مردي در قامت عاشورائيان(5)

مردي در قامت عاشورائيان(5)
مردي در قامت عاشورائيان(5)


 

ديدگاه هاشم عثمان انديشمند سوري




 

کنکاشي در ابعاد شخصيت شهید عزالدین القسام از نگاه انديشمندان عرب
 

مرد علم و عمل و پرهيزکاري بود
 

نظر به اينکه تلاش براي شناخت ابعاد و جوانب شخصيت شهيد عزالدين القسام به پژوهش و بررسي گسترده و تأمل نياز دارد و در اين مقاله کوتاه نمي گنجد، به همين لحاظ سعي کردم در اين بررسي کوتاه و مختصر مروري بربعد ديني اين شخصيت فرزانه داشته باشم، و مقاله را با اين جمله آغاز مي کنم که زندگي ديني شيخ شهيد به دو مرحله تقسيم مي شود:
مرحله نخست:مرحله تحصيل و آماده سازي و پرورش استعدادها که از تاريخ تولد شيخ در سال 1882شروع مي شود و تا تاريخ بازگشت او از دانشگاه الازهر در سال 1909خاتمه مي يابد. شهيد شيخ عزالدين القسام در اين مرحله همه وقت خود را به فراگيري علم و دانش در مدارس ديني و مکاتب تحفيظ قرآن در روستاي جبله و دانشگاه الازهر اختصاص داد. و اين مرحله بالاترين تأثيررا در سازندگي فکري و شکل گيري دورنماي شخصيت و هويت ديني و رفتار اجتماعي شيخ داشت.
مرحله دوم:مرحله پيکار بر ضد استعمارگران و فعاليت پايدار و خستگي ناپذير و حرکت پيوسته شيخ شهيد بوده است. او به عنوان يک انقلابي برخاسته از روستاي جبله و کوه هاي اللاذقيه و ارتفاعات شمال حيفا، اين مرحله را با جهاد و مقاومت خونين پشت سرگذاشت. اين مرحله از سال 1909آغاز شد و تا روز شهادت در سال 1935ادامه يافت.
نقطه آغاز زندگي ديني شيخ، تولد ايشان در خانه اي عطر آگين ناشي از ذکر و ياد خدا بود. نشانه هاي پرهيزکاري و خداپرستي در همه زواياي اين خانه با صفا و صميميت نمودار بود . چرا که شيخ عبدالقادر پدر عزالدين مانند برادرش مردي خداشناس و عالم دين و صوفي مسلک بود و در روستاي جبله بر وفق اصول و مراد طريقت قادريه تبليغ مي کرد. طريقت قادريه آنطور که محققان از آن سخن گفته اند، صوفي گرايانه بوده و مردم رابه پرهيزکاري دعوت مي کرده است. لذا شيخ شهيد در محضر کلاس درس پدر پرهيزکار، خواندن و نوشتن و علوم و احکام قرآن،فقه و اصول و رياضيات آموخت.
عزالدين القسام پس از تحصيلات مقدماتي رهسپار دانشگاه الازهر شد، تا در محضر درس استادش شيخ محمد عبده شاهد شکوفايي جنبش اصلاحا ت ديني گسترده باشد. افکار انقلابي، اصلاحگرايان سرشناسي همچون سيد جمال الدين افغاني(اسدآبادي)و شيخ رشيد رضا مدير مسئول روزنامه المنار در آن زمان در سرتاسر مصر موج مي زد. اين انديشه هاي ضد استعماري بر مصري ها بسيار تأثيرگذار بود، به ويژه که سيد جمال الدين افغاني نسبت به انگليسي ها کينه و نفرت زيادي به دل داشت. بنابراين شيخ عزالدين القسام به شدت تحت تأثير اين جو اصلاحگرايانه و انقلابي قرار گرفت.
زماني که شيخ شهيد فراگيري علوم ديني را در دانشگاه الازهر به اتمام رساند و به زادگاهش بازگشت ، تخم انقلاب و اصلاحات اجتماعي و ديني را به همراه خود به سوريه آورد. بي ترديد او به اين باور رسيده بود که تنها راه آزادي و استقلال مسلمانان از استعمار و پيشرفت آنان، در نهضت فراگير اسلامي نهفته است. القسام بر اين عقيده بود که هيچ قيام و انقلابي موفق نمي شود، و به پيروزي نمي رسد مگر با گسترش آگاهي و دانش. دانش نيز به تنهايي کافي نيست. اگر دانش با پرورش استعدادها و پاکسازي قلب ها همراه نباشد سودمند نخواهد بود.
به همين دليل پيش از هر چيز به تهذيب دل ها همت گماشت، و آموزش معارف ديني، اخلاق روحي و معنوي را نيز در برنامه عمل خود قرار داد. او در تمام دروس،موعظه ها و خطبه هاي ديني اش مردم را به چنگ زدن به اسلام و عمل به شعائر ديني دعوت مي کرد. از آنجا که صادقانه و با نيت پاک و سالم با مردم برخورد مي کرد، مردم نيز متقابلا به فراخواني او لبيک گفته و پشت سر او به حرکت در آمدند.
نقل کرده اند که شيخ روزي شاگردانش را تشويق کرد تا کشاورزي را که نماز نمي خواند دستگير کنند، و او را داخل تابوت قرار دهند و در شهر بگرداندند تا مايه عبرت ديگران شود. اهتمام به مسائل روحي و معنوي در صدر برنامه هاي شيخ بوده است . به همين دليل ملاحظه مي کنيم هنگامي که راه جهاد و انقلاب را در پيش گرفت و به منظور روشن کردن شعله هاي قيام بر ضد فرانسوي ها از جبله به کوه هاي صهيون در شرق لاذقيه صعود کرد، بيشتر وقت خود را صرف آموزش اصول دين و حفظ قرآن کريم به ياران و دوستان خود اختصاص داد. او از آنان خواست تا در حال اقامت سفر اين کتاب روشن گر را همراه داشته باشند. قرآن کريم، قانون زندگي وعمل او بود. هيچ گاه و در بدترين شرايط سياسي که سوريه دچار آن شده بود و منجر به هجرت او به فلسطين در سال 1921شد هيچوقت از قرآن کريم جدا نمي شد. زندگي او در شهر حيفا نيز پيوسته در کار و جهاد سپري گشت. سازمان جوانان مسلمان را در آنجا بنيانگذاري کرد تا سرپوشي باشد براي فعاليت هاي جهادي و سري که در آينده در صدد اجراي آن بر ضد استعمارگران انگليسي و مهاجران يهودي بود. او پس از ورود به فلسطين طريقت تيجانيه را راهکار مبارزاتي خود قرار داد.
القسام در انتخاب ياران مجاهد،افراد مؤمن، ماهر، شجاع و توامند را گزينش مي کرد که به اهداف او ايمان کامل داشتند، و بيدرنگ آنان را ابتدا به جهاد با نفس آموزش مي داد. زماني که احساس کرد در شهر حيفا مراکز کافي براي آموزش بي سوادان وجود ندارد، به تأسيس مراکز نهضت سواداموزي اهتمام ورزيد. او براي تحقق اين هدف انساني يادداشتي براي رئيس و اعضاي کميته پيش آهنگي وابسته به جمعيت مجاهدان ارسال کرد و آنان را به ديدار با او در انجمن جوانان مسلمان فراخواند. سرانجام د ر شامگاه سه شنبه 20سپتامبرسال 1934جلسه اي تشکيل شد و در آن جلسه راه هاي فراهم سازي زمينه سوادآموزي و پرورش فر زندان آوارگان و افراد بي سرپرست مورد بحث و بررسي قرار گرفت. نبود مدارس کافي در حيفا تنها موجب نگراني شيخ عزالدين القسام نشده بود. در آن مرحله طرفداران فرقه هاي گمراه بهائي، و قاديانيه را يافت که سرگرم نشر عقايد فاسدشان بودند. اين فرقه ها با کمک انگليسي ها شهر حيفا را قبله گاه آمال و آرزوهاي خودشان قرار داده بودند. ولي شيخ شهيد با اين گروهها نيز به شدت به مقابله برخاست.
شيخ شهيد در حيفا با انواع بدعت ها و انحرافات اجتماعي برخورد کرد. يکي از اين بدعت ها که سرسختانه با آن به مبارزه برخاست ، صرف اموال اداره اوقاف شهر حيفا براي احداث هتل ها و تزيين مساجد از جمله مسجد الاقصي بود . او با اينگونه حيف و ميل اموال عمومي مخالفت کرد و کوشيد در آمد اداره اوقاف حيفا را صرف مسائل جهادي و آماده سازي مجاهدان کند. او همواره تأکيد مي کرد که رويارويي با اشغالگران و آزادسازي فلسطين سزاوارتر از ساخت هتل و تزيين مساجد است . از سوي ديگر صداي هلهله و تکبير در مراسم تشييع مردگان شهر حيفا شيخ را به شدت آزار مي داد. به نظر او اينگونه هنجارهاي اجتماعي با اصل و ماهيت دين منافات دارد. لذا ديدگاه هاي شجاعانه و دور انديشانه او باعث برانگيختن احساسات برخي افراد سبک مغز شد. ولي شيخ سرانجام توانست برخي از بدعت ها و ناهنجارهاي نادرست اجتماعي را از بين ببرد. شيخ عزالدين القسام در پاسخ به معترضان و منتقدان روش هاي انقلابي و اصلاحگرايانه اش بهترين دلايل مستند و عالي ترين نظريات را از متون اسلامي استخراج کرده و به آگاهي آنان رساند. او خطاب به منتقدان ناآگاه و مغرض چنين گفت:«شايسته بود که بحث درباره موضوع هاي اصولي و ديني را به علماي دانا و آگاه واگذار مي کرديد. علماي دين در هر موقعيتي که باشند در انجام مسئوليت خود مبني بر بيداري امت و روشنگري مردم و تشويق آنان به انجام واجبا ت ديني شان کوتاهي نمي کنند. آنان از بيان منافع عمل به ارکان دين و نشان دادن دستاوردهاي وحدت و يکپارچگي امت و دعوت به حفظ پيوندهاي برادرانه و فراگيري علوم مختلف و گسترش صنايع مفيد و بهره برداري از منابع نهفته در دل زمين دريغ ندارند.
او همواره تأکيد مي کرد که علماي دين و مصلحان جامعه در راه حفظ منافع امت و تحقق دستاوردهاي سودمند گام برمي دارند، و از اشتغال درپست هاي دولتي بيهوده که سودي براي عامه مردم ندارد بي زارند. بي ترديد اربابان اين پست ها بر دوش مردم و درآمدهاي ناشي از دريافت ماليات تکيه زده اند، و سودهاي سرشاري عايدشان مي شود. آندسته از علماي دين که شايستگي عهده داري مسئوليت سنگين اداره يک مرکز علمي و اجتماعي را نداشته باشند، بي ترديد به حرکات عوام فريبانه روي مي آورند. آنگونه که ديگران اين کار را انجام مي دهند و مردم را به بيراهه مي کشانند.
شيخ شهيد اختلاط زن و مرد در محافل و مجامع عمومي و هتک حرمت دين و اسراف در بيت المال و صرف درآمدهاي کشور را در کارهاي دنيوي و خلاف شرع مقدس اسلام را بدعت گذاري در دين و حرا م مي دانست او به بدعت گذاران در دين، يا کساني که بدعت گذاري را تشويق مي کردند، يا در برابر آن سکوت اختيار مي کردند به شدت حمله کرد و آنها را به رعايت انصاف و تقوا فراخواند. کلاس درس اخلاق و آموزش هاي ديني شيخ شهيد بهترين نشانه هاي راه مجاهدان عضو جنبش انقلابي و باعث افزايش ميزان عشق و محبت مردم به او شده بود. ديدگاه هاي ستايشگرانه آگاهان و صاحبنظران چه در دوران حيات شيخ و چه پس از شهادت او مهمترين مصداق بارز اين سخن است.
يکي از خبرنگاران روزنامه الجامعه الاسلاميه چاپ يافا که براي گفت و گو با نمر حسن السعدي يکي از مريدان القسام که در نبرهاي يعبد زخمي شده بود به بيمارستاني رفته بود چنين نوشت:«هنگام اجراي مصاحبه در يکي از اطاق هاي بيمارستان پيکر شيخ القسام رهبر گروه انقلابي رابه بيمارستان آوردند . اين مجروح از من خواست او را نزديک پيکر شيخ عزالدين القسام ببرم تا براي آخرين بار با او خداحافظي کند. هنگامي که به برانکارد شيخ نزديک شد نگاهي بر پيکر شيخ انداخت و در حالي که اشک از ديدگانش جاري بود آياتي از کلام الله مجيد تلاوت کرد و آن ها را به روح شيخ پيشکش کرد.
در جنگل هاي يعبد اين امکان براي شيخ وجود داشت تا خود را اسير کند يا به هر نحوي که شده جانش را نجات دهد. ولي به دليل ماهيت اصيل اسلامي که داشت زندگي ذلت بار را نپذيرفت و در حين نبرد به ياران با وفايش گفت:«هرگز تسليم نمي شويم. اين جنگ، جهاد در راه خدا و در راه ميهن است، پس با شهادت بميريد».هنگامي که نظاميان انگليسي به پيکر شهدا نزديک شدند و لباس هاي آنا را بازرسي کردند، در جيب شيخ شهيد يک جلد قرآن کريم يافتند . خداوند شهيد بزرگوار ، شيخ عزالدين قسام را قرين رحمت خويش گرداند. با وجودي که حدود 75سال از شهادت اين بزرگوار گذشته است ياد و نام او همچنان در دل هاي مسلمانان همچنان زنده است.

مرد عشق و ايمان
 

ديدگاه دکتر محسن الخير سفير سوريه در هند
مرداني بزرگي وجد دارند که به منظور اعتلاي کلمه الله و شکست دشمنان غاصب، خويشتن را در جامعه ذوب مي کنند و از خود پرستي بيزاري مي جويند، تا مردم در صلح و آرامش و دوستي زندگي کنند، ودر راه تحکيم همزيستي گام بردارند . اين مردان از طريق برقراري روابط سالم اجتماعي، بر مبناي ارزش هاي اصيل انساني و اخلاق فاضله، پيوندشان را با پروردگار هستي بخش و مردم تقويت مي کنند تا سرانجام عدالت اجتماعي ، برادري، صلح و دوستي در زمين فراگير گردد، و ظلم و تجاوز ريشه کن شود.
شهيد شيخ عزالدين القسام يکي از اين مردان بزرگي است که با ايثار و شهادت در مسير صلح و برقراري عدالت اجتماعي گام برداشت و عزت و سربلندي را براي جامعه اش به ارمغان آورد. بنابراين وظيفه داريم از شهيدان بزرگ اسلام و امت اسلامي که نشانه هاي راه ما و راه نسل هاي آينده هستند پيروي کنيم. شهيداني که با شهادت و از جان گذشتگي، راه عزت و سربلندي را در پيش روي ما قرار دادند. لذا زنده نگهداشتن ياد و خاطره شهيد گرامي عزالدين القسام و قدرداني از ايثار و فداکاري او يک وظيفه ملي و ديني است.
شايسته مي دانم که ارزش هاي اصيل و مفاهيم متعالي شخصيت و مکتب اين مجاهد بزرگ عرب و اسلام را بازنگري کنيم، تا بدين وسيله تاريخ شکوهمند گذشته اسلام راستين با آينده مان و سرنوشت مان پيوند زنيم. زيرا علاقمندهستيم که در پرتو اين دين اصيل آنگونه که خداوند متعال و پيامبر اکرم(ص)مي خواهند و خودمان نيز مي خواهيم زندگي کنيم. به درستي که اسلام دين خداست«إن الدين عند الله الاسلام» و براي تحقق عدالت، محبت، برادري و برابر ي نازل شده است . خداوند متعال ما را به پيروي از دين امر نموده و پيامبر اکرم(ص)نيز از ما خواسته که به آن ايمان آوريم، و در راه دفاع از آن در برابر متجاوزان جانفشاني کنيم و جام مرگ را به دشمنان بنوشانيم، تا پرچم اسلام همواره در سرتاسر گيتي برافراشته باشد.
شيخ بزرگ و مجاهد مان شهيد عزالدين القسام اينگونه زيست و اينگونه در راه تحقق آرمان هاي الهي و اسلامي به شهادت رسيد . هنگامي که نداي فراخواني جهاد را از روستاي جبله در آسمان مسلمانان اعلام کرد. اين فرياد رسا همه جا نشنيده شد و بسياري از مردان مؤمن و خداجوي آن روز به او لبيک گفتند و تا امروز به فرياد القسام لبيک مي گويند . او فرزندان امت اسلامي را به جهاد اکبر و جهاد اصغر و به عشق، نيکي ، خيرخواهي، فضيلت انساني و چنگ زدن به آموزه ها و اصول دين اسلام فراخواند. تا سرزمين فلسطين، سرزمين وحي و نبوت، سرزمين صلح و محبت، به ويژه قدس عزيز را که بيگانگان و دشمنان خدا و اسلام آن را آلوده کرده اند، آزاد نمايند.
عشق و ايمان اين مجاهد نستوه به پروردگار خويش، پايبندي به دين اسلام، تلاش براي برافراشتن پرچم جهاد، دفاع از سرزمين اسلام و متحد ساختن جوانان مسلمان در راه دفاع از حق وصف ناپذير است. اين همان مکتب جهاد حقيقي است که او آرزو داشت مجاهدان واقعي از آن فارغ التحصيل شوند. مجاهداني که در آن مکتب درس عشق، به ميهن، جانفشاني، از خود گذشتگي و جهاد با دشمنان خدا و اسلام و خلق که همانا صهيونيست هاي جنايتکار و غاصب و حاميان انگليسي آن ها آموختند.
به درستي که راهکار جهادي شيخ شهيد و همرزمان با وفاي او نشان داد که مسلمانان در همه عصرها و در همه مکان ها خواهان دفاع از اسلام و سرزمين هاي اسلامي هستند. حرکت القسام نشان داد که مسلمانان در راه همياري برادران خود در سرتاسر جهان بي تفاوت نيستند. در شرايط کنوني، عالي ترين درس مکتب القسام، ايمان به وحدت و يکپارچگي امت اسلامي است . اکنون خطري بزرگ سرزمين فلسطين و ارزش هاي مقدس آن را تهديد مي کند، جاي شگفتي نيست . خطر صهيونيسم تنها به بيت المقدس و ساير سرزمين هاي اعراب محدود نمي باشد چه بسا تاريخ و فرهنگ و همه ارزش هاي اسلامي ملت ها ي منطقه را تهديد مي کند.
مجاهد نستوه شيخ عزالدين القسام با برافراشتن پرچم جهاد و دفاع از ميهن و کرامت انساني، ارزش هايي را پايه گذاري کرد که به رغم گذشت حدود 75سال از شهادت او اکنون به صورت فلسفه و الفباي حرکت مجاهدان و انسان هاي شريف شده است. اکنون مجاهدان فلسطين و امت اسلامي ازحقوق ،عزت ،کرامت،سرزمين ودين خودبه دفاع برخاسته اند.چرا مجاهدان اينگونه نباشند. مگر سرزمين فلسطين و قدس شريف سرزمين پاکي ها و نماد ارزش هاي انساني نيست؟مگر قدس اولين قبله گاه مؤمنان مسلمان و مسيحي نيست؟مگر قدس ميعادگاه انسان هاي غيور و سلحشور و مؤمن نمي باشد؟ مسلمانان و اعراب از ديرباز همواره در برابر هجوم بيگانگان از اين سرزمين مقدس دفاع کرده اند. هر انساني که سينه اش از عشق و ايمان لبريز شده است. بي ترديد قلب او براي اقامه نماز در مسجد الاقصي مي تپد. بيت المقدس، شهر ايمان و شوق و پاکي است . شهري که يک ميليارد مسلمان به آن چشم دوخته است . سزاوار است که اين يک ميليارد مسلمان و ملت هاي آزاده و شريف جهان، سخنان و راهکارهاي شهيد قهرمان و مجاهد نستوه شيخ عزالدين القسام را ملاک عمل خود قرار دهند. اهداف و آرزوهاي او را جامه عمل بپوشانند . مسير او را براي نسل کنوني و نسل هاي آينده هموار سازند. در مسيري که او براي ما و همه آزادگان و مؤمنان بازکرده گام برداريم. شايسته است همه نهادهاي فرهنگي و اجتماعي ياد او را گرامي بدارند، و همه ساله براي او مراسم تجليل و قدرداني برپا کنند. چرا که او مشعل نور هدايت و آزادي و نشانه راه ماست.
در حقيقت گراميداشت ياد وخاطره مجاهد نستوه شهيد شيخ عزالدين القسام که همه مؤمنان به او عشق مي ورزند، گراميداشت همه ارزش هاي انساني است. من از تلاش هاي کم نظير جمهوري اسلامي ايران براي زنده نگه داشتن ياد شهيدان بزرگي که نقش بسزايي در دگرگوني معادلات سياسي منطقه داشته اند سپاسگزاري مي کنم. به روح بنيانگذار انقلاب اسلامي و ملت دوست و انقلابي ايران که از نخستين لحظه پيروزي انقلاب، سفارت صهيونيست هاي غاصب را تعطيل کردند و ساختمان آن را تحويل ملت مسلمان فلسطين دادند، و پرچم فلسطين عزيز را بر فراز آن به اهتزاز در آوردند درود مي فرستم. مردم مسلمان و دولت جمهوري اسلامي، شجاعانه در کنار اعراب و مسلمانان ايستادند، و از حقوق ملت مبارز فلسطين مبني بر لزوم آزاد سازي سرزمين هاي اشغالي و بازگشت آوارگان به سرزمين خويش و حق تعيين سرنوشت دفاع کردند. يکي از نشانه هاي برجسته حمايت و همياري ملت ايران از آرمان فلسطين، اعلام روز جهاني قدس در آخرين جمعه ماه مبارک رمضان است که اين مناسبت ارزنده تا آزادسازي بيت المقدس و برافراشته شدن پرچم اسلام در سرتاسر سرزمين فلسطين ادامه خواهد يافت.
در پايان اين مقاله لازم مي دانم به روح امام خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي و به روح مجاهد شهيد شيخ عزالدين القسام و همه شهيدان راه حق که عزت و سربلندي را براي ما به ارمغان آوردند درود بفرستم.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 55



 

نسخه چاپی