بررسي احكام فقهي و حقوقي كودكان نامشروع(2)

بررسي احكام فقهي و حقوقي كودكان نامشروع(2)


 

نویسنده : حجت الاسلام خليل قبله اي




 

تلقيح صناعي وانتقال جنين
 

از جمله كودكاني كه در مشروع بودن آنها اختلاف است كودكان تلقيحي و آزمايشگاهي هستند و چون اختلاف در تلقيح شديدتر از انتقال جنين است ابتدا آن را بررسي مي كنيم .

تلقيح صناعي واقسام آن
 

بعضي از اقسالم تلقيح اشكال شرعي ندارد و بچه اي كه از آن به وجود مي آيد جزء كودكان مشروع محسوب مي شود و همه آثار كودكان معمولي بر او نيز مترتب مي گردد، مانند تلقيح اسپرم شوهر به زوجه خود اين قسم از تلقيح حرمتي ندارد چون دليلي بر حرمت آن نيست ، چنانكه اما مقده در تحرير الوسيله به جواز آن فتوي داده است. مگر آنكه مقدمات خارجي موجب حرمت آن شود مانند تماس مرد اجنبي و يا زن اجنبي .
تلقيح صناعي كه در اينجا مورد بحث است و از جهت حكم شرعي اختلاف نظر در آن وجود دارد كه اسپرم مرد اجنبي به رحم زن نامحرم بدون آميزش تلقيح شود، سئوال اين است كه آيا اين قسم تلقيح اشكال شرعي دارد؟ و كودك تلقيحي نامشروع است ؟ اكنون بايد ديد آيا دليل شرعي بر حرمت آن وجود دارد؟
كساني كه تلقيح صناعي را در اين قسم حرام مي دانند براي اثبات آن به كتاب و سنت استناد مي كنند.
كتاب : (قل للمومنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن و فروجهن ) خداوند متعال به پيامبر خود فرمان مي دهد كه به زنان مسلمان و مومن بگو: چشمهايتان را ببنديد و فروج خود را حفظ كنيد. آنان عقيده دارند كه حذف متعلق در آيه شريفه افاده عموم مي كند،يعني واجب است زنان مسلمان فروج و شرمگاه خود ر از هرچيز از جمله تمام ي صورتهيا تلقيح حفظ نمايند.
اين استدلال خالي از اشكال نيست ، اولا مقصود از حفظ، تنها حفظ آن از نگاه ديگران است. شاهد اين مدعي روايت ابي بصير از امام صادق عليه الالسلام است كه فرمودند: كل آيه في القران في ذكر حفظ الفروج فهي من الزنا الاهذه الايه فانها من النظر.
و در محكم و متشابه نيز نظير اين حديث آمده است و در كتاب اصول كافي. كتاب ايمان وكفر از امام صادق عليه السلام روايت مي كند: قال الامام عليه السلام كل شي في القران من حفظ الفرج فهو من الزنا الا هذه الايه .
يعني آنچه در قرآن مجيد در خصوص حفظ فروج آمده است ، منظور حفظ ردن آن از زناست به جز اين آيه كه مراد از آن حفظ و پوشيدن آن از ديد ديگران است .
در كتب اهل سنت و جماعت نيز همين تقسير به چشم مي خورد در تفسير فخررازي از ابي العاليه نقل شده است كه : كل مافي القرآن من قوله (ليحفظوا فروجهم و يحفظن فروجهن ) من الزنا الاالتي في النور يحفظوا فروجهم و يحفظن فروجهن ان لاينظراليهااحد.
پس در بين فقها و مفسرين حاصه و عامه اين قول وجود داشته است كه آيه شريفه نور دستور ستر و پوشش فروج مي دهد با وجود اين قراين نمي توان گفت حذف متعلق مفيد عموم است .
علامه طباطبائي (ره) از خود آيه اين نظريه را استظهارمي كند و مي فرمايد: به قرينه صدرآيه كه مي فرمايد: (بعضوامن ابصارهم ) استفاده م شود كه مراد از حفظ فروج ، ستر و پوشش آنها است از ديد ناظران ، همانطور كه ذيل آيه نيز قرينه است كه مراد از صدر (بعضوا) پوشيدن چشم است از نگاه به فروج .
ثانيا، اگر قبول كنيم كه حذف متعلق مفيد عموم است ، بازهم آيه شريفه دلالت بر حرمت تلقيح صناعي ندارد زيرا مراد از عموم اين نيست ه فروج را بايد از هر چيزي حفظ كرد وگرنه تحضيص اكثر لازم مي آيد كه از يك متكلم حكيم قبيح است بلكه مراد اين است كه فروج را از هر چيز حرام بايد حفظ كرد چنانكه در تفسير كبيرفخر رازي آمده است : آنچه ظاهر آيه اقتضا مي كند اين است : از هرچيزي كه خداوند آن را حرام كرده بايد فروج را حفظ كرد مانند: زنا، مس ونظر، سپس مي گويد: اگر مراد از آيه نظر هم باشد مس و زنا به طريق الوي حرام خواهد بود، مانند دلالت آيه شريفه (لاتقل لهمااف ) بر حرمت سب و شتم پدر ومادر ومانند آنها شيخ طوسي (ره) نيز در تفسير تبيان مي فرمايد: خداوند امر فرمودنده است كه مردان و زنان مسلمان فروج خود را از هرچيز حرام حفظ كنند و آن را از ناظر محترم مستور نمايند.
در اينجا سئوال اين است : آيا تلقيح صناعي و انتقال جنين حرام است ؟ تا به حكم آيه شريفه زنان فروج خود را از آن حفظ كنند. از آيه شريفه حرمت استفاده نمي شود هيچ عامي از عمومات براي خود مصداق تعيين نمي كند حرمت تلقيح بايد با دليل ديگر ثابت شود وگرنه از قبيل شبهه مصداقيه عام خواهد بود كه احدي به جواز تمسك به عام در شبهات مصداقيه عام قائل نشده است واين مساله با تمسك به عام در شبهات مصداقيه خاص فرق مي كند.

روايات
 

1- علي بن سالم از امام صادق عليه السلام روايت مي كند:
ان اشدالناس عذابايوم القيمه رجل اقرنطفته في رحم يحرم عليه. شديدترين عذاب در روز قيامت ، عذاب مردي است كه نطفه خود را در رحمي بريزد كه بر او حرام است .
اين روايت از حيث سند و دلالت مورد مناقشه است زيرا علي بن سالم مورد اشكال واقع است. برخي گفته اند: علي بن سالم بين دو نفر مردد است : يكي عي بن سالم بطائني كه واقفي و متهم به دروغگوئي است وديگري علي بن سالم كه مجهول است بلكه بعضي ها گفته اند كه علي بن سالم يك نفر است آنهم بظائني است كه متهم به دروغگوئي است علي بن سالم هر كدام از آن دو نفر باشد روايت فوق از درجه اعتبار ساقط است يا مجهول است يا دروغگو.
و از جهت دلالت نيز مورد اشكال است : اولا جمله (رجل اقر نطفته ) به آنچه در اين خصوص متعارف است (يعني ريختن نطفه به صورت زنا) منصرف است يعني كسي كه با زني كه بر او حرام است آميزش كند به شديدترين عذاب مي رسد. ثانيا، اين دليل اخص از مدعي است و شامل بسياري از تلقيحات مصنوعي نمي شود زيرا جمله فوق ظاهر بلكه صريح است در اينكه ريختن نطقه به صورت مباشرت باشد پس اگر اين حمل با دست خود زن و يا شوهر او انجام شود مشمول روايت نخواهد بود و عنوان (رجل اقرنطفته ) به اين رقم تلقيح صدق نخواهد كرد و تلقيحات نوعا دور از چشم و اختيار صاحب نطقه (اسپرم ) انجام مي گيرد.
در بعضي از نوشته ها آمده است : ظاهر حديث اين است : آنچه مورد منه است ريختن آب مرد در رحمي است كه بر او حرام است در اين جهت ، به جسب عرف مباشرت دخالتي ندارد. به همين دليل فقهابا استدلال به اين حديث ، عزل را بر زناكار واجب دانسته اند، چون از حديث معلوم مي شود كه علاوه بر عمل آميزش ، رخيتن نطقه در رحم. خود حرامي ديگر است .
اين استظهار خلاف ظاهر است بار ديگر به متن روايت مرورمي كنيم : (رجل اقر نطفته في رحم يحرم عليه ) (مردي كه نطفه خود را در رحمي كه بر او حرام است بريزد) سپس به تلقيح مصنوعي مراجعه مي كنيم يعني زني اسپرم مرد اجنبي را در رحم خود مستقر مي كند آيا عنوان فوق بر اين كارصدق مي كند؟ در اين ميان شديدترين عذاب در روز قيامت متوجه چه كسي خواهد بود؟ صاحب اسپرم يازن ؟
اما اينكه فقها عزل را بر زني واجب دانسته اند به اين دليل است كه شخص زناكار دو عمل خلاف انجام مي دهد: يكي زن كه بادخول مجرد تحقق مي يابد و ديگري ريختن نطفه به وسيله زنا در رحم زن نامحرم. پس بر زاني دو چيز حرام است : يكي آميزش و ديگري ريختن مني در رحم زن اجنبي ، اين مساله كاملا از مساله ما جدا است زيرا در اين مساله عنوان (اقرنطفته في رحم ) صدق مي كند ولي در مساله مورد نظر اين عنوان صادق نيست .
2- در كتاب من لايحضره الفقيه آمده است : قال النبي الله عليه وآله :لن يعمل ابن آدم عملا اعظم عندالله عزوجل من رجل قتل نبيااو امامااوهدم الكعبه آلتي جعلهاالله قبله لعباد اوافرغ مانه في امراه حراما
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: كارهائي را كه فرزندان آدم انجام مي دهند كاري بدترو گرانتر نزد خداوند از كشتن پيامبر يا امام و يا خراب كردن كعبه كه خداوند آن را براي بندگانش قبله قرار داده و يا اينكه مردي نطفه خود را در رحم زني از روي حرام بريزد،نيست
اين حديث مانند حديث سابق از حيث سند ودلالت ضعيف است آنچه در حديث علي بن سالم گفته شد در اين حديث نيز گفته مي شود.
3- مهم ترين دليل براي اثبات حرمت ، در اين قسم اين است : در نصوص و فتاوي براي فروج اهميت خاصي قائل شده اند وكوچكترين شبهه را در آن مانع ازدواج دانسته اند بنابراين مجرد احتمال حرمت در وجوب كف و احتياط كفايت مي كند.
براي نمونه ، صحيح شعب حداد را مورد مطالبعه قرار مي دهيم او مي گويد: به امام صادق عليه السلام گفتم : مردي از دوستان شماسلام مي رساند و مي خواهد با زني ازدواج كند و آن زن شوهري داشته كه او را طلاق داده است ولي طلاقش به طريق سنت نبوده است. او دوست ندارد با اين زن ازدواج كند تا از شما اجازه بگيرد امام عليه السلام فرمودند: هوالفرج وامرالفرج شديد ومنه يكون الولد ونحن نحتاط فلاتزوجها.
يعني در اين موضوع بايد احتياط شود ما احتياط مي كنيم و او نيز ازدواج نكنيد قاتلين به حرمت به اين حديث استناد مي كنند و مي گويند: اگر جواز تلقيح مصنوعي مورد شك قرار بگيرد نمي توان به اصل برائت استناد كرد بلكه مرجع در اينجا اصاله الاحتياط است. به نظر مي رسد كه حديث شريف ارتباط چنداني با مساله موردنظر ندارد و اين حديث را در مقاله مستقلي در فصلنامه ديدگاههاي حقوقي نشريه دانكشده علوم قضائي و خدمات اداري شماره پنجم وششم سال دوم - بهار و تابستان 76، آورده ام و در آنجا نظريه خود رابه طور تفصيل ارائه داده ام طالبين به آن مراجعه كنند.
از آنچه گفته شد اين نتيجه به دست آمد كه تلقيح صنايعي از حيث ادله (كتاب و سنت ) مانعي ندارد و بعضي از دانشمندان مفاسدي بر آن ذكر كرده اند كه آنها يا جزء مفاسد نيستند و يا قابل دفع هستند بنابراين نظريه تبقيح صناعي رابطه نامشروع نيست وكودكان ناشي از آن نامشروع محسوب نمي شوند.
منبع: www.lawnet.ir ادامه دارد...



 

نسخه چاپی