راستگويي ، روان ما را شادتر مي كند

  راستگويي ، روان ما را شادتر مي كند
راستگويي ، روان ما را شادتر مي كند

1 نويسنده :مريم نعماوي زاده
 






 
آيا تا به حال از خود پرسيده اي كه چرا كودكان ديگران را به راحتي مجذوب خود مي كنند ، طوري كه ضرب المثل هم مي گوييم "حرف راست را بايد از دهان بچه شنيد "؟ و آيا از خود پرسيده ايد كه چگونه مي توان به فردي راستگو تبديل شد ، اين مقاله را بخوانيد تا از راهكارهاي عملي اين كارآگاه شويد و دريابيد كه راستگويي چقدر مي تواند از لحاظ روحي و رواني شما را شادتر و در نتيجه از لحاظ جسمي هم شما را سالم تر كند
انسان فطرتا موجودي صادق است . اين بدان معناست كه وقتي انساني متولد مي شود ، وجود و سرشت او بر پاية صداقت و راستي بنا شده است و اگر بخواهد بر اساس فطرت واقعي خود زندگي كند به راحتي مي تواند موجودي صادق و راستگو باشد . اما اولين محيطي كه كودك در آنجا قدم مي گذارد ، خانواده است . بعد از خانواده ، كودك وارد مدرسه مي و سپس اجتماعات بزرگ تر مي شود كه هر يك از انواع روابط اجتماعي مي توان صفت صداقت را در فردتقويت و يا بر عكس ، تضعيف كند. پس مي توان گفت افراد ، محيط و روابط خانوادگي در ميزان صداقت فرد تاثير بسزايي دارد. و اما اين سوال مطرح مي شود كه : والدين در ميزان صداقت فرزندان چه نقشي دارند؟ پدر و مادر نقش بسزايي در ميزان صادق بودن فرزندان خود دارند . آنها از طريق تشويق و يا تنبيه كودكان در برابر ابراز احساسات ،افكار و اعمال آنها ، موجب مي شوند صفت صداقت در آنها تقويت و يا تضعيف شود. براي مثال وقتي تلفن منزل به صدا در مي آيد و پدر يا مادر خانواده به كدك خود مي گويند كه "گوشي را بردار بگو من نيستم!" از اينجا اولين پايه هاي دروغ در ذهن كودك بنا مي شود.
يكي از دلايليكه موب مي شود فرد به جاي حرف راست ، دروغ بويد ، ترس است . ترس از تنبيه شدن ، ترس از تحقير شدن ، ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن و.... براي مثال اگر كودكي ظرفي را بشكند و والدين او را مورد تنبيه قرار دهند ، كودك در دفعات بعدي به دليل ترس از تنبيه شدن ، از حرف راست امتناع مي كند و دروع مي گويد تا تنبيه نشود . به اين ترتيب اين فكر در او رشد مي يابد كه حرف راست موجب تنبيه و دروغ تشويق را به همراه دارد!
همچنين بايد والدين اجازه دهند كودكان احساسات وافكارشان را آزادانه بيان كنند و آنها را با ديگران مورد مقايسه قرار ندهند ، و اجازه دهند وجود خود را همان طور كه هست و حقيقت دارد ابراز كنند.

قضاوت نكنيد
 

به اطرافيان خود اجازه دهيد همان طور كه هستند وجود خود را ابراز كنند. اگر قصد قضاوت در مورد ديگران داشته باشيم، آنها هميشه خويشتن واقعي خود را پنهان مي كنند و براي اين كه تصوير مطلوبي از خود بسازند ، آن طوري رفتار مي كنند كه با خود واقعي آنها متفاوت است . پس مي توان گفت كه رفتار ما نيز در ميزان صداقت افراد با ما تاثير بسزايي دارد . اگر قصد قضاوت در مورد رفتار و برخورد ديگران را نداشته باشيم، آنها با احساسات و عقايد واقعي شان با ما برخورد مي كنند.
بي توجهي به احساسات يكي از عواملي است كه موجب مي شود فرد پا به عرصة دروغ بگذارد . براي مثال وقتي دردوران كودكي پسر بچه اي گريه مي كند ، والدين به او مي گويند " مرد كه گريه نمي كنه!" يا وقتي دختر بچه اي با صداي بلند مي خندد، به او مي گويند " خوب نيست دختر با صداي بلند بخنده" و ... اين جملات جزء اولين جملاتي است كه والدين با بيان آنها به فرزندانشان مي خواهند بگويند كه احساسات واقعي خود را پنهان و سركوب كن، و رفتار و احساساتي را از خود نشان بده كه حقيقي نيستند.

دروغگوها را بشناسيم
 

براي اين كه تعريفي از انسان هاي صادق داشته باشيم ، ابتدا لازم است افرادي كه صادق نيستند را بشناسيم . انسان هاي دروغگو كساني هستندكه ممكن است در هرزمان و با توجه به شرايط ، اعمال و رفتارشان تغيير كند. افراد دروغگو حرفشان با اعمالشان يكي نيست . اين افراد معمولا سعي مي كنند خويشتن واقعي خود را پنهان كنند و نقابي بر چهرة خود بزنند تا خود واقعي آنها را بپوشاند. آنها اعمالشان را با توجه به خويشتن حقيقي خود انجام نمي دهند ، بلكه بر اساس نقابي كه در آن لحظه و در آن شرايط خاص بر چهره دارند، رفتار مي كنند. به همين خاطر اين افراد پيوسته در اضطراب و تشويش به سر مي برند و از اين هراس دارندكه مبادا دروغ آنها فاش شود و رسوا شوند! به همين دليل اعتماد به نفس اين افراد كاهش مي يابد و قدرت بيان خود را نيز از دست مي دهند به همين خاطر در ميان ديگران ارزش و اعتبار خود را از دست مي دهند.
عدم صداقت در زندگي موجب مي شود ارتباط فرد با اطرافيان دچار مشكل شود . از ديگر متوقع مي شود ، احساس مي كند ديگران هم به او دروغ مي گويند ، در حق او خيانت مي كنند و ... در نهايت احساس پوچي و بي ارزشي نسبت به خود و اطرافيان پيدا مي كند. در نتيجه ، شادي در زندگي اين افراد از بين مي رود و آنها پيوسته اضطراب ، دلخوري و رنجش را تجربه مي كنند.

راستگويي ، روان ما را شادتر مي كند

كودكان زلال هستند
 

آيا تا به حال از خود پرسيده ايد كه چرا كودكان ، ديگران را به راحتي مجذوب خود مي كنند؟ بله حدس شما صحيح است . چون كودكان كاملا زلال و شفاف هستند و هميشه حرف راست را بر زبان مي آورند . اين اصل فقط در مورد كودكان صدق نمي كند ، بلكه براي بزرگ تر ها و انسان هاي بالغ نيز طبعا به همين شكل است . همة انسان هاي صادق وشفاف به راحتي ديگران را مجذوب خود مي كنند. حتما مي پرسيد چرا اينطور است؟ پاسخ بسيار ساده است . همان طور كه اشاره كرديم انسان فطرتا موجودي صادق است و صداقت را دوست دارد و جالب آن كه حتي انسان هاي دروغگو هم دوست ندارند ديگران به آنها دروغ بگويند! صداقت ، قدرتي است كه باعث مي شود روح و جسم انسان همواره در آرامش خاطر باشد و اين آرامش هنگام برخورد به ديگران نيز منتقل مي شود.

راستگوها را بشناسيم
 

انسان هاي صادق دروغ نمي گويند ، به همين خاطر اضطراب و تشويشي را بابت بر ملا شدن دروغ تجربه نمي كنند.اين افراد اعتماد به نفس بالايي دارند ، آنها با قدرت و سنجيده سخن مي گويند و اين شرايط آرامش خود را به ديگران نيز منتقل كنند. در نتيجه ، در ميان اطرافيان محبوب واقع شوند و به راحتي ديگران را مجذوب خود كنند. آنها ارزش و اعتبار بيشتري كسب مي كنند و به اين ترتيب راه هاي مرتفع و پيچيده را براي رسيدن به اهداف خود صاف و هموار مي كنند.
انسان هاي صادق شب ها به راحتي سر بر بالين مي گذارند و به خواب مي روند و صبح ها با آرامش و امنيت خاطر از خواب بر مي خيزند. اين افراد همواره اميدوار هستند و افكار مثبت را در خود پرورش مي دهند و از بد بيني نسبت به ديگران و شرايط دوري مي كنند.
با توجه به ويژگي ها و شرايطي كه انسان هاي راستگو دارند ، حتما شما نيز مي خواهيد به آنها بيپونديد ، اما چگونه ؟ چگونه مي توان انسان صادقي بود و صداقت را به جريان انداخت؟

مي خواهم صادق باشم ، اما چگونه ؟
 

قبل از اين كه تمرين ها را شروع كنيد ، حتما از خود بپرسيد:
1 ـ چرا دروغ مي گويم ؟
2 ـ معمولا در چه شرايطي دروغ مي گويم؟
3 ـ اگر حرف راست را بيان كنم ، چه اتفاقي مي افتد؟
4 ـ اگر گفتن حرف راست به ضرر من است ، بهتر نيست حرفي نزنم كه مجبور به دروغ گفتن شوم؟
5 ـ از گفتن حرف دروغ چه احساسي نسبت به خود پيدا مي كنم؟
6 ـ از گفتن حرف راست چه احساسي نسبت به خود پيدا مي كنم؟
7 ـ احساسي كه از گفتن حرف راست پيدا مي كنم دل پذيرتر است يا احساسي كه از گفتن حرف دروغ به من دست مي دهد؟
در مورد هر يك از سوالات فوق به خوبي فكر كنيد ، و پاسخ هاي آنها را براي خود بنويسيد و سپس پاسخ ها را براي خود با صداي بلند بخوانيد.

راستگويي ، روان ما را شادتر مي كند

اكنون مي توانيد صداقت را تمرين كنيد:
 

1 ـ ابتدا بايد از خودتان شروع كنيد. اين جمله به اين معناست كه لازمة صادق بودن با ديگران ، اين است كه ابتدا شما با خودتان صادق باشيد . براي اين كار لازم است شما يك دفتر و قلم برداريد و تمامي افكار خود را در مورد موضوعات و افراد مختلف بنويسيد. اين دفتر در دست شماست ، كسي آن را نمي خواند ، پس بايد همه چيز در آن صادقانه ذكر شود.
2 ـ توجه داشته باشيد كه فقط دروغ هاي كوچك نيست كه انسان ها را دروغگو مي كند ، انساني كه مي خواهد صادق باشد، حتي دروغ هاي كوچك را هم بايد براي هميشه از زندگي خود حذف كند.
بخري از دروغ ها ان قدر رايج هستند كه بخشي از زندگي مردم شده است ، براي مثال بسياري از تعارفات در برخي فرهنگ ها را نيز شامل مي شود: كسي را به خانة خود دعوت مي كنيم و مي گوييم " منزل ما تشريف بياوريد ، خوشحال مي شيم" و... در حالي كه براي پذيرايي از آن مهمان آن قدر به دنبال تشريفات هستيم تا به بهترين نحو از او پذيرايي كنيم كه اين شرايط نه تنها موجب خوشحالي از آمدن او نمي شود، بلكه صاحب خانه بسيار اذيت مي شود. ايا اين تعارفات ظاهري ، دروغ و ريا نيست؟ پس مي توانيد براي صادق بودن ، از ميزان تعارفاتي كه موجبات ناراحتي شما را فراهم مي كند بكاهيد و به جاي آن ، دوست و آشناي خود را در زمان و به مكاني دعوت كنيد كه واقعا از لحظات با هم بودن لذت ببريد نه اين كه براي پذيرايي از هم نگران باشيد.
3 ـ براي اين كه افراد صادق باشند ، لازم است وظايف و مسئوليت هاي خود را بشناسند و نسبت به آنها اطلاعات و آگاهي كسب كنند و بتوانند درست و غلط را تشخيص دهند. حتي در مواقعي كه ممكن است گفتن حرف راست به ضرر شما تمام شود ، بايد حرف راست را بر زبان آوريد و يا اين كه چيزي نگوييد . چون اولين دروغ ، زمينه را براي دروغ هاي بعد هم فراهم مي كند و به تدريج تعداد دروغ ها آن قدر زياد مي شود كه رف هاي راست و حيقي ناپديد مي شوند. در نتيجه ، دروغ گفتن به صورت عادت در مي آيد طوري كه فرد دروغگو گاهي دروغ خود را به عنوان واقعيت مي پندارد .
4 ـ يكي ديگر از راه هايي كه به شما كمك مي كند انسان صادقي باشيد ، هدف داشتن است ؛ حتما از خود مي پرسيد هدف دار بودن و صداقت چه ارتباطي با هم دارند؟ انسان هاي هدف دار ، وقتي هدفي را براي خود تعيين مي كنند ، كارها و برنامه هاي زندگي خود را بر اساس هدف مورد نظر تنظيم مي كنند تا بتوانند به بهترين نحو به اهداف خود ذست يابند . شما هم اگر راستگويي و صداقت را به عنوان يكي از اهداف خود تعيين كنيد و برنامه هاي زندگي خود را براي رسيدن به اين هدف تنظيم كنيد ، اين كار براي تقويت صفت صداقت ، به شما كمك بسزايي مي كند.
5 ـ براي اين كه حرف ها و اعمالمان با هم منطبق و يكي شوند، مي توان از روش هايي مثل تلقين استفاده كرد. شما مي توانيد حداقل 21 روز ، هر روز به خود تلقين كنيد و حس صداقت را در خود پرورش دهيد. به خاطر داشته باشيد هنگام تلقين از كلمات منفي استفاده نكنيد و كارهايي را كه دوست نداريد عنوان نكنيد ، مثلا نگوييد " من دروغ نمي گويم " و يا "آدم دروغگويي نيستم"؛ بلكه اعمالي را كه دوست داريد در خود پرورش دهيد بيان كنيد . مثلا بگوييد "من انسان راستگويي هستم و هميشه حرف راست بر زبانم جاري است."
پس آن چه را مي گوييم و آنچه را كه انجام مي دهيم بايد يكي و هماهنگ شوند؛ هر گاه حرف و عملمان با هم يكي شوند ، ما انساني صادق خواهيم بود. و صداقت چيزي است كه درون فطرت ما وجود دارد ، فقط كافي است آن را در وجود خود بيدار كنيم و آن وقت ، تاثيرات آن را در زندگي خود به وضوح مشاهده خواهيم كرد.

پي نوشت ها :
 

1 مريم نعماوي زاده كارشناس مشاوره و راهنمايي است .
پست الكترونيك : life @ hameja.com
 

منبع:ماهنامه دانشمند شماره 565



 

نسخه چاپی