ويتامين روح، يخ شکن جامعه

ويتامين روح، يخ شکن جامعه
ويتامين روح، يخ شکن جامعه


 

نويسنده: خاطره علي نسب




 

عليرضا خمسه از جهاني ترين احساس انساني مي گويد
 

زندگي او با خنده پيوند خورده است. کمتر کسي است او را با چهره اي بي لبخند ديده باشد.
کمدين بودن کار ساده اي نيست. بايد خنده را بشناسي تا توانايي خنداندن بيننده را داشته باشي. بايد با روح و جسم دوستي قديمي داشته باشي، روان شناسي بداني و جامعه شناسي ات خوب باشد.
عليرضا خمسه با همه اين زمينه ها آشناست. او سال هاست در عرصه پانتوميم و خنده تحقيق مي کند و بيشتر زمانش را صرف يادگيري در مورد شادي و خنده کرده است. عليرضا خمسه از سال 67 تحقيقات خود را در باب پانتوميم و خنده آغاز کرد و حدوداً 3 سال پيش کتابي به نام « آموزش پانتوميم » با همکاري نشر قطره منتشر کرد.
گفت و گوي ما با کمدين معروف درباره خنده بود؛ درباره تاثيرات رواني، جسمي و اجتماعي خنده بر زندگي انسان. شايد هيچ کس جز خمسه نمي توانست به راحتي و رواني پاسخگوي اين همه سوال باشد.

ـ بحث را با درکي از هنر پانتوميم آغاز کنيم. شما پانتوميم را چگونه مي شناسيد؟
 

پانتوميم « تئاتر خاموش » يا « هنر گفت و گوي بدون کلام » است. تاکيد پانتوميم بر طرح احساسات و مفاهيمي است که هرگز با کلام به بيان در نمي آيند. مضامين مورد استفاده در پانتوميم از کمدي تا تراژدي تنوع دارند و تنها با تجسم در بدن بازيگر است که بيان مي شوند. از اين رو ناب ترين و اصيل ترين شکل تئاتر به حساب مي آيد. بنابراين درست مثل خود تئاتر به ژانرها يا گونه هاي مختلف مثل کمدي، تراژدي و ملودرام تقسيم مي شود. به عبارت ديگر تنها در گونه کمدي، پانتوميم در صدد ايجاد خنده بر مي آيد.

ـ پانتوميم انگار با خنده ارتباط مستقيمي دارد، اين طور نيست ؟
 

در دايره المعارف بريتانيکا آمده : « خنده خود انگيز يک واکنش جنبش زا است که بر اثر انقباض عضله صورت با شکلي يکسان و تکراري توليد شده و با تنفس تغيير يافته اي همراه است ». خنده يک واکنش است؛ واکنشي منحصر به فرد که هيچ وظيفه بيولوژيکي آشکاري بر عهده ندارد. تنها وظيفه اين واکنش آزاد سازي تنش است. خنده اگر برخاسته از شادي باشد، رفتاري مطلوب، خوشايند و انساني است اما اگر ريشه در احساسات منفي مثل کينه و تنفر داشته باشد به صورت پوزخند، زهر خند و نيشخند بروز مي کند که فرسنگ ها از خنده هاي شادي بخش فاصله دارد.

ـ شما هم از کساني هستيد که معتقدند خنده بر هر درد بي درمان دواست ؟
 

خنده موجب رسيدن اکسيژن بيشتري به شش ها و عميق تر شدن تنفس انسان مي شود که اين امر خود موجب گشاد شدن رگ هاي خوني مي شود و خون بيشتري را با حداکثر سرعت به اندام ها مي فرستد. خنده تعادل ظرفيت هورموني بدن را بهبود مي بخشد و موجب تحريک توليد هورمون ايندورفين يا مسکن طبيعت بدن مي شود که در مغز به وجود مي آيد. خنده را دويدن ايستاده هم مي گويند زيرا اين فعاليت، تحرک کافي تمام سيستم هاي داخلي بدن را تامين مي کند. خنده سيستم بدن ما را از اضافاتي مثل کلسترول زياد و ديگر چربي هاي مضر و ناخواسته، پالايش مي دهد.

ـ و از نظر روحي چه تاثيري بر روان انسان دارد ؟
 

لبخند و خنده را مهم ترين ويتامين روح و روان ناميده اند. وظيفه اصلي لبخند زدن و خنديدن کاهش فشار رواني و تنش است که بزرگ ترين عامل نابودي سلامت در سال هاي اخير است. لبخند زدن و خنده بيش از آنکه فقط ژست هايي خالي از معني و پوچ باشند در واقع نقش بزرگي در تقويت سلامتي و اجتناب از بيماري دارد. اين حقيقت دارد که افراد شاد غالباً کمتر از افرادي که به طور دائم احساس نگراني و بدبختي مي کنند، بيمار مي شوند. انسان ها تنها موجوداتي هستند که مي توانند بخندند. خنده مکانيسمي امنيتي است که صرفاً به بشر اعطا شده تا بتواند سلامتي خود را حفظ کرده و شادي را تجربه کند.

ـ کمي بحث را اجتماعي تر کنيم. تاثير رواني و جسمي خنده در اجتماع چيست ؟
 

ارزش درماني لبخند زدن فقط محدود به فردي که لبخند مي زند نيست بلکه اصولاً لبخندو خنده امري مسري است؛ يعني فرد با اين رفتار حالت جمع اطراف خود را هم تغيير مي دهد. هانري برگسون، فيلسوف فرانسوي و صاحب رساله « خنده » معتقد است: « انسان اگر تنها باشد طعم کميک را نمي چشد زيرا خنده نياز به پژواک دارد. براي فهميدن خنده بايد آن را در جامعه بازنهاد ». خنده بهترين يخ شکن در گردهمايي هاي اجتماعي است. خنده احساسات ناشي از خصومت را از ميدان به در مي کند. لبخند چرخ هاي زندگي اجتماعي را روغن کاري مي کند و پيام آور دوستي است.

ـ و به نظر شما چه رفتارهايي يک انسان را به انساني شاد مبدل مي کند ؟
 

بگذاريد جمله اي را از آقاي دکتر مهدي بهادري نژاد ـ استاد دانشگاه و نويسنده کتاب « شادي و زندگي » ـ نقل کنم: هدف آفرينش تقرب به خداوند و بالا بردن معرفت و آگاهي از وجود خداست. هر چه انسان به خدا نزديک تر بوده يا معرفت و آگاهي اش بيشتر باشد، شادتر است. شاخص ملي شادي را بايد در کشور افزايش داد. براي اين منظور بايد از عوامل مثبت شادي ياري گرفت.

ـ منظورتان کدام عوامل است ؟
 

عشق و محبت، اميد به آينده، موفقيت و پيشرفت در کار، خوشبيني، خير خواهي، سپاسگزاري، رضايت، گذشت و مورد قدرداني قرار گرفتن. ميکل آنژ ـ هنرمند مشهور ـ معتقد بود عشق وسيله رسيدن به خداست. « عشق شادي است، عشق آزادي است، عشق آغاز آدميزادي است. » حضرت حافظ مي فرمايد: جهانيان همه گر منع من کنند از عشق / من آن کنم که خداوندگار فرمايد
به نظر من موثرترين عامل شادي يعني عشق را بايد بيشتر شناخت.

ـ گويا شادي در دين هم ريشه دارد؟
 

ارمغان دين براي بشر شادي و سرور به معناي واقعي و عميق آن است. دين هم بشر را با شادي واقعي آشنا مي کند و هم راه رسيدن به آن و بهره مندي کامل از آن را پيش روي او قرار مي دهد. نگاهي گذرا به تعاليم ديني نشان مي دهد شادي و سر زندگي از آثار ايمان مذهبي است چرا که مذهب بر زمينه هاي پيدايش شادي سفارش کرده و نشانه هايش را ستوده است. يونانيان « گلوس » يا خداي خنده را بزرگ مي داشتند. رومي ها هم « ريسوس » يا خداي خنده را به عنوان مقدس ترين و زيباترين خدا مورد احترام قرار مي دادند. در آفريقا در ميان قباليلي که در توگو زندگي مي کنند، اعتقاد بر اين است که خداوند نخست مرد را مي آفريند و سپس زن را آن دو به يکديگر مي نگرند و مي خندند. آنان مي خندند چون زاده و خلق شده اند. در داستان رستم و سهراب مي خوانيم که کودک هرگز نگريست.همين که زاده وخلق شده اند.در اداستان رستم و سهراب مي خوانيم که کودک هرگز نگريست.همين که زاده شد مي خنديد يا معروف است چون زرتشت به دنيا آمد مي خنديد. معروف است که خداوند جهان را خندان مي آفريند و خنده خداوند دنيا را پايدار مي سازد.

ـ آيا حديث و آيه اي هم در اين باب داريم ؟
 

در قرآن کريم خنداندن و خنديدن به عنوان حالتي از حالات انساني به خداوند نسبت داده شده در آيات 33 تا 44 سوره «نجم ». خداوند در قرآن کريم در سوره يونس آيه 58 مي فرمايد : « اي پيغمبر به مردم بگو بايد به فضل و رحمت خداوند شادي کنند » اي گروه مومنان شادي کنيد / همچو سرو و سنبل آزادي کنيد.

ـ لابد حديثي هم در مورد خنده و شادي در ذهنتان داريد.
 

بله، امام رضا ( ع ) مي فرمايند : « نزد خداوند، کافر خوشرو، عزيزتر از مومن ترشروست. » حضرت حافظ همين مفهوم را در اين بيت چنين آورده است : عبوس زهد به وجه خمار ننشيند / غلام دولت دردي کشان خوشخويم.

ـ آيا شاد بودن الزاماً به معناي خنديدن است ؟
 

خنده بارزترين جلوه شادماني است. اما افراد شاد الزاماً خنده رو نيستند. شادي يک امر دروني است. بهتراست اين اتفاق دروني را به ديگران هم نشان دهيم. چرا که اشاره کرديم خنده فوايد اجتماعي دارد.

ـ‌ شما قبلاً خنده را به دو دسته کلي تقسيم کرديد، آيا تقسيم بندي ديگري هم وجود دارد ؟
 

احساسات مثبت وقتي به صورت خنده بروز مي کند بسته به شدت و ضعف آنها به صورت تبسم، لبخند، خنده، قهقهه و در آخر ريسه رفتن ديده مي شود. طبيعتاً لبخند و خنده هاي مليح تاثيرات اجتماعي بهتري دارند. قهقهه و ريسه رفتن ما معمولاً موجب واکنش هاي ناخوشايند مي شود. توصيه بزرگان دين هم به تبسم و لبخند بوده است. به قول رسول اکرم (ص ) نشانه آدميان بهشتي، تبسم هميشگي است.

ـ خنده ناشي از احساسات مثبت در کل به چند دسته تقسيم مي شود ؟
 

از منظر ديگر خنده ناشي از احساسات مثبت را به دو دسته مي توان تقسيم کرد : خنده خود به خودي و خنده ناشي از تفکر. مولانا مي فرمايد : گرچه از روز ازل خرم و خندان زادم / عشق آموخت مرا نوع دگر خنديدن. اين بيت گوياي همين دو نوع خنده است. خنده ناشي از زيستن صرف و لذت بردن از مواهب طبيعي و ديگري نوع دگر خنديدن ناشي از عشق و معرفت الهي است. خنده نوع اول عمري کوتاه دارد مثلاً با از دست دادن جواني، ثروت، موقعيت و سلامتي از ميان مي رود. در حالي که دومي ديرپاست و با هيچ حادثه اي از ميان نمي رود.

ـ به چه ارتباط جالبي بين ابيات بزرگان ادب و شادي رسيديم.
 

بله، عطار مي فرمايد : چو عيسي باش خندان و شکفته / که خر باشد ترشروي و گرفته يا مثلاً صائب مي گويد : شکفته باش، جهان را شکفته گر خواهي / که بر گشاده دلان، چرخ خندان است.
تمام ادبيات و فرهنگ شفاهي ما پر است از توصيه هاي فراوان به شاد بودن ولبخند به لب داشتن و گشاده دلي و خنده رويي. بنابراين اگر بنده را در کارها و زندگي لبخند به لب نديديد تعجب کنيد زيرا هر چهره اي با لبخند زيباتر است.

ـ با اين همه پس چرا در سريال « مرد هزار چهره » نقش فردي عبوس و جدي را بازي کرديد ؟
 

بازيگري يعني جان بخشيدن به نقش هاي متنوع و گاه متضاد. سليقه شخصي خود بنده حضور در نقش هاي شاد است اما اگر نقشي مثل آنچه شما مثال زديد اقتضا کرد چنان جدي يا حتي عبوس و شايد هم ترسناک بازي کنم که مخاطب کاملاً آن را باور کند اين يکي از درس هاي مهم بازيگري است، ايجاد حس هاي مختلف و نمايش آنها به گونه اي که تماشاگر آن را به درستي باور کند.

ـ جالب است اگر بدانيم عليرضا خمسه در زندگي شخصي به چه اتفاقاتي مي خندد و چه زماني جدي است ؟
 

بنده مثل هر آدم طبيعي ديگر در محيط زندگي ام ساده زندگي مي کنم و با اتفاقات دوروبرم ساده و طبيعي برخورد مي کنم.اين برخورد مثل هر آدم ديگري منجر به خنده، گريه، تعجب، ترس، عشق، تنفر و احساسات ديگر مي شود. به قول معروف والا ما هم آدميم !

ـ آيا قبول داريد اگر بازيگر خنده را خوب نشناسد نمي تواند مقابل دوربين باور کردني بخندند ؟
 

بازيگر نه تنها خنده؛ بلکه احساسات ديگر بشري را هم بايد به درستي بشناسد تا بتواند در مقابل صحنه يا دوربين آن را اجرا کند؛ و گرنه همه آنها را تصنعي بازي کرده که هيچ کس آن را باور نمي کند.

ـ و البته اين تناقض وجود دارد که گاهي کمدين هاي معروف در زندگي خصوصي خود افراد جدي هستند. در اين باب چه نظري داريد ؟
 

اين تصور که کمدين ها هميشه و در همه حال و همه جا در حال خنده هستند، تصوري عاميانه است. شخصيت هر انسان طبيعي مانند منشور وجوه و اضلاع متنوعي دارد. بازيگران با تجربه قادرند که اين وجوه متنوع را در نمايش ها يا فيلم هاي مختلف به نمايش بگذارند و تماشاگران را به شگفتي واداراند. اماهيچ کدام از اينها دليل نمي شود که در واکنش به اتفاقات روزمره و معمولي هميشه به يک شيوه کليشه اي که مي تواند خنده يا گريه يا هر چيز ديگر باشد عمل کنند.

ـ در کل خنده چقدر در روان خود بازيگر موثر است ؟
 

خنده وخنديدن هم بر روان بازيگر تاثير مي گذارد و هم بر روان تماشاگر، علت آن تاثير اجتماعي خنده است که قبلاً راجع به آن صحبت کرديم. لبخند يکي از جهاني ترين و مشخص ترين احساسات انساني است اولين احساسي که کودک مي شناسد همين احساس خنده و شادي است. از فاصله 45 متري به وضوح مي توان لبخند را روي صورت فردي تشخيص داد؛ در حالي که هيچ احساس ديگري را نمي توان به راحتي شناسايي کرد.

ـ آيا تاکنون شده در حيطه خنده با تئاتر درماني پيش برويد ؟
 

سال ها پيش در مرکز روان پزشکي رازي با مرحوم دکتر « نيکرو » تجربه اي در زمينه تئاتر درماني با سوژه خنده حاصل شد که منجر به نگارش فيلمنامه اي با نام « معجزه خنده » شد. اين فيلمنامه توسط يدالله صمدي به فيلم تبديل شد و داوود مير باقري هم آن را با نام « عشق آباد » به صحنه تئاتر آورد.

ـ اجراي پانتوميم و تئاتر چقدر مي تواند در درمان افسردگي، اضطراب، وسواس و... تاثير گذار باشد؟
 

اجراي پانتوميم و شکل هاي ديگر تئاتر سال هاست توسط متخصصان آموزش و پرورش و بهداشت روان به عنوان يکي از موثرترين شيوه هاي پيشگيري و درمان ناهنجاري هاي رفتاري و شخصيتي به کار گرفته مي شود.

ـ فکر مي کنيد همه اقشار جامعه را مي شود با يک ايده خنداند؟
 

فکر نمي کنم همه گروه هاي اجتماعي را بتوان با يک ايده خنداند. با اين وجود، مسائلي هستند که آن قدر کلي، جهاني و انساني اند که همه نژادها و ملت هاي مختلف را مخاطب قرار مي دهند، اين مسائل وقتي توسط افراد خلاق دستمايه کار کمدي قرار مي گيرند، مخاطب جهاني پيدا مي کنند. نمونه بارز آن چارلي چاپلين و فيلم هاي کمدي است.

ـ براي اينکه بتوان مردم را شاد کرد و خنده واقعي به لبشان آورد چه پيشنهادي داريد؟
 

همان طور که قبلاً اشاره کرديم بايد شاخص ملي شادي را در کشور افزايش داد.
ـ به نظر شما به عنوان يک بازيگر و کسي كه پانتوميم را مي شناسد نياز جامعه ما در اين زمان چيست؛ ديدن فيلم هاي کمدي يا درام و رئال؟
در همه جاي دنيا براي توليد در هر زمينه اي عملي به نام « نياز سنجي » صورت مي گيرد. به طور مثل تمام توليدات « هاليوود » پس از صورت گرفتن نياز سنجي اتفاق مي افتند. براي سينما و تئاتر ما هم بايد اين عمل صورت بگيرد. البته نيازسنجي صورت عملي اي است که در حال حاضر به شکل کاملاً علمي انجام مي پذيرد و گرنه سال هاست ما در توليدات خود با شيوه « آزمون و خطا » کالاهاي فرهنگي توليد مي کنيم و سپس نتيجه مي گيريم که درست يا غلط بوده است. نگاهي گذرا به توليدات سينمايي کشور در اين دو دهه کاملاً نمايانگر اين مساله است که مثلاً توليد يک فيلم کمدي پاسخ به نياز فعلي جامعه ماست. بنابراين تمام سينماگران به همان سمت ميل مي کنند و سينماها پر مي شوند از فيلم هاي کمدي يا شبه کمدي، يکي دو دهه قبل فيلم ملودرام به فروش ميليوني رسيد و همان، سبب به قول معروف « سري دوزي » در اين زمينه شد. همه اينها نشانگر اين است که کار پژوهشي و علمي در اين زمينه صورت نمي گيرد و الهي به اميد تو فيلم هايي توليد مي شود که نتيجه آن گاه مثبت و گاه منفي است.
منبع:نشريه همشهري مثبت شماره 6




 

نسخه چاپی