روان شناسي حاملگي (2)

روان شناسي حاملگي (2)
روان شناسي حاملگي (2)


 

ترجمه: نصرت الله پورافکاري




 

مراقبت قبل از زايمان:
 

مراقبت قبل از زايمان بايد قبل از انعقاد نطفه صورت گيرد. مادران بايد از نظر حصول اطمينان از سالم و زنده بودن جنين معاينه شوند و اطلاعاتي درمورد داروها، ورزش و رژيم غدايي به آنها عرضه نمود.
وقتي حاملگي مشخص گرديد نگرش مادر نسبت به بارداري خود بايد ارزيابي شود که: ارزشهاي او در مورد داشتن بچه چيست؟ آيا بچه سد راه شمرده مي شود يا مايه خوشي است؟
احساس همسر او چيست؟ بچه نو رسيده چه تاثيري بر وضعيت مالي و عاطفي و ارتباط زن و شوهر خواهد گذاشت؟ اين پرسشها و سووالات ديگر مي توانند سرنخي درمورد چگونگي سير حاملگي بدست دهند. مادراني که تحت فشارهاي رواني قرار دارند بيشتر در معرض سقط جنين، زايمان زودرس و ساير عوارض هستند.
خطر افسردگي پس از زايمان در وصرت وجود سابقه افسردگي در بيمار و يا خانواده او يا سابقه بيماري رواني قبلي در دوره پس از زايمان بالاتر مي رود.
ناتواني بچه دار شدن مي تواند بر يکي يا هردو ( زن و شوهر)، استرس سنگين وارد کند. ممکن است احساس معيوب يا ناخوشايند بودن کرده، احترام به نفس خود را از دست بدهند و دچار افسردگي شوند. بعضي به سوگ فرزند خيالي خود که هرگز نخواهند داشت مي نشينند. ناباروري مي تواند موجب طلاق شود. بين زوجهايي که يکي از طرفين (معمولا زن) فرزند خواندگي را به عنوان راه چاره انتخاب مي کند و طرف ديگر(معمولا مرد)، ناراضي است، امکان بروز طلاق وجود دارد. استرس ناباروري خود مي تواند در زوجي که خواهان بچه هستند آشفتگي هيجاني بوجود آورد. چنانچه تعارضها و مشکلات قبلي، مشکلات شناخت از خود، احترام به نفس و احساس گناه به وجود آورد آشفتگي شديدتر خواهد بود . اين آشفتگي ممکن است خود را به شکل انجام رفتارهاي کودکانه نشان دهد يا به شکل وابستگي شديد به پزشک و همسر يا يکي از پدر و مادر، و نيز خشم پراکنده؛ رفتار تکانشي؛ يا افسردگي گردد. اگر براي درمان ناباروري از هورمون استفاده شود ممکن است اين مسايل پيچيده تر گردند. چون هورمون درماني دربعضي از بيماران موقتا باعث تشديد افسردگي مي گردد.
افرادي که با مشکل ناباروري مواجهند به ناتواني باروري با شوک و احساس کلي درماندگي واکنش نشان داده و با مشکل خود اشتغال ذهني توجيه پذيرانه اي پيدا مي کنند. درگير شدن فرد ناتوان براي باروري در مراجعات پزشکي، روانپزشکي ، روانشناسي و... و تلاش براي مهارت يابي در اين زمينه مي تواند رفتار دفاعي در مقابل اين احساس بي کفايتي و تحقير بروز نمايد. نگراني در مورد جذابيت جنسي هم شايع است. طرفين ممکن است احساس زشتي يا ناتواني کنند. بعلاوه چنين کساني متحمل ضربه اي براحساس خود شيفتگي خود در ارتباط با احساس زنانگي يا مردانگي خود مي گردند. همسر نازا ممکن است احساس طرد شدن کرده يا تصور کند که طرف مقابل با بيزاري ازدواج را تحمل مي کند. افراد مجردي که از ناتواني باروري خودآگاهند ممکن است از ايجاد روابط صميمانه به خاطر ترس از آشکار شدن نقص خود و طرد شدن متعاقب آن گريزان باشند.
در چنين شرايطي مراجعه به روان درمانگر ضروري است تا افراد نابارور احساس هاي خود را تخليه کرده تا سوگ اعمال زيست شناختي از دست رفته خود و کودکاني که هرگز نخواهند داشت را پشت سر بگذاراند. زوجي که نابارور مي ماند بايد با فقدان واقعي مدارا کند. زوجي که تصميم مي گيرند از خير پدرمادر بودن درگذرند ممکن است به عنوان يک زوج احساس تازه اي از عشق، ايثار و هويت در خود بيابند. عده اي نيز ممکن است در جستجوي راه حل هايي مثل تلقيح با مني شوهر يا دهنده، کاشت آزمايشگاهي يا فرزند پذيري برايند.

تنظيم خانواده:
 

در تنظيم خانواده با پيوستن فزاينده زنان به نيروي کار، خواه به دليل ضرورتهاي اقتصادي يا ميل به خود شکوفايي و آزادي نسبي ابراز تمايلات جنسي ، به تعويق انداختن يا اجتناب از حاملگي ، نقش مهمي در زندگي بسياري از زنها دارد. تنظيم خانواده به فرايند انتخاب زمان مناسب بچه دار شدن و اينکه لازم است شخص بچه دار شود يا خير اطلاق مي شود. جلوگيري از بارداري به ممانعت از بارور شدن تخمک گفته مي شود که خودنوعي تنظيم خانواده است.

انتخاب نوع روش پيشگيري از حاملگي:
 

تصميم پيچيده اي است که هم زن و هم شريک جنسي او در آن درگير هستند عوامل موثر در تصميم گيري مشتمل است بر: سن و وضعيت پزشکي زن، دسترسي او به مراقبت طبي و اعتقادات مذهبي طرفين و تمايل به يک زندگي با همسر اما بدون بچه.

تبعات بعد از زايمان:
 

حدود 40-20 درصد زنها در دوره بعد از زايمان درجاتي از آشفتگي هاي هيجاني و شناختي گزارش مي کنند. بسياري احساس غم مادري مي کنند که يک حالت غمگيني طبيعي است و يا احساس ملال، گريه کردن و وابستگي به صورت در آميختن مشخص است . اين احساسها که ممکن است چند روز به طول انجامد به تغييرات سريع هورموني در مادر، استرس زايمان، و آگاهي مادر از افزايش مسووليتي که مادر شدن در پي دارد نسبت داده مي شود. علايم مشابهي در پدران هم توصيف شده که با تغييرات خلقي در دوره حاملگي همسر يا پس از تولد کودک مشخص است.

چنين پدري تحت تاثير عوامل متعدد قرار دارد:
 

افزايش مسووليت، کاهش راه رفع تنش جنسي ، کاهش توجه از جانب همسر، و اين باور که کودک نيرويي پيوند دهنده در ازدواجي نامطلوب است.
در موارد بسيار نادر (1 تا 2 در هزار زايمان ها) افسردگي پس از زايمان مادر با احساس غمگيني و ميل به خودکشي مشخص است و در موارد شديدتر، افسردگي ممکن است به توهمات، هذيان و افکار بچه کشي بينجامد.
مشاوره ژنتيک جهت اطمينان از سلامتي فرزندي که متولد خواهد شد.مراجعه مداوم به پزشک قبل از بارداري و ضمن بارداري تا زايمان، مراجعه به روانپزشک و روانشناس جهت تطابق لازم با شرايط تازه، انتظامات قابل برآورد همسر، و پذيرش کافي کودک از سوي هر دو طرف زن و شوهر لازم است.
منبع: مجله بهداشت روان 34



 

نسخه چاپی