناخته شدند و انديشه زن ستيزي در باستان با ظهور برهما ،زئوس و بعدها با معرفي يهوه به عنوان فرمانرواي مطلق رواج يافته و زنان به طور کلي از صحنه خارج شده و روحانيت آنها نيز زير سئوال برده شد .فره ايزدي را از زن دور کردند و اعتقاد به رب النوع مونث و ايزد بانوان در بين مردم ضعيف شده و کم کم به سوي زوال کشيده شد .
و ارزش و حقوق اجتماعي و ديني زن سرکوب شد بطوري که خانم استون مي گويد :(اين موضوع که سرکوب آيين زن تا چه حدي حقوق زنان را پايمال کرده همواره سئوال برانگيز مي باشد .(*)

پی نوشت ها :
 

1-سيماي زن در فرهنگ ايران ،جلال ستاري ،ص8.
2-زن در شعر فارسي ،زينب يزداني ،ص23.
3-اوستا ،ص323.
4-زن ،جميله کديور ،ص139.
5-زن در شعر فارسي ،زينب يزداني ،ص37.
6-نمادهاي اسطوره اي و روانشناسي زنان .ص34و33.

منابع :
1-اساطير و فرهنگ ايراني ،رحيم عفيفي ،انتشارات توس، تهران ،چاپ اول 1374.
2-اوستا ،هاشم رضي ،انتشارات روم ،تهران ،چاپ اول 1369.
3-تاريخ تمدن ،ويل دورانت ،ترجمه احمد آرام ،انتشارات انقلاب اسلامي ،چاپ اول 1365.
4-تصوير زن در فرهنگ ايران سيد محمد علي جمال زاده ،انتشارات امير کبير ،تهران 1357.
5-زن در شعر فارسي ،زينب يزداني ،انتشارات فردوس ،چاپ دوم تهران 1378.
6-زن ،جميله کديور ،انتشارت اطلاعات تهران ،چاپ اول 1375.
7-سيماي زن در فرهنگ ايران ،جلال ستاري ،نشر مرکز ،چاپ اول 1373.
8-نگرش قرآن بر حضور زن در تاريخ انبيا ،منيرگرجي ،انتشارات مرکز مطالعات و تحقيقات ،چاپ اول 1373.



 

نسخه چاپی