همه چي آسونه

همه چي آسونه
همه چي آسونه


 

ترجمه :لي لي اسلامي




 
درخانه با همسرتان دعوا مي کنيد، در محل کار با همکارتان، انگار با زمين و زمان مشکل پيدا کرده ايد. چه بايد کرد؟
گاهي اوقات کليد ماجرا در دست هاي خودمان است. نه نيازي است که از ديگران کمک بگيريد و نه دليلي براي نااميدي وجود دارد. تنها چند راهکار ساده لازم است؛ چند راه علمي که در کوتاه ترين زمان مشکلاتمان را حل کند و فشار و مشکلاتي را که تا همين چند روز پيش حل نشدني به نظر مي رسيدند، از زندگيمان بردارد. شايد بعد از چند تغيير ساده، شما هم احساس کنيد که زندگي آن قدرها سخت نيست؛ آن قدرها که هيچ راهي براي حل کردن سختي هايش وجود نداشته باشد. براي هر مشکلي راه حلي وجود دارد، دراين مقاله نمونه هايي از آنها همراه با پيشنهادي براي حل آنها آمده است
چطور يک رابطه خراب شده را ترميم کنيم؟

در خانه
 

بعد ازيک دعوا ممکن است شما و همسرتان مدتي با هم صحبت نکنيد! خب، چطور مي توانيد دوباره شروع کنيد؟ بهترين راه براي ختم کردن غائله اين است که خودتان شروع کنيد. اول از خود بپرسيد که وظيفه من دراين مورد چيست و چه بايد بکنم؟آيا بهتر است از اين فرصت براي اثبات قدرتم استفاده کنم؟ آيا بهتر است از اين آب گل آلود احترام بيشتري نصيب خود کنم؟
بهتر است شرايط را درک کنيد و از خود بپرسيد که اين سکوت تهديدآميز تا کي قرار است شما را احاطه کند؟ پس، بهتر است پيشقدم شويد. وقتي مي خواهيد سر صحبت را باز کنيد. محترمانه حرف بزنيد. به جاي اينکه بگوييد« من آماده ام!بيا حرف بزنيم». بگوييد «دوست دارم بهتر تو را درک کنم تا ديگر چنين مشکلي پيش نيايد؛ پس هر وقت براي صحبت آماده بودي مرا خبر کن. »

در محل کار
 

همکارتان نامه اداري مهمي را که در غيابتان رسيده از شما پنهان کرده؛ حالا رئيستان از شما نتيجه کاري را مي خواهد که ازآن بي خبريد، چه بايد بکنيد؟
آدم ها اغلب نگران چيزهايي هستند که در غيابشان اتفاق مي افتند. اگر بعد از يک روز مرخصي به محل کارتان مي رويد، براي از بين بردن سوء تفاهم ها، با رئيستان صحبت کنيد. از او در مورد وظايفتان بپرسيد، اينکه بعداز يک روز غيبت چه مسؤوليت هاي تازه اي به شما محول شده؛ در چه تصميم گيري هايي بايد دخالت کنيد؛ چطور مي توانيد اطلاعات مورد نيازتان را به دست بياوريد، همچنين از او بپرسيد که آيا توصيه خاصي براي شما دارد تا از وقوع دوباره اين اتفاق جلوگيري شود؟ با اين راه ها هم رئيستان را از خود راضي تر مي کنيد هم با آرامش بيشتري کارتان را آغاز مي کنيد و هم به کساني که مي خواستند زيرابتان را بزنند مي فهمانيد که هشيارتر از آن هستيد که بگذاريد چنين اتفاقي بيفتد.

با دوستان
 

دوستتان هميشه از مشکلاتش براي شما مي گويد اما هيچ وقت از شما نمي پرسد که «حالت چطور است!» چطور مي توانيد بدون آنکه رابطه تان را خراب کنيد به اين روند آزار دهنده پايان دهيد؟
مي توانيد بگذاريد مثل قبل اين اتفاق تکرار شود:تلفن زنگ بخورد، گوشي را برداريد و بعد دوستتان بمب مشکلاتش را روي سرتان منفجر کند. اما نه! بهتراست اوضاع را عوض کنيد. براي مثال مي توانيد به او زنگ بزنيد و بگوييد«سلام ! من امروز 30 دقيقه براي صحبت کردن فرصت دارم و اتفاقات زيادي هم هست که دوست دارم در موردش با تو صحبت کنم. پس چطور است 15 دقيقه من از آنها بگويم و 15 دقيقه هم تو برايم تعريف کني که اوضاعت چطور است؟» البته راه ديگري هم هست. مي توانيد به او بگوييد که گاهي خيلي دوست داريد برايش درد دل کنيد اما نمي توانيد از او بپرسيد که آيا پيشنهادي براي حل کردن اين مشکل دارد؟ با اين کار شما او را متهم به ايجاد چنين فاصله اي نمي کنيد بلکه بدون آنکه دوستي تان به هم بخورد، از او کمک مي خواهيد.

چطور قلب شکسته مان را ترميم کنيم؟
 

معمولاً بعد از جدايي و تمام شدن يک رابطه عاطفي، طرفين احساس واخوردگي پيدا کرده و فکر مي کنند ديگر نمي توانند قلب شکسته شان را آرام کنند وهرگز اين خلاء و شکست جبران نمي شود. تا حالا فکر کرده ايد که اگر شما در چنين شرايطي باشيد با اين احساس چه مي کنيد؟
البته !چنين حسي شايد درآن دوره برايتان طبيعي باشد و شايد گاهي فکر کنيد که با وجود تمام تلاش هايتان نمي توانيد به تنهايي از آن خلاص شويد و قلب شکسته تان راترميم کنيد! اما حقيقت اين است که دراين برهه، تنها چيزي که به آن احتياج داريد«اميد» است. وقتي به تنهايي نمي توانيد آن را پيدا کنيد، پس بهتراست دست به جيب شويد و براي خودتان اميد «بخريد». بله، درست متوجه شديد شما مي توانيد با پرداختن بهاي جلسه اي چند هزار تومان ازيک روان شناس مقداري اميد بخريد. شايد فکر کنيد که حرف هاي آنها تکراري و ساده انگارانه باشد و خودتان همه اش را مي فهميد اما باور کنيد وقتي يک متخصص بي طرفانه ماجرا را از بيرون ببيند و قضاوت کند. موضوع فرق مي کند. وقتي شما روان شناسنان را باور کرده و به حرف ها و قضاوت هايشان اطمينان مي کنيد. در واقع مقدمات يک حيات دوباره را براي خودتان فراهم مي آوريد.
شايد وقتي به شما مي گوييم قضاوت روان شناسي که از بيرون به ماجرا نگاه مي کند، قابل اعتمادتراست آشفته شويد و بگوييد کدام قضاوت؟ کدام اعتماد؟ خب نگران نباشيد. شايد او نتوانسته اعتماد شما را جلب کند. خب سراغ کس ديگري برويد. از پيدا کردن روان شناسي که برايتان قابل اطمينان است نااميد نشويد. شايد مجبور شويد پنج نفر را امتحان کنيد اما وقتي مي فهميد سه نفر از آن پنج نفر يک حرف را مي زنند قطعاً وضع فرق مي کند و درست در لحظه اي که به شما مي گويند همه اين مشکلات تمام مي شوند و با راهکارهايي شرايط را براي بهبودي فراهم مي کنند، انگار يک آمپول ويتامين B به قلبتان تزريق مي شود. شايد روان شناسان به شما از اشتباهاتتان بگويد و از فرصت هايي که از دست داده ايد، شايد به شما راه حل هايي دهد که از بروز دوباره اين اتفاقات جلوگيري شود؛ شايد فکرکنيد که او به شما اميد واهي مي دهد اما باور کنيد اميد حتي اگر واهي هم باشد، مي تواند به شما براي آغاز يک روز ديگر و چه بسا يک ارتباط ديگر انرژي دهد. پس اين را بپذيريد:«کسي بايد از دور شما را قضاوت کند!»

چطور يخ رابطه را بشکنيم؟
 

سلام... حالتان چطور است ؟ خب... بعدش چي؟وقتي مي خواهيد با کسي که زياد نمي شناسيدش صحبت کنيد از کجا بايد شروع کنيد؟
يک شهرساز مشهور مي گويد: «اگر شما بناي عظيمي رابسازيد و آن را گوشه پياده رو بگذاريد، آدم هاي بسياري را خواهيد ديد که درباره آن با يکديگر حرف مي زنند؛ حتي اگر همديگر را نشناسند. » خب، مي توانيم از صحبت اين معمار به نتيجه جالبي برسيم. براي اينکه صحبتمان با کسي که نمي شناسيم گل بيندازد، بهتراست پاي موضوعي را وسط بکشيد. به عبارتي براي برقراري يک مکالمه موفق لازم نيست مدام از خودتان صحبت کنيد يا اينکه بدون وقفه از طرف مقابل سوال کرده و او را مانند يک بازپرس تخليه اطلاعاتي کنيد. مي توانيد دراين مواقع موضوع سومي را مطرح کنيد تا مکالمه تان درگير سکوت هاي آزار دهنده نشود. اين شايد نصيحت بي مورد و پيش پا افتاده اي به نظر برسد اما اين طور نيست. پيدا کردن يک عنصر سوم براي زنده نگه داشتن مکالمه از هر چيزي واجب تر است. اين اتفاق دو پيام واضح را به همراه دارد؛ پيام هايي که مي توانند اعتماد شما و طرف مقابلتان را به هم جلب کنند؛ «قرارنيست من به حريم خصوصي تو تجاوز کنم و همين طور قرار نيست تو با موضوعات خصوصي زندگي من کاري داشته باشي!»

چطور از اتفاقات ناخوشايند بربياييم؟
 

موضوعي هست که مدت ها شما را آزار مي دهد اما هيچ وقت فرصتي براي حل کردن آن نداشته ايد؟ عادتي داريد که هميشه به زيان شما تمام مي شود؟خب، درستش کنيد؟ براي خلاق بودن راه هاي زياد وجود دارد اما بهتر است سراغ يکي از آنها برويم:«يک کارفرماي استراليايي از مهندسان شرکتش خواست تا يکي از مهم ترين مشکلاتي را که با آن دست و پنجه نرم مي کنند انتخاب کرده و يک روز کاري را صرف حل کردن آن بکنند. اين کارفرما به آنها اطمينان داد که لازم نيست مشکل مورد نظر در محدوده فعاليتي باشد که روزهاي ديگر انجام مي داده اند بلکه کافي است تصميم بگيرند آن را حل کنند». آدم ها اغلب باور ندارند که در يک مدت زمان کوتاه، چه کارهاي بزرگي را مي توانند انجام دهند اما در واقع اگر آنها زمان خود را با کارهايي که انجام دادنشان را لازم مي بينند در فهرستي مرتب ثبت کنند، اوضاع خيلي فرق مي کند. کافي است روزي از خواب برخيزند و تصميم بگيرند چيزي را که روزهاي قبل آزارشان مي داده تغيير دهند. دراين مواقع افراد نبايد نگران اين باشند که بعد از تمام شدن روز، کار را بي عيب و نقص انجام داده اند يا نه!بلکه بايد تنها تصميم بگيرند و براي انجام دادنش دست به کار شوند. شما هم مي توانيد از اين راهکار استفاده کنيد. البته در تمام مدتي که کار مورد نظرتان را انجام مي دهيد خوش بگذرانيد. اگر شما در طول اين روز نخنديد و احساس آرامش بيشتري نکنيد، در واقع کاري را انجام نداده ايد.
منبع:نشريه همشهري مثبت، شماره مسلسل 182.




 

نسخه چاپی