شهيد منتظري و جنبش اسلامي عراق

شهيد منتظري و جنبش اسلامي عراق
شهيد منتظري و جنبش اسلامي عراق


 






 

گفت و گو با حجت‌الاسلام شيخ علي كوراني
درآمد:
 

مجاهدت هاي مستمر شهيد منتظري در همراهي و همكاري با جنبش هاي آزادي بخش كشورهاي اسلامي در زندگي پربار او جايگاه ويژ‌ه‌اي دارد. يكي از اين جنبش ها كه اينك به بار نشسته است، جنبش اسلامي عراق است و شنيدن نكاتي بديع از فعاليت هاي شهيد در اين زمينه از زبان يكي از علماي مبارز عراق، شنيدني است.

كجا،كي و چگونه با شهيد محمد منتظري آشنا شديد؟
 

آشنا شدن مستقيم من با حجت‌الاسلام شهيد محمد منتظري رضوان‌الله عليه در قبل از پيروزي انقلاب مبارك اسلامي ايران نبوده است. او هميشه مي‌گفت خيلي دلش مي‌خواهد با من ملاقات بكند،همان طور كه من رغبت زيادي در ملاقات با او داشتم، ولي اين فرصت بعد از پيروزي انقلاب در ايران دست داد و با او در تهران ملاقات كردم و شيفته شخصيت او شدم ديدم كه غرق فعاليت و كار و كوشش و مسئوليت هاي بزرگ است. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و به خاطر حرص او بر اهميت دادن به كارو كوشش در تمامي مناطق مسلمان نشين و مستضعفين ما با هم و در ساعت هاي 2و3 بعد از نيمه شب
وعده ملاقات مي‌گذاشتيم تا درباره بعضي امور و مواضع صحبتي بكنيم شايد مرحوم در آن روزها بيش از 2يا3 ساعت نمي‌خوابيد و الگويي براي كار مستمر و نشاط و كوشش و بيداري بود.

نظر شهيد محمد منتظري درباره اهداف و آرمان انقلابيون عراق چگونه بود؟
 

شهيد شيخ محمد منتظري رحمت‌الله عليه عقيده داشت كه جنبش انقلاب اسلامي عراق به چند عامل احتياج دارد:مي‌گفت عراق فاقد يك شخصيت عراقي كه ملت عراق و جنبش هاي اسلامي با هم و متفقاً رهبري او را تأييد كنند ومانند امام خميني دام ظله باشد،هستند،لذا بايستي حقيقت جنبش ها معلوم شود، چون بعضي خطوط مشكوك براي قضيه عراق كار مي‌كنند و در مصلحت اسلام هست كه اين خطوط كشف شوند تا درآينده مشكلي ايجاد نكنند. عقيده او با ما يكسان بود. او مي‌گفت كساني كه در سرنگوني رژيم حاكم در عراق فعاليت مي‌كنند چند گونه‌اند: اسلامي و غير اسلامي و از نوع دوم يعني غير اسلامي، دسته‌اي مخلص و غير وابسته به استعمار هستند، ولي به ايدئولوژي و انديشه اسلامي ايمان و عقيده ندارند و كساني هستند كه با استعمار در ارتباطند و به دستور او كار مي‌كنند تا جاي صدام را بگيرند. بديهي است در اين حالت مسلمان ها و مستضعفين چيزي عايدشان نخواهد شد،چون صدام كه مي‌رود مزدوران ديگر جاي او خواهند آمد و ازاين طريق بقاء استعمار در عراق ادامه خواهد يافت.
در مورد خط اسلامي ها همچنان كه ما عمل مي‌كنيم،براي ايجاد هماهنگي و يگانگي ميان شخصيت هاي مخلص اسلامي و جنبش هاي مخلص اسلامي مستقل بايد تلاش كرد، زيرا او مي‌ديد در ميان اين اسلامي ها ممكن است بعضي از مزدوران و خطوط متأثر و تابع استعمار باشند. به علاوه آن شهيد تأكيد مي‌نمود كه جنبش اسلامي عراق خالي از هرگونه عناصر مشكوك و وابسته به استعماراست علي العموم او به همه افراد مخلص خوش بين بود و هدف او ايجاد همبستگي ميان تمامي خطوط اسلامي و ايجاد انقلابي اسلامي و جبهه متحدي ميان تمام گروه هاي اسلامي بود كه همه ما به اين موضوع عقيده داشتيم اضافه برآن همكاري با غيرمسلمان ها چنانچه مخلص باشند.

آيا با شما درباره خطوط داخلي موجود در عراق و نظام حاكم برعراق و منطقه صحبتي و بحثي كرده بود؟
 

ما بسيار درباره اوضاع سياسي و خطوط استعمار كه در عراق و منطقه نفوذ داشتند با مرحوم منتظري صحبت مي‌كرديم. شهيد با چشم انداز بسيار روشن سياسي خود مي‌ديد كه در منطقه دو خط حاكم وجود دارند كه خط آمريكائي همراه با خط صهيونيستي است. اضافه برآن با مرحوم منتظري درباره وجود خط انگليس در منطقه نيز صحبت مي‌شد كه او نيز بر وجود اين خط تأكيد مي‌كرد و همچنين او عقيده داشت كه سه خط آمريكائي و انگليسي و صهيونيستي، برعراق و منطقه حكومت و تسلط دارند.

آيا در عراق در ارتباط با انقلاب اسلامي، با شهيد منتظري برنامه هاي مشترك سياسي و فرهنگي و نظامي داشتيد؟
 

شهيد محمد منتظري از ديرباز و هنگامي كه در نجف اشرف بود، تمامي سعي خودرا براي اقامه حكومت اسلامي در عراق و براندازي رژيم مزدورآن به كار مي‌گرفت، ولي به خاطر اينكه شهيد ما در سرزمين عراق بزرگ نشده بود، تلاش هاي او محصور به اتصال مستمر با مراجع و علما و گروه هاي مختلف بود و از آنها مي‌خواست فعاليت و كار و انقلاب كنند و دست روي دست نگذارند و خبر فعاليت هاي او در اين زمينه به سمع ما نيزرسيده است او عقيده داشت كه كارها بايد به تدريج به راه بيفتند، ولي با اين همه او همواره روي كار و اقدام عملي تأكيد مي‌كرد اهتمام ايشان به انقلاب اسلامي در عراق قديمي است و از روزي كه وارد نجف اشرف شد و بدانجا رفت و آمد مي‌كرد، تمام كوشش هاي او در زمينه همكاري با جنبش هاي اسلامي و انقلابي عراق بود، چون همكاري از صفات مميز و بارز شهيد بود، لذا جنبش اسلامي عراق همكاري خود را با ايشان از ديرباز شروع نموده بود و به طورعموم، نقاط نظر مشتركي در شئون نظامي و سياسي و فرهنگي ميان جنبش اسلامي عراق و شهيد منتظري وجود داشت و همكاري آنها به حد عالي رسيده بود و او در ميان رهبران جوان انقلاب اسلامي به همكاري و همگامي با جنبش ها خيلي مشهوراست او يكي ازبنيانگزاران سازمان جنبش هاي آزادي بخش اسلامي و ديگر از كساني است كه با تمامي اخلاص و حقيقت، همكاري با جنبش هاي اسلامي عراق را ادامه داد. از خداوند مي خواهيم مسلمين به وسيله كار و تلاش مستقل،جبران از دست دادن شهيد منتظري را بنمايد.

به نظر شما مسائل سياسي جهان در ارتباط با انقلاب اسلامي درعراق چگونه تجزيه و تحليل مي‌گردد؟
 

شهيد معتقد بود كه خطوط حاكم در منطقه عبارتند از خط آمريكائي و صهيونيستي و انگليسي كه اين خطوط بر حكمرانان و حكومت هاي منطقه تسلط دارند و عراق از اين كشورها مستثني نيست.اين كشور به سبب انقلاب اسلامي مبارك ايران دستخوش تحولات و تغييرات شد و استعمار به علت ترس از تأثير انقلاب اسلامي در عراق شروع به تقويت نفوذ خود در اين كشور نمود.ازطرف ديگر استعمار مي‌خواست به انقلاب اسلامي ايران ضربه بزند و عراق به صورت مركز نظامي براي اين كار انتخاب شد.
ما با هم در اين موضوع القول بوديم كه امپرياليزم و صهونيزم و انگليسي ها نمي‌خواهند انقلاب اسلامي به عراق سرايت كند و عراق را به صورت پايگاهي براي حمله به انقلاب اسلامي در آوردند، همچنان كه ديديم از بدو پيروزي انقلاب اسلامي ايران عراق شروع به تحريك و خرابكاري در ناحيه خوزستان و كردستان نمود و هنگامي كه خرابكاري و دخالت غير مستقيم در جمهوري اسلامي مثمرثمر واقع نشد، شروع به جمع كردن بختيار و بقيه نوكران اجانب براي براندازي انقلاب اسلامي ايران نمود، ولي اين كودتا شكست خورد و در نطفه خفه شد.بعد ازاينكه ديدند اين حربه مؤثر واقع نشد، اقدام به تحريك عراق به عنوان وسيله مستقيم از طرف خود درباز كردن جبهه جنگ به طول 1200 كيلومتر عليه انقلاب مبارك اسلامي ايران نمودند و اين جنگ كه سال ها از آن مي‌گذرد،شروع كننده اصلي‌اش صدام نبود، بلكه صدام خود يك مزدور ازطرف استعمارجهاني (انگليسي ها، آمريكائي ها، صهيونيست ها) در ضربه زدن به انقلاب اسلامي بود.
شهيد منتظري نيز همين عقيده را داشت. او نيز مي‌ديدكه ما نبايد در مسئوليت خود در طرد استعمار از عراق كوتاهي كنيم. اين مسئوليت هميشگي ماست كه در دفاع از كشور عزيز عراق بقيه كشورهاي اسلامي فعاليت كنيم. ما احتياج مبرمي به تشكيل جبهه اسلامي در عراق داريم.

شهيد منتظري و جنبش اسلامي عراق

اگر خاطره خاصي از شخص ايشان و يا در ارتياط با ايشان داريد بفرمائيد؟
 

شخصيت شهيد گرامي و عزيز و برادر مجاهدمان حجت‌الاسلام شيخ محمد منتظري پر از خاطره است و از مشهور ترين خصيصه هاي او سادگي و خاكي بودن و اخلاق اوست و خالي بودن او از هر نوع كينه آدمي كه با او همنشيني مي‌شد، متوجه مي‌شد كه او ازميان مستضعفين بر خاسته است و همچنين آدمي متوجه عمق و قوت ايمان در او مي‌شد. در رفتار با ديگران، سادگي و صداقت از صفات ويژه شهيد مرحوم منتظري بود.
از ديگر خصوصيات شهيد محمد منتظري مجاهده او در خط جهاني بودن اسلام است. او در اين راه هرگز به مليت و نژاد و كشور خاص ايمان نداشت، بلكه يك مسلمان بين‌المللي و انترناسيوناليستي و در فكر تمامي كشورهاي اسلامي بود، همچنان كه به فكر ايران بود. اين جهان بيني اسلامي و انترناسيوناليستي يك حقيقت است براي شخص مسلمان كه هر روز در نمازش مي‌گويد(الحمدلله رب‌العالمين).
از خصوصيات ديگر شهيد، عمق نگاه سياسي او در قضاياي مختلف است، چون او بسياري از موضوعات سياسي جديد را مطرح مي‌كرد. در اين خصوص بسياري شخصيت هاي انقلابي و جوانان نظرهائي نسبت به دولت بارزگان داشتند،ولي شهيد منتظري ازاولين كساني بود كه نظر محكم و روشنش را در اين خصوص مطرح كرد و گفت دولت بازرگان دولتي نادرست و در خط آمريكاست. اضافه برآن او از اولين كساني بود كه نظرش را به طور واضح نسبت به بني صدر مطرح كرد و بعداً صحت و حقيقت نقطه نظرهايش را ديديم و در اين خصوص متحمل افترائات و حرف هاي مغرضين درباره پيش بيني و نظر هايش نسبت به مسائل مختلف شد. در اين باره امام خميني(ره) نام مغرضين را به كساني كه عليه شهيد منتظري حرف مي‌زدند، اطلاق كرد. علاوه برآن شهيد اولين كسي بود كه به بعضي از شخصيت هاي عراقي هجوم برد و اين ناشي از ايمان او در كشف خطوطي بود كه درآينده براي پيشبرد انقلاب اسلامي عراق خطراتي را به وجود خواهند آورد.
بر ما واجب است به عنوان مسلمان انقلابي درباره شخصيت و خاطرات شهيد محمد منتظري بنويسيم،چون او يك شخصيت معمولي نبود، بلكه او عالمي بود با انديشه و كار وبصيرت و آگاهي جوانب مختلف شخصيت او بايد بررسي شود تا براي ملت ما الگوئي باشد.ازخداوند متعال مسئلت مي‌نمايم تا مرا و ديگران را در نوشتن درباره اين شخصيت،براي آشنا كردن هر چه بيشتر توده هاي مسلمان به زندگي اين نوع مرداني كه با خداي خود صداقت و اخلاص نشان دادند و هر چه را كه در توان داشتند، در طبق اخلاص در راه انقلاب اسلامي و انقلاب مستضعفين نهادند، توفيق بدهد.

همكاري شهيد شيخ محمد منتظري با حزب الدعوه اسلامي عراق قبل و بعد از انقلاب اسلامي ايران چگونه بود؟
 

قبل از پيروزي انقلاب اسلامي همكاري قابل ذكري ميان حزب الدعوه و شهيد منتظري نبود، چون حزب الدعوه در عراق هنوز پايگاه پيدا نكرده بود تا به مرحله انقلاب رسيده باشد، بلكه در حالت آماده شدن براي اين مرحله بود و هنگامي كه كشمكش سياسي شروع شد، همكاري قابل ملاحظه‌اي وجود نداشت بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و هنگامي كه جنبش اسلامي عراق به حركت افتاد،همكاري ميان دو طرف به مرحله خوبي رسيد. در بعضي مواقع اين همكاري دچار مشكلات مي‌شد و آن بدين سبب بود كه شهيد منتظري به حزب الدعوه از جنبه رفتار بعضي از اشخاص و جريانات ديگري مي‌نگريست و ليكن بعد از اينكه متوجه شد كه اينان از حزب الدعوه نيستند و اين رفتارها بيان كننده نظر رسمي اين حزب نيست، همكاري خود را با صداقت و اخلاص و دوستي ادامه داد ايشان انساني خالي از هر عقده بود و از روي اعتقاد و ايماني كه به مسائل داشت رفتار وعمل مي‌كرد و همين طور بود با تمامي جنبش هاي آزادي بخش اسلامي.
من شخصاً شروع به نوشتن درباره شخصيت شهيد محمد كرده‌ام و به دوستان خود پيشنهاد مي‌كنم از اين كار درباره شهيد پيروي كنند و درباره بارزترين صفات او بنويسند، مثلاً درباره صبر و تحمل او و درجات تحمل و صبر او در تمامي مراحل زندگي‌اش و يا درباره وضع مالي و طرز رفتار او با اين موضوع در تمام طول زندگي‌اش و با موضع جهاني بودن اسلامي در انديشه ها و شخصيت و فعاليت و كردار اوچه قبل وچه بعد از انقلاب و درباره صداقت و سادگي شهيد از طفوليت تا آخر عمر.به طورعموم شخصيت رهبري به چهارو يا پنج و يا شش قسمت تقسيم مي‌شود و هرقسمتي از طفوليت او شروع مي‌شود و به مرگ ختم مي‌شود و من اين پيشنهاد را به دوستان عرضه مي‌كنم.

و سخن آخر
 

درپايان اين مصاحبه لازم به يادآوري است كه شهيد منتظري با هرگروه اسلامي حتي الامكان همكاري مي‌كرد و سعي در هماهنگ كردن گروه هاي اسلامي كشورها داشت و اگر احياناً اشتباهات يا خطوط انحرافي و جاسوسي درآن بود تذكر مي‌داد و در رفع آن مي‌كوشيد مگراينكه ازاصلاح خطوط انحرافي مايوس شود؛ بنابراين ارتباط محمد با گروه هاي اسلامي چه ايراني و چه غيرايراني به خاطر تقويت نيروهاي مخلص آن گروه ها بود و اگر احياناً كسي در آن ها ناباب باشد يا خداي ناكرده آن گروه منحرف گردد ربطي به استاد شهيد ندارد.
نكته ديگر اينكه مصاحبه ها و مقالات درباره شهيد محمد از باب نمونه بود و گرنه دوستان و شخصيت هائي كه در مورد آن شهيد خاطرات جالبي دارند زيادند و بعضي از آنها از صدا و سيما مصاحبه ها و اظهاراتشان پخش شده است كه در اينجا نيامده.ازباب نمونه مصاحبه حجت‌الاسلام شيخ حسنعلي ابراهيمي كه از تلويزيون در نخستين سالگرد محمد پخش شد و نكات جالبي داشت.
ضمناً از دوستان محمد كه در خارج و داخل با محمد همكاري داشته‌اند و در اينجا اسمي از آنها برده نشده است،پوزش مي‌طلبيم آنچه مهم است اينكه اعمال و كارها و افكار خالص هر مسلماني در پيش خدا گم نمي شود گرچه هيچكس از آنها خبر نداشته باشد. ما از فداكاري و همكاري سيد سراج‌الدين موسوي(فعلاًدر دفتر امام هستند) كه با سفارش محمد جان خود را كف دست گذاشت و جمعي از برادران مسلمان را در دوران اختناق رژيم از خطر ساواك نجات داد و به خارج برد يا براي تعليم به خارج آورد،كمال تشكر را مي‌نمائيم.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 48



 

نسخه چاپی