راز سر به مهرشهادت توسط يك عكاس عراقي

راز سر به مهرشهادت توسط يك عكاس عراقي
راز سر به مهرشهادت توسط يك عكاس عراقي


 






 

گفتگو با سعيد صادقي، عكاس و فيلمبردار دفاع مقدس
درآمد:
 

نخستين كسي كه موفق به ديدن عكس اسارت شهيد تند گويان شده بود، عكاسي است كه سابق حضوري مستمر در جبهه هاي دفاع مقدس را در پرونده كاري خود ثبت و ضبط كرده است. شنيدن اين كه عكس نخستين وزير به اسارت گرفته شده جمهوري اسلامي توسط نيروهاي عراقي توسط عكاسي ديده شده كه او نيز اين عكس را از يك همتاي خود در عراق خريده است حال و هوايي ديگر و متفاوت با ساير خاطره هاي ثبت و ضبط شده از همراهان و هم رزمان شهيد تندگويان دارد.
سعيد صادقي، عكاس و فيلمبرداردفاع مقدس و در حال حاضرمشغول مستند سازي است. وي در سال 2003 طي ديداري از عراق موفق شد عكس هايي از شهيد تندگويان جمع كند و به اين ترتيب اطلاعات دقيقي ازشهادت ايشان به دست آورد. به بهانه اين كه وي اطلاعات متفاوتي از شهيد تندگويان ارائه داده است با صادقي گفت و گويي انجام داده‌ايم كه درادامه از نظرتان مي‌گذرد.

درباره شهيد تندگويان صحبت كنيد. در زمان حيات دنيوي شهيد، آيا هيچ وقت از نزديك با ايشان برخوردي داشته‌ايد؟
 

آقاي تندگويان يكي از وزراي شهيد رجايي بود كه درسال 1359، زمان اوج مخالف عليه آقاي رجايي بود از سوي منافقين در دولت فعاليت مي‌كرد كه مصادف بود با دوران بني صدر در ايران. در اين زمان مخالفت هاي شديدي با آقاي رجايي صورت مي‌گرفت و اين به خاطر نوع بينش و نگرش افرادي بود كه در نظام مشغول خدمت بودند. يكي ازاين آقايان،شهيد تندگويان بود كه سمت حساس وزارت نفت به ايشان محول شد و اين زماني بود كه رژيم بعثي عراق به ايران حمله كرد. نكته جالب اين است كه ما مهندس تندگويان را فقط در روز گرفتن رأي اعتماد در مجلس ديديم و بعدها باخبرشديم كه ايشان اسير شده‌اند.

شما در مجلس با چه عنواني حضور مي‌يافتيد؟
 

من به عنوان عكاس روزن نامه جمهوري اسلامي به مجلس رفت و آمد داشتم. در آن جا چند مرتبه ايشان را ديدم و اين مسأله براي ما در روزنامه جمهوري اسلامي، (عكاسي از شخصيت هاي دولت آقاي رجايي) بسيار مهم بود و عكس هاي زيادي از آن ها مي‌گرفتيم. از سوي ديگر درگيري با منافقين شدت گرفت، سپس جنگ تحميلي شروع شد كه در آن زمان شهيد تندگويان كمتر از سي سال داشت. در آبان ماه خبردارشديم كه يكي از وزرا اسير شده است و بعد از مدتي هم فهميديم كه اين شخص مهندس تندگويان بود.

ايشان درنظام جمهوري اسلامي بالاترين مقام دولتي بودند كه به اسارت گرفته شدند. لطفاً بگوييد كه اين اتفاق به چه صورت افتاد؟
 

آقاي مهندس به منطقه جنگي آمده بودند. دشمن درخاك ايران پيشروي و جاده خرم شهر را تصرف كرده و از كارون گذشته و جاده آبادان-اهواز را هم قطع كرده بود. ايشان به همراه دوستان شان در نزديكي دار خوين نزديك جاده آبادان- اهواز به اسارت در آمده بودند. زماني كه جنگ به پايان رسيد خبرهايي شنيديم كه زنده بودن شهيد تندگويان را تأييد مي‌ كرد. اين خبر توسط اسرايي كه به ايران برگشته بودند به ما رسيد.

همه شواهد بر اين بود كه شهيد تندگويان زنده است و در بازداشتگاه هاي عراقي‌زنداني‌است؟
 

درست است. بعد از ماجراي حمله آمريكا به عراق در سال 2003 بود كه ما وارد بغداد شديم تا از ورود نظامي هاي آمريكايي تصوير برداري كنيم، يكي از دوستان من به نام آقاي سيدياسرهشترودي كه نويسنده دفاع مقدس هستند نيز در آن جا به جمع آوري اسناد جنگ ايران و عراق مشغول بودند كه بيشتر درباره اين موضوع فعاليت مي‌كرد.ما در بين اين مدارك عكسي از شهيد تندگويان ديديم و تصميم گرفتيم كه اين عكس هارا جمع آوري كنيم. دراين اثنا عكسي ازشهيد تندگويان پيدا كرديم كه دربين عراقي ها گرفتار بودند، البته قيافه ايشان چندان تغييري نكرده بود. درذهن ما اين موضوع شدت گرفت كه دنبال عكس هاي جنگ ايران و عراق بگرديم. در حقيقت،آقاي هشترودي دنبال اسناد بود و من دنبال عكس هاي ايران و عراق بودم. شخصي كه اين عكس را گرفته بود مرده بود دنبال عكس هاي ديگري بوديم.
درحين اين جست وجوها يكي ديگرازاين عكاسان،به نام آقاي سيدعبد بطاط را پيدا كرديم.البته آقاي بطاط در روزنامه الزمان فعاليت مي‌كرد. اين زماني بود كه آمريكايي ها دربغداد حضور نظامي داشتند و به آن جا مسلط شده بودند. ما در شهر هر چقدر پرس وجو كرديم ايشان را پيدا نكرديم تا روزي كه قرار شد به ايران برگرديم سه ساعت قبل از حركت در بصره بوديم. آقايي كه ما را چندين بار در عراق ديده بود گفت آقاي بطاط در بصره است و چون با ايشان نسبت فاميلي داشت اين موضوع را مي‌دانست. اين شخص به ما توضيح داد كه آقاي بطاط مدتي بعد از جنگ كار خبر نگاري انجام داده است. آقاي بطاط را در رستوراني ديديم و با هم بستني خورديم. آن جا بود كه گفت از دوستان صميمي «احمد زيدان» است و اطلاعاتش را از طريق زيدان به دست مي‌آورد. احمد زيدان، فاتح خرم شهر بود كه پس از تسخير خرم شهر مدال گرفته و به درجه سرلشكري ارتقا پيدا كرده بود.اين عكاس شخص مهمي بود و سران رژيم عراق رابطه داشت. زيدان هم آدم كوچكي نبود و به طور مسلم با سران بالاي حكومت ارتباط داشت. من پيشنهاد كردم كه با هم نمايشگاه برگزار كنيم، اما آقاي هشترودي مايل بود كه عكس هاي سيد بطاط را بخرد.بعد تصميم گرفت به سمت محلي كه مي‌گفت برويم. البته زماني كه حركت كرديم سه نفر بوديم. آقاي هشترودي دنبال بسته بندي وسايل بود. زماني كه به محل مورد نظر رسيديم، بطاط بالا رفت و من پنج دقيقه پايين ايستادم و بعد به طبقه بالا رفتم. يك خانه معمولي بود كه در آن جا جعبه هاي مملو ازعكس را ديدم. من در حين آن كه بطاط مشغول جمع آوري بود عكس مي‌گرفتم و او خوشش آمد و دائماً فيگور مي‌گرفت.ازاين عكاس پرسيدم اين عكس ها را از اسرايي كه به بصره آورده بودند گرفته است؟ نكته جالب اين بود كه در عكس، بعضي ها چشم و دست بسته بودند. او گفت: «يك عكس دارم كه خيلي مهم است، اين عكس وزير شما است.» من فهميدم كه منظور او شهيد تندگويان است. آقاي هشترودي براي خريدن عكس ها چانه مي‌زد. من پيشنهاد دادم كه يك نمايشگاه بگذاريم و عكس ها را در آن جا بفروشيم، البته در نهايت آقاي هشترودي عكس ها را خريد. سيد بطاط حتي وقتي پيشنهاد داديم كه پانصد دلار هم بدهيم و او به ايران بيايد موافقت نكرد. در ميان عكس هايي كه آقاي هشترودي خريد،عكس شهيد تندگويان هم بود.

نخستين كسي كه حدود تاريخ شهادت مهندس تندگويان را تأييد كرد، همين آقاي بطاط بود؟
 

آقاي هشترودي از بطاط پرسيد كه ايشان تا چه سالي زنده بودند؟ او گفت: تا حوالي سال 1370 ايشان زنده بود و آقاي بطاط نخستين كسي بود كه از شهيد تندگويان عكس گرفته بود و اطلاع داشت كه تا چه زماني زنده بود. بطاط چندين بار هم با احمد زيدان صحبت كرده و اطلاعاتي را به دست آورده بود.

از چگونگي شهادت مهندس تند گويان اطلاع داشت؟
 

مي‌گفت بر اثر شكنجه سنگين، شهيد شد و اين اطلاعات را از طريق احمد زيدان كه از دوستان صميمي‌اش بود به دست آورده و ازطريق رده هاي بالاي مردان عراق فهميده بود كه مهندس تندگويان تا نزديك سال 1370 زنده بود. در واقع ايشان به خاطر شدت جراحت هاي وارده شهيد شده بود. اين اتفاق زماني افتاد كه چهار سال بعد از آن تمام اسراي ايراني آزاد شده بودند. بطاط و سرلشكر زيدان اطلاعات زيادي داشتند، چون شهيد تندگويان در منطقه‌اي كه زيرنظر فرماندهي زيدان بود به اسارت گرفته شد. هم اكنون هم نمي‌دانم كه آقاي بطاط زنده است يا خير، اما تلفن ايشان را دارم و مي‌دانم كه عضو كليدي جامعه در بصره است. بعد از فروپاشي رژيم صدام ارتباط خوبي با دولت داشت. آدم بسيار خوش نامي بود. اطلاعات ديگري ندارم، اما مي‌دانم درباره شهيد تندگويان اطلاعات احمد زيدان از ديگران بيشتر بود.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 47



 

نسخه چاپی