قيام 15 خرداد و نهضت هاي سده پيشين، مشابهت ها و تفاوت ها (2)

قيام 15 خرداد و نهضت هاي سده پيشين،
مشابهت ها و تفاوت ها (2)
قيام 15 خرداد و نهضت هاي سده پيشين، مشابهت ها و تفاوت ها (2)


 

نويسنده:دکترسيد حميد روحاني*




 

تفاوت هاي قيام 15 خرداد با نهضت هاي پيشين
 

تفاوت هاي فاحشي نيز ميان قيام 15 خرداد ونهضت هاي گذشته ديده مي شود که به قيام15 خرداد امتياز ويژه اي مي بخشد واين تفاوت ها در انقلاب آفريني اين قيام که به فروپاشي نظام شاهنشاهي کشيده شد، نقش اساسي و ريشه اي ايفا کرده است.
اين تفاوت ها را مي توان اين گونه برشمرد:
 

1. براندازي
 

در نهضت هاي گذشته موضوع براندازي نظام شاهنشاهي هيچ گاه مطرح نبود. چه بسا رهبران حرکت ها و نهضت ها گاهي مراتب وفاداري خويش رانسبت به شاه نيز اعلام مي کردند. واز او ستايش به عمل مي آوردند وبه رغم خيزش ها وخروش هاي دامنه دار مردم، شخص شاه و رژيم او از حمله، آسيب وتعرض مصون بود. در نهضت ملي شدن صنعت نفت، آنگاه که به مصدق توصيه شد شاه را دستگير واز قدرت برکنار کند، واکنش او اين بود که:
من در مراسم تحليف، به کتاب الله مجيد سوگند ياد کرده ام که به شاه خيانت نکنم.
ودر جاي ديگر اظهار داشت:
هر وقت که فرصت به دستم آمد ومخصوصا در جلسات رسمي مجلس وفاداري خود را نسبت به شاهنشاه ابراز نمودم وپس از 30 تير هم که وزير دفاع ملي شدم براي اطمينان خاطر ورفع نگراني، آنچه لازم بود در پشت قرآني نوشته، توسط آقاي سپهبد مرتضي يزدان پناه اهدا نموده ام...(1)
همه مي دانند كه عصر روز 27 مرداد دستور اکيد دادم هر کس حرف از جمهوري بزند او را تعقيب کنند ونظر اين بود که از پيشگاه اعلي حضرت همايون شاهنشاهي در خواست شود هر قدر زودتر به ايران مراجعت فرمايند....(2)
از اين رو، به شاه فرصت داد تا با نقشه CIA کودتاي 28 مرداد را تدارک ببيند وبراي بيش از يک ربع قرن ديگر سرنوشت ملت ايران را دستخوش هوسبازي هاي امريکا سازد.
امام در مورد اين اشتباه مصدق چنين مي گويد:
.... قدرت دست دکتر مصدق آمد، ليکن اشتباهات هم داشت.... يکي از اشتباهات اين بود آن وقتي که قدرت دستش آمد اين [شاه]را خفه اش نکرد که تمام کند قضيه را. اين، کاري براي او نداشت آن وقت، هيچ کاري براي اونداشت، براي اينکه ارتش دست اوبود، همه قدرت ها دست او بود واين [شاه ]هم.... آن وقت اين طور نبود که يک آدم قدرت مندي باشد...آن وقت ضعيف بود.. (3)
امام از آغاز نهضت در سال 1341 هدف براندازي را در سر داشت ودر راه واژگوني رژيم شاه وبرچيدن سلطنت دودمان پهلوي مبارزه را آغاز ودنبال کرد وبه آن جهت داد. نگاهي کوتاه به روش ومنش امام در مبارزه و شيوه موضع گيري هاي او اين ايده وانديشه امام را به درستي آشکار مي سازد. با وجود اين، برخي از شواهد، قرائن ومستنداتي که نشان دهنده هدف برانداي از جانب امام از آغاز نهضت اسلامي ايران مي باشد در پي مي آيد:
الف. امام نخستين نشستي که در پي اعلام تصويب نامه انجمن هاي ايالتي و ولايتي در روز 16مهرماه 1341 در بيت بنيانگذار حوزه قم، آيت الله حائري يزدي، با علما داشت اظهار کرد:
اگر ما مي خواهيم اسلام وايران را از خطر اجانب مصون بداريم بايستي اين دودمان پهلوي را از عرصه قدرت به زير بکشيم وبه سلطنت آنان پايان دهيم. اين دودمان با توطئه انگليسي ها بر سر کار آمدند تا اسلام را در اين کشور ازميان ببرند وايران را تيول خود سازند(نزديک به اين مضامين).
اين نظر امام با شگفتي برخي از مقامات روحاني در آن نشست روبه روشد. آقاي شريعتمداري با حيرت وسرگشتگي پرسيد با کدام قدرت مي خواهيم چنين هدفي را دنبال کنيم ؟! ما که بمب در جيب نداريم برسر شاه بکوبيم !امام پاسخ داد ما نيرويي داريم که از بمب قوي تر است وآن نيروي ملت است. (4)
ب. ساواک در گزارش خود درسال 1341 از موضع پشت پرده امام چنين پرده برداشته است:
در محافل روحاني گفته مي شود که آيت الله خميني در قم گفته است:من مبارزه عليه مقام سلطنت و دربار را ادامه مي دهم وحاضرم در اين راه مرا زندان يا تبعيد کنند.روز عيد فطر نيز نامبرده در منزل خود در حضور جمع کثيري از مردم مطالب زننده اي عليه مقام سلطنت بيان کرده است.
طرفداران جبهه ملي تصميم دارند آيت الله خميني را که نسبت به ديگر مراجع تقليد شخص قوي تري مي باشد، حمايت وجانبداري کنند.
بايد دانست آنچه در پايان گزارش ساواک آمده است مبني بر اينکه "جبهه ملي تصميم دارند آيت الله خميني را... حمايت و جانبداري کنند "با واقعيت همخواني ندارد. اين گروه هيچگاه به راه و مرام و مکتب امام ايمان نداشت و هرگز در راه حمايت از او در آن روز و روزگار گامي برنداشت. ساواک در گزارش ديگري به اين واقعيت چنين اعتراف کرده است:
تا حال از طرف جبهه ملي علنا فعاليتي به نفع دار و دسته خميني نشده ولي امروز مخالفين با افراد جبهه ملي تماس گرفته از آنها خواسته اند آنهار را لااقل هدايت کنند که قول مساعد گرفته اند. مراقب هستم.
ولي البته پايگاه مردمي امام اين گروه و ديگر گروه هاي سياسي –حتي مارکسيست ها – را بر آن مي داشت که از امام دم بزنند واز اين راه براي خود درميان ملت ايران آبرو واعتباري کسب کنند وبه اصطلاح خود را "وجيه المله "سازند ! ساواک نيز در گزارشي به اين نکته اذعان کرده است:
.... مردم عوام و مخصوصا طبقه جوان اکنون چنان تعصب شديدي نسبت به آيت الله خميني پيدا کرده اند که عمال جبهه ملي براي جلب نظر اين طبقه خود را حامي وطرفدار شديد خميني قلمداد مي کنند...
پ. حمله هاي علني وتلويحي امام به شاه در سخنراني ها واعلاميه ها از سال 1341،از ماهيت ضد سلطنتي نهضت امام نشان دارد. امام در برخي از سخنراني ها واعلاميه ها به گونه اي موضع گيري کرده اس ک در آن ايده وانديشه براندازي کاملا مشهود است و اين گونه اي موضع گيري كرده است كه در آن ايده و انديشه براندازي كاملا مشهود است واين نکته را آشکار مي سازد که امام بر آن بوده است لبه تيز حمله را گام به گام متوجه شاه سازد و نهضت را در محور مبارزه با شاه به گردش درآورد و تداوم بخشد.
سخنراني امام عليه شاه در روزهاي پاياني اسفند ماه 1341، سخنراني بر ضد شاه در روز عيد فطر سال 1341،حمله به شاه در اعلاميه فروردين 42 با عنوان "شاه دوستي يعني غارت گري، شاه دوستي يعني آدم کشي، شاه دوستي يعني هدم آثار رسالت و..."، سخنراني تاريخي روز 13 خرداد 42 با فرازهاي:"آقاي شاه، جناب شاه، بدبخت !بيچاره !"و...نمونه هايي از هدف امام در راه سرنگوني رژيم شاه از نخستين روزهاي آغاز نهضت است.
ت. امام در طرح حکومت اسلامي در نجف اشرف در سال 1348 نيز يادآور شد که قرآن بر ضد سلاطين قيام کرده است، حکومت اسلامي امپراتوري نيست و...(5)
ث. سرانجام امام در پيام به زائران خانه خدا در سال 1349 صريحا اعلام کرد:
اساسا اسلام با اساس شاهنشاهي مخالف است هرکس سيره رسول خدا را در وضع حکومت ملاحظه کند مي فهمد که اسلام آمده است که اين کاخ هاي ظلم شاهنشاهي را خراب کند. شاهنشاهي از كثيف ترين وننگين ترين نمونه ارتجاع است.
موضع گيري صريح امام بر ضد شاه، زمينه ساز قيام ملت ايران عليه شاه در روز 15 خرداد 42 که در تظاهرات مردم شعار "مرگ بر شاه "، "مرگ برديکتاتور "و "ديکتاتور برو گمشو"در آسمان تهران وبرخي از شهرستان ها طنين انداز شد وزمينه واژگوني رژيم شاه را در سال 1357 فراهم آورد.
 

2. ضد استبدادي و ضد استعماري
 

نهضت هايي که در درازاي دو سده گذشته در ايران پديد آمد يا ضد استعماري بوده يا ضد استبدادي و از آنجا که اين دو اهريمن سلطه جو و زورگو در درازاي تاريخ مويد ومکمل يکديگرند خيزش وخروش توده ها برضد تنها يکي ازآن دو، نمي تواند کارايي بايسته را داشته باشد وآن را ريشه کن سازد، زيرا دومي اگرهم زمان مورد حمله وتعرض قرار نگيرد وآسيب نبيند، بي درنگ به توطئه بر مي خيزد وآب رفته به جوي باز مي گرداند.
آنگاه که حکم تاريخي ميرزاي شيرازي عليه قرارداد رژي ضربه سخت وسنگيني بر جايگاه استعمار انگليس در ايران وارد کرد ومنافع استعماري آن را به خطر افکند استبداد حاکم در ايران در پشت پرده به بند و بست با آن کفتار پير نشست وبا باز گذاشتن دست آن در همه شئون سياسي، اقتصادي وفرهنگي در ايران وبا پرداخت خسارت هاي رژي از خزانه دولت، از زوال قدرت امپراتوري انگلستان ايران پيشگيري کرد .آن روز که ملت ايران براي استواري عدالت اسلامي به رويارويي با هيئت حاکمه مستبد وزورمدار ايران برخاست ولرزه بر اندام کاخ نشينان انداخت، استعمار انگليس که نقش شريک دزد ورفيق قافله را بازي مي کرد، توانست با نيرنگ بازي وفريب کاري نهضت ملت ايران را به بيراهه بکشاند وبه برخي از ديکتاتورهاي خون آشام مانند عين الدوله جامه مشروطه بپوشاند و زورمداران ديروز را با ماسک مشروطه خواهي بازيگر صحنه کند وبه دست آنها مردان عدالت خواه را يکي پس از ديگري از ميان ببرد ونظام استبدادي را با شعار قانون مداري ومشروطه خواهي استواري ببخشد.
امام با عبرت پذيري از تاريخ، مبارزه با استبداد واستعمار راهم زمان آغاز کرد وتا روز پيروزي، نهضت اسلامي ايران را در اين دو جبهه رهبري کرد وسرانجام نيز توانست فروپاشي نظام 2500 ساله شاهنشاهي را با قطع دست اجانب از سرنوشت ملت همراه سازد وبه سلطه بيگانگان در ايران براي هميشه پايان بخشد.
 

پي‌نوشت‌ها:
 

* مورخ انقلاب اسلامي
1. خاطرات و تالمات دکتر مصدق، ص 188.
2. همان، ص 272.
3. صحيفه امام، ج 4، ص 371.
4. از خاطرات شخصي نگارنده.
5. رک: حکومت اسلامي يا ولايت فقيه، چاپ نجف، درس پنجم، ص 11 ودرس ششم، ص 21.
 

منبع:نشريه 15 خرداد شماره 7
ادامه دارد...

 




 

نسخه چاپی