انتظار ظهور ، حرکت به سوی عدالت

انتظار ظهور ، حرکت به سوی عدالت
انتظار ظهور ، حرکت به سوی عدالت


 

نویسنده : احمد مشکاتی
منبع : سایت راسخون




 
با محوریت بیانات مقام معظم رهبری

چکیده
 

انتظار نوعی حرکت است که وظیفه ما در عصر غیبت برای رسیدن به نقطه نورانیِ ظهور را تعیین می کند. برای آنکه از جهتی که در آن حرکت می کنیم منحرف نشویم، باید هر لحظه به مقصد خود، توجه داشته باشیم. ظهور امام زمان (عج) و برپایی عدالت مطلق، مقصد اصلی در مسیر عدالت خواهی و کمال است. اگر توانستیم هدفِ خود را کامل معرفی کنیم و آن را دقیقاً مشخص نمائیم؛ نگاه خود را به طول مسیر تاریخ، همه انبیاء و تمام جغرافیا معطوف کنیم؛ زاویه خود را مطابق با ظهور منجی جهانی قرار دهیم؛ هنوز هیچ قدمی برای رسیدن به تکامل جهانی و جهان تکامل یافته برنداشته ایم. در نتیجه لازم است با توجه به حقیقت انتظارِ ظهور، عزم خود را جزم کرده و در حدّ توانایی گامی در راستای هدف نهایی انبیاء برداریم. در این زمینه هم از جهت معرفتی باید به فکر باشیم و هم باید به بعد اجتماعی انتظار توجه کنیم. و در آخر اینکه بدانیم عصر غیبت، ایستگاهی برای توقف نیست و برای گره گشایی از کار بشریت در مقابل ظلم جهانی ، باید بدویم.

مقدمه
 

ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُور (1)
حضرت مهدی (عج) در چشم انداز مرتفعی قرار دارند که از هر زاویه به ایشان نگاه کنیم، توانایی درک حقیقت آن عدالت گسترِ جهانی را نداریم.
امروز اهمیت مباحث مهدویت بر کسی پوشیده نیست. حرکتی که از همان ابتدای خلقت در جهت این انقلاب پربرکت، شکل گرفته بود؛ در حال نتیجه گیری است و زمان افتتاح آن ساختمانی که سلسله انبیاء یکی پس از دیگری بنا نهادند، نزدیک تر شده و هر روز فاصله ما با ظهور آن واسطه فیض الهی کم تر می شود.
نکته قابل توجه اینست که ما بتوانیم نگاه خود را در همین جهت شکل دهیم و از جهانی که در آن زندگی می کنیم، اطلاع دقیقی داشته باشیم تا از این قافله جهانی که غایت آن گشودن راه تعقل بشریت است؛ عقب نمانیم. مهدویت این چنین نگاهی به ما می دهد.
بحمدالله امروز در زمینه مهدویت فعالیت های نظری و عملی بسیاری انجام شده، کتاب ها و مقالاتی که نوشته شده، بی شمارند و هریک می توانند یک بعد از ابعاد فراوان مهدویت را برای ما روشن سازند. لکن، همانطور که خواهد آمد، با توجه به اهمیت عدالت در جهانی سازیِ مهدوی، این مقاله سعی دارد، این مهم را، در حکومتی که قرار است بسازیم، مورد توجه قرار دهد.
همچنین همه ما اذعان داریم؛ یکی از شخصیت هایی که می تواند در جهان امروز، برای رسیدن به نقطه غلیان تاریخ، مقدمه سازی کند و جهانیان را به سویِ عدالتِ جهانی رهنود سازد، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای حفظه الله می باشند. این مطلب آنچنان واضح است که حتی به اذعان دشمنان ایشان نیز رسیده است.(2)
درنتیجه لازم بود که دیدگاه ایشان در زمینه مهدویت، مورد بررسی قرار گیرد. لذا این حقیر تصمیم بر آن گرفت تا اینکه در حدّ توانایی، گامی در جهت بررسی بیانات ایشان و با ضمیمه کردن آن ها به روایات ائمه اطهار، به محوریت موضوع حیاتیِ عدالت بردارد. امید است این گونه مباحث نظری با عمل گرایی همراه شود تا بتوانیم خود را هر روز به این مقصد عظیم الهی نزدیک تر سازیم.

انتظار
 

معنی انتظار
«انتظار فرج یعنی انتظار حاکمیت قرآن و اسلام ، شما به آنچه فعلاً جهان در آن قرار دارد راضی نیستید ، می خواهید بازهم به حاکمیت قرآن و اسلام نزدیک تر شوید. این انتظار فرج است.»(3)
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید :
هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون؛(4) در روایت از امیر المؤمنین (ع) آمده که: حضرت این آیه را قرائت نمود و فرمود: خدا اين رسول و فرستاده خود را بعد از اين ظاهر خواهد كرد بخدائى كه جان من بدست اوست در زمان ظهور او قريه‏اى نيست كه صبح و شام بانگ «اشهد ان لا اله الا اللَّه و ان محمدا رسول اللَّه» در آن بلند نشود.(5) استیلای بانگ شهادتین در همه شهرها یعنی حاکمیت اسلام بر سراسر عالم. همچنین از ایشان روایت دیگری شده که: يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْي‏... تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِيذَ كَبِدِهَا وَ تُلْقِي إِلَيْهِ سِلْماً مَقَالِيدَهَا فَيُرِيكُمْ كَيْفَ عَدْلُ السِّيرَةِ وَ يُحْيِي مَيِّتَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّة؛(6) ملاحظه می فرمایید که در این روایت تحول آخرالزمان در انقلاب حضرت مهدی (عج) را روشن می سازد و می گوید خواهش نفسانی را در حالی به هدایت بازگرداند که هدایت را تابع هوی و هوس ساخته اند. آن هنگام که مقام معظم رهبری حفظه الله می فرمایند شما به آنچه فعلاً جهان در آن قرار دارد راضی نیستید یعنی همان تبعیت هدایت از هوی نفس، یعنی تفسیر به رأی و .... اما پس از ظهور، حضرت (عج) مرده کتاب و سنّت را جان می بخشد و زنده می کند.
«اگر درس های عمیقی که در این تجدید خاطره وجود دارد(ظهور)، برای رفتار ما و عمل ما بتواند یک آموزنده و معلم به حساب آید، یقیناً پیشرفت جامعه به سمت کمال، روان تر و سریع تر خواهد شد.
یک درس از این درس ها، این است که همه بدانند و همه اذعان و باور کنند که حرکت عالم به سمت صلاح و به سمت آفاق روشن است. مستکبران عالم هرچه می خواهند بگویند؛ تظاهر به قدرت نمایی بکنند؛ اما لشگر حق و حقیقت کاروانی که بشریت را به سمت سرمنزل عدل و داد پیش می برد؛ روز به روز در حال افزایش یافتن است. گذشت سال ها نمی تواند این امید را در دل ها از بین ببرد و یا کم فروغ کند که در آینده - که امیدواریم آن آینده چندان دور نباشد – همه آحاد بشر طعم عدالت را به معنای واقعی کلمه خواهند چشید. حقانیّت آن دولت الهی و حکومت ربوی در زمین در این است که همه آحاد سهم خود را از معرفت حقیقت و عمل به حقیقت خواهند گرفت. قدرتمندان و مستکبران زورگویان و زراندوزان عالم، هرچه تلاش کرده اند و بکنند نخواهند توانست این حرکت و این رفتار طبیعی بشر را به سمت صلاح متوقف کنند.»(7)
وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْها؛(8) امام صادق (ع) فرمودند: تأويل آن اينست كه موقع ظهور قائم ما، زمينى نيست كه در آن لا اله الّا اللَّه و محمّد رسول اللَّه گفته نشود.(9)
«ما منتظریم یعنی این امید را در دل داریم که با تلاش و مجاهدت و پیگیری، این دنیایی که به وسیله دشمنان خدا و شیاطین، از ظلمات جور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قدرتمندان و زورگویان پر شده است، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما، یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و ستمگر و زورگو ظالم و قلدر و متجاوز به حقوق انسان ها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوی و هوس خود پیدا نخواهد کرد. این روشنایی در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد.»(10)
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْض‏‏؛(11) مضطر بودن یعنی همین درماندگی از ظلمات جور و طغیان امام صادق (ع) فرمودند: اين آيه در باره قائم آل محمد نازل شده است.‏(12)
حال این سؤال مطرح می شود که خُلَفاءَ الْأَرْض چه کسانی هستند و چه صفاتی دارند؟ پروردگار سبحان می فرماید: وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا؛(13) پس، خدا وعده داده است به همان درماندگانی که آن هنگام که او را می خواندند گرفتاری ایشان را برطرف می نمود؛ اگر ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند دین آنها را برایشان ثابت کند. درنتیجه این جهان یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و البته مهم ترین ارزش برای انسان دین و عقیده و ایمان آنهاست، که خداوند وعده ثبات آن را داده است. بر همین اساس دین در زمان حضرت مهدی (عج) تمکین پیدا خواهدکرد و دیگر نیاز به هیچگونه تسامحی در اجرای آن در سطح اجتماع، احساس نمی شود.
از حضرت صاحب الامر (عج) چنین روایت شده است: إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي.(14)

غیبت
 

علت اصلی و حقیقی و قطعی غیبت بر همگان پوشیده است. بر اساس روایات غیبت از اسرار الهی و از امور غیبی است و همچون سایر امور مربوط به عوالم غیب، برای ما معلوم نیست. این مطلب در تأیید روایتی است از امام صادق (ع) در پاسخ به سؤال از علت غیبت که فرمودند : لِأَمْرٍ لَمْ يُؤْذَنْ لَنَا فِي كَشْفِهِ لَكُمْ؛ سپس از حکمت آن سؤال شد؛ حضرت پاسخ دادند : وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَاتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ إِنَّ وَجْهَ الْحِكْمَةِ فِي ذَلِكَ لَا يَنْكَشِفُ إِلَّا بَعْدَ ظُهُورِه‏ . . . إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنَ اللَّهِ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اللَّهِ وَ مَتَى عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَكِيمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ كُلَّهَا حِكْمَةٌ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُهَا غَيْرَ مُنْكَشِفٍ لَنَا؛(15) همچنین شایسته است در این رابطه از نامه امام زمان (عج) که به وسیله محمد بن عثمان وارد شده بهره بگیریم. در آن نامه شریف آمده وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُم؛(16)
همانطور که گفته شد اسرار حقیقی و یا به عبارت بهتر همه اسرار غیبت بر ما روشن نیست. امّا با رجوع به روایات می توان علل ظاهری و آثار و فوائد روشن غیبت را برداشت کرد. در این زمینه کتاب ها و مقالات بسیاری وجود دارد و این بحث خارج از موضوع اصلی این نوشتار است، لذا پیشنهاد می گردد برای فهم روایاتی که در این زمینه وارد شده به کتب مربوطه مراجعه شود.
درست است که ما اکنون در زمان غیبت امام زمان (عج) به سر می بریم و از فیض و برکات ظهور ایشان محروم هستیم، لکن اعتقاد به مهدویت در همین دوران درس های بسیاری دارد. «اولین درس عملی از این موضوع این است که نابود کردن بنای ظلم در سطح جهان نه فقط ممکن بلکه حتمی است. این مطلب بسیار مهم است که نسل های امروزی معتقد نباشند که در مقابل ظلم جهانی نمی شود کاری کرد»(17) قرآن این هم به نوعی این مطلب را مورد عنایت قرار داده؛ وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا؛(18) شيخ كلينى‏ در کافی روایت نموده که حضرت باقر (ع) فرمودند: اذا قام القائم ذهبت دولة الباطل؛(19)
آری مردم دنیا اگر بدانند که ظلم موجود همیشگی نیست و یک روز می توانند عدالت را به گستردگی جهان با چشمان خود مشاهده کنند، حتی اگر چنین عاقبتی را فقط ممکن بدانند، یقینا برای برپایی عدالت گام بر می دارند و کمر همت را برای نابود کردن ریشه ظلم می بندند. رهگشای جامعه انسانیت باطل را از بین رفتنی می داند و می فرماید إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا؛ «شما کشتی ای را در یک دریای طوفانی فرض کنید! اگر کسانی که در این کشتی هستند، عقیده داشته باشند که اطرافشان تا هزار فرسنگ هیچ ساحلی وجود ندارد و آب و نان و وسایل حرکت اندکی داشته باشند، چه کار می کنند؟ آیا هیچ تصور می شود که این ها برای آن که حرکت کنند و کشتی را پیش ببرند، تلاشی بکنند؟ نه، چون به نظر خودشان مرگشان حتمی است. وقتی انسان مرگش حتمی است، دیگر چه حرکت و تلاشی بکند؟ امید و افقی وجود ندارد. یکی از کارهایی که می توانند انجام دهند این است که در این مجموعه کوچک هرکس به کار خودش سرگرم شود. آن کس که اهل آرام مردن است، بخوابد تا بمیرد و آن کس که اهل تجاوز به دیگران است، حق دیگران را بگیرد تا چند ساعتی بیشتر زنده بماند.
طور دیگر هم اینست که کسانی که در همین کشتی هستند، یقین داشته باشند و بدانند که در نزدیکی شان ساحلی وجود دارد. این که آن ساحل دور یا نزدیک است و چقدر کار دارند تا به آن برسند معلوم نیست؛ اما قطعا ساحلی که در دسترس آنهاست، وجود دارد؛ این افراد چه کار می کنند؟ تلاشی می کنند که خود را به آن ساحل برسانند و اگر یک ساعت هم به آن ها وقت داده شود، از آن یک ساعت برای حرکت و تلاش صحیح و جهت دار، استفاده خواهند برد و فکرشان را روی هم خواهند ریخت وتلاششان را یکی خواهند کرد تا شاید بتوانند خود را به آن ساحل برسانند»(20)
منتها آنچه که مهم است اینست که اولاً همه مردم با هم متحد شوند و ثانیاً در برابر مشکلات از خودشان صبر و بردباری و تقوا نشان دهند و گمان نکنند که چون وضع موجود، مطلوب نیست پس همیشه به همین صورت خواهد ماند. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‏؛(21) آن هنگام که خداوند متعال می فرماید صبر کنید معنایش این است که انتهای انتهای امر روشن و پیروزی است ولی یقیناً مشکلاتی در راه وجود دارد که لازم است برای رسیدن به آن نقطه آرمانی، صبر کنید. حضرت امام محمد باقر (ع) ذیل این آیه شریف فرمودند: اصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صابِرُوا عَدُوَّكُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَكُمُ الْمُنْتَظَر شكيبا باشيد بر انجام فرائض‏دينى، و صبر كنيد بر آزار دشمنانتان، و مواظب ظهور امام خود مهدى منتظر باشيد.(22)
درس مهم دیگری از مدرسه مهدویت این است «که همه بدانند همه اذعان و باور کنند که حرکت عالم به سوی صلاح و به سمت آفاق روشن است. مستکبران عالم هرچه می خواهند بگویند؛ تظاهر به قدرت نمایی بکنند؛ اما لشگر حق و حقیقت و کاروانی که بشریت را به سمت سر منزل عدل و داد پیش می برد؛ روز به روز در حال افزایش یافتن است.»(23) هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون‏؛(24) همانطور که می دانید هیچ وقت هیچ حرکت و جنبش اجتماعی ای نمی تواند دفعتاً و اتفاقی شکل بگیرد و بعد از آن ثمره بدهد گرچه بعضی از آنها سریع تر و بعضی دیگر کندتر است. اما مهم این است که زمان به عنوان جزئی از ذات موضوع همواره در هر انقلابی وجود داشته و دارد. بر همین اساس قرآن کریم می فرماید أَرْسَلَ رَسُولَهُ . . . لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ و ما می دانیم که هنوز این مسئله محقق نشده در حالی که پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) این دنیا را ترک فرموده اند. پس روشن می شود که حرکتی دارد به سوی حاکمیت اسلام بر تمام زمین شکل می گیرد و مؤیّد این سخن، روایت امام صادق (ع) است که این آیه را تأویل به ظهور امام زمان (عج) نموده اند.(25)
همچنین درس دیگری که باید از مدرسه مهدویت فراگرفت این است که «اعتقاد به مهدویت و به وجود مقدس مهدی موعود (عج) امید را در دل ها زنده می کند. هیچ وقت انسانی که معتقد به این اصل است ناامید نمی شود، چرا؟ چون می داند یک پایان حتمی وجود دارد؛ برو برگرد ندارد؛ سعی می کند خودش را به برساند.»(26) «امید چنین نقشی دارد، همین قدر که امیدی در دل انسان ها به وجود آمد، مرگ بال های خود را جمع می کند و کنار می رود، امید موجب می شود انسان تلاش و حرکت بکند، پیش ببرد، مبارزه کند و زنده بماند. فرض کنید ملتی در زیر سلطه ظالمانه قدرت مسلطی قرار دارد و هیچ امیدی هم ندارد. این ملّت مجبور است تسلیم شود، اگر تسلیم نشد، کارهای کور و بی جهتی انجام می دهد، امّا اگر این ملّت و جماعت، امیدی در دلشان باشد و بدانند که عاقبت حتماً وجود دارد، چی می کنند؟ طبیعی است که مبارزه خواهند کرد و مبارزه را نظم خواهند داد و اگر مانعی در راه مبارزه وجود داشته باشد آن را برطرف خواهند کرد.
بشریت در طول تاریخ و در حیات اجتماعی، مثل همان سرنشینان یک کشتی طوفان زده، همیشه گرفتار مشکلاتی از سوی قدرتمندان و ستمگران و قوی دستان و سلطین بر امور انسان های مظلوم بوده است. امید موجب می شود که انسان به مبارزه بپردازد و راه را باز کند و پیش ببرد، وقتی به شما می گویند انتظار بکشید، یعنی این وضعیتی که امروز رنجتان می دهد و دلتان را به درد می آورد، ابدی نیست و تمام خواهد شد. ببینید چقدر انسان حیات و نشاط پیدا می کند! این نقش اعتقاد به امام زمان ارواحنا فداه است»(27)
این ها آثار و برکات غیبت است. حال ببینید زمانی که غیبت ایشان چنین برکاتی دارد؛ ظهور حضرت (عج) چه فوائدی می تواند داشته باشد.
نکته دیگری که در رابطه با عصر غیبت باید بدان اشاره کرد، بحث استدامت آثار وجودی این واسطه فیض الهی است. جابر ابن عبدالله انصاری از پیغمبر اکرم (ص) سؤال کرد: آیا شیعه از وجود قائم در زمان غیبتش، بهره مند می شود؟
حضرت (ص) پاسخ دادند: إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَاب.(28)
البته نه تنها امام زمان (عج) بلکه «سلسله اهل بیت نبی اکرم در طول تاریخ خورشیدهای فروزانی بوده اند که در معنا توانسته اند بشریّت روی زمین را با عالم غیب و با ارش الهی متصل کنند. «سبب المتصل بین الارض و السّماء» خاندان پیغمبر معدن علم، معدن اخلاق نیکو، معدن ایثار و فداکاری، معدن صدق و صفا و راستی و منبع همه نیکی ها و زیبایی ها و درخشندگی های وجود آدمی در هر عصر و عهدی بوده اند، هریک چنین خورشید فروزانی بوده اند.»(29) اما تفاوت اینجاست که از امام غائب نمی توان به مانند خورشیدی که هیچ مانعی جلوی آن نیست نظاره کرد که البته این مانع مربوط می شود به عدم ظرفیت بشریت برای گرفتن انوار مستقیم آن حضرت. «چشم های ناقابل ما آن چهره ملکوتی را از نزدیک نمی بیند؛ اما او مثل خورشیدی درخشان است؛ با دل ها مرتبط و با جان ها و باطن ها متصل است. و برای انسانی که دارای معرفت باشد، موهبتی از این برتر نیست که احساس کند ولی خدا، امام بر حق، عبد صالح، بنده برگزیده او در میان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهی در زمین، با او و در کنار اوست، او را می بینید و با او مرتبط است»(30)

انتظار
 

معنی صحیح انتظار دارای ابعادی است که توجه به این ابعاد، برای کسی که می داند در فرهنگ اسلام و شیعه چقدر به انتظار اهمیّت داده شده، بسیار جالب است.
یکی از ابعاد آن اینست که انتظار به معنای قانع نشدن به وضع موجود است «وقتی شما منتظر عزیزی هستید و مشتاقانه انتظار می کشید، معنایش اینست که به وضعی که حالا دارید، قانع نیستید و شاید از این وضع راضی هم نباشید»(31) «انتظار داریم یعنی هرچه خیر و عمل خوب انجام دادیم و به وجود آمده، کم و غیر کافی است، منتظریم ظرفیت نیکی عالم پر شود. یک بعد دیگر از ابعاد انتظار دل گرمی مؤمنین نسبت به آینده است. انتظار مؤمن یعنی این که تفکّر الهی، این اندیشه روشنی که وحی بر مردم عرضه کرده است، یک روز سراسر بشر را فرا خواهد گرفت.»(32) قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً؛(33) «یک بعد انتظار این است که منتظر با شوق و امید حرکت بکند، انتظار یعنی امید»(34)
امام صادق (ع) می فرمایند: الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص يَذُبُّ عَنْه؛(35) هرکس که منتظر راه دوازدهمین (امام) باشد، مانند کسی است که با شمشیر آخته از پیامبر خدا دفاع می کند. و در روایت دیگری از امام صادق (ع) آمده : مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِالسَّيْف.(36)
از این سلسله احادیث این سؤال به ذهن خطور می کند که منتظر امام زمان (عج) چگونه باید باشد تا آنجا که در مورد او گفته اند مانند کسی است که در کنار پیغمبر شمشیر بزند؟ این منتظر چه روحیه ای باید داشته باشد؟
«امام زمان (عج) کسانی را لازم دارد که در مقابل تلخ و دشوار مردد و متزلزل نشوند و عقب ننشینند، تا بتوان با این ها وارد کار عظیمی بشود که قرار است دنیا را متحول کند.»(37) وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين‏.(38)
خوب است برای تقریب ذهن و به طور مثال به تحولی که در ایران با نام انقلاب اسلامی رخ داد اشاره کنیم تا روشن شود منتظران باید به چه میزان از خود صبر نشان دهند و چه مشکلاتی را تحمل کنند؛ در واقع روشن شود که خداوند متعال به چه کسانی بشارت داده؟
«شما ببینید تحول ایران چقدر دشواری داشته. هفت سال انقلاب کردیم، تهاجم های جهانی و توطئه های استکبار و مسائل داخلی چقدر در مقابل ما ایجاد مشکل کرده است، حال تصور کنید مشکلات زمان حضرت ولی عصر (عج) چقدر خواهد بود و ایشان باید در مقابل همه این مشکلات بایستد، یک سیستم قوی نیاز دارد که افراد آن غیر متزلزل باشند، بصیرت نافذ و راسخ داشته باشند که هیچ مشکلی آنها را مردد نکند و امام عزیز ما اینگونه بود.
امام زمان (عج) افرادی را لازم دارند آگاه، بصیر، خبیر، متوکل به خدای متعال، توجه کننده به جزئیات و آن گاه فداکار، کاردان در اداره کار جامعه و رزمجو با دشمن. شما هستید که باید خودتان را بسازید تا ان شاءالله آن عده نصاب لازم در اختیار اراده خالص قرار بگیرد.»(39)
بنابراین همانطور که مقام معظم رهبری اشاره کردند؛ منتظران باید خودساخته باشند و این نشان دهنده مشکلات موجود در راه منتظر است. محمد بن مسلم از امام جعفر صادق (ع) روايت نموده كه فرمود: قبل از آمدن قائم، علاماتى براى امتحان مؤمنين خواهد بود. عرضكردم: آنها چيست؟ فرمود: اين امتحان كه خدا ميفرمايد(اشاره به آیه فوق):
بچيزى از ترس؛ اين ترس بيمارى‏هاى گوناگون است، گرسنگى، بالا رفتن قيمتها است، كاستن مال، قحطى است، خطر جانى، مرگ شايع و زياد است. و نقص ثمرات زندگى، نيامدن باران است. پس در آن موقع بآنها كه در عقيده بما ثابت ميمانند، مژده بده.(40)

ظهور
 

كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ.(41)
می دانیم که یکی از اغراض اصلی بعثت انبیاء تشکیل جامعه ایده آل براساس خداپرستی و ارزشهای الهی وگسترش عدل و داد در سراسر زمین بوده و هرکدام در حدّ امکان قدمی در این راه برداشته اند و بعضی از آنها توانسته اند در محدوده جغرافیایی و زمانی خاصی حکومت الهی را برقرار سازند ولی برای هیچ یک از ایشان شرائط تشکیل حکومت جهانی و جاودانی فراهم نگشت.
«جامعه مهدوی یعنی آن دنیایی که امام زمان (عج) می آید تا آن دنیا را بسازد، همان جامعه ای است که همه پیامبران برای تأمین آن در عالم ظهور کرده اند، یعنی همه پیامبران مقدمه بوده اند تا آن جامعه ایده آل انسانی که بالاخره به وسیله ولی عصر و مهدی موعود در عالم پدید خواهد آمد و پایه گذاری خواهد شد و به وجود بیاید، مانند یک بنای مرتفعی که کسی می آید زمین آن را تسطیح کند و خار و خاشاک را از آن می کند؛ کس دیگری پس از او می آید و زمین را پایه ریزی می کند و گود می کند و کس دیگری پس از او می آید تا دیوارها را بچیند و یکی پس از دیگری مأموران و مسؤلان می آیند تا این کاخ مرتفع؛ این بنای رفیع به تدریج در طول زمان ساخته و پرداخته شود. انبیاء الهی از آغاز بشریت یکی پس از دیگری آمدند تا جامعه بشریّت را قدم به قدم به آن جامعه آرمانی و آن هدف نهایی نزدیک کنند.
انبیاء همه موفق شدند، حتی یک نفر از رسولان هم در این راه و در این مسیر ناکام نماند. باری بود که بر دوش این مأموران عالی مقام نهاده شده بود. هرکدام آن بار را قدمی به مقصد و سرمنزل نزدیک کردند، کوشش کردندو هرچه توان داشتند به کار بردند، آن وقتی که عمر آنان سرآمد این بار را دیگری از دست آنان گرفت و همچنان قدمی و مسافتی آن بار را به مقصد نزدیک تر کرد، ولی عصر صلوات الله علیه میراث بر همه پیامبران الهی است که می آید و گام آخر را در ایجاد آن جامعه الهی بر می دارد.»(42)
آنچه که در اینجا قابل تأمّل است؛ تشبیه حضرت قائم (عج) به برخی انبیاء در احادیث می باشد. در روایات ما ایشان به تعدادی از پیامبران از جمله آدم، نوح، یونس، ایوب، ابراهیم، یوسف، موسی، عیسی، محمد(ص)از جهات گوناگون تشبیه شده است.
امام زین العابدین فرموده اند: فِي الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنْ سُنَنِ الْأَنْبِيَاءِ سُنَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ سُنَّةٌ مِنْ نُوحٍ وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِيمَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ أَيُّوبَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ فَأَمَّا مِنْ آدَمَ وَ مِنْ نُوحٍ فَطُولُ الْعُمُرِ وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِيمَ فَخَفَاءُ الْوِلَادَةِ وَ اعْتِزَالُ النَّاسِ وَ أَمَّا مِنْ مُوسَى فَالْخَوْفُ وَ الْغَيْبَةُ وَ أَمَّا مِنْ عِيسَى فَاخْتِلَافُ النَّاسِ فِيهِ وَ أَمَّا مِنْ أَيُّوبَ فَالْفَرَجُ بَعْدَ الْبَلْوَى وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالْخُرُوجُ بِالسَّيْف؛(43) همچنین در روایت دیگری از امام محمد باقر (ع) در مورد شباهت حضرت حجت (عج) به حضرت یونس و حضرت یوسف علیهما السلام آمده: فِي الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (ص) شَبَهاً مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ الرُّسُلِ يُونُسَ بْنِ مَتَّى وَ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوب‏ . . . فَأَمَّا شَبَهُهُ مِنْ يُونُسَ فَرُجُوعُهُ مِنْ غَيْبَتِهِ وَ هُوَ شَابٌّ بَعْدَ كِبَرِ السِّنِّ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ فَالْغَيْبَةُ مِنْ خَاصَّتِهِ وَ عَامَّتِهِ وَ اخْتِفَاؤُهُ مِنْ إِخْوَتِهِ وَ إِشْكَالُ أَمْرِهِ عَلَى أَبِيهِ يَعْقُوبَ مَعَ قُرْبِ الْمَسَافَةِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَبِيهِ وَ أَهْلِهِ وَ شِيعَتِه.(44)
اصلاح بشر و اجرای کامل قوانین الهی، هدف تمام پیامبران بوده است. هریک از مصلحان الهی به اندازه استعداد افکار زمان خویش، در راه نیل به آن هدف عالی و آرمان بشر کوشش کردند و بشر را به سوی آن غایت بزرگ نزدیک ساختند. اگر کوشش و فداکاری آنان نبود، هرگز زمینه تأسیس حکومت توحید، فراهم نمی شد. بنابر این تمام انبیاء در آن هدف بزرگ، سهیم و دخیل اند. توفیق مهدی موعود را باید توفیق حزب خداپرست و سلسله پیامبران و رجال دین، محسوب داشت. پیروزی آن جناب پیروزی شخصی و فردی نیست، بلکه به وسیله آن حضرت، حق بر باطل و دینداری بر بی دینی چیره می گردد. وعده های پیامبران گذشته، جامه عمل می پوشد و هدف همه آنان تحقق می یابد.
توفیق مهدی موعود، در واقع توفیق، آدم، شیث، نوح، ابراهبم، موسی، عیسی، محمد (ص) و سایر پیامبران علیهم السلام است. آنان با فداکاری و تحمل رنج های فراوان، این راه بزرگ را هموار ساختند و مزاج انسانیّت را تا حدودی آماده کردند.
اکنون برای روشن شدن بیشتر این مسئله و اینکه بدانیم ظهور حضرت ولی عصر (عج) برای فراهم کردن چه چیزی می باشد، باید بدانیم انبیاء برای تأمین چه جامعه ای، گسترش چه اصولی و برافراشتن چه پرچمی تلاش کرده اند؟
«آنچه مسلّم است، همه پیفمبران و اولیاء برای این آمدند که پرچم توحید را در عالم گسترش بدهند؛ پرچم توحید را به اهتزاز درآورند و روح توحید را در زندگی انسان ها زنده کنند. بدون عدالت، بدون استقرار عدل و انصاف، توحید معنایی ندارد. یکی از نشانه ها یا ارکان توحید نبودن ظلم و نبودن بیعدالتی است، لذا شما می بینید که پیام استقرار عدالت، پیام پیغمبران است. تلاش برای عدالت، کار بزرگ پیغمبران است.»(45) امام امیرالمؤمنین علی (ع) در زمینه آثار و فوائد عدالت فرمودند: بِالْعَدْلِ تَصْلُحُ الرَّعِيَّة.(46)
طرح برنامه و مبارزه، برای تحقق عدالت در سراسر زمین، از پیامبران گذشته آغاز شد و هریک از آنان در توان خود، سطح افکار دینی بشر را ترقی دادند؛ تا نوبت به پیامبر اسلام (ص) رسید پس آن حضرت نقشه کامل و برنامه جامع انقلاب و تحول جهانی را تهیه کرد و تحویل ائمّه اطهار داد. خودش و جانشینانش در این راه کوشش کردند و سختی های بسیاری را تحمل کردند. سال های سال بگذرد وحوادث و انقلاب هایی در جهان واقع گردد، تا مزاج انسانیّت، لیاقت و استعداد حکومت توحید را پیدا کند. آن گاه واپسین سنگر کفر و بی دینی، توسط نیروی فوق العاده مهدی (عج) فرو می ریزد و آرمان بشریّت تحقق خواهد یافت.
بنابراین اگر بخواهیم فلسفه ظهور امام زمان (عج) را در چند کلمه خلاصه کنیم، آن را اینگونه بیان خواهیم کرد: تحقق بخشی به هدف اصلی انبیاء که عبارت است از کامل کردن شرائط برای رشد و تکامل آزادانه و آگاهانه انسان ها و تشکیل جامعه ایده آل براساس خداپرستی و ارزشهای الهی و گسترش عدل و داد در سراسر زمین.
در قرآن کریم، حرکت مردم در جهت عدالت و به رهبری انبیاء، به عنوان غایتی برای ارسال رسل آورده شده است. لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ.(47) نکته مهمی که در این آیه ی شریف وجود دارد این است که «النَّاسُ» اینجا فاعل است. یعنی انبیاء شرائط را به وجود می آورند تا خود مردم برای برپایی قوانین عادلانه و کتاب قیام کنند.
با توجّه به مطالب گذشته و اینکه دانستیم ساختمانی که به وسیله همه انبیاء پایه گذاری و ساخته شد به وسیله حضرت مهدی (عج) افتتاح می شود، لازم به ذکر است که مسئله ظهور منجی مخصوص شیعه نیست؛ «بلکه همه ادیان و مذاهب، عقیده دارند که یک منجی و یک دست مقتدر الهی، در مقطعی از تاریخ خواهد آمد و در نجات بشر از ظلم و جور، معجزه گری خواهد کرد.»(48)
هر ملتی او را با لقب خاصّی می شناسد، زردشتیان او را به نام سوشیانس (نجات دهنده مسلمانان)، جمودان به نام سرور میکائیلی، عیسویان به نام مسیح موعود و مسلمانان به نام مهدی منتظر می شناسند.(49) اما هر ملتی آن نجات دهنده غیبی را، از خودش می داند. زردشتیان، او را ایرانی و از پیروان زردشت می دانند. جمودان، او را از بنی اسرائیل و پیروان موسی می شمارند، عیسویان او را هم کیش خودشان و مسلمانان، از دودمان بنی هاشم و فرزند پیغمبرش می دانند. در اسلام به طور کامل معرّفی شده، ولی در سایر ادیان چنین نیست. بر همین اساس اگر از تمامی این فرقه های متفاوتی که به ظهور منجی اعتقاد دارند در مورد انتظارشان برای رخ دادن این واقعه سؤال شود؛ کامل ترین و صحیح ترین آدرس را شیعه خواهد داد.

انتظار ظهور ، عدالت خواهی
 

در طول تارخ، هر انقلابی که به وقوع پیوسته با شعارهایی همراه بوده است و در واقع هدف انقلابیون رسیدن به آن شعار ها و آرمان ها، و اجرا کردن آن ها می باشد. همچنین «برجسته ترین شعار مهدویت عبارت است از عدالت، مثلاً در دعای ندبه وقتی شروع به بیان و شمارش صفات آن بزرگوار می کنیم، بعد از نسبت او به پدران بزرگوار و خاندان مطهرش اوّلین جمله ای که ذکر می کنیم این است: این المعدّ لقطع دابر الظلمه، این المنتظر لاقامة الامت و العوج، این المرتجی لازالة الجور و العدوان؛(50) یعنی دل بشریت می تپد تا آن نجات بخش بیاید و ستم را ریشه کن کند؛ بنای ظلم را که در تاریخ بشریت، از زمان های گذشته همواره وجود داشته و امروز هم با شدّت وجود دارد؛ ویران کند و ستمگران را سرجای خود بنشاند. این اوّلین در خواست منتظران مهدی موعود از ظهور آن بزرگوار است. یا در زیارت آل یاسین وقتی خصوصیّات آن بزرگوار را ذکر می کنید، یکی از برجسته ترین آن ها اینست که الذی یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً؛(51) انتظار این است که او همه عالم، نه یک نقطه را سرشار از عدالت کند و قسط را در همه جا مستقرّ نماید»(52)
در روایتی در مورد عدالت فراگیر مهدی (ع) آمده است: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْر.(53)
بشر در طول تاریخ زندگی خود همواره منتظر بوده که روز این خواب تعبیر شود و عدل در جوامع بشری حاکم گردد؛ پس یکی از شاخصه های حکومتی امام ایجاد عدالت جهانی است که فقط در حکومت او تشکیل می گردد. همانگونه که حکومت او جهانی است، عدل او نیز گسترده و جهانی است. امام محمد باقر (ع) پرچم قائم را همان پرچم پیغمبر اکرم می دانند: هِيَ رَايَة رَسُولِ اللَّه‏ (ص)؛(54) همچنین روایت شده که ایشان، ذوالفقار را هم به دست دارد.(55) این گونه تشابهات بین حضرت حجت (عج) و آباء و اجداد بزرگوارشان آن هم با استفاده از اینگونه نمادها ذهن ما را به سوی این مطلب منتقل می کند که حضرت خاتم الائمه (عج) قرار است هدف خاتم الانبیاء (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) را دنبال کند و روش ایشان را ادامه دهد. عدالت را طبق سنّت آنان پیاده سازد و کتاب خدا را همانگونه که جدش رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) در زمان رهبری خود معرفی و اجرا کردند؛ جاری سازد.
با توجه به مطالب گذشته، این سؤال مطرح می شود که «چرا امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب (ع) در زمان خودشان با آن قدرت الهی، با آن علم متصل به معدل الهی، با آن نیروی اراده، با آن زیبایی ها و درخشندگی هایی که در شخصیّت آن بزرگوار وجود داشت، با آن توصیه های پیامبر اکرم (ص) درباره او در همین مدّت کوتاه؛ نتوانست ریشه بدی را بخشکاند؟ خود آن بزرگوار را از سر راه برداشتند؛ قتل فی محراب عبادته لشدّة عدله؛ تاوان عدالت امیرالمؤمنین (ع) جان امیرالمؤمنین بود که از دست رفت! چرا؟ چون زمینه، زمینه ی نامساعد بود. زمینه را نامساعد کرده بودند. زمینه را زمینه دنیا طلبی کرده بودند. آن کسانی که در مقابل امیرالمؤمنین (ع) صف آرایی کرده بودند - در اواخر حکومت این بزرگوار یا در اواسط - کسانی بودند که زمینه های دینی آنها، زمینه های مستحکم و ماده غلیظ متناسب دینی نبود. عدم آمادگی، این طور فاجعه را به بار می آورد. آن وقت اگر امام زمان (عج) در یک دنیایی بدون آمادگی تشریف بیاورند، همان خواهد شد، باید آمادگی باشد.»(56)
و صد البته فراهم نشدن چنین شرائطی به معنای نارسایی تعالیم و برنامه های انبیاء و یا نقص مدیریت و رهبری ایشان نبوده و نیز به معنای تحقق نیافتن هدف الهی از بعثت ایشان نمی باشد، زیرا هدف الهی فراهم شدن زمینه و شرایط برای سیر و حرکت اختیاری انسانهاست - لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل(57) – نه الزام و اجبار مردم بر پذیرفتن این حق و پیروی از رهبران الهی؛ و این هدف تا این اندازه تحقق یافته است. أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سَيُعْمِي خَلْقَهُ عَنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جَوْرِهِمْ وَ إِسْرَافِهِمْ عَلَى أَنْفُسِهِم.(58)
هر نهضت و انقلابی که برای هدف معیّنی برپا شود، در صورتی امکان پیروزی دارد که زمینه آن از هر جهت فراهم و اوضاع و شرائط، کاملاً آماده باشد. یکی از شرائط مهم کامیابی این است که همه مردم خواستار آن انقلاب باشند و افکار عمومی نیز برای تأیید و پشتیبانی آن، آمادگی کامل داشته باشند، در غیر اینصورت، انقلاب شکست خواهد خورد. چنین انقلابی باید از درون دل های جهانیان سرچشمه بگیرد و همه انسان ها به ویژه مسلمانان که می خواهند پرچمدار آن نهضت باشند، آمادگی داشته باشند. قرآن کریم نیز شایستگی را شرط این انقلاب کبیر می داند: لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون‏.(59)
بنابراین تا نوع بشر، به حدّ کمال و رشد نرسد و برای پذیرفتن حکومت حق آماده نگردد، مهدی موعود ظاهر نخواهد شد. البته رشد فکری حادثه ای و آنی نیست بلکه با گذشت زمان و بروز حوادث گوناگون پیدا می شود و به کمال می رسد.
جهانیان باید آنقدر بر سر مرزهای کشوری بجنگند و خون ریزی کنند تا به ستوه آیند و بفهمند که مرزها ساخته و پرداخته افکار کوتاه و خودخواهی انسان هاست. در آن صورت از آن مرزهای اعتباری و اختلاف انگیز بیزار می شوند تمام جهان را یک کشور و همه افراد بشر را هم وطن به شمار می آورند و در سود و زیان و سعادت و بدبختی شریک می دانند. در آن هنگام است که می توانند سیاه و سفید، زرد و سرخ، آمریکائی و آفریقایی، شهری و روستایی، عرب و عجم را به یک چشم بنگرند.
و خلاصه آنکه باید در جهان، آنقدر حکومت ها، مردم ها و احزاب رنگارنگ و فریبنده پدید آید و بی لیاقتی آن ها ثابت شود، تا بشر از اصلاحاتشان ناامید گردد و تشنه اصلاحات خدایی و آماده پذیرش حکومت توحیدی شود. مَا يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا يَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ حَتَّى لَا يَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّينَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْل.(60)
نکته مهم دیگری که اینجا باید مطرح شود اینست که ظهور و انقلاب حضرت حجّت (عج) با انقلاب های الهی قبل یک تفاوت دارد و آن اینکه ایشان در زمان ظهور، تحت بیعت هیچ حکومت و سلطنتی درنخواهد آمد و دین خدا را کامل و بدون هیچ پرده پوشی و بیم و ملاحظه ای اجرا می کند. بنایر این جای هیچ عهد و میثاق و بیعتی و مراعات و ملاحظه ای نسبت به دیگران باقی نمی ماند.
امام حسن (ع) می فرمایند: مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمَ الَّذِي يُصَلِّي خَلْفَهُ رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَة.(61)
معلى بن خنيس‏ از امام صادق (ع) پرسيد آيا هنگامى كه قائم ظهور كرد بر خلاف روش على عليه السّلام حكومت ميكند؟ فرمود : نَعَمْ وَ ذَاكَ أَنَّ عَلِيّاً سَارَ بِالْمَنِّ وَ الْكَفِّ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ شِيعَتَهُ سَيُظْهَرُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّ الْقَائِمَ إِذَا قَامَ سَارَ فِيهِمْ بِالسَّيْفِ وَ السَّبْيِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يَعْلَمُ أَنَّ شِيعَتَهُ لَمْ يُظْهَرْ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدا.(62)

ارکان عدالت در حکومت مهدوی
 

به طور کلی به سه رکن اساسی برای برپایی عدالت در حکومتِ سراسر عدل حضرت مهدی (عج) می توان اشاره کرد :
1. حاکم عادل
«همه فرق اسلامی معتقدند که مهدی (عج) از نسل طیّب و طاهر پیغمبر، عالم را مملو از عدل و داد و برای اقامه دین خدا و حق الهی قیام خواهد کرد »(63) بنابر این دوازدهمین پیشوای شیعیان به عنوان رهبری معصوم که تحقق بخش عدالت در سراسر جهان خواهد بود خود در بالاترین درجه عدالت قرار دارد و روش و منش او کاملاً بر عدالت منطبق است و زمانی که با یاران خود بیعت می بندد که از هرگونه آلودگی و فساد دور باشند، خود نیز متعهد می شود که از همه آنچه یارانش را از آن منع کرده دوری گزیند.
2. کارگزاران عادل
«استقرار عدالت چه در سطح جهانی- آن طور که آن وارث انبیاء انجام خواهد داد - و چه در همه بخش های دنیا؛ احتیاج به این دارد که مردمان عادل و انسان های صالح و عدالت طلب، قدرت را در دست داشته باشند.»(64)
رهبر حکومت علاوه بر اینکه خود عادل است، کارگزاران عادلی را نیز تربیّت کرده و آن ها را به نقاط مختلف جهان گسیل می دارد تا عدالتش را توسط این کارگزاران عادل پیاده کند، آن ها افرادی هستند که توسط خود امام انتخاب و تربیت شده اند.
3. قوانین عادلانه
هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ.(65)
بدون تردید کتاب الهی و سنّت رسول خدا (ص) بیان کننده عادلانه ترین قوانین هستند و در صورت حاکم و پیاده شدنِ بی کم و کاست آن ها در جامعه، مسلماً عدالت حقیقی در جامعه پیاده خواهد شد. از اینرو یکی از اقدامات مهمی که امام مهدی (عج) برای تحقق عدالت اجتماعی انجام می دهد، پیاده کردن احکام قرآن و رسول خدا (ص) می باشد.
مفضل از امام صادق (ع) در مورد تأویل آیه فوق می پرسد؛ حضرت پاسخ می دهند :
هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ؛(66) فَوَ اللَّهِ يَا مُفَضَّلُ لَيُرْفَعُ عَنِ الْمِلَلِ وَ الْأَدْيَانِ الِاخْتِلَافُ وَ يَكُونُ الدِّينُ كُلُّهُ وَاحِداً كَمَا قَالَ جَلَّ ذِكْرُهُ إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ؛(67) وَ قَالَ اللَّهُ وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِين.(68)
تأويل آن اين آيه است: وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّه اى مفضل بخدا قسم! اختلاف را از ميان ملل و اديان برميدارد و همه دينها يكى مى‏شود چنان كه خدا فرموده: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ و همچنین فرموده: وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ.(69)

عدالت مطلق
 

«عدالتی که ما در انتظار آن هستیم - عدالت حضرت مهدی (ع) که مربوط به سطح جهان است – با موعظه و نصیحت بدست نمی آید، یعنی مهدیِ موعودِ ملت ها نمی آید ستمگران عالم را نصیحت کند که ظلم و زیاده طلبی و سلطه گری و استثمار نکنند، با کسانی که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمی شود با زبان نصیحت حرف زد، با آن ها باید با زبان اقتدار صحبت کرد، آغاز دعوت پیغمبران الهی با زبان است. اما بعد از آن که توانستند طرفداران خود را گرد آورند و تجهیز کنند، آن گاه با دشمنان توحید و دشمنان بشریّت با زبان قدرت حرف می زدند.»(70)
هر اندازه هم که سطح افکار بشر ارتقاء یابد و شمار افراد صالح و خیرخواه زیاد شود، باز هم افراد ستمگر و خودسر، در بین بشر وجود خواهند داشت، که طبعاً با حق و دادگری دشمن بوده، و به هیچ وجه از لجاجت خویش دست بردار نیستند. برای سرکوبی این جمعیّت چاره ای جز جنگ و خونریزی نیست، از این جهت، احادیث اهل بیت (ع) جنگ و خونریزی را قطعی دانسته اند.
خداوند متعال تصریح می کند که استفاده از نیروی قاهره برای رسیدن به این آرمان جهانی کاملاً ضروری است: لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْها.(71)
پس از آنکه حضرت ظلم را ریشه کن نمود، اولین گام، برپایی عدالت است.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى.(72)
چه زیبا امام صادق (ع) فرمودند: وَ اللَّهِ لَيَدْخُلَنَّ عَلَيْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُيُوتِهِمْ كَمَا يَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقُر؛(73) عدالت آن حضرت در میان خانه های آن حضرت وارد می شود، همان گونه که گرما و سرما وارد می شود.
لکن این مهم آن زمان ملموس تر خواهد شد و درک آن به ذهن نزدیک، که بتوان روزگاری را ترسیم کرد که همراه با ظهور حضرتش تحولی اساسی در همه انسان ها به وجود آید به این معنا که جامعه بشریّت متأثر از نوعی تکامل، با تمامی وجود از زور و زورگویی متنفّر شده و به سوی عدل و عدالت روی آورد؛ روزگاری که حتی عدالت و عدم زورگویی بنا به گفته امیرالمؤمنین (ع) در حیوانات هم بارز و آشکار می گردد.(74)
از مصادیق بسیار مهم برپایی عدالت در حکومت حضرت قضاوت بدون ظنّ و گمان، یعنی بر اساس قطع و یقین است!
امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّن‏(75)
قضاوت براساس اطمینان به ظن و گمان از عدالت نیست. امر قضاوت زیرکی می طلبد که به وسیله آن بتوان از بینه غیر واقعی و یمین کاذب جلوگیری کرد که این امر مدّت ها است تعطیل مانده و کسی جز معصوم نیست که به واقع دریابد و یا حداقل با زیرکی بتواند همچون امیرالمؤمنین (ع) قضاوت نماید.
امام صادق (ع) می فرمایند: إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ حَكَمَ بَيْنَ النَّاسِ بِحُكْمِ دَاوُدَ لَا يَحْتَاجُ إِلَى بَيِّنَةٍ يُلْهِمُهُ اللَّهُ تَعَالَى فَيَحْكُمُ بِعِلْمِه‏ زماني که قائم آل محمد (ص) قيام کند به حکم داود ميان مردم حکومت مي کند، نيازي به بينه ندارد، خداوند بزرگ به او الهام مي نمايد و او به علم خود حکم مي کند.(76)
در همین زمینه (عدالت) از امام امیرالمؤمنین (ع) روایت است: بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَكَاتُ؛(77) لذا به واسطه همین عدالت است که برکتها در زمان ظهور او دو چندان می شود. خوب است به احادیثی چند، در این باره اشاره کنیم:
امام باقر (ع) : مَنْ أَدْرَكَ أَهْلَ بَيْتِي مِنْ ذِي عَاهَةٍ بَرَأَ وَ مِنْ ذِي ضَعْفٍ قَوِي.(78)
امام صادق (ع) : إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُمْ وَ أَكْمَلَ بِهِ أَخْلَاقَهُم‏.(79)
امام صادق (ع) : الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفا.(80)
عَلِيُّ بْنُ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْر.(81)
نکته بسیار مهمی که پس از اینگونه روایات باید گفته شود این است که وقتی در جستجوی عدالت جامع، که بعد از ظهور ولی عصر (عج) محقق می شود، هستیم؛ باید به این سؤال پاسخ دهیم که به چه علّت عدالت را طلب می کنیم؟ آیا بدنبال عدالت در شهر حیوانات مرفّه هستیم؟ یعنی عدالتی که در خدمت مادیّات باشد و حقوق مادّی هرکس را در خدمت او قرار دهد. یا اینکه عدالت را مقدمه ی هدف بالاتری می دانیم؟
البته در دوران امام زمان (عج) «مادیّات انسان ها هم از امروز بهتر خواهد شد و فقط معنویات نیست. خدای متعال بشر را دارای دو جنبه مادّه و معنا آفریده است و کمال او هم در هر دو جنبه است، حکومت کامله و عادله الهی هم متفکل هر دو جنبه است.»(82) به همین جهت عدالت، زمانی که می خواهد نیاز جنبه اصلی انسان، یعنی معنا را برطرف کند، مقدمه کمال است. «قیام پیامبران و نزول کتاب و میزان الهی، برای همین بود که مردم از فشار ظلم و تبعیض و تحمیل نجات یافته، در سایه قسط و عدل زندگی کنند و در پرتو آن نظام عادلانه، به کمالات انسانی نایل آیند.»(83)
«امام زمان (عج) جامعه اش را بر این چند چیز بنا می کند :
اول بر نابود کردن و قلع و قمع کردن ریشه های ظلم و طغیان، یعنی در جامعه ای که در زمان ولی عصر صلوات الله علیه ساخته می شود باید ظلم و جور نباشد، نه اینکه فقط در ایران نباشد یا اینکه در جوامع مسلمان نشین نباشد، در همه دنیا نباشد. نه ظلم اقتصادی، نه ظلم سیاسی و نه ظلم فرهنگی و نه هیچ گونه ستمی در آن جامعه دیگر وجود نخواهد داشت. باید استثمار و اختلاف طبقاتی و تبعیض و نابرابری و زورگویی و گردن کلفتی و قلدری از عالم ریشه کن شود.»(84) يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ ظُلْم.(85)
ظلم در تاریخ بشر از زندگی حضرت آدم علیه السلام تا امروز وجود داشته و هیچ گاه به طور جهانی و عالمگیر از بین نرفته است. از دست آوردهای بزرگ انقلاب مهدوی، نوآوری حضرت مهدی (عج) در نابودی کامل ظلم در سراسر زمین و در همه کشورها و شهرهای جهان است از آرمان های بزرگ انبیای الهی و اوصیای آنان و مجموعه بشریّت در زندگانی اجتماعی سیاسی از بین بردن ظلم و نابودی ستم بوده است. این هدف مقدس در انقلاب شکوهمند مهدوی در حدّ نهایی و کامل تحقق خواهد یافت. هیچ یک از پیامبران و اوصیای آنان حتی پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) توفیق نیافتند ظلم را در مقیاس جهانی از بین ببرند. امام رضا (ع) اینگونه خبر از مرگ ظلم می دهند: يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يُقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْم.(86)
کسانی را که حضرت برای ریشه کن کردن ظلم باید با آنها مبارزه کند؛ به سه دسته کلی می توان تقسیم کرد .
1. راحت طلبان :
شخص راحت طلب دین را به گونه ای توجیه و تحریف می کند که با رفاه او در تزاحم نباشد و بیشتر به دنبال احکام ساده و بدون دردسر است که دنیای او به خطر نیفتد. این گروه برای راحت طلبی حاضرند هرگونه بدعتی را داخل دین کنند.
امام باقر (ع) می فرمایند : يُمِيتُ اللَّهُ بِهِ وَ بِأَصْحَابِهِ الْبِدَعَ وَ الْبَاطِلَ كَمَا أَمَاتَ السُّفَهَاءُ الْحَقَّ حَتَّى لَا يُرَى‏ أَيْنَ الظُّلْم.(87)
فرقه ضاله بهائیت یکی از مصادیق بارز این گروه می باشد.
2. جمود اندیشان :
به هنگام تحجر، اندیشه ها و رفتار اجتماعی نه تنها از بین نرفته بلکه در اشکال نو ظهور جلوه های دیگری می یابد. امام که احیاگر دین است در همه مسائل فکری و کاربردی اسلام به دگرگونی های وسیعی دست می زند و دستوراتی را که در طی روزگاران دراز بر توده مردم پنهان مانده و مردم ناشیانه به آن عمل می کنند آشکار می سازد و تمام ظاهرگرایان و جمود اندیشان همچون فرقه منفور وهابیّت را به کیفر اعمال زشتشان می رساند.
امام باقر (ع) می فرمایند: إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اسْتَقْبَلَ مِنْ جَهَلَةِ النَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ مِنْ جُهَّالِ الْجَاهِلِيَّةِ فَقُلْتُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَى النَّاسَ وَ هُمْ يَعْبُدُونَ الْحِجَارَةَ وَ الصُّخُورَ وَ الْعِيدَانَ وَ الْخُشُبَ الْمَنْحُوتَةَ وَ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَتَى النَّاسَ وَ كُلُّهُمْ يَتَأَوَّلُ عَلَيْهِ كِتَابَ اللَّهِ وَ يَحْتَجُّ عَلَيْهِ بِه‏.(88)
3. کافران و منافقان :
در طول تارخ اسلام افرادی از منافقان با سوء استفاده از آزادی های اسلامی و با تظاهر به شعائر اسلامی از امکانات جامعه ی مسلمانان استفاده کرده اند.
در حکومت مهدی (عج) نیز اینگونه افراد در صدد نفوذ در حکومت و جامعه اسلامی بر می آیند ولی ذکاوت امام و قدرت ایشان جایی برای دست اندازی منافقان نمی گذارد و امام شدیداً جامعه را از وجود این کافران و منافقان پاک می کند. إِذَا قَامَ الْقَائِمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْر.(89)
خلاصه این بحث آنکه بنابر گزارش صریح و روشن روایات ائمه معصوم علیهم السلام با ظهور حضرت مهدی (عج) زمین از ظلم پاک می شود و ستم نابود می گردد و هیچ اثری از ظلم مشاهده نخواهد شد در نتیجه با مرگ ظلم در سراسر زمین، نوآوری شگفت انگیز بزرگی روی خواهد داد و قلب ها برای پذیرش حق و حرکت به سوی کمال آماده خواهد شد.
«دومین خصوصیت جامعه ایده آلی که امام زمان (عج) آن را می سازد، بالا رفتن سطح اندیشه انسان است، هم اندیشه علمی و هم اندیشه اسلامی انسان.»(90) يَمْلَأُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ نُوراً بَعْدَ ظُلْمَتِهَا وَ عَدْلًا بَعْدَ جَوْرِهَا وَ عِلْماً بَعْدَ جَهْلِهَا.(91) سراسر عالم را از دانایی بهره مند می سازد پس از آنکه به جهل گرفتار شده است. «یعنی در دوران ولی عصر شما باید نشانی از جهل و بی سوادی و فقر فکری و فرهنگی در عالم پیدا نکنید. آنجا مردم می توانند دین را به درستی بشناسند و این، همچنانی که همه می دانید، یکی از هدف های بزرگ پیامبران بوده که امیرالمؤمنین این را در خطبه نهج البلاغه شریف، بیان کرده است «وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول‏»(92) در روایات وارد شده است که وقتی ولی عصر ظهور می کند، زنی در خانه می نشیند و قرآن را باز می کند و از متن قرآن حقایق را استخراج می کند.(93) و می فهمد یعنی چه. یعنی آنقدر سطح فرهنگ اسلامی و دینی بالا می رود که همه افراد انسان و همه افراد جامعه و زنانی که در میدان اجتماع هم بر فرض شرکت نمی کنند و در خانه می نشینند؛ آن ها هم می توانند فقیه باشند، دین شناس باشند. می توانند قرآن را باز کنند و خودشان حقایق دین را از آن بفهمند و شما ببینید که در جامعه ای که همه مردان و زنان در سطوح مختلف قدرت فهم دین و استنباط از کتاب الهی را دارند، این جامعه چقدر نورانی است و هیچ نقطه ای از ظلمت در این جامعه دیگر نیست، این همه اختلاف نظر و اختلاف رویه دیگر در آن جامعه معنایی ندارد.»(94)
براساس همین تلاش ها و بسترسازی ها است که امام صادق می فرمایند: الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفا.(95)
«خصوصیت سومی که جامعه امام زمان (عج) - جامعه مهدوی - داراست اینست که در آن روز همه نیروهای طبیعت و همه نیروهای انسانی خارج می شود، چیزی در بطن زمین نمی ماند که بشر از آن استفاده نکند. این همه نیروهای معطّل طبیعی، این همه زمین هایی که می توانند انسان را تغذیه کنند. این همه نیروهای کشف نشده مانند نیروهایی که قرن ها در تاریخ بود، مثلاً نیروی اتم، نیروی برق و الکتریسیته؛ قرن ها بر عمر جهان می گذشت و این نیروها در بطن طبیعت بود، امّا بشر آن را نمی شناخت بعد به تدریج استخراج شد؛ همه نیروهای بی شماری که از این قبیل در بطن طبیعت هست، در زمان امام زمان (عج) استخراج می شود»(96)
امام صادق (ع) در مورد وضعیت شکوفایی زمین در انقلاب مهدوی چنین می فرمایند: تُظْهِرُ الْأَرْضُ كُنُوزَهَا حَتَّى تَرَاهَا النَّاسُ عَلَى وَجْهِهَا.(97)
جالب اینجاست که حتی حیوانات هم در آن روزگار از امام زمان (عج) و یارانش فرمان می پذیرند؛ كَأَنِّي بِأَصْحَابِ الْقَائِمِ وَ قَدْ أَحَاطُوا بِمَا بَيْنَ الْخَافِقَيْنِ لَيْسَ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا وَ هُوَ مُطِيعٌ لَهُمْ حَتَّى سِبَاعُ الْأَرْضِ وَ سِبَاعُ الطَّيْرِ تَطْلُبُ رِضَاهُمْ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى تَفْخَرَ الْأَرْضُ عَلَى الْأَرْضِ وَ تَقُولَ مَرَّ بِي الْيَوْمَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم.(98)
در زمان امام مهدی (عج) و به برکت حکومت حق، آسمان نیز برکاتش را فرو می فرستد و باران رحمت الهی در سطح مطلوب و مناسب می بارد. امام علی (ع) می فرمایند: لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا؛(99) همچنی ایشان در حدیث دیگری در توصیف عصر ظهور فرمودند: تُنْزِلُ السَّمَاءُ بَرَكَتَهَا.(100)
یکی از نتایج استفاده از نیروهای طبیعت و آن هم استفاده علمی (با توجه به آشکار شدن بیست و هفت حرف علم) پایان آفات و بیماری ها است. سلامتی و عافیت نعمت بزرگ الهی است و قدرت بدنی و روحی زیربنای اطاعت انسان از خدای متعال است. بدن سالم توانایی انجام وظائف و فرمان برداری دارد. خداوند هرگونه آفت و بیماری را در گام نخست از اصحاب حضرت مهدی (عج) برمی دارد. امام باقر (ع) در زمینه سلامتی در آن دوران فرمودند : مَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي مِنْ ذِي عَاهَةٍ بَرَأَ وَ مِنْ ذِي ضَعْفٍ قَوِي.(101)
«خصوصیت دیگر اینست که محور در دوران امام زمان (عج) فضیلت و اخلاق است. هرکس دارای فضیلت و اخلاق بیشتر است، او مقدم تر و جلوتر بوده است.
جامعه ای که در آن تقوا و فضیلت و گذشت و ایثار و برادری و مهربانی و یک رنگی اصل و محور است، یک چنین جامعه ایست که مهدی موعود ما و امام زمان (عج) و محبوب تاریخی دیرین ما که هم اکنون در زیر همین آسمان و بر روی همین زمین زندگی می کند و در میان انسان ها هست به وجود خواهد آورد و تأمین خواهد کرد»(102)
قرآن کریم و تعالیم اهل بیت علیهم السلام بر رشد اخلاقی و معنوی بشر تأکید زیادی انجام داده زیرا یکی از مهمترین عوامل رشد و تعالی انسان به سوی هدف بلند خلقت همان اخلاق نیکو می باشد. پیغمبر اکرم (ص) هدف از بعثت خود را تکمیل مکارم اخلاق می شمرد.(103) و قرآن نیز آن بزرگوار را بهترین الگوی رفتاری برای همه مردم معرفی می کند.(104) حکومت امام مهدی (عج) که حکومت خدا و ارزشهای الهی بر جهان است، ترویج ارزشهای اخلاقی را در رأس برنامه های خود قرار خواهد داد.
در روایت آمده: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُمْ وَ أَكْمَلَ بِهِ أَخْلَاقَهُم‏.(105)
بنابر این در حکومت اخلاق محور آخرالزمان، همه کشش ها به سوی فضیلت ها است و اینگونه است که ارزشهای و انسانی همه جائی و عالم گیر می شود.
یکی دیگر از مهم ترین اهداف امام زمان (عج) برای تشکیل حکومت، گسترش دین مبین اسلام است. «انتظار فرج، یعنی انتظار حاکمیت قرآن و اسلام.»(106)
اسلام آخرین و کامل ترین دین الهی است و پیامبر اسلام (ص) آخرین رسول خداست. دین اسلام تنها دینی است که سه ویژگی و امتیاز خاص دارد: جامع، جهانی، جاویدان. در عصر ظهور حضرت مهدی (عج) اسلام به همه قاره های جهان و تمام کشورها و شهرها و خانه های سراسر گیتی خواهد رسید و تنها دین اسلام بر همه کره زمین خواهد بود.
امام حسن مجتبی (ع) از پدر خویش امیرالمؤمنین امام علی ابن ابی طالب (ع) نقل کرده اند که فرمودند: يُظْهِرُهُ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ حَتَّى يَدِينُوا طَوْعاً وَ كَرْها؛(107) ابوالمقداد گفته است که امام باقر (ع) در تفسیر آیه لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون؛(108) فرمودند: يَكُونُ أَنْ لَا يَبْقَى أَحَدٌ إِلَّا أَقَرَّ بِمُحَمَّد.(109)
در روایت دیگری آمده که امام صادق (ع) آیه لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْها(110) را قرائت نمود و در تفسیر آن فرمود: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ لَا يَبْقَى أَرْضٌ إِلَّا نُودِيَ فِيهَا شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه.(111)
در احادیث مذکور بی هیچ تردید و ابهام و به روشنی و صراحت از تحقق جهانی شدن اسلام در عصر ظهور خبر داده شده است. بنابراین قطعاً در پایان تاریخ جهان، دین اسلام در سراسر گیتی گسترش خواهد یافت و دارای بیشترین پیروان در جهان خواهد شد و عموم مردم جهان به اسلام ناب محمدی و اسلام راستین شیعی روی خواهند آورد. گذشت، که اسلام سه خصوصیت ویژه دارد که یکی از آن ها جهانی بودن است. با این وجود هیچگاه نه در تاریخ اسلام بلکه در تاریخ زندگانی بشر حکومت واحد جهانی برقرار نشده است. به همین دلیل یکی از نوآوری های بزرگ انقلاب مهدوی تشکیل حکومت جهانی است. دولت جضرت مهدی (عج) جهانی خواهد بود و رهبری و زمام داری و حکومت و نفوذ سیاسی آن حضرت نامحدود و فراگیر است. براساس احادیث متعدد از حضرات معصوم (ع)، نفوذ سیاسی قائم (عج) تمام دنیا را خواهد گرفت و وعده ی الهی در جهانی شدن اسلام با حکومت اسلامیِ جهانی تحقق خواهد یافت.
پیامبر اکرم حضرت محمد (عج) در معرفی ائمه اطهار فرموده اند: وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا.(112)

وظیفه منتظران
 

بدون شک بهترین مرجع برای یافتن پاسخ به این پرسش که وظیفه منتظران یا همان اعضای جنبش عدالتخواهان جهانی، در عصر غیبت چیست؛ باید روایات ائمه اطهار علیهم السلام باشد. چراکه آنان کشتی نجات شیعیان هستند و صد البته از راهنمایی یاران خود در چنین امر مهمی غافل نمی شوند.
ابو بصير از حضرت صادق (ع) روايت ميكند كه روزى فرمود: آيا شما را از چيزى مطلع نگردانم كه خداوند عمل بندگانش را جز بوسيله آن؛ نميپذيرد؟ من گفتم: بفرمائيد بدانيم آن چيست؟ فرمود: آن گواهى دادن بيگانگى خدا و رسالت محمد صلّى اللَّه عليه و آله و اعتقاد بآنچه خدا فرموده و دوستى ما و بيزارى از دشمنان ما ائمه و تسليم در برابر آنها و پارسائى و كوشش در امر دين و صبر و انتظار براى ظهور قائم ماست.
سپس فرمود: إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِي‏ءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَة.(113)
در زمینه وظیفه منتظران و فراهم ساختن زمینه های ظهور حضرت همه حقایق در واژه انتظار نهفته است. از اینرو مهم ترین وظیفه ای که در روایات وارد شده، انتظار فرج است. أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَج؛(114) همچنین شخصی از امام صادق (ع) پرسید : چه می گویید درباره کسی که دارای ولایت ائمه است، انتظار ظهور حکومت حق را می کشد و در این حال از دنیا می رود؟
امام پاسخ دادند: هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ. سپس حضرت لحظه‏اى سكوت كرد. و آنگاه فرمود: هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّه(115)‏ (ص)
انتظار فرج را می توان به هفت بخش اصلی که وظایف منتظران در آن خلاصه می شود، تقسیم کرد.

الف) معرفت امام معصوم
 

قبل از پرداختن به بحث معرفت امام زمان (عج) یابد این نکته را یادآوری کرد که «هرچند اعتقاد به حضرت مهدی (عج) یک آرمان والاست و در آن هیچ شکی نیست؛ اما نباید مسأله را فقط به جنبه آرمانیِ آن ختم کرد - یعنی به عنوان یک آرزو در دل، و یا حداکثر در زبان، یا به صورت جشن - نه این آرمانی است که باید به دنبال آن عمل بیاید»(116)
معرفت اولین شرط انتظار است. تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات او خوب مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسی می نشنید که او را خوب بشناسد؛ اما اگر انسان کسی را نشناسد و داند که آن شخص خواهد آمد، برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان (عج) هم همینگونه است.
در باب ضرورت معرفت امام در روایات و آثار شیعه مطالب بسیاری موجود است. شاید همه ما به این روایت برخورد کرده باشیم؛ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة.(117)
بنابر این اولین شرط انتظار ایجاد معرفت نسبت به امام زمان (عج) است و طبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان (عج) بیشتر باشد، انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و برای وجود حضرت تشنه تر می شود.
اولین قدم برای معرفت امام عصر (عج)، شناخت ایشان می باشد. شناخت امام زمان (عج) دوگونه است. گونه اول شناخت تاریخی وجود آن حضرت است، مانند اینکه امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالی است و مانند این ها. برای بدست آوردن این نوع شناخت سه راهِ نص، کرامت و سیره عملی را ذکر کرده اند که برای تحقیق در این زمینه کتاب های بسیاری وجود دارد.
امّا نوع دیگر شناخت امام زمان (عج) شناخت مقام نورانیّت آن حضرت است که این شناخت، ظرفیت و لیاقت زیادی می خواهد. در حقیقت اصحاب خاص امام زمان (عج) کسانی هستند که آن حضرت را به همین مقام نورانی شناخته اند. حضرت رسول اکرم می فرمایند: أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي؛(118) كُنْتُ نَبِيّاً وَ آدَمُ بَيْنَ الْمَاءِ وَ الطِّين‏؛(11(ص)) «کسی که اعتقاد به این مسأله دارد، چون با مرکز تفضلات الهی و نقطه اصلی و کانون شعاع رحمت حق، رابطه ای روحی برقرار می کند، توفیق بیشتری برای برخورداری از وسائل عروج روحی و تقرّب الی الله دارد. به همین خاطر است که اهل معنا و باطن، در توسلات معنوی خود، این بزرگوار را مورد توجه و نظر دائمی خود قرار می دهند و به آن حضرت توسل می جویند و توجه می کنند. نفس پیوند قلبی و تذکر و توجه روحی به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالی، انسان را عروج و رشد می دهد و وسیله پیشرفت انسان را – روحاً و معناً – فراهم می کند. این یک میدان وسیع است. هرکس که در باطن و قلب و دل و جان خود، با این بزرگوار مرتبط باشد، بهره خودش را خواهد برد. البته، توجه به کانون نور، باید توجه حقیقی باشد. لقلقه زبان در این زمینه تأثیر چندانی ندارد. اگر انسان، روحاً متوجه و متوسل شد و معرفت کافی برای خود به وجود آورد، بهره خودش را خواهد برد و این یک میدان فردی و تکامل شخصی و معنوی است.»(120)
برای آگاهی و آشنایی از مقام عظیم امامت و حصول معرفت به نورانیت ایشان علاوه بر دقت در ادعیه و زیاراتی همچون زیارت جامعه کبیره، مطالعه کتاب مبانی معرفتی مهدویت نوشته استاد اصغر طاهرزاده پیشنهاد می گردد.
بحث دیگری که در رابطه با معرفت باید مطرح شود، داستانِ محبت است. محبت به امام زمان (عج) وظیفه دیگری است که منتظران باید آن را در خود ایجاد کنند و افزایش دهند. روشن است که تا انسان از میهمان خوشش نیاید و نسبت به او محبت نداشته باشد هرچند او را بشناسد نمی تواند واقعاً منتظر آمدن او باشد، اگر انسان نسبت به میهمان خود حالت ناخرسندی داشته باشد چگونه می تواند منتظر قدم او باشد (نمی شود انسان مشتاق آمدن چیزی باشد که علاقه به دیدار او ندارد) و خود را برای پذیرایی از او آماده کند. در نتیجه تازمانی که محبت به امام زمان (ع) در وجود انسان شکل نگرفته و شعله ور نشده باشد، نمی تواند به وظایف منتظران واقعی عمل نماید.
خداوند در قرآن کریم به محبت در قلوب مؤمنان توجه اساسی نموده است. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَه‏.(121)
هدف ما منتظران اینست که بتوانیم جزء یاران مهدی (عج) باشیم. پس برای اینکه شرائط ثبت نام در این گروه را بدانیم، باید با خصوصیات یاران ایشان آشنا باشیم. در همین زمینه (محبت) روایتی از امام صادق (ع) است که می فرمایند: يَتَمَسَّحُونَ بِسَرْجِ الْإِمَامِ يَطْلُبُونَ بِذَلِكَ الْبَرَكَة؛(122) برای تبرک، بر زین اسب امام (عج) دست می کشند. چراکه دل های اینان سرشار از محبت صاحب الزمان (عج) است و واسطه فیض خویش را به خوبی شناخته اند و به جهت همین عشق، آنان در میدان رزم، مولای خویش را مانند نگینی دربر می گیرند و با جان خویش حلقه حفاظتی از ایشان، تشکیل می دهند. يَحُفُّونَ بِهِ يَقُونَهُ بِأَنْفُسِهِمْ فِي الْحُرُوبِ وَ يَكْفُونَهُ مَا يُرِيد.(123)
اکنون باید فاصله میان خود و یاران او را نگاه کنیم. ما نه از جان و مال، حتی از وقت خود هم، برای ایشان، برای فرج ایشان، که فرج خودمان می باشد،(124) سهمی قرار نداده ایم.
ایجاد سنخیت با امام زمان (عج) هم، یک وظیفه بسیار مهم دیگر است که به واسطه شناخت و معرفت و محبت به امام زمان (عج) و از طریق تقویت ایمان و تقوا و فضایل اخلاقی و درجات معنوی حاصل می شود. منتظران واقعی وضعیت روحی و فکری و عمل خود را به گونه ای سامان می دهند که سنخیت کاملی با امام زمان (عج) داشته باشد. طبیعی است که هرچه محبت به امام زمان (عج) بیشتر شود، سنخیت بیشتری حاصل می شود و نتیجتاً محبت آن حضرت (عج) به انسان نیز بیشتر خواهد شد.
سنخیت با امام زمان (عج) تنها در مسایل فردی نیست بلکه این سنخیت باید هم از جهت پرواپیشگی و نزدیک شدن به مقام عصمت آن حضرت و اصلاح نفوس و هم از جهت سنخیت با حکومتی که قرار است امام زمان (عج) تأسیس کند، باشد. «امام زمان (عج) در دعای ندبه می خوانید که در مقابل فسق و عدوان و طغیان و نفاق مقابله می کند و نفاق و طغیان و عصیان و شقاق و دودستگی را ریشه کن و ازاله می کند. ما هم باید در جامه مان امروز در آن جهت حرکت کنیم و پیش برویم. این است آن چیزی که ما را به امام زمان (عج) از لحاظ معنوی نزدیک خواهد کرد و جامعه ما را به جامعه ولی عصر (عج)، آن جامعه ی مهدویِ علویِ توحیدی، نزدیک و نزدیک تر خواهد کرد»(125)
آخرین نکته ای که اینجا باید مطرح شود، بحث دعا و ارتباط با امام زمان (عج) است. منتظر واقعی هر لحظه انتظار محبوب را می کشد و از خدا می خواهد که هرچه زودتر او را برساند. بنابراین دعای فراوان برای فرج حضرت از وظایف همیشگی منتظر ایشان می باشد. رسول اکرم می فرمایند: الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِن‏.(126)
«آن مردمی که می نشینند راز و نیاز می کنند، دعای نـدبـه را با توجـه می خواننـد و زیارت آل یاسیـن را زمزمه می کننـد و می نالنـد، می فهمنـد چه می گوینـد. آن ها حضـور این بزرگـوار را حس می کنند ولی ظاهر نشده و غایب است.»(127) اگر انسان محبوب خویش را نیابد سعی می کند نبود محبوب خویش را از طرق دیگر مانند تلفن و نامه جبران نماید تا اگرچه به ملاقات او موفق نشده است دست کم ارتباط ضعیفی با او داشته باشد. همچنین منتظر امام زمان (عج) وقتی موفق به زیارت آن حضرت نمی شود از طریق خواندن دعای ندبه - که البته «فقط خواندن دعای ندبه کافی نیست، درس گرفتن و فهمیدن آن لازم است»(128) - و همچنین زیارت آل یاسین، دعای عهد که از طرف بزرگان، بسیار توصیه شده است ونیز از طریق رفتن به مسجد مقدس جمکران ارتباط خود را با آن حضرت حفظ می کند.
همچنین یاد کردن از محبوب، عادت دیرینه منتظران عاشق است که چندی منتظر محبوب خویش هستند امّا پس از مدت ها انتظار نتوانسته اند او را ببینند، لذا حال خود را با یاد او و نام او آرام می کنند. به یاد آوردن امام عصر (عج) و عنایت او به شیعیان با ذکر احادیث، کرامات، مقام امام و عنایت امام به شیعیان وظیفه ای است که منتظران واقعی احساس می کنند و بدین طریق همواره نام و یاد آنحضرت را زنده نگه می دارند. مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله که خود اسوه ای در تقوا و اخلاق می باشند، می فرمایند: «در شبانه روز یک ساعت را برای خودتان و خدای خودتان قرار بدهید. از کار و اشتغالات گوناگون، خود را بیرون بکشید؛ با خدا و اولیای خدا و با ولی عصر (عج) مأنوس بشوید.»(129)

ب) ایمان به امامتِ رهبری الهی و عدالت پیشه
 

«انتظار فرج معنایش اینست که انسان در هر وضعی که هست به آن وضع قانع نباشد و بخواهد به وضع بهتری و برتری دست پیدا کند. بالاترین اوضاع هم ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه و تشکیل محیط عدل واقعی و کامل الهی و اسلامی در سرتاسر عالم است، که ان شاء الله به برکت وجود آن بزرگوار تحقق خواهد یافت. این اتفاق خواهد افتاد و واقع خواهد شد، زیرا وعده ی الهی است.»(130) قرآن از این واقعه بزرگ خبر داده و فعل ماضی را برای این مستقبل حتمی الوقوع آورده. لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْها.(131)
بنابر این می توان یکی از بزرگترین وظیفه منتظران فرج را ایمان به چنین مسئله حتمی الوقوعی به حساب آورد. چرا که به واسطه همین ایمان - آنچنان که خواهد آمد – امید و نتیجتاً حرکت تعقیب می شود.
توضیح اینکه امامت و رهبری، از ارکان اسلام و محور همه کارها، اعم از عبادی و غیر عبادی است و به تعبیر رسای امیرالمؤمنین (ع) امام همچون محور سنگ آسیاب است، مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى؛(132) اعتقاد به این امر موجب شد که مسلمانان صدر اسلام با پیروی از پیامبر (ص) و با بکار بستن اوامر و پرهیز از نواهی او، تمدن بزرگ اسلامی را پی ریزی کنند، چنان که خداوند به آنان فرموده بود: وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛(133) بعد از رسول خدا (ص) شیعیان مکلف اند که با اهل بیت نیز چنین باشند. به همین جهت یاران حضرت حجت (عج) در بالاترین حدّ اطاعت پذیری از امام خویش اند و اطاعت اینان نه از روی اجبار بلکه عاشقانه و از روی ایمان است.
ایمان قوی آنان حکم می کند، تا زمانی که خداوند راضی نشود دست از شمشیرها برندارند، لَا يَكُفُّونَ سُيُوفَهُمْ حَتَّى يَرْضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَل؛(134) وتنها این افراد باایمان هستند که درزمان غیبت ثابت قدم می مانند، هُوَ الَّذِي يَجْرِي فِيهِ سُنَنُ الْأَنْبِيَاءِ بِالتَّعْمِيرِ وَ الْغَيْبَةِ حَتَّى تَقْسُوَ قُلُوبٌ لِطُولِ الْأَمَدِ وَ لَا يَثْبُتَ عَلَى الْقَوْلِ بِهِ إِلَّا مَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي قَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْه‏؛(135)
خداوند در مورد چنین افرادی می فرماید: أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون‏؛(136) همانطور که در آیه دیگری اهل ایمان را اینگونه معرفی می کند: إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون؛(137) و در جای دیگری عدم ترس و ناامیدی را نتیجه پیروی از خدای متعال می داند، فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون.(138)
با توجه به این سلسله آیات که در آن لوازم شجاعت از خصائص مؤمنین شمرده شده، می توان این نکته را برداشت کرد که یکی از نتایج ایمان، شجاعت است و به همین دلیل صفتی که به صراحت در روایات برای اصحاب امام زمان (عج) برشمرده شده، شجاعت است.
شجاعت صفتی ذاتی است و لوازمی دارد که با وجود آن لوازم این صفت نیز حاصل می شود. یاران حضرت مهدی (عج) همه لوازم شجاعت را در خود جمع کرده اند که در اینجا به برخی از آن ها اشاره می شود:
1) ترسو نبودن :
ترس از خصلت های مذموم است و از ضعف ایمان و ناتوانی نفس نشأت می گیرد. شِدَّةُ الْجُبْنِ مِنْ عَجْزِ النَّفْسِ وَ ضَعْفِ الْيَقِين‏؛(139) به همین دلیل است که یاران مهدی (عج) که قلبشان مالامال از عشق به خدا و یقین، به روز جزاء و یاری پروردگار است؛ از هیچ کس هیچ هراسی به دل راه نمی دهند.
2) عشق به شهادت :
آرزوی شهادت یکی از راه های شناخت افراد باایمان و راستگو از دیگران است. چنان که خداوند خطاب به یهودیان فرمود: يا أَيُّهَا الَّذينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين.(140)
انسان مؤمن نه تنها از مرگ واهمه ندارد، بلکه چون مرگ را پلی برای ورود به آن جهان می داند، دوست دارد هرچه زودتر از آن بگذرد تا وعده های خداوند را ببیند. حضرت علی (ع) درباره ی چنین مؤمنانی می فرماید: لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَاب؛(141) یاران حضرت مهدی که مؤمنان واقعی هستند، (عج) ایمان به راه و هدف آن حضرت دارند، به او عشق می ورزند و همه هستی شان فانی در وجود اوست و عاشق شهادت در راه وی هستند. يَدْعُونَ بِالشَّهَادَةِ وَ يَتَمَنَّوْنَ أَنْ يُقْتَلُوا فِي سَبِيلِ اللَّه‏.(142)
3) قوّت قلب :
یکی دیگر از نشانه های شجاعت قوت قلب است. این خصلت نیز در یاران مهدی (عج) وجود دارد و در روایات مختلف از آن به قلب آهنین تعبیر شده است. وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَلَا يَبْقَى مُؤْمِنٌ إِلَّا صَارَ قَلْبُهُ أَشَدَّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِيد؛(143) تشبیه قلب به پاره های آهن یا به قطعات سنگ، برای تأکید بر عظمت و شهامت آن ها و نفی هرگونه ترس و وحشت از قلب هایشان است.
4) قوّت جسم :
روشن است که شجاعت اگر با قدرت جسمانی همراه نباشد نتیجه بخش نخواهد بود.از اینرو قدرت جسمانی، از لوازم شجاعت محسوب می شود. فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ يُعْطَى قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلا.(144)
یاران مهدی با چنین اوصافی، در شجاعت همچو سدّی محکم، شمشیری برنده و رکنی استوار، بی نظیرند.
امّا مهم اینست که انسان اگر در نهایت شجاعت هم باشد، نیاز به استقامت دارد. درواقع استقامت و بردباری یکی از نشانه های شجاعت است. إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون.(145)
منتظران فرج، که همان یاران امام زمان (عج) در عصر غیبت می باشند، در راه تحقق آرمان های جهانی امام عصر (عج) مشکلات و مصائب فراوانی را به جان می خرند ولی از سَرِ اخلاص و تواضع، عمل خود را هیچ می پندارند و به جهت هجوم سختی ها و تحمل مشقّت ها، بر خداوند منّت نمی گذارند؛ چرا که خود را تنها در مقابل تکلیف می بینند و با نگاه انجام وظیفه پا به عرصه می گذارند. لَمْ يَمُنُّوا عَلَى اللَّهِ بِالصَّبْرِ وَ لَمْ يَسْتَعْظِمُوا بَذْلَ أَنْفُسِهِمْ فِي الْحَق‏.(146)

ج) عشق به عدالت و ارزش های انسانی
 

«ما برای استقرار قسط و عدل تلاش کرده ایم و بازهم این ملّت در همین راه تلاش خواهد کرد، حرکتی که برای قسط و عدل است، بر حرکتی که در مقابل قسط و عدل ایستاده است پیروز خواهد شد. در این شکّی نیست. دنیا به سمت عدل و قسط حرکت می کند و معنای امام زمان (عج) و انتظار فرج همین است.»(147)
از جمله ی مهم ترین ارزش های انسانی، ایثار است. آن حرکت گسترده ای که قرار است در آخرالزمان شکل بگیرد، برای هدایت و سازندگی است، نه جهان گشایی و زمین گیری.(148) ایثار مقدمه این آرمان الهی است و آن چنان که رسول خدا (ص) از حق اهل بیت خود چشم می پوشاندند تا دیگران به رفاه برسند و از این رهگذر دل های کافران را نرم و نسبت به دین متمایل می کردند؛ ياران حضرت مهدي (عج) نيز، سختي‌ها را به جان مي‌خرند و از خوشي‌ها و لذايذ چشم مي‌پوشند و با دست‌هاي مهربانشان، خوبي‌ها و خوشي‌ها را به ديگران هديه مي‌دهند؛ تا از اين رهگذر، قلب‌ها را نرم کنند و مردم را به دامان پر از مهر و محبّت دين برگردانند.

د) امید به آینده ای روشن و نوید بخش
 

«انتظار یعنی دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگی بشر»(149) امید به ظهور مهدی (عج) در واقع همان امید به خداست. زیرا امید به مهدی (عج) به ما می گوید اگرچه جهان در ظلم فرورفته، اما رحمت الهی هر لحظه بشریت را به نقطه ای نورانی سوق می دهد. وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ.(150)
امید موتور حرکت انسان در زندگی است و امید به مهدی (عج) عامل حرکت استوارتر انسان در مسیر هدف اصلی بعثت انبیاء می باشد.(151) «جوامع هم - اگر درست توجه کنیم - با حالت انتظار، از رکودی که قدرت ها و دشمن ها بر آن ها تحمیل می کنند، خارج می شوند. اگر در کشورهایی که امروز تحت سیطره ی استکبار جهانی و عوامل صهیونیسم هستند، حالت انتظار به وجود آید؛ به تغییر وضعی که بر آن ها تحمیل شده است قادر خواهند بود. متأسفانه در اغلب این کشورها حالت انتظار نیست، کأنّه وضع موجود را ابدی پنداشته اند و خیال می کنند قابل تغییر نیست. این همان چیزی است که دشمن ها و استکبار از همه چیز بیشتر آن را می خواهند.»(152)
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين؛(153) از امام امیرالمؤمنین در بیان این آیه روایت شده که فرمودند: هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ يَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِيَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيُعِزُّهُمْ وَ يُذِلُّ عَدُوَّهُم؛(154) بینید که خداوند چگونه در این آیه اراده خود به وراثت مستضعفین بر زمین را بیان کرده است. همان اراده ای که، إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون؛(155) و می بینید که چگونه محکم برآینده روشن زمین پافشاری کرده و آن را حتمی شمرده. خداوند متعال فرموده که اگرچه تاکنون چنین اتفاق بزرگی آن هم به این وسعت (الْأَرْضِ) محقق نشده؛ لکن دلیل نمی شود که بعد از این هم به وقوع نخواهد پیوست. در واقع خداوند حکیم در این آیه خبری را بازگو می کند ولی این خبر برخلاف بقیه اخبار، جای آنکه از گذشته باشد، از آینده و حتمی الوقوع است. یعنی روزی می رسد که با تلاش همین مستضعفین و با اراده ی عظیم الشأن الهی اینان وارثان و پیشوایان زمین قرار می گیرند. این آیه بر روشن کردن نور امید در دل ها تصمیم دارد. «بدیهی است که انسان های مأیوس نمی توانند هیچ حرکتی در راه اصلاح انجام دهند، آن چیزی که انسان ها را وادار به کار و حرکت می کند، نور و نیروی امید است. اعتقاد به مهدی موعود، دل ها سرشار از نور امید می کند. برای ما که معتقد به آینده حتمی ظهور مهدی موعود (عج) هستیم، این یأسی که گریبان گیر بسیاری از نخبگان جهان دنیاست، بی معناست.»(156)

ه) تلاش برای برقراری حکومت عدل پیشه
 

«انتظار ظهور، اشتیاق انسان های صالح برای گسترش عدالت است.»؛(157) «باید مقدمات متناسب با نتیجه و غایت باشد؛ غایت، جامعه ی آرمانیِ مهدوی است. با همان خصوصیتی که گفتیم. پس ما هم باید مقدمات را همان جور فراهم بکنیم، ما باید با ظلم نسازیم و باید علیه ظلم حرکت قاطع بکنیم، هرگونه ظلمی و از هرکسی.»(158)
بنابراین یکی از وظائف بسیار مهم منتظران فرج اینست که طرح ها و برنامه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی اسلام را استخراج کنند و به گوش جهانیان برسانند. ارزش و مزایای برنامه های الهی را برای بشریت ثابت کنند. افکار جهانیان را برای پذیرفتن قوانین خدایی آماده سازند و خلاصه، مقدمات حکومت جهانی اسلام و مبارزه با ظلم و بیدادگری را فراهم آورند.
کسانی را که در این راه و برای پیشبرد هدف مقدس امام زمان(عج) و تهیه اسباب نهضت و قیام آن جناب می کوشند، می توان منتظر فرج خواند و درباره ی ایشان گفت که خودشان را برای ظهور و قیام مهدی دادگستر، آماده می سازند. چنین افراد فداکار و کوشایی را می توان مانند کسانی دانست که در میدان جنگ در خون خویش می غلتند. امام صادق فرموده اند: لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ فَيَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِه.(159)
هر حکومتی برای برپایی و استقرار، به حاکمان و مدیران عادل و بصیر نیاز دارد. حکومت امام زمان (عج) هم از این قاعده مستثنی نیست. امام علی (ع) در کلام زیبایی مراتب فضل و کمال علمی یاران موعود آخرالزمان را چنین توصیف می کند: لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَيْنِ النَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارُهُمْ وَ يُرْمَى بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهِمْ وَ يُغْبَقُونَ كَأْسَ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوح‏ پس گروهى پاك و ثابت و مهذب گردند، مانند شمشيرى كه آهنگر آن را صيقل دهد. ديدگان آنها بنور قرآن روشن شود و تفسير آن در گوشهايشان جايگزين گردد. و جام حكمت را در صبح و شام بآنها بنوشانند.(160)
امام زین العابدین (ع) نیز در توصیف یاوران امام زمان (عج) قوت عقل و اندیشه ی، آنان را اینگونه بیان می کند: تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اللَّهِ الثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اللَّهِ وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ يَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْرا.(161)
اصحاب امام زمان (عج) همانگونه که در بالاترین درجه تقوا و پرهیزگاری قرار دارند، از نظر کمال علمی نیز در بالاترین درجه قرار گرفته اند و از جام حکمت الهی و معرفت دینی، چنان که باید سیراب گشته اند. درنتیجه با توجه به آنچه در زمینه تناسب مقدمات با نتیجه گفته شد، منتظران امام زمان (عج) هم باید تمام تلاش خود را برای یافتن سطوح بالای علم و بصیرت انجام دهند.
یکی دیگر از مقدمات بسیار مهم برای برقراری حکومت عدل پیشه، ارتباط و یکدلی با دیگر منتظران است. درواقع شخص را زمانی می توان منتظر نامید که با هم نوعان خود در خلقت و عقیده، در جهت انقلاب مهدوی تعامل و رابطه برقرار کند. منتظر امام زمان (عج) می داند که برنامه آن حضرت یک برنامه جهانی است و همانطور که یاوران ایشان باید محکم،استوار و باتقوا باشند، تعداد آن ها نیز اهمیت دارد تا حرکتش در سطح جهانی پیروز شود؛ بنابراین به فکر گسترش یاران و منتظران آن حضرت خواهد افتاد و با ارتباط با آن ها به تقویت روحیات ایمانی خود و دیگران خواهد پرداخت تا به کمک دیگر منتظران باایمان، خود را آماده ی ظهور حضرت بنماید. فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعا.(162)
«بزرگ ترین وظیفه منتظران امام زمان (عج) اینست که از لحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی و همچنین برای پنجه درافکندن با زورگویان خود را آماده کنند.»(163)
امام صادق (ع) می فرمایند: إن أصحاب القائم (عليه السلام) يلقى بعضهم بعضا كأنهم بنو أب و ام، و إن افترقوا افترقوا عشاء و التقوا غدوة، و ذلك تأويل هذه الآية:اسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً.(164)
و این نیست مگر به سبب اینکه هواها و خودخواهی ها از جانشان رخت بربسته و به جای آن خداخواهی و خداپرستی نشسته است. با این انسجام و یک رنگی است که می توان به اهداف جهانی دست یافت و آرمان های الهی را تحقق بخشید. سپاهی که از اختلاف و چنددلی رنج می برد، چگونه می تواند سرافرازانه بام دنیا را فتح کند؟! در دعای افتتاح هم ما خود را راغب و مشتاق دولتی می خوانیم که نفاق و دورویی در آن خوار و ذلیل است. اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَة تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَه.(165)
لازم به ذکر است که بهترین روش برای برقراری چنین ارتباطی و همچنین اثبات اصل مهدویت و امثال آن، تمسک به روش های هنری است. «مسأله مهدویت مسأله ای مهم و اساسی است. اثبات مهدویت کار بسیار آسانی است. اثبات اصل مهدویت در یک محفل علمی، با مخاطبانی که اهل علم و اهل تفکر و استدلال اند، جزء آسان ترین کارها است. در این هیچ تردیدی نیست. ایمان و اعتقاد مردم هم خوب است. منتهی تعمیق این ایمانی که مردم به امام زمان (عج) دارند، کار بسیار ظریفی است، باید در این قضیه با شیوه های هنرمندانه وارد شد.»(166)
آخرین نکته ای که در زمینه ی تلاش برای برقراری حکومت عدل پیشه باید ذکر شود، بحث ایجاد و آمادگی دائم رزمی برای ظهور حضرت (عج) است. از اینرو شرکت در بسیج می تواند یکی از وظائف منتظران باشد. «بسیجیان، ارتباط خاصی با این نقطه اساسی عواطف دل های شیعیان و مسلمانان دارند. بسیج، به معنای حضور و آمادگی در همان نقطه ای است که اسلام و قرآن و امام زمان (عج) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است. لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر ارواحنا فداه – مهدی موعود عزیز – یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.»(167)

و) رعایت موازین و قوانین دینی و اخلاقی
 

وظیفه دیگری که بر گردن منتظرانِ بزرگترین گشایش، نهاده اند؛ اینست که احکام و برنامه های فردی و اجتماعی اسلام را استخراج و بین خودشان به طور کامل اجرا کنند. با اجرای برنامه های اقتصادی اسلام، مشکلات اقتصادی را حلّ کنند، ضمن مبارزه با فقر و بیکاری و تمرکز ثروت های غیرمشروع،و به کار بستن قوانین نورانی اسلام، جلو ظلم و بیدادگری را در حدّ توان بگیرند. خلاصه باید گفت که احکام و برنامه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و عبادی اسلام را را در حدّ توان پیاده سازند و نتایج درخشان آن را عملاً دربرابر دیدگان جهانیان مجسّم سازند.
بسیار مناسب است دراین باره به روایتی که سيد رضى الدين بن طاوس در كتاب «سعد السعود» مينويسد اشاره کنیم: أَنِّي وَجَدْتُ فِي صُحُفِ إِدْرِيسَ النَّبِيِّ عِنْدَ ذِكْرِ سُؤَالِ إِبْلِيسَ وَ جَوَابِ اللَّهِ لَهُ قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛(168) قَالَ لَا وَ لَكِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ؛(169) فَإِنَّهُ يَوْمٌ قَضَيْتُ وَ حَتَمْتُ أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ ذَلِكَ الْيَوْمَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الشِّرْكِ وَ الْمَعَاصِي وَ انْتَخَبْتُ لِذَلِكَ الْوَقْتِ عِبَاداً لِي امْتَحَنْتُ قُلُوبَهُمْ لِلْإِيمَانِ وَ حَشَوْتُهَا بِالْوَرَعِ وَ الْإِخْلَاصِ وَ الْيَقِينِ وَ التَّقْوَى وَ الْخُشُوعِ وَ الصِّدْقِ وَ الْحِلْمِ وَ الصَّبْرِ وَ الْوَقَارِ وَ التُّقَى وَ الزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا وَ الرَّغْبَةِ فِيمَا عِنْدِي وَ أَجْعَلُهُمْ دُعَاةَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ أَسْتَخْلِفُهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ أُمَكِّنُ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَيْتُهُ لَهُمْ ثُمَّ يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً يُقِيمُونَ الصَّلاةَ؛(170) لِوَقْتِهَا وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ؛(171) لِحِينِهَا وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ؛(172) وَ أُلْقِي فِي تِلْكَ الزَّمَانِ الْأَمَانَةَ عَلَى الْأَرْضِ فَلَا يَضُرُّ شَيْ‏ءٌ شَيْئاً وَ لَا يَخَافُ شَيْ‏ءٌ مِنْ شَيْ‏ءٍ ثُمَّ تَكُونُ الْهَوَامُّ وَ الْمَوَاشِي بَيْنَ النَّاسِ فَلَا يُؤْذِي بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ أُنْزِعُ حُمَةَ كُلِّ ذِي حُمَةٍ مِنَ الْهَوَامِّ وَ غَيْرِهَا وَ أُذْهِبُ سَمَّ كُلِّ مَا يَلْدَغُ وَ أُنْزِلُ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ تَزْهَرُ الْأَرْضُ بِحُسْنِ نَبَاتِهَا وَ تُخْرِجُ كُلَّ ثِمَارِهَا و أَنْوَاعَ طِيبِهَا وَ أُلْقِي الرَّأْفَةَ وَ الرَّحْمَةَ بَيْنَهُمْ فَيَتَوَاسَوْنَ وَ يَقْتَسِمُونَ بِالسَّوِيَّةِ فَيَسْتَغْنِي الْفَقِيرُ وَ لَا يَعْلُو بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ يَرْحَمُ الْكَبِيرُ الصَّغِيرَ وَ يُوَقِّرُ الصَّغِيرُ الْكَبِيرَ وَ يَدِينُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ؛(173) وَ يَحْكُمُونَ أُولَئِكَ أَوْلِيَائِي اخْتَرْتُ لَهُمْ نَبِيّاً مُصْطَفًى وَ أَمِيناً مُرْتَضًى فَجَعَلْتُهُ لَهُمْ نَبِيّاً وَ رَسُولًا وَ جَعَلْتُهُمْ لَهُ أَوْلِيَاءَ وَ أَنْصَاراً تِلْكَ أُمَّةٌ اخْتَرْتُهَا لِنَبِيِّيَ الْمُصْطَفَى وَ أَمِينِيَ الْمُرْتَضَى ذَلِكَ وَقْتٌ حَجَبْتُهُ فِي عِلْمِ غَيْبِي وَ لَا بُدَّ أَنَّهُ وَاقِعٌ أُبِيدُكَ يَوْمَئِذٍ وَ خَيْلَكَ وَ رَجِلَكَ وَ جُنُودَكَ أَجْمَعِينَ فَاذْهَبْ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم.(174) شيطان به خدا گفت: مرا تا روز رستخيز مهلت بده خدا فرمود: نه تو را تا روزى كه وقت آن معلوم است مهلت ميدهم. آن روز، روزى است كه زمين را از لوث كفر و شرك و گناهان پاك ميگردانم مردانى را براى زندگى در آن روز بر مى‏گزينم كه دلهاى آنها را براى ايمان و درون آنها را با پرهيزكارى و اخلاص و يقين و تقوى و فروتنى و راستى و بردبارى و استقامت در امر دين و وفا و زهد در دنيا، و ميل بآنچه من بآنها ميدهم، امتحان كرده‏ام.
آنها را داعيان مهر و ماه قرار داده‏ام، و سروران زمين ميگردانم، و دين (اسلام) را كه براى آنها برگزيده‏ام، براى آنها باقى ميگذارم. تا آنكه مرا چنان كه ميبايد عبادت كنند، و بمن شرك نورزند.
نمازها را در اوقات مخصوص بخود بپا دارند، و زكاة مال خود را بپردازند و امر بمعروف كنند، و نهى از منكر نمايند. در آن زمان امانت دارى را در روى زمين برقرار سازم كه هرگز چيزى تلف نشود، و كسى از چيزى نترسد، جانوران و چهارپايان در ميان مردم باشند، و بيكديگر آزار نرسانند، و تمام جانوران زهر دار را از ميان ميبرم، و اثر سم حيوانات نيش دار را، بلا اثر ميگذارم.
بركات خود را از زمين و آسمان بر آنها ميفرستم، و زمين با گياهان و سبزه خود نزهت گيرد، و هر درخت ثمر دارى و عطر آگينى، ثمر و عطر خود را بيرون ميدهد. رأفت و ترحم را در دل آنها جاى دهم، بطورى كه مواسات و برادرى ميان آنها برقرار گردد، و آنچه دارند على السويه ميان خود قسمت كنند، فقرا بى‏نياز ميشوند و كسى بر ديگرى برترى ندارد. و بزرگ بر كوچك ترحم ميكند و كوچك بزرگ را محترم ميدارد، همه متدين بدين حق (اسلام) هستند و طبق دستورات آن رفتار ميكنند و حكم مينمايند.
آنها دوستان من هستند كه پيغمبرى چون محمد مصطفى و امام امينى مانند على مرتضى را براى (هدايت و راهنمائى) آنها برگزيدم، و آن مردم را دوستان و ياوران پيغمبرم محمد مصطفى و امينم على مرتضى قرار دادم.
اى شيطان! آن روز وقتى است كه در علم غيب خودم پنهان كرده‏ام، و ناچار بوقوع مى‏پيوندد. در آن روز تو و تمام دار و دسته و لشكرت را نابود ميگردانم، فاذهب فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ.(175)
«کسی که منتظر آن مصلح بزرگ است، باید از خود زمینه های صلاح را آماده سازد و کاری کند که بتواند برای تحقق صلاح بایستد.»(176) قرآن کریم نیز ایمان و عمل صالح را شرط چنین حرکت گسترده ای می داند. وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِم.(177)
«اگر ما شخصاً خودمان صالح باشیم و حکومت نیز صالح باشد، می توانیم اصلاح را در همه جای دنیا و بیش از همه در کشور خودمان گسترش بدهیم. ولی اگر ما صالح نبودیم هیچ اتفاق مثبتی در جهت اهداف به وقوع نخواهد پیوست. اگر صالح شدیم، آن وقت سرنوشتی که خدا برای صالحان محیّا کرده است، متعلق به ما خواهد بود.»(178) وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون‏؛(179) منتظرین مصلح خود باید صالح باشند و وظایف دینی و احکام الهی را انجام دهند و تقوا پیشه سازند. منتظر امام زمان (عج) کسی است که در عصر غیبت به تهذیب و تذکیه ی خود بپردازد، رذایل اخلاقی را از نفس خویش دور بزداید و به کسب فضایل مشغول گردد. چنانکه در روایتی از امام صادق (ع) روایت شده است: مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ.(180)
موضوع تهذیب نفس و پرهیز از گناه و اعمل ناپسند، به عنوان یکی از وظایف منتظران در عصر غیبت، از چنان اهمیتی برخوردار است که در یکی از نامه های امام زمان (عج) به شیخ مفید رحمه الله، از اعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان سر می زند، اظهار تأسف نموده اند.(181) باید در نظر داشت که تنها زمانی می توانیم خود را منتظر امام زمان (عج) بدانیم که در زندگی فردی و اجتماعی خود، راه و روش مورد نظر او را پیاده کنیم و در تمامی مراحل زندگی رضایت حضرتش را در نظر بگیریم.

ز) داشتن روحیه ی تعهد و مسئولیت پذیری
 

«انتظاری که از آن سخن گفته اند، فقط نشستن و اشک ریختن نیست؛ انتظار به معنای اینست که ما باید خود را برای سربازی امام زمان (عج) آماده کنیم. سربازی امام زمان (عج) کار آسانی نیست. سربازی منجیِ بزرگی که می خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بین المللی مبارزه کند، احتیاج به خودسازی و آگاهی و روشن بینی دارد. عده ای این اعتقاد را وسیله ای برای تخدیر خود یا دیگران قرار می دهد، این غلط است. ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان (عج) خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفه ای نداریم؛ نه به عکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا برای ظهور آن بزرگوار آماده شویم. شنیده اید، در گذشته کسانی که منتظر بودند، سلاح خود را همیشه همراه داشتند، این یک عمل نمادین است و بدین معناست که انسان از لحاظ علمی و فکری و عملی باید خود را بسازد و در میدان های فعالیّت و مبارزه، آماده به کار باشد.»(182) قرآن کریم با بیان حتمی بودن امتحان الهی مسئولیت پذیری و آمادگی تام و کامل را نیاز اساسی می داند: وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين.(183)
برخی به خطا به گونه ای اندیشه مهدویت را تصویر می کنند که انتظار براساس آن به معنای کمک به رشد ظلم و فساد و پرشدن دنیا از گناه می باشد، در حالی که بی شک چنین اموری با هدف دین بیگانه است، بنابراین انتظار و عشق به مهدی (عج) یعنی عشق و امید به همه خوبی ها که این عشق و امید عاملی است که انسان را وادار می کند تا هرچه بیشتر و محکم تر در راه خوبی ها قدم بردارد. پس انتظار فرج مسئولیّت آفرین است. به همین جهت عاشورایی بودن به معنای پذیرش بالاترینِ مسئولیت ها؛ زمینه ساز ظهور ولی مطلق می باشد. «جمع بندی نهضت حسینی این است که یک روز از امام حسین (ع) در حالی که همه دنیا در زیر سیطره ظلمات و جور پوشیده و محکوم بود و هیچ کس جرأت نداشت حقیقت را بیان کند؛ قیام کرد. . . . فرض کنیم شب عاشورا، وقتی حضرت فرمودند که من بیعتم را برداشتم، بروید، همه می رفتند. ابوالفضل و علی اکبر هم می رفتند و حضرت تنها می ماند. روز عاشورا چه می شد؟ حضرت برمی گشت یا می ایستاد و تنها می جنگید؟ در زمان ما یک نفر پیدا شد که گفت اگر من تنها بمانم و همه دنیا در مقابلم باشند از راهم برنمی گردم؛ آن شخص امام ما بود که عمل کرد و راست گفت: صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّه؛(184) دیدید که یک انسان حسینی عاشورایی چه کرد؟ خب! اگر همه ما عاشورایی باشیم، حرکت دنیا به سمت صلاح، سریع، و زمینه ی ظهور ولی مطلقِ حق، فراهم خواهد شد.»(185)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا؛(186) امام محمد باقر فرمودند : شكيبا باشيد بر انجام فرائض‏ دينى، و صبر كنيد بر آزار دشمنانتان، و مواظب ظهور امام خود مهدى منتظر باشيد!(187)
در آخر باید گفت که «قبل از دوران مهدی موعود (عج)، آسایش و راحت طلبی و عافیت نیست. در روایات «وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُنَّ وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُن‏»(188) است. به شدت امتحان می شوید، فشار داده می شوید. امتحان در کجا و چه زمانی است؟ آن وقتی که میدان مجاهدتی هست.»(189)

نتیجه گیری
 

ظهور تنها یک اتفاق در قسمتی از تاریخ نیست؛ بلکه نتیجه تلاش تمام پیامبران و انسان های صالح است. معنی انتظار، نتیجه بخشی به همین تلاش است. انسانی که بتواند این حقیقت الهی را به روشنی درک کند، یقیناً خود را در همین جهت به تکاپو وامی دارد.مردم اگر بدانند که خداوند متعال چه غایتی را برای آنان ذخیره کرده و قرار است روزی، عدالتی به این وسعت در راستای تکامل شکل گیرد؛ دیگر وضع موجود را ابدی نمی پندارند و آرایش انتظار به خود می گیرند. بنابراین وظایف منتظران را به خوبی می یابند و در راستای عمل به آنها از خود هیچگونه سستی نشان نمی دهند. برهمین اساس پیشنهاد می گردد، مبلغان دین توحیدی اسلام زودتر از همه این حقیقت عظیم را درک کنند و نگاه خود را به همه جهان کماً و کیفاً برای بازخوانی پرونده مهدویت، معطوف سازند تا بتوانند برای روزی که مهدی عدالت گستر (عج) شهد عدالت در کام جهانیان می گذارد، مقدمه سازی کنند.
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج و العافيه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدين بين يديه

پی نوشت ها :
 

1)ابراهیم(14)/5
2) Reading Khamenei: The World View of Iran's Most Powerful Leader, http://www.carnegieendowment.org/publications/index.cfm?fa=view&id=19975&prog=zgp&proj=zme
3)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص41.
4(الصف(61)/9.
5)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج51، ص60.
6)سيد رضى‏، نهج البلاغة، ص195.
7) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3034
8)آل عمران(3)/83.
9) دوانى‏، علی، مهدى موعود- ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص270.
10) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2430
11)النمل(27)/62.
12)دوانى‏، علی، مهدى موعود- ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص252.
13)النّور(24)/55.
14)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص92.
15)همان، ج52، ص91.
16)همان، ج52، ص181.
17) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
18)الإسراء(17)/ 81.
19)دوانى‏، علی، مهدى موعود- ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص265.
20) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2780
21)آل عمران(3)/200.
22)محمد بن ابراهيم نعمانى‏، الغيبة للنعماني‏، ص27.
23) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3034
24)التوبه(9)/33.
25)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج51، ص60.
26) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2865
27) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2780
28)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص93.
29) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2983
30)همان جا.
31)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص47.
32) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2430
33)الإسراء(17)/81.
34) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2430
35)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص129.
36)همان، ج52، ص146.
37)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص44.
38) البقرة(2)/155.
39)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص45.
40)دوانى‏، علی، مهدى موعود- ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص270.
41) البقرة(2)/213.
42)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص13.
43)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج51، ص217.
44)همان، ج51، ص218.
45)کفیل، محمد صادق، عدالت مهدوی در اندیشه مقام معظم رهبری، به نقل از جمهوری اسلامی، 4/9/78.
46)عبد الواحد تميمى آمدى‏، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم‏، ص340.
47)الحدید(57)/25.
48) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2780
49)ر.ک: ابراهیم امینی، داگستر جهان، ص69.
50)حاج شيخ عباس قمى، مفاتیح الجنان، ص535.
51)شيخ صدوق‏، كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص288.
52) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
53)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص338.
54) محمد بن ابراهيم نعمانى‏، الغيبة للنعماني‏، ص307.
55)همان، ص308.
56)کفیل، محمد صادق، عدالت مهدوی در اندیشه مقام معظم رهبری، به نقل از رسالت، 26/9/76.
57)النساء(4)/165.
58)محمد بن ابراهيم نعمانى‏، الغيبة للنعماني‏، ص141.
59)الانبیاء(21)/105.
60)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص244.
61)همان، ج51، ص132.
62)محمد بن ابراهيم نعمانى‏، الغيبة للنعماني‏، ص232.
63)کفیل، محمد صادق، عدالت مهدوی در اندیشه مقام معظم رهبری، به نقل از جمهوری اسلامی، 15/9/77.
64) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
65)التوبه(9)/33.
66)الانفال(8)/39.
67)آل عمران(3)/19.
68)آل عمران(3)/85.
69)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج53، ص4.
70) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
71)آل عمران(3)/83.
72)المائده(5)/8.
73)محمد بن ابراهيم نعمانى‏، الغيبة للنعماني‏، ص297.
74)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص280.
75)سيد رضى‏، نهج البلاغة، ص507.
76)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص339.
77)عبد الواحد تميمى آمدى‏، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم‏، ص446.
78)قطب راوندى‏، الخرائج و الجرائح‏، ج2، ص839.
79)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص336.
80)همان جا.
81)همان، ج52، ص338.
82)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص91.
83)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص16.
84)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص93.
85)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج51، ص145.
86)همان، ج52، 321.
87)همان، ج51، ص47.
88)محمد بن ابراهيم نعمانى‏، الغيبة للنعماني‏، ص297.
89)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص338.
90)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص93.
91)شيخ صدوق‏، كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص260.
92)سيد رضى‏، نهج البلاغة، ص43.
93)حَتَّى إِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضِي فِي بَيْتِهَا بِكِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ؛ علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص352.
94)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص93.
95)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص336.
96)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص94.
97)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص338.
98) شيخ صدوق‏، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص673.
99)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص316.
100)همان، ج52، ص280.
101)قطب راوندى‏، الخرائج و الجرائح‏، ج2، ص839.
102)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص95.
103)إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق؛ علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج68، ص382.
104)لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة؛ الأحزاب(33)/21.
105)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص336.
106)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص41.
107)احمد بن على طبرسى‏، الإحتجاج على أهل اللجاج‏، ج2، ص291.
108)التوبه(9)/33.
109)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص346.
110)آل عمران(3)/33.
111) علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص340.
112)شیخ صدوق، امالی صدوق، ص111.
113)محمد بن ابراهيم نعمانى‏، الغيبة للنعماني‏، ص200.
114)شيخ صدوق‏، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص377.
115)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص125.
116) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
117)شيخ صدوق‏، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص409.
118)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج54، ص170.
119) رشيدالدين ميبدى احمد بن ابى سعد، كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج1، ص114.
120) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2780
121)المائده(5)/54.
122)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص308.
123)همان جا.
124) أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم؛ احمد بن على طبرسى‏، الإحتجاج على أهل اللجاج‏، ج2، ص471.
125)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص73.
126)شيخ كلينى‏، الكافي‏، ج2، ص468.
127) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2780
128)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص49.
129) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2478
130)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص42.
131)آل عمران(3)/83.
132)سيد رضى‏، نهج البلاغة، ص48.
133) الحشر(59)/7.
134)شيخ صدوق‏، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص673.
135)همان، ج2، ص524.
136)یونس(10)/62.
137)البقرة(2)/277.
138)البقرة(2)/38.
139)عبد الواحد تميمى آمدى‏، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم‏، ص263.
140)الجمعه(62)/6.
141)سيد رضى‏، نهج البلاغة، ص303.
142)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص308.
143)شيخ صدوق‏، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص653.
144)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص327.
145)الأحقاف(46)/13.
146)سيد رضى‏، نهج البلاغة، ص209.
147) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2653
148)همانطور که در بخش ظهور بدان اشاره شد.
149) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2586
150)الحج(22)/41.
151)بحث این مطلب در اول بخش ظهور گذشت.
152)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص47.
153)القصص(128)/5.
154)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج51، ص54.
155)یس(36)/82.
156) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
157) کفیل، محمد صادق، عدالت مهدوی در اندیشه مقام معظم رهبری.
158)جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، ص73.
159)محمد بن ابراهيم نعمانى‏، الغيبة للنعماني‏، ص320.
160)سيد رضى‏، نهج البلاغة، ص208.
161)احمد بن على طبرسى‏، الإحتجاج على أهل اللجاج‏، ج2، ص318.
162)البقرة(2)/148.
163) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
164) بحرانى، سيد هاشم‏، البرهان فى تفسير القرآن‏، ج1، ص350.
165)شيخ كلينى‏، الكافي‏، ج3، ص424.
166)فصلنامه انتظار موعود، تابستان و پاییز82، ش 8و9، ص7.
167) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2983
168)الحجر(15)/36.
169)الحجر(15)/37-38.
170)النور(24)/55.
171)التوبه(9)/71.
172)آل عمران(3)/104.
173)الاعراف(7)/181.
174)الحجر(15)/37-38.
175)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص384.
176) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
177)النور(24)/55.
178) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2259
179)الأنبیاء(21)/105.
180)علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص140.
181)همان، ج53، ص175.
182) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
183)البقرة(2)/155.
184)الأحزاب(33)/23.
185) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2752
186)آل عمران(3)/200.
187)محمد بن ابراهيم نعمانى‏، الغيبة للنعماني‏، ص199.
188)همان، ص205.
189) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2586
 

منابع و مآخذ :
قرآن کریم
احمد بن على طبرسى‏، الإحتجاج على أهل اللجاج‏، 2جلد، مشهد، مرتضى‏، 1403 ق‏.
امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، قم، شفق، 1384 ش.
بحرانى، سيد هاشم‏، البرهان فى تفسير القرآن‏، تهران‏، بنياد بعثت‏، 1416 ق‏.
جمعی از نویسندگان، مهدویت از منظر ولایت، اصفهان، حدیث راه عشق، 1385.
دوانى‏، علی، مهدى موعود- ترجمه جلد سيزدهم بحار، تهران‏، دار الكتب الاسلاميه‏، 1378 ش‏.
رشيدالدين ميبدى احمد بن ابى سعد، كشف الأسرار و عدة الأبرار، تهران‏، امير كبير، 1371 ش‏.
سيد رضى‏، نهج البلاغه، قم‏، هجرت، 1414 ق‏.
شيخ صدوق‏، أمالي الصدوق‏، بيروت‏، اعلمی، 1400 ق‏.
شيخ صدوق‏، كمال الدين و تمام النعمه، 2جلد، تهران، اسلاميه‏، 1395 ق‏.
شيخ كلينى‏، الكافي‏، 5جلد، تهران، اسلاميه‏، 1362 ش‏.
عبد الواحد تميمى آمدى‏، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم‏، قم، دفتر تبليغات‏، 1366 ش‏.
علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، 42جلد ، تهران‏، اسلاميه‏، مختلف‏.
قطب راوندى‏، الخرائج و الجرائح‏، 3جلد، قم، مدرسه امام مهدى‏، 1409 ق‏.
کفیل، محمد صادق، عدالت مهدوی در اندیشه مقام معظم رهبری، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود.
محمد بن ابراهيم نعمانى‏، الغيبة للنعماني‏، تهران، نشر صدوق‏، 1397 ق‏.
فصلنامه انتظار موعود.
http://farsi.khamenei.ir
http://www.carnegieendowment.org



 

نسخه چاپی