عوامل و موانع بصیرت در قرآن

عوامل و موانع بصیرت در قرآن
عوامل و موانع بصیرت در قرآن


 

نويسنده: منصور مقدم .دبیر .آموزش و پرورش .رشته دینی و عربی




 
بسم الله الرحمن الرحیم
تقديم به: پژوهشگران قرآنی كه در راه تحقق كلام الهي درتلاشند تابه پيام قرآن وسيري رسـول مكرم (ص) وائمه (ع) جامه عمل بپوشانند

طرح تحقیق:
 

با یاد و نام خدای یکتا بر آنم دراین تحقیق در باره ی عوامل و موانع بصیرت در قرآن در حد توان سخن بگویم . چه عواملی سبب بصیرت می شود . و چه عواملی از بصیرت انسان جلوگیری می نماید؟در این تحقیق می خواهیم موضع قرآن در باره بصیرت و موانع آن را بدانیم .
این تحقیق کتاب خانه ای فیش برداری و تنظیم شده است.
و کل مسائل برداشت شده از آیات بصورت جدولی آورده ام
ابتداء در این بحث با مقدمه ای را مد نظر قرداده و با معنی لغوی و ادامه مطالب را طی کرده ام و با شواهد قرآنی و نمونه های قرآنی به توضیح مطالب پرداخته ام در راه از قرآن و تفاسیر و کتب معتبر به عنوان منبع استفاده کرده ام و بنابر ذوق شاعری بعضی از مطالب را نیز به شعر سروده ام .
امید آنکه مورد رضایت واقع گردد.
این جدول خلاصه کل مطالب است
عوامل بصیرت موانع بصیرت
یاد خدا یاد شیطان
واقع بینی ظاهر بینی
دشمنی با شیطان دوستی با شیطان

جهاد با نفس هوا پرستی
انجام واجبات انجام محرمات
تفکر و تعقل بی فکری و کم عقلی شناخت
پر هیز کاری بی بند و باری
قرآن وشریعت بی دینی و حماقت
علم یقین ظن و شک
سفرو هجرت اقامت و ذلت
قلب سلیم قساوت قلب
وفاق و دوستی لجاجت
انس الفت عدوات
امتحان الهی به حال خود رها شدن
عبرت از دنیا لهو لعب در دنیا
اخلاص در علم نفاق و دو روئی
انس با قرآن انس با لهو لعب دنیا
همنشینی با اهل فضائل همنشینی با اهل رزائل
زهد و تقوای الهی بی بند وبرای و فضاحت
بینش قرآنی عدم بصیرت
دوری از گناه غرق در گناه و معصیت گشتن
خوردن مال حلال خوردن مال حرام
معامله پاک غش در معامله
واقعیت نگری تجاهل
رضائی خدا رضای مخلوق
اندازه نگه داشتن نیکو اسراف و زیاده روی
گرایش به دانش و علم آموزی دوری از علم و پیروی از نفس
نماز با دل نماز از روی ریا
 

مقدمه:
 

منت خدای را عز وجل که طاعتش موجب غربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چو بر می آید مفرح ذات. در باره نعمتهای خود که نمی توان سخنی گفت چرا که: ازدست و زبان که بر آید کز عهده ی شکرش به درآید .
نعمت قرآن که خدای متعال به وسیله جمیع الخصال محمد مصطفی (ص) بر بشریت عرضه داشت. در حقیقت لوح نوشته ای است که انسان بان می تواند برنامه کار خود را دریابد تا به سرزمنزل مقصود که همان لقا ی حق است نائل آید. در این راه پستی و بلندیهای وجود دارد که قرآن راه را ترسیم کرده
در باره کتاب آسمانی قرآن وصفهائی گفته اند. که نور است و صراط و دریائی که دریا هائی در آن وجود دارد. بسیار زبیاست که دیگران هم در باره قرآن سخن گفته اند: گوته: دانشمند، شاعر و نويسنده آلماني مي‌گويد: مندرجات كتاب قرآن ... ما را مجذوب مي‌كند و به شگفت مي‌آورد و سرانجام به تعظيم و احترام بر مي‌انگيزد.
ادوارد گيبن: درباره قرآن چنين مي‌نويسد: از اقيانوس اطلس تا كنار رود گنگ در هندوستان قرآن نه فقط قانون فقهي شناخته شده است، بلكه قانون اساسي شامل رويه قضايي و نظامات مدني و جزايي و حاوي قوانيني است (1)
در این بحث بر آنیم تا در باره موانع بصیرت در قران بحث کنیم . اگرچه مطالب بسیار دشواری است. چراکه در همان ابتدا گفتم:
موانع بر بصیرت هست بسیار
سخن گفتن در این باره چه دشوار
ولی لطف خـــدا یاری نماید
نویسم نامه ای در حـــــد پندار
اگر چه براى نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازى و اصلاح نفس خویش پرداخت. مجاهده با هواى نفسانى و تهذیب روح از زنگارهاى گناه، و لطیف و شفاف ساختن آیینه دل به نور توحید، تنها صراط مستقیمى است که حجاب دیدگان دل را مى‏گشاید و آدمى را در معرض الهامات غیبى و مقام کشف و شهود قرار مى‏دهد. ولی الطاف خداوندی را نباید از نظر دور داشت.
این مطالب را با طرح تحقیق آغاز وبا مقدمه و بحث لغوی ادامه و با اشاره به آیات قرآن کریم انشاالله در مورد موانع بصیرت بحث خواهم نمود. در بین بحث ها گا ه گاهی ازاشعار خودم هم استفاده خواهم نمود. از خداوند منان خواهان بصیرت در دین و دینائی با بصیرت بودن را آرزو دارم . در پایان نتیجه گیری کرده و پشنهادتی ارائه و جدولی را به عنوان عوامل بصیرت و موانع آن را با منابع ذکر کرده ام . امید مورد رضایت واقع گردد

بحث لغوی بصیرت:
 

بصیرت به معنی . عقیده قلبی . شناخت ، یقین، زیرکی وعبرت است ،(2)
بصیرت به معنی دانائی ، بینائی ، بینائی دل، هوشیاری، زیرکی ، ویقین است ،
نزد اهل معنا : نیروی نهانی و قو های قلبی است که در شناخت حقایق تا عمق وجود و باطن ذات ان رسوخ می نماید.انسان دو چهره دارد . ظاهری . باطنی . ملکی و ملکوتی
خدا بصير است. در قرآن بارها گفته: «إِنَّ اللَّهَ بَصير» (3) پيغمبرش بصير است. «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصيرَة» (4) قرآنش مايه بصيرت است. «هذا بَصائِر» (5) يعني خدا به انسان ديد مي‌دهد. پيغمبر ديد مي‌دهد. قرآن هم ديد مي‌دهد. ديد نه يعني نگاه، يعني حكمت، پشت نگاه يعني درست فهميدن. قرآن مي‌فرمايد: «ْلَهُمْ أَعْيُنٌ» چشم دارد اما «لا يُبْصِرُونَ بِها» (6) چشم دارد، بصيرت ندارد. اينها را آدم عميق نگاه كند.بصر غير از بصيرت است. بصر چشم است. قوه‌ي باصره. جمعش ابصار است. بصيرت جمعش بصائر است. بصيرت يعني حكمت. چون گاهي آدم نگاه مي‌كند ولي باز هم نمي‌بيند. «يَنْظُرُونَ إِلَيْك‏» (7) نگاه مي‌كنند اما نمي‌بينند. ما در فارسي مي‌گويي: والله من ديدم، ولي به او بر نخوردم. ديدم ولي به آن بر نخوردم يعني ديدم، اما اين ديد من عميق نبود. حالا، «َتَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْك‏» (8) «يَنْظُرُونَ إِلَيْك‏» يعني پيغمبر اينها به تو نگاه مي‌كنند، «وَ هُمْ لا يُبْصِرُون‏» (9) نگاه مي‌كنند ولي نمي‌بينند. مثل آدمي كه كتاب مي‌خواند ولي نمي‌فهمد. قرآن مي‌فرمايد: «لِأُولِي الْأَبْصار» (10) كساني كه بصيرت دارند چيزي گيرشان مي‌آيد. در علم و حكمت، «يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ » حكمت همان بصيرت است. قرآن آيه دارد مي‌گويد كه:«لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ» (11)، «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ» يعني هركس هلاكت مي‌شود. «عَنْ بَيِّنَةٍ» با دليل، «وَ يَحْيى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَة» (12) هركسي هم زنده مي‌شود از روي بينه باشد. حالا بصيرت! «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْم‏» (13) آيه‌ي قرآن است. چيزي را كه علم نداري، پيگيري نكن. پيگيري نكن. . «لَنْ» يعني خدا قرار نداده، «لَن يَجْعَلَ اللَّهُ» خدا قرار نداده، «لِلْكافِرينَ» خدا قرار نداده «لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» (14) يعني خدا اجازه نمي‌دهد كفار بر مؤمنين «سبيل» يعني راه داشته باشند. درسهائی از قرآن : 21/08/88
در فرهنگ لغت دهخدا چنین آمده:
بصیرت( ب َ رَ (ع اِ مص ) بصیرة. بینایی . (ناظم الاطباء) (زمخشری ) (فرهنگنظام ). و رجوع به بصیرة شود. دانایی . زیرکی . هوشیاری . (ناظم الاطباء). بیناییدل یعنی دانایی و زیرکی . (غیاث ). بینایی و یقین و زیرکی . (ازآنندراج ). دانایی . زیرکی . (زمخشری ). دید. دیدار. بینش . آگاهی . چشم خرد. چشم عقل .
چشم دل . دیده ٔدل:دستهای راست دادند دست دادنی از روی رضای و رغبت ... در حالتی که روشن گردانیده
چشم بصیرت؛هوشیاری . (ناظم الاطباء). بینایی .
- دیده ٔ بصیرت؛ چشم بصیرت . هوشیاری .
اهل بصیرت . [ اَ ل ِ ب َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دانا. صاحب نظر. (آنندراج ). و رجوع به اهل شود.
چشم بصیرت . [ چ َ / چ ِ م ِ ب َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چشم بینائی . دیده ٔ بینش . چشم خرد. دیده ٔ بصیرت . نظر بصیرت . چشم عقل . ...
کج بصیرت . [ ک َ ب َ رَ] (ص مرکب ) آنکه از راه بصیرت حقیقی منحرف باشد. کج معامله و بدمعامله . (فرهنگ فارسی معین ) : ندارد حاصلی با...
بصیرت . [ ب َ رَ ] (ع اِ مص ) بصیرة. بینایی . (ناظم الاطباء) (زمخشری ) (فرهنگ نظام ). و رجوع به بصیرة شود. دانایی . زیرکی . هوشیاری . (ن...
ابصر. [ اَ ص َ ] (ع ن تف ) بیننده تر. بیناتر. بصیرتر: ابصر از عقاب . ابصر از زرقاء یمامه
ابصار. [ اِ ] (ع مص )دیدن . دیدن بچشم و به دل . رؤیت . || اعلام . دیده ور گردانیدن . || روشن و پیدا شدنارباب بصیرت؛ اهل حل و عقدو تدبیر. (ناظم الاطباء). روشن بینان . روشندلان .
با بصیرت گشتن؛ بیناشدن . روشن دل شدن:
بی بصیرت؛ بیتدبیر و بی عقل . (ناظم الاطباء
چشم بصیرت؛هوشیاری . (ناظم الاطباء). بینایی .
- دیده ٔ بصیرت؛ چشم بصیرت . هوشیاری بی بصر؛ نابینا. بی چشم
- سمع و بصر شدن؛ گوش و چشم شدن . دقت کردن:
نوربصر؛ نور چشم . فروغ دیده
چشم بصیرت .چ َ چ ِ م ِ ب َ رَ.ترکیب اضافی ، اِ مرکب . چشم بینائی . دیده ٔ بینش . چشم خرد. دیده ٔ بصیرت . نظربصیرت . چشم عقل . چشم دل:
اهلبصیرت .اَ ل ِ ب َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دانا. صاحب نظر. آنندراج ). بصر.ب َ ص َ ] (ع مص ) بینا گردیدن و دانستن . (آنندراج.منتهی الارب ). بصارت . و رجوع به بصارت شود.بصارت .ب َ.ب ِ رَ ] (ع مص ) بصارة. بینا گردیدن و دانستن کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بینادل شدن . زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به بصارة شود.بصارت .ب َ رَ ] (ع اِمص ) بینایی دل . (ناظم الاطباءآنندراج ) (منتهی الارب ). بینایی . بینش . بینادلی.

انس با قرآن
 

إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِیزٌ . لَّا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَامِنْ خَلْفِه؛ (15) این كتاب نفوذناپذیرو( صاحب عزّت) است هیچ باطلى چه از پیشِ رویا از پشت سر به آن راه نمى یابد
انس آدمى با هر چیز ریشه در ارج و اهمیتى دارد كه انسان براى آنچیز قائل است ره پویان راه یقین و سالكان وادى علم و معرفت از آن جا كه محبوب‌ترینمحبوب را ذات اقدس خداوند مى دانند و فقط دل در گرو او دارند، كتاب او را كه پرتوىاز ذات او و واسطه سخن خداوند با بندگان است پر منزلت و تنها طریق هدایت مى داننداز این رو با آن انس ویژه اى داشته و قلب و جان و اعمال خویش را با آن گوهر حیاتبخشخدایى مى كنند.قرآن كریم به لزوم این انس اشاره كرده است. از مؤمنان مىخواهد با تلاوت آیات آن، اولین مرحله انس را بپیمایند. فَاقْرَءُواْ مَاتَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَان؛(16) هر آنچه برایتان امكان دارد قرآنبخوانید. قرآن را بخوانیم تا در ان تدبر کنیم با تدبر است که انسان به بصیرت می رسد در آیه دیگر آنان كه در قرآن اندیشه نمى كنند مورد نكوهش قرارداده، مى فرماید: أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍأَقْفَالُهَا؛(17) آیا به آیات قرآن نمى اندیشند؟ یا بر دل‌هایشان قفل هایى نهادهشده است . قرآن است یاد خدا ویاد خدا مایه آرامش است: أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَنُّ الْقُلُوب (18) ومؤمنان راستین آنانند كه خرید و فروش و مشغولات دنیوى آن ها را از یاد خدا غافل نمىسازد. «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تَجارَةٌ وَ لَا بَیْعٌ عَن ذِكْرِاللَّه...
آنکه با قرآن نشیند چشم او دریا شود
جنتی گردد و با اهل صفا مأوی شود
با بصیرت پاک بیند نعمت ایزد به جان
با صفا فــــــردوس وی امضا شود
صبر وتسلیم:در قرآن كریم هفتاد بار مقوله صبر مطرح شده ودستور داده از صبرو صلوة براى حل مشكلات كمك بگیرید. یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوة (19) و در آیه دیگر صبر و تقوا ازاستوارترین امور شمرده شده است وَ إِن تَصْبِرُواْ وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَمِنْ عَزْمِ الْأُمُور. (20) تسلیم نیز اگرچه از جنس صبر است اما مقامى بالاتراست در مقام تسلیم خودى باقى نمى ماند تا انسان بگوید آنچه را جانان مى پسندندمورد پسند من است بلكه خود و هرچه را در اختیار دارد تسلیم مولاى خود مىكند.
با صبر توان مقام بالا نبــــــی
دریافتودرجنان به آن خانه رسید
تسلیم خدا صراط حق می خواهد
دستی به دعا کرم طالب کن ز وحید

ای اهل بصیرت بشتاب
 

خسر الدنيا و الأخرة؛در دنيا و آخرت زيان ديده است (21)
ای اهل بصیرت بشتاب که جانی
در عالم معنی بتوانی که بمانی
بی علـــــم بدان در دو جهانی
بی ســـود و خسرات زده مانی
ماه زیر ابر تا کی می شود پنهان بدان
ابر چون راهی شود ماه هم درخشد نوجوان
«الئن حصحص الحق؛اكنون حقيقت آشكار شد».(22)
حق پیدار است اکنون اهل راز
بهرشکر حق همــــه بهر نماز
با بصیــرت صبر داده صد ثمر
یوسف گمشده است نزد پدر
گر نبودی صبر دل کی اینچنین
شاد بـــود ای پسر دلها غمین؟
لكم دينكم ولي دين؛دين شما براي خودتان و دين من براي خودم».(23)
این لجوجان از بصیرت دور دور
این کسان بگذار تا آن نفخ صور
دینشــان را زینت در بار نیست
ذلت است اما لئیان کــــور کور
دین حق را پاس دار ای حق مدار
دینشان بی ارزش انـــدرنزد مور
بل كذّبوا بما لم يحيطوا بعلمه؛اين منكران انكار چيزي را مي‌كنند كه علمشان به او احاطه نيافته».(24)
بی بصیرت رد کند هر چه درست
این بود اصلی بر آنان از نخست
چون نمــی دانند انکار است راه
این راهی که بایــد دست شست
گر برافــــروزند شمعی بهر راه
بی گمان بیند ند صد راه درست.
و جاء اخوة يوسف فدخلو عليه فعرفهم و هم له منكرون؛و برادران يوسف آمدند و بر او وارد شدند.او آنان را شناخت ولي آنان او را نشناختند.(25)
یوسفی راآن رفیقان قعرچاه انداختند
بار دیگر یوسفی دیدند ولی نشناختند.
یوسف غم دیــــده آنان را شناخت
با محبت بهــــــرشان آذوقه ساخت
چونکه در فکر خود این باور نمـود
با بصیرت بـــــــــر رفیقان یار بود
لیک آن اهل حسد فکـــــر عنود
یوسفی را غـــــــرق کردند بئر زود
چشمشان کور ندیـــــدن آن کریم
چشمشان را کــــور کرده آن رجیم
هر که با شیطان رود کور است کور
اهل تاریک اگرچه نور بیند نورنور ( شاعرمقدم)

بصيرت در قرآن:
 

بصیرت در ضمن آيات قرآن کریم در سه معنى بكار برده شده است .
1ـ بمعنى بينائى دل چنانكه در آيه 19سوره مبارکه فاطر مى‏فرمايد:
«هرگز كوردل و روشن ضمير يكسان نيستند.» وَ مََا يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ََ وَ الْبَصِيرُ
نیستند یکسان بدان اهل هنر
کور دل با صاحبی اهل بصر
2ـ بمعنى بينائى چشم در آيه 2سوره مبارکه انسان مى‏فرمايد:
«(بدین جهت) او را شنوا و بینا قرار دادیم!» «فَجَعَلْنََاهُ سَمِيعاً بَصِيراً»
قرارش بدایم با چشم وگوش
که با این کرم بهره دارد زهوش
3ـ بمعنى بينائى با برهان و دليل در آيه 125سوره مبارکه طه مى‏فرمايد:
«انسان غافل در روز قيامت مى‏گويد خدايا چرا مرا نابينا محشور كردى و حال آنكه من در دنيا بينا و آگاه بودم؟» «قََالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‏ََ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً»
به دنیا بُودی چشم بینا مرا
چرا کور محشور گشتم خدا .
که بدون شک اعمال و رفتار انسان باعث این بی بصیرتی گشته است .

آثار بصيرت:
 

سبب شناخت بهتر خداو نعمتهای خداست در این مورد قرآن کریم در آیه 16 سوره مبارکه رعد چنینمی فرماید.: «بگو: چه کسی پروردگار آسمانها و زمین است؟» بگو: «الله!» بگو: «آیا نابینا و بینا یکسانند؟! «قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ …. قُلْ هَلْ یسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ ».
چه کس رب بُــود آسمان و زمین
کجا هست برابــــر عمین و بصیر
بصيرت آنچان تأ ثیر را دارد که حتی درقیامت ، مجرمان درخواست که به دنيا بر گردنند درآیه 12 سوره سجده می فرماید:«و اگر ببینی مجرمان را هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان سر به زیر افکنده، می‌گویند: پروردگارا! آنچه وعده کرده بودی دیدیم و شنیدیم؛ ما را بازگردان تا کار شایسته‌ای انجام دهیم؛ ما (به قیامت) یقین داریم!». «وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ» بنا بر این آیه اگر بصیرت در دنیا حاصل نشد به طور قطع و یقین در آخرت بصیرت حاصل می شود.چون در آن جهان دیگر مانعی وجود ندارد.
چنین است رفتار آن مجرمین
که ای رب حــــــق و مبین
دوبــار به رحـم کن تا رویم
عمل پاک داریم به زیبا زمین
بصيرت عاملی برای عبرت‏آموزى. در آیه 13 سوره مبارکه آل عمران می-فرماید: «در دو گروهی که (در
میدان جنگ بدر) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتی) برای شما بود: یک گروه، در راه خدا نبرد می‌کرد و جمع دیگری که کافر بود (در راه شیطان و بت) در حالی که آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، می‌دیدند. (و این خود عاملی برای وحشت و شکست آنها شد) و خداوند هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) با یاری خود تأیید می‌کند. در این، عبرتی است برای بینایان!» «قَدْ كَانَ لَكُمْ آیةٌ فِی فِئَتَینِ الْتَقَتَا ...یرَوْنَهُمْ مِثْلَیهِمْ رَأْی الْعَینِ وَاللَّهُ یؤَیدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یشَاءُ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصَارِ»
ابزار بصيرت:‏ چشم‏ ابزار شناخت و درك صحيح حقايق، است در قرآن آیه179 سوره مبارکه اعراف می فرماید: «به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ ... آنها چشمانی دارند که با آن نمی‌بینند؛«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ... وَلَهُمْ أَعْینٌ لَا یبْصِرُونَ بِهَا ... »
قلب‏: قلب از بزاربصيرت ودرك حقايق می باشددرهمین زمینه در آیه 179 سوره مبارکه اعراف می فرماید:
به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ آنها دلها (= عقلها ) دارند که با آن (اندیشه نمی‌کنند و) نمی‌فهمند؛... «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یفْقَهُونَ بِهَا ...»
گوش‏ ابزار ی شناخت و درك صحيح حقايق می باشد. قرآن در آیه 179 سوره مبارکه اعراف می فرماید:
به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛... آنها گوشهایی دارند که با آن نمی‌شنوند؛...«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ... وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یسْمَعُونَ بِهَا ...»
اسباب بصيرت:‏ در قران کریم عواملی را به عنوان اسباب بصیرت نام می بد از جمله : الف: آخرت‏انديشى در آیات 45 و 46 از سوره مبارکه ص ب: آيات خدا آیات 20 و 21 سوره مبارکه ذاریات ج: امدادهاى خدا آیه 13 سوره مبارکه آل عمران د: تقوا آیه 201 سوره مبارکه اعراف کتابهای آسمانی مثل قرآن و تورات‏: محتوای کتابهای آسمانی مانند قرآن و تورات، مايه درك عميق و بصيرت مردم است:... بگو: من تنها از چیزی پیروی می‌کنم که بر من وحی می‌شود؛ این وسیله بینایی از طرف پروردگارتان است... (26)

چه کسانی اهل بصیرتند ؟
 

قرآن کریم در این مورد حضرت ابراهيم(ع) در آیه 75 سوره مبارکه انعام.حضرت محمّد(ص)در آیه 108 سوره مبارکه یوسف.اهل توبه وانابه آیه 8 سوره مبارکه ق .بندگان خاصّ خداآیه 63 و 73 سوره مبارکه فرقان .متقين:‏ آیه 201 سوره مبارکه اعراف
ز اهل بصیرت سخـن اینچنین
به قرآن حق است یکی متقین
خلیل و حبیبند وخاصان عزیز
ودگــــر انابه کنان در زمین

قرآن عاملی برای بصیرت:.
 

(یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِن مُبِیناً
اى مردم یقیناً از سوى پروردگارتان براى شما برهان آمد و نور روشنگرى به سوى شما نازل كردیم. در حقیقت خداوند کریم دلیل محکم و روشن گر را نازل کرده و راه را نشان داده تا مردم با دیده باز همه چیز را ببینند .و خود را برای آینده مهیا کنند .عذاب و کیفری و بهشت و نعمتهائی که در انتظار انسان است هرکدام با بینشی بدست می آید البته بستگی به نوع بینش دارد. عده ای همه چیز را وابسته به خدا می دانند و بر عکس گروهی که دلهایشان زنگار گرفته حق را نمی بینند و به باطل روی دارند. اینجاست که قرآن کریم برهان و نور را معرفی می نماید. که عاملی بر بصیرت است.الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ کسانی که پیروری از پیامبر کردنداتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنْزِل مَعَهُ أُوْلئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون و پیروی کردند از نوری که با او نازل کردیم ایشان رستگارنند.(27)
أَنزَلْنَا وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ تغابن آیه 8فَآمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى
مى دهیدآگاه است.پس به خدا و پیامبرش و نورى كه نازل كردیم ، ایمان آورید و خدا به آنچه انجام قرآن مجید در اول سوره ابراهیم به این نكته اشاره مى كند
ا لنَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِالر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْكَ لِتُخْرِجَ
الر.كتابى است كه آن را بر تو نازل كردیم تا مردم را به اجازپروردگارشان از تاریكى ها گمراهی بیرون آوری و به سوى صفات ستوده رهسپار گردانی. ابراهیم 1 به سوى راه شكست ناپذیر و ستوده
قرآن نور مبین است ، یعنى معرفت و بصیرت در قلوب اهل ایمان و پیروانش پدید مى آورد.
قرآن طریق زندگى سعادتمندانه را آشكار مى سازد وتعلیماتش در دل بصیرت ایجاد می کند
که مرتبه عالى است آن است که به آن عمل کند إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ این قرآن بهدرست ترین آیینها راه می نمایداِن هذَا القرانَ یَهدی لِلتی هِیَ أَقومُ
وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُم أَجْرًا كَبِیرً ْ (28)
إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی َقْوَمُ هِیَ
قطعاً این قرآن به [آیینى‏] كه خود پایدارتر است راه مى‏نماید، و به آن مؤمنانىكه كارهاى شایسته مى‏كنند، مژده مى‏دهد كه پاداشى بزرگ برایشان خواهد بود اگر کسى قرآن بخواند، اگر در قرآن تدبر بکند، اگر به قرآن عمل بکند دیگر دست.
خورشید ره همه بود نور الهی
با نور خدا سفر نما مرد خدائی
این تاج به سر بنه بــرو جان
حافظ بـــودت اگر که خواهی . فی البداهه .مقدم

راه رسیدن به مقام بصیرت :
 

1ـ بازسازی و اصلاح نفس خویش
2ـ مجاهده با هوای نفس
3ـ توبه که اولین گام برای رسیدن به بصیرت است.
4ـ ذکر خدا حضرت علی (ع) می فرماید: مَن ذکر الله استبصر هرکسی یاد خدا باشد ، بینائی و بصیرت یابد.
5ـ همنشینی با علما.خدا حضرت علی (ع) می فرماید :جاور العلماء تستبصر با دانایان بنشین تا آگاهی یابی .
6ـ خردوزی : اول اندیشه وانگی گفتار . بدون تحقیق چیزی را نپذیرفتن
7ـ آینده نگری . به کار گیری فکر در مورد آینده و فرجام کار
8ـ زهد: دوری از دنیا به شکل معقول باعث بصیرت می شود .
9ـ ارتباط باخدا .انس با قران . معرفت به خدا .توسل به ائمه (ع) دعا و مناجات .هم در بصیرت دخیل هستند .
اهل یقین تسبیح همه موجودات را می شنوند . یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض .
کلا لو تعلمون علم القین لترون الجیحیم ، ثم لترونها عین الیقین. اگر با بصر نمی توان حقایق را دید با بصیرت دل می تواندید.
بی باوران عالم با چشم دل ببینند. آثار خلقت دوست درکوی ماندگاران.
چشم بصیرت باطن پرفروغ دارد . این گناهان هستند . که پرده ظلمت بر حقایق می افکنند .

بصیرت به وسیله ی تقوی
 

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيم‏
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اگر از خدا پروا كنيد براى شما نيرويى جدا كننده(تشخيص‏دهنده حق از باطل) قرار مى‏دهد و گناهان(صغيره) شما را مى‏زدايد و(گناهان كبيره) شما را مى‏آمرزد و خدا داراى فضل و احسان بزرگ است.عملكرد انسان، در بينش او اثر دارد. كسى كه تقوا دارد، علاوه بر علم، فطرت، عقل مى‏ و تجربه، خداوند بصيرت و ديد و شناخت ويژه‏اى به او دهد
تقوای خدا که گفته قرآن ای جان
راه روش صحیح بــــود ای انسان
منظور رسول و آل احمد باشند
این راه روش بــود همان راه جنان

سفارش و هشدار های قرآنی
 

رسیدن به مرتبه درك توحید پروردگار و شهادت به آن، برای صاحبان علم امكان پذیر است و این در فضیلت و ضرورت علم به تنهایی كافی است. چون علم چنین ثمره دلپذیری دارد خداوند فرموده است:
یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛.( 29 )
خداوند كسانی را كه ایمان آوردند و آنان را كه علم داده شدند بسیار بلندمرتبه می فرماید.
خداوند در مواضع فراوانی برتری عالم را نمایان ساخته است و در آیاتی به این برتری تصریح نموده است: قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ (30)
بگو آیا كسانی كه می دانند و كسانی كه نمی دانند یكسانند؟
قرآن به علم آموزی تشویق و بلكه امر می كند: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ؛
پس اگر نمی دانید از آگاهان بپرسید.(31)
عقل و اندیشه چنان اهمیت دارند كه بدون آن نمی توان از آیات خداوند بهره ای برد:
وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذلِكَ لآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ .شب و روز و خورشید و ماه را برای شما رام گردانید، و ستارگان به فرمان او مسخر شده اند. مسلماً در این امور برای مردمی كه تعقل می كنند نشانه هاست. (32)
وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ إِنَّ فِی ذلِكَ لاَیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ
و آنچه در آسمانها و آنچه را در زمین است به سود شما رام كردیم، همه از اوست قطعاً در این (امر) برای مردمی كه می اندیشند نشانه هایی است. (33)
كسی كه تعقل نمی كند، از مبدأ هستی غافل می شود و به عبادت غیر خدا مبتلا می شود:
أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(34)
اف بر شما و بر آنچه غیر از خدا می پرستید. مگر نمی اندیشید؟
وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِیراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ ؛(35)
و شیطان گروهی انبوه از شما را گمراه كرد آیا اندیشه نمی كردید؟
این آب روان عجب صفائـــی دارد
این ملک یقین بدان خدائی دارد
وحی احداست ورسم احمد ای جان
قرآن به یقین بخوان شفائی دارد

بصیرت و شکرگذاری
 

بصیرت بود نعمتی باخــــــــــرد
که گرصد کنی شکر هم می سزد
خدا داده گوش و دو دیـــــده عزیز
که با دل کنی شکر نعمت تمیز
بصيرت نعمتى است كه بايد براى آن شكرگذارى كنيم همانطور كه قرآن كريم مى فرمايد: وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(36) خداوند براى شما گوش و چشم و دل قرار داد شايد سپاسگزار باشيد.
همین چشم ودل گوش داده خدا
که شاید کنی شکر ای با صفا
تاکید مقام معظم رهبری بر پیدا کردن بصیرت و تحصیل آن با سوره ی محمد صلی الله علیه و آله:
چه خوش گفت آن رهبر با خرد
بصیرت به تحصیل آیت محمد سزد
به خود قدرت درک معنا دهید
بصیــــرت به کارو به علمی رسید
سوره ى محمد (ص) و راههای بصيرت دينى آیات این سوره مبارک درس بصیرت است از جمله 1ـ ايمان و عمل صالح همراه با اخلاص: 2- استوارى در دين با يارى كردن دين و پيامبر الهى.3- مسافرت در زمين و عبرت گرفتن از عاقبت پيشينيان. 4- كار كردن بر اساس حجت و برهان الهى و متكى بر عقل و شرع: 5- فرمان‏پذيرى و سخنى نيك 6- صله ى ارحام و همنشينى با آنها 7- تدبر و انديشه در قرآن كريم: أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها8- ضعف و سستى نورزيدن و (دشمن را) به آشتى دعوت نكردن. 9- ايمان و تقوى: 10- انفاق در راه خداوند.

راه نیل به مقام بصیرت : 1
 

ـ بازسازی و اصلاح نفس خویش 2ـ مجاهده با هوای نفس 3ـ توبه که اولین گام برای رسیدن به بصیرت است. 4ـ ذکر خدا حضرت علی (ع) می فرماید: مَن ذکر الله استبصر هرکسی یاد خدا باشد ، بینائی و بصیرت یابد. 5ـ همنشینی با علما.خدا حضرت علی (ع) می فرماید :جاور العلماء تستبصر با دانایان بنشین تا آگاهی یابی .6ـ خردوزی : اول اندیشه وانگی گفتار . بدون تحقیق چیزی را نپذیرفتن 7ـ آینده نگری . به کار گیری فکر در مورد آینده و فرجام کار 8ـ زهد: دوری از دنیا به شکل معقول باعث بصیرت می شود . 9ـ ارتباط باخدا .انس با قرآن . معرفت به خدا .توسل به ائمه (ع) دعا و مناجات .هم در بصیرت دخیل هستند . اهل یقین تسبیح همه موجودات را می شنوند . یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض .
کلا لو تعلمون علم القین لترون الجیحیم ، ثم لترونها عین الیقین. اگر با بصر نمی توان حقایق را دید با بصیرت دل می تواندید. بی باوران عالم با چشم دل ببینند. آثار خلقت دوست درکوی ماندگاران.
چشم بصیرت باطن پرفروغ دارد . این گناهان هستند . که پرده ظلمت بر حقایق می افکنند

عوامل ایجاد بصیرت
 

ابزارهای شناختی در اختیار بشر است، که می تواند با آنان به بصیرت برسد. عوامل دیگری وجود دارد که می تواند به تحقق بصیرت و روشن دلی و شناخت حقایق از دل رخدادها وفتنه ها و امور عادی جهان کمک کند. از جمله این عوامل می توان به 1ـ آیات خداوندی در زمین و آسمان ونیز در درون و بیرون آدمی اشاره کرد. به این معنا که آیات آفاقی و انفسی چنان زیاداست که هر کسی با بهره گیری از یک و یا چند تا از آن ها می توان به بصیرت دست یابد.در قرآن کریم آیات سور :ذاریات آیات ۲۰ و ۲۱ و ق آیات ۶ تا ۸ .سجده آیه ۲۷ وق آیات ۷ و ۸، گردش شب و روز (37) گسترش زمین و قرار گرفتن کوه های بلند(38) 2ـ خداوند تورات (39) و نیز قرآن (40) را مایه بصیرت برمیشمرده است
همـه ازآن رب است ای عزیزان
بیندیشید در آفاق حق تا روز میزان
زمین و آسمان و ابـــر و باران
ز لطف حق بود چـون مشک ریزان
3ـ در آیه ۲۱۰ سوره اعراف ازتقوا وپرهیزگاری به عنوان یکی از عوامل روشنایی ضمیر و روشندلی بشر یاد می کند 4ـ ایمان(41) 5ـ تفکر و اندیشه، 6ـ آخرت اندیشی 7ـ دنیاگریزی (42). 8 ـامدادهای غیبی الهی درمواقع حساس چون جهاد (43) 8ـ رخدادهای حساس تاریخی و فتنه ها، 9ـ معجزات الهی .خداوند در آیات ۱۰۱ و۱۰۲معجزات نه گانه حضرت موسی(ع) را مایه بصیرت می شمارد. درحالی که دراین معجزاتبرخی موارد وجود داشت که به حوادث و رخدادهای طبیعی شباهت داشت. خداوند در آیه ۵۹ سوره اسراء اعطای ناقه به صالح را که به صورتمعجزه اتفاق افتاد و حیوان از دل کوه بیرون آمد، به عنوان عامل بصیرت معرفی می کند؛زیرا کسانی که این معجزه را دیدند می توانستند به بینش صحیح درباره خداوند و قدرتاو و پیامبری حضرت صالح دست یابند.
بشر نیک به نگر به لطف خدا
تفکر نما تا شــود با دلی آشنا
چنین است گفتار قـــرآن نکو
بود معجره راه حـــــق رهنما
بصیرت به ایمان وامــداد حق
گریزی زدنیا شــــوی با صفا

اسباب بصیرت در قرآن:
 

الف: رخدادهای تاریخی.
ب: فتنه ها.
در باره انبیا (ع) معجره به نوعی بصیرت است. که در قرآن کریم در موارد بسیار به آن اشاره شده است
وقتی كه قابیل هابیل را به قتل رساند، او را رها ساخت و و حیران ماند و. از جمله:
نمى‏دانست با آن، چه كند. خداوند دو كلاغ را چنین مأموریت داد كه یكى از آنها دیگرىرا بكشد و با منقار و پاهایش چاله‏اى براى آن بكند و سپس او را در آن چاله افكنَد. هنگامى كه قابیل ملاحظه كرد، آن كلاغ چگونه كلاغ دیگر را مدفون ساخت، دلش به رحمآمد و دوست نداشت عاطفه‏اى كمتر از آن داشته باشد، از این رو برادرش را در زیر خاكنهان ساخت، حیرت زده و غمگین و پشیمان از كرده خویش با خود گفت: آیا شایسته است كهمن عاطفه و مهرى كمتر از این كلاغ داشته باشم
این سخن را خداوند سبحان این گونه بیان فرموده است
فَبَعَثَ اللّهُ غُرَاباً یَبْحَثُ فِی الأَرْضِ لِیُرِیَهُ كَیْفَ یُوَارِیسَوْءةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَـذَاالْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِین (44)
پس از آن خداوند کریم زاغی را ( کلاغ) فرستاد( که کلاغی دیگری راکشته بود) تا زمین بکاود و به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را دفن کند.( هنگامی کهدید که آن زاغ چگونه زاغ که کند پنهان کرد) قابیل گفت: وای بر من آیا من نمیتوانممثل این کلاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟
درمورد قوم صالح مسئله شتر . میزان بصیرت بستگی به میزان اشراف ما به مسائل دارد.
سوره مبارک کهف در آیات 9تا 26 گروهی از جوانان را مثال می زند که با فکر ی نافذ و فطرتی سلیم بتحقیق در مورد جهان و موجودات آن پرداختند تا افکارشان بنور توحید روشن گردید و روحشان آسایش و اطمینانی خاص بدست آورد.

عبرت عوامل بصیرت:
 

عبرت گیری از تجربه ها گذشتگان؛ از جمله آیاتی که در این مورد است: الف. )لقد کان فی قصصهم عبرةٌ لاولی الألباب...(45)؛ به راستی در سرگذشت آنان، برای خردمندان عبرتی است... ب. )فأخذه الله نکال الأخرة والأولی . إنّ فی ذلک لعبرة لمن یخشی(؛ و خدا (هم) او را به کیفر دنیا و آخرت گرفتار کرد. در حقیقت، برای هر کس که (از خدا) بترسد، در این (ماجرا) عبرتی است.(46) قد خلت من قبلکم فسیروا سنن فی الأرض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین(؛ قطعاً پیش از شما سنت هایی بوده و سپری شده است. پس، در زمین بگردید و بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟(47) آیات دیگر: اعراف، 176 ؛ هود، 10 ؛ یوسف، 3 ؛ حج، 46 ؛ عنکبوت، 20 ؛ محمد9، 10 ؛ بقره، 258 ؛ فجر، 7 ـ 6 ؛ فیل، 1.أفلم ینظروا إلی السمآﺀ فوقهم کیف بنیناها و زیّناها ومالها من فروج مگر به آسمان بالای سرشان ننگریسته اند که چگونه آن را ساخته و زینتش داده ایم و برای آن هیچ گونه شکافتگی نیست.(48)نیز می فرماید: أولم یروا إلی الطیر فوقهم صافّات ویقبضن ما یمسکهن إلاّ الرحمان إنه بکلّ شیء بصیر. آیا در بالای سرشان به پرندگان ننگریسته اند( که گاه) بال می گسترند و (گاه)بال می زنند؟ جز خدای رحمان آن ها را نگاه می دارد، او به هر چیزی بیناست.(49) و )أولم یروا أنا نسوق المآﺀ إلی الأرض الجرز فنخرج به زرعاً تأکل منه أنعامهم و أنفسهم أفلا یبصرون؛ آیا ننگریسته اند که ما باران را به سوی زمین بایر می-رانیم، و به وسیله ی آن کشته ای را بر می آوریم که دام هایشان و خودشان از آن می خورند؟ مگر نمی بینند؟(50)فراتر از این برخی آیات با صراحت فرمان بر پرسش و سؤال نموده و از آن به عنوان یکی از عوامل اصلی یادگیری و موجب شکوفایی عقل یاد کرده است؛ )... فسئلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون ... پس اگرنمی دانید، از پژوهندگان کتاب های آسمانی جویا شوید.(51)وَسْئل القریة التی کنا فیها.. ؛ و از مردم شهری که در آن بودیم ... جویا شو...(52)آیات دیگری همچون: اعراف، 185 ؛ غاشیه، 20 ـ 17 ؛ روم، 50 ؛ طارق، 6 ـ 5 ؛ عبس، 28 ـ 24 ؛ شعراﺀ، 7 ؛ فصلت، 53 ؛ ذاریات، 21 ـ 20 ؛ نحل، 78 ؛ یوسف، 109 ؛ روم، 9 ؛ غافر، 6 ؛ یس، 77
بنگرید ای اهل عالم هرچه هست
آیتی از حــــــــــق بود زیبا پرست
عبرتی از دیگـــران تا ره شود
سوی ایزد خـــــوش رسد اهل الست

موانع بصیرت کدامند؟
 

غفلت انسان در دنيا، مانع بصيرت نسبت به حقايق آخرتى است: آیه 22 سوره مبارکه ق
(به او خطاب می‌شود) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملا تیزبین است!
بسی غفلت است مانع دیــد ما
قیامت چه گردد خطاب از خدا
که بنگر کنون با نگاهی درست
که غافل بُود در جهان بی دعا
کفر درآيه‌ 7 سوره‌ي‌ 2 (بقره): خَتَمَ اللَّهُ عَلى' قُلُوبِهِم و عَلى سَمعِهِم؛ و عَلى' اَبصارِهِم غِشاوَةٌ؛
چرا خدا مهر بر دلها و گوش و چشمها نهاده ؟ جز اینک آنان به بیان قرآن کافرند. با این حساب می توان گفت که یکی از دلیل عدم بصیرت کفراست.
بود کفر مانع به دیدار دل
اگر دیده گردد به حق متصل
بیند دل خاک را بـا یقین
کند کیما با نظر سنگ و گل
نفاق و منافق بودن ما نعی برای بصیرت.قرآن می فرماید: منافقین کسانی هستند که متظاهر به اسلامند ولی در قلبشان و در عمق روحشان مسلماننیستند، مردمی هستند دو چهره: یک چهره شان چهرهمسلمانی و چهره دیگرشان چهره کفر است. قـرآن نشانه هاى دقیق و زنده اى براى آنها درسوره بقره ،آیات 20-8، بیان مى كند ، نـخستمى گوید: بعضى از مردم هستند كه مى گویند به خدا و روز قـیامت ایمان آورده ایم درحالى كه ایمان ندارند.منالناس من یقول آمناباللّه و بالیوم الا خر و ماهم بمؤمنین؛ بقره8. نفاق در واقع یكنوعبیمارى است و در آیه 10 مى گوید: در دلهاى آنها بیمارى خاصى استفى قلوبهم مرض خداوندهم بر بیمارى آنها مى افزایدفزادهم اللّه مرضاو ازآنجا كه سرمایه اصلى منافقان دروغ است، تا بتوانند تناقضها را كه درزندگیشاندیده مى شود با آن توجیه كنند، بنابراین براى آنها عذاب درد ناک است.لهم عذاب الیم بما كانوایكذبون. در این زمینه در آیات دیگری هم مباحثی را قرآن کریم ذکر می کند.
نفاق است مانع که بینــی گوهر
منافق به عالم بود مایه ی دردسر
مریض است فرموده قرآن بدان
از ایــن قوم باید کنی جان حضر
نفاق شناسی گامی در راستای افزایش بصیرت است. چرا که آنان نور های کذائی هستند.که خود را خورشیدمی نامند درحالی که اصلی را به نحوی پنهان می دارند. بنابراین باید با بینشی قوی به مبارزه با نفاق رفت . وپرده از روی مکر آنان برداشت.

لجا جت مانعی بربصیرت
 

لجاجت بود مانع بر دید دل
اگر چه که ببیند یقین اصل گِل
ولیکن نباشد به بارور یقین
چنین است افکار وی مضمحل
لجاجت درلغت، به معنای پافشاری در انجام کاری که، مخالف میل طرف مقابل باشد(53) و در اصطلاح، به اصرار ورزیدن در کاری همراه با عناد که، از انجام آن نهی شده، گفته می شود(54)
لجالت با جهالت متفاوت است جهالت، ناشی از عوامل چون (طغیان هوای نفس) است.ممکن است فردمتوجه زشتی اعمال سابق خود شود و از اعمال خود پشیمان گردد؛ در حالی که، لجاجت از روی عناد وتکبر بوده و از بد ذاتی، ناشی می -گردد .به شخص لجوج ندامت فورى دست نمى‏دهد.مگرآنكه، خدا بخواهد او را هدايت كند.(55)
لجاجت در قرآن یکی از پلیدترین صفاتی است که با اصرار ورزیدن بر سخنان و عقاید باطل ،منجر به تکذیب انبیاء، آیات الهی و حتّی قتل انبیای الهی می-گردد. این صفت ناشی از عواملی چون . الف: تقلید کورکورانه وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ(56) و هنگامى كه به آنها گفته شود به سوى آنچه خدا نازل كرده، و به سوى پيامبر بياييد مى‏گويند: آنچه از پدران خود يافته‏ايم، ما را بس است . ب: تکبّر و إستکبار: فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ(57) امّا كسانى كه به آخرت ايمان نمى‏آورند، دلهايشان (حق را) انكار مى‏كند و مستكبرند. وزمانی که به این رویه باشند این گونه افراد: ا ز درک آیات الهی محرومند: از جمله قرآن می فرماید:
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً و... إِنَّ فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون(58)اوست خدايى كه از آسمان باران فرستاد و بدان باران هرگونه نباتى را رويانيديم، و از آن نبات ساقه‏اى سبز و از آن دانه‏هايى بر يكديگر چيده‏... كه در آن، نشانه‏هايى (از عظمت خدا) براى افراد با ايمان است. آیات الهی را انکار می کنند: فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلا .. ..آنان كه ايمان آورده‏اند، مى‏دانند كه آن، حقيقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها كه راه كفر را پيموده‏اند، (اين موضوع را بهانه كرده) مى‏گويند: «منظور خداوند از اين مثل چه بوده است؟... با توصیه به تقوا بیشتر گناه می کنند: وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ...(59)
و هنگامى كه به آنها گفته شود: «از خدا بترسيد!» (لجاجت آنان بيشترمى‏شود)، وآنها را به گناه مى‏كشاند.
همین است که در هر زمانی اینگونه افراد لجوج بوده و فقط حرف خود را حجت می دانند. در حالی که قرآن آنان را به بصیرت می خواند و آنان غافلند.

تجاهل مانعی بر بصیرت
 

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
آيا مردم را به نيکى (و ايمان به پيامبرى که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت مى‏کنيد، اما خودتان را فراموش مى‏نماييد با اينکه شما کتاب (آسمانى) را مى‏خوانيد! آيا نمى‏انديشيد؟ (60) در این آیه شریف به نوعی تذکر داده می شود به گروهی که خود را به تجاهل زده اندآفتاب را می ببینند ولی باز هم انکار می کنند تركیبات واژه جهل در قرآن كریم به كار رفته است مانند :
الجاهل: بقره273 یحسبهم الجاهل.الجاهلیناعراف199 و أعرض عن الجاهلین هود46 أن تكون من الجاهلین یوسف89 ـ 33 وأكن من الجاهلین . عده ای جهل را نقطه مقابل حلم می د انند كه ازجمله آنان ایگناتسگلدزیهر (1921 ـ 1850م) خاورشناس معروف مجارستانی است
شاكله اصلی فرهنگ جاهلیت و روح اندیشه حاكم بر آن از كبر و غرور و اظهار بی نیازی نشأت می گیرد . در آیه 273 سوره بقره جاهل به عنوان فردی بی اطلاع و ناآگاه درباب موضوعخود ذكر گردیده است؛ در اینجا كلمه جاهل، نقطه مقابل عاقل است كه جاهل با فعلیحسَبُ می پندارد به قضاوت درباره امور می پردازد.در آیه 199 از سوره اعرافو أعرض عن الجاهلین اعراض دوری از جاهلان را قرآن دستور می دهد چرا که جاهلان با سوسه های شیطانی خود انسان را از صراط مستقیم دور می نمایند.

تفكر عاملی بر بصیرت
 

در آیاتی از قرآن حکیم امر به تفکر شده است . این تفکر منشاء بصیرت است. ودر اصل این طور می شود نتیجه گرفت که افرادی که بدون تفکر عملی را انجام می دهند بدون شک به بی راه می روند. این تفکر است که منجر به بصیرت می شود .. كَذلِكَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآیات لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ.(61).
در آیا زیادی از قرآن کریم امر بر تفکر آمد .
با تفکر کار آدم شـــد درست
بی تفکر کار شـــد مشکل نخست
کی شودبی فکر درختی بارور
این چنین نخل کجا یابی که رُست

عدم توجه به قرآن مانع بصیرت
 

آيه 89 سوره نحل(16): وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الكِتابَ تِبْيانا لِكُلِّ شَيٍ وَ هُديً وَ رَحْمَةً... قرآن را بهترین عامل بصیرت می داند : و ما بر تو این قرآن عظیم را فرستادیم تا حقیقت هر چیزی را روشن کند. هدایت و رحمت است. د راین آیه شریف نکاتی که حائز اهمیت است: 1ـ قرآن روشن گر است به این معنی که شک و تردید را ازمیان بر می دارد.2ـ جامع است برای هر مطالبی چه دنیوی و چه اخروی. چه مادی و چه معنوی.3ـ عامل هدایت است. برای کسانی که خواهان هدایت هستند. 4ـ رحمت است از سوی پرودگار چرا که اگر لطف ربانی نباشد هدایت و بصیرتی اتفاق نمی افتد. نکته قابل تأمل اینجاست که ما از قرآن دوریم . اگر به قرآن روی آوریم آن زمان است که تاریکی های عالم تبدیل به روشنائی می شود.
از موانع دیگر قرآنی می توان به گزینشی عمل کردن و اینگونه ایمان داشتن است . قرآن کریم در این مورد می فر ماید : اَفَتُؤمِنوُنَ بِبَعْضِ الكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ2. آیا به قسمت های از کتاب خدا ایمان می آورید و قسمت های دیگر آن را انکار می کنید. نکته اینکه . مگر نه به بیان خود قرآن رطبٍ و لایابسٍ الا فی الکتاب المبین .هیچ خشک تری نیست مگر در کتاب آشکار . چگونه است که عده ای. آنچه به سود آنان است بر می گزیند .ولی آنچه به ضرر آنان است نادیده می گیرند. به قول معروف .
تو کلوا وشربوا گوش کن
ولاتسرفوا را فراموش کن.
این عاملی است برای عدم بصیرت. که دوای آن این است که باید به طور جامع باشیم نه تک بعدی . آنچه در قرآن است حق است . نه بعض. مانع دیگر برای بصیرت عدم شناخت نسبت به نيازهاي انسانها و به مقتضاي ظرفيّتهاي زمانها و مكانها. كلام قرآن : وَ اِنْ شَي‏ءٍ اِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ اِلاّ بِقَدَرٍ مَعْلوُمٍ هيچ چيزي نيست مگر اينكه خزاين آن نزد ما مي‏باشد و آن را نازل نمي‏كنيم مگر به اندازه معلوم (لازم) و متناسب با نيازهايِ مخلوقات(62). این شناخت و بصیرت قرآنی است که سبب می گرد مردان الهی در همه حال متوسل به لطف و رحمت خدا باشند چرا که می دانند که در نزد خدا خزائن الهی است که به اندازه ی همه ی عالم است. به همین سبب دست به فتنه و آشوب و زیاده خواهی نمی زنند ولی بر عکس کسانی که توجهی به این امور ندارند در همه احوال زیاده خواهی هایشان عامل فتنه است. اگر روزی به این بصیرت برسند بی گمان فتنه ای به پا نخواهد شد.

طوق بندگی شیطان مانعی برای بصیرت
 

در این باره چند سوال مطرح است :آیا شیطان وسوسه گر، مسئول اصلى بدبختیهاى ما ست؟ آیا اوست كه بى اختیار ما را به پرتگاهها مى كشاند؟ و به دره هاى گناه و آلودگى مى افكند؟ یا این كه ما هستیم كه او را به خانه دل دعوت مى كنیم؟ قرآن می فرماید:
اِنَّ عِبادِىَ لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إلاّ مَنِ إتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِینَ تو هرگز بر بندگان من سلطه ندارى، سلطه تو تنها بر گمراهانى است كه از تو پیروى مى كنند (63)
یعنى تا زمینه هاى قبلى قبول پیروى شیطان در كار نباشد كارى از دست شیطان ساخته نیست. همین معنى با صراحت بیشترى در آیه دیگر آمده است: إِنَّمَا سُلْطانَهَ عَلَى الَّذِیْنَ یَتَوَّلَوْنَهُ . شیطان فقط بر كسانى سلطه دارد كه ولایت او را پذیرفته، و طوق بندگى اش را بر گردن نهاده اند(64)
قلب ما حرم امن خداست. و شیطان را به این حرم راهى نیست. إِنَّ الَّذِیْنَ اِتَّقُوا اِذا مَسَّهُمْ طائِفُ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَكَّرُوافَإِذاهُمْ مُبْصِرُونْ (65)اهل تقوا را اگرشیطان وسوسه وخیالی به دل رسدهمان دم خدا رابه یاد می آورند و همان لحظه بینائی پیدا می کنند .در این آیه راه جستن ازدام شیطان را تقوا و یاد خدا ذکر می کند.
خواهی که رهی ز کید شیطا ن
تقوا به عمل نما نمایان
چون بنده شوی به علم ابلیس
بی شک نرسی به علم انسان
قسم دروغ مانعی بر بصیرت
وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ(القلم10)
و از کسی که بسیار سوگند یاد می‌کند و پست است اطاعت مکن
شهید مطری می فرماید :كلمه‏ «حلاف‏» یعنى پر سوگند خور، كلمه ‏«مهین‏» با همدیگر تلازم دارند. برای اینک تا انسان مهین یعنى پست(نباشد زیاد قسم نمى‏خورد. ) این مردم پر سوگند خور پست‏ در واقع یعنى هر جا مردمى را دیدید كه پر سوگند مى‏خورند این را دلیل پستى آنها بدانید. اگر به راست هم پر سوگند بخورند پست‏اند تا چه رسد كه به دروغ پر سوگند بخورند. (66)
همین سوگند دروغ است که مانع دید کلی می گردد. انسان را به بی راه می کشاند وتصور می کند که شخص راست می گوید در حالی که با قسم اورا اغفال کرده است.توجه به این مورد باعث بصیرت در بسیاری از کار ها می گردد. به این معنی که زود گول سوگند را نخوریم بلکه واقعیات را ببینیم.
سوگند اگرچه هست بسیار
با دیده نگر نشو چودلـــدار
دل در قســم دروغ بستن
کی گشته دلیل عقل و بیـدار

شک مانعی برای بصیرت
 

در بسیاری از آیات قران کریم به این سخن اشاره شده است. که بعضی هم خطاب به خود پیامبر مکرم اسلام است . اگر چه خود پیامبر اصل بصیرت بود و لی براری هشدار و انذار دیگران خدا پیامبر رانیز مورد خطاب قرار می دهد. در قرآن خطاب به پیامبر می خوانیم: فَإِن كُنتَ فِى شَكٍّ مِّمَّآ أَنْزَلْنَآ إِلَیْكَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ، لَقَدْ جَآءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ (67) اگر در آنچه بر تو نازل كردیم شك دارى، از آن كسانى كه كتاب آسمانى پیش از تو را مى‏خوانند بپرس. یقیناً حقّ از سوى پروردگارت به سوى تو آمده است پس از شك آوران مباش .در هر حال نمی توان با شک زندگی کرد. راه جستن از این مانع ورسیدن به حقیقت تلاش و کار برای رسیدن به آن است. یکی از راههای که در این آیه شریف اشاره شده است . سوال کردن است که عاملی برای بصیرت است. البته برای کسانی که خواهان آگاهی باشند. چه بسا افرادی که خورشید را نیز انکار می کنند. البته که اینگونه افراد به بیان قرآن قلب مریضی دارند و نمی خواهند حقیقت را ببینند. بنابراین:
دائما درشک و تردیند این نامردمان
شک شان انــــدر زمین و آسمان
ماه می بینندو انکارش بــــــه شب
روز روشن را کننــد تاریک از آن
جانشان آمیخته با صـــــــد مرض
روزآخرهم ندارند یک ایمنی مهربان

هجرت نکردن
 

یکی عوملی که مانع بر بصیرت آدمی است. عدم مهاجرت است قران کریم می فرماید :
«و من يهاجر في سبيل الله يجد في الارض مرغماً كثيراً وسعة؛كسي كه در راه خدا هجرت كند، جاهاي امن فراوان و گسترده‌اي در زمين مي‌يابد».(68)

عدم احاطه علمی
 

قرآن کریم در این مورد می فرماید چون علم ندارند انکار می کنند . یعنی اگر علمشان به کمال برسد بدون شک انکار نمی کنند . بل كذّبوا بما لم يحيطوا بعلمه؛اين منكران انكار چيزي را مي‌كنند كه علمشان به او احاطه نيافته (69)

گذشت زمان و تغییرات چهره مانع شناخت و بصیرت .
 

قران کریم در این مورد برادران یوسف را مثال می زند. ودر مقابل صاحب شناخت و بصیرت را می آورد که عمل وی بر اساس شناخت است. آنان را شناخت ولي آنان او را نشناختند ، و جاء اخوة يوسف فدخلو عليه فعرفهم و هم له منكرون؛.(70)

نتیجه گیری از بحث:
 

سپاس خدای را که توفیق داد از دریای بیکران قرآن جرعه ای بنوشم . همان طور که در اول بحث گفتم
موانع بر بصیرت هست بسیار
سخن گفتن در این باره چه دشوار.
در آیات قرآن عوامل و موانع بصیرت به اشکال مختلف بیان شده است . که تحقیق بسیار جامعی را می طلبد . چرا که با بصیرت است که جامعه می تواند تنفس راحتی داشته باشد. در قرآن کریم . انواع امثال به کار برده شده که درس عبرتی برای بصیرت است . بنابر سوالی که مطرح کردم .عواملی چون همنشینی با نیکان . انس با قرآن . سیر و سفر در زمین . خوردن مال حلال. دوری از لجاجت .و کسب علم ودانش و......را عوامل کسب بصیرت می نامد . و در مقابل عواملی چون . نفاق. لجاجت . جهل .همنشینی با شیطان و...... را موانع بصیرت می نامد. که در جدول ابتدای بحث آورده ام

پیشنهادات:
 

1ـ موانع و عوامل بصیرتدر کتب درسی آورده شود تا دانش آموزان از همان ابتدا با بصیرت بار آیند.
2ـ برنامه سازان صدا و سیما این دانشگاه همگانی بر نامه هائی طراحی کنند که به نوعی آموزش بصیرت یابی باشد .
3ـ دست اندر کاران فرهنگی کشور توجه خاصی به این موضوع مبذل داشته و در مساجد و محافل این مطالب را گوش زد کنند . بخصوص در نماز پر صلابت جمعه.
4ـ نویسندگان ادبا و شعراء این موضوع را مد نظر قرار داده و تا سر حد امکان به خلق اثر در این مورد به پردازند. چراکه دلنشینی مطلبی هنری به تندی نصب العین می گردد.
5ـ هنرمندان با خلق آثار هنری در این مورد می توانند یار بصیرت یابی مردم باشند

پي نوشت ها :
 

1-عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن، ص 72.
2-لسان العرب ابن منظور ج2 ص418
3- سوره غافر44
4- سوره يوسف108
5- سوره اعراف203
6- سوره اعراف 195
7- سوره اعراف198
8- سوره اعراف198
9- سوره اعراف198
10- سوره آل عمران13
11- سوره انفال42
12- سوره انفال42
13- سوره اسرا36
14- سوره نسا141
15- سوره فصلت آیه 41-42
16- سوره آیه 20 مزمل
17- سوره آیه 24 محمد
18- سوره رعد آیه 28
19- سوره نور آیه 37
20- سوره آل عمران 186
21- سوره انبياء،آيه 30
22- سوره يوسف، آيه 51
23- سوره كافرون، آيه 6
24- سوره سوره يونس، آيه 39
25- سوره يوسف، آيه 58
26- آیه 203 سوره مبارکه اعراف
27- سوره 157 اعراف
28- سوره اسراء 9
29- سوره مجادله، 11
30- سوره زمر، 9
31- سوره نحل، 43.
32- سوره نحل، 12.
33- سوره جاثیه، 13.
34- سوره انبیاء، 67
35- سوره یس، 62.
36- سوره نحل: 78
37- سوره نور آیه ۴۴
38- سوره ق آیات ۷ و ۸
39- سوره قصص آیه ۴۳
40- سوره اعراف آیه ۲۰۳و جاثیه آیه ۲۰
41- سوره اعراف آیه ۲۰۳
42- سوره ص، آیات۴۵ و ۴۶
43- سوره آل عمران آیه ۱۳ و حشر آیه۲
44- سوره المائدة 30
45- سوره یوسف 12
46- سوره 24و25نازعات
47- سوره آل عمران 137
48- سوره ق 6
49- سوره الملک 19
50- سوره سجده 27
51- سوره انبیاء 7
52- سوره یوسف 28
53- حسن التحقیق ج 10ص 167
54- مفردات ص736
55- ترجمه المیزان ج 4 ص 379
56- سوره مائده104
57- سوره نحل‏22
58- سوره أنعام‏99
59- سوره بقره206
60- سوره بقره44
61- سوره بقره، 219
62- سوره حجر آیه 21
63- سوره حجر، آیه 42
64- سوره نحل، آیه 100
65- سوره اعراف، آیه 201
66- آشنایی با قرآن، ج 8
67- سوره یونس آیه 94
68-سوره نساء، آيه 100
69-سوره يونس، آيه 39
70-سوره يوسف آيه 58
 

منابع:
1ـ قرآن کریم
2ـ دکتر محمد معین، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 546.
3ـ مکارم شیرازی، جامعه سالم در پرتو اخلاق
4ـ آشنایی با قرآن، ج8 شهید مطهری
5ـ . مصطفوی، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه ونشر کتاب، 1360
6ـ مفردات في غريب القرآن راغب اصفهانی ، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دار العلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، 1412ق
7ـ طباطبائی(علامه)، سیّد محمد حسین؛ ترجمه الميزان، سیّد محمد باقر موسوی همدانی، قم،دفترانتشارت اسلامی جامعۀ مدرسین، 1374
8ـ تفسیر نمونه . آیت الله مکارم شیرازی.
9ـ قصه های قرآنی. مصطفی زمانی
10ـ المعجم المفرس . محمد فؤاد تاباقی
11ـ لغت نامه مرحوم دهخدا.
12ـ هزار موضوع هزار آیه. جواد محدثی
13ـ مکالمات قرآنی
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : mansoor67



 

نسخه چاپی