سولوييست
نويسنده: نيما عباس پور
چهل سالگي
شخصيت فرهاد در فيلم نيز درون گراست، اما از لحظه اي که با دستگاه شنود مکالمه هاي همسرش را استراق سمع مي کند، براي بيننده تبديل به مردي شکاک و حسود مي شود که با توجه به نوع شخصيت پردازي او، نحوه بازي محمدرضا فروتن و پي رنگ فيلم، نمي توانيم آن را بپذيريم. شقايق نيز به بهار که ده ساله است تغيير پيدا کرده. بهار ( پريا مرداني ها) دختري است که فراتر از سن خود مي فهمد و رفتار مي کند؛ نکته اي که با وجود بازي خوب بازيگر اين نقش، غير قابل قبول است. ديالوگي که بهار در صحنه اي به پدرش، فرهاد مي گويد به ياد ماندني است:« چي مي شد تو هم سن من بودي، مي ديدمت؟» فيلم، فيلم حسرت است. در فيلم با توجه به فلاش بکي که از جواني کوروش و نگار مي بينيم و آن گونه که کوروش در صحنه بازجويي رفتار مي کند، حس مي کنيم که وي فردي رياکار است و برخلاف رمان، او در اصل عاشق نگار نيز نبوده. او نگار را در همين کنسرتي که قرار است در تهران اجرا کند، جايگزين نوازنده ويولن سل مي کند و از او مي خواهد براي اجراي بعدي به فرانسه برود. در نتيجه استنباط مي کنيم او آمده تا زندگي نگار را از هم بپاشد. فيلم با خواب يا در اصل کابوس بيست سالگي نگار آغاز مي شود و با بازگشت او به خانواده و رهايي از ترديد به پايان مي رسد.
منبع: ماهنامه سينمايي فيلم شماره 413
داستان
فيلم
شخصيت فرهاد در فيلم نيز درون گراست، اما از لحظه اي که با دستگاه شنود مکالمه هاي همسرش را استراق سمع مي کند، براي بيننده تبديل به مردي شکاک و حسود مي شود که با توجه به نوع شخصيت پردازي او، نحوه بازي محمدرضا فروتن و پي رنگ فيلم، نمي توانيم آن را بپذيريم. شقايق نيز به بهار که ده ساله است تغيير پيدا کرده. بهار ( پريا مرداني ها) دختري است که فراتر از سن خود مي فهمد و رفتار مي کند؛ نکته اي که با وجود بازي خوب بازيگر اين نقش، غير قابل قبول است. ديالوگي که بهار در صحنه اي به پدرش، فرهاد مي گويد به ياد ماندني است:« چي مي شد تو هم سن من بودي، مي ديدمت؟» فيلم، فيلم حسرت است. در فيلم با توجه به فلاش بکي که از جواني کوروش و نگار مي بينيم و آن گونه که کوروش در صحنه بازجويي رفتار مي کند، حس مي کنيم که وي فردي رياکار است و برخلاف رمان، او در اصل عاشق نگار نيز نبوده. او نگار را در همين کنسرتي که قرار است در تهران اجرا کند، جايگزين نوازنده ويولن سل مي کند و از او مي خواهد براي اجراي بعدي به فرانسه برود. در نتيجه استنباط مي کنيم او آمده تا زندگي نگار را از هم بپاشد. فيلم با خواب يا در اصل کابوس بيست سالگي نگار آغاز مي شود و با بازگشت او به خانواده و رهايي از ترديد به پايان مي رسد.
اقتباس
در حال و هواي فيلم
منبع: ماهنامه سينمايي فيلم شماره 413